شرح مناجات شعبانیه قسمت چهاردهم

شرح مناجات شعبانیه قسمت چهاردهم  

 قسمت چهاردهم

اِلهی وَ قَد اَفْنَیْتُ عُمْری فی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ اَبْلَیتُ شَبابی فی سُکْرَةِ التَّباعُدِمِنک اِلهی فَلَم اَستَیِقَظْ اَیّامَ اغْتِراری بِکَ وَ رُکُونی اِلی سَبیلِ سَخَطِک. اِلهی وَاَنَا عَبدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ، مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ اِلَیکَ.

معبود من! پس بیدار نشدم روزگاری را که مغرور کرمت بودم و به راه سخط وغضب می رفتم معبود من! من بنده تو و فرزند بنده توام که در پیشگاهتایستاده ام و کرم و رحمت خودت را وسیله رهیابی به بارگاه تو قرار داده ام.

نکاتی از این فراز

1. خطر سهو و غفلت از خداوند؛

2. «مستی دوری» از خداوند؛

3. بیدار نشدن بنده، حتی در زمان سخط و غضب معبود؛

4. متوسل شدن به کرم خداوندی به همراه اظهار عبودیت.

«اِلهی وَ قَد اَفْنَیْتُ عُمری فی شِرَّةِ السَّهوِ...».

خطر سهو و غفلت

در این فراز از مناجات، به موضوع سهو و یا همان غفلت از یاد خداوند اشاره شدهاست. غفلت از یاد خدا، از صفات مذمومی است که می تواند انواع خطرات وسقوط ها را به همراه داشته باشد.

مباش غَرّه و غافل چو میش سر در پیش

که در طبیعت این گرگ، گله بانی نیست

سعدی

قرآن کریم در مقام هشدار به خطر غفلت، آثار ویرانگر آن را تا آنجا می داند کهسبب می شود آدمی به مقامی پایین تر از مقام چهارپایان تنزل کرده در نتیجهگرفتار جهنم گردد:

وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیرًا مِنَ الْجِنِّ وَ اْلإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لایُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَاْلأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُالْغافِلُونَ. (اعراف: 179)

و به تحقیق بسیاری از جن و انس را به جهنم واگذار نمودیم، چه آنکه آنها،قلب هایی داشتند بی ادراک و دیده هایی داشتند بی نور بصیرت وگوش هایی داشتند که شنوای حقیقت نبوده است. آنان چون چهارپایانند وبلکه گمراه تر از آنها و آنها کسانی هستند که در غفلت به سر می برند.

چنانچه در پایان این آیه شریفه اشاره شد، «غفلت و سهو» به عنوان تنها صفتیمعرفی گردید که تا این حد، انحطاط آدمی را به همراه خواهد داشت.

بکن سرمه غفلت از چشم پاک

که فردا شوی سرمه در چشم خاک

سعدی

همچنین در آیه دیگری خطر سهو و غفلت چنین عنوان شده است.

وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطًا. (کهف: 28)

و از کسی که قلبش را از یاد خود غافل ساختیم پیروی مکن که از پی هواینفس خود می رود و در کارهایش اسراف می ورزد.

از اینکه خداوند در این آیه ابتدا موضوع غفلت را عنوان نمود و سپسموضوع پیروی از هوای نفس و اسراف را مطرح ساخت، می توان دریافت کهپیروی از هواهای نفسانی و زیاده روی در زندگی نیز، ریشه در غفلت از یاد خدادارد. در نتیجه آنها که همواره به یاد خدا می باشند، نه از هوای نفس پیرویمی کنند و نه در زندگی خویش گرفتار اسراف می گردند.

بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود

زین سیل دمادم که در این منزل خواب است

حافظ

و به قول مولانا:

کاروان رفت و تو غافل خفته ای

در زیانی در زیانی در زیان

این قسمت از سخن را با نقل چند روایت و ذکر حکایتی به پایان می بریم:

فی حَدیثِ الْمِعْراجِ: یا اَحْمَدُ اِجْعَل هَمَّکَ هَمّاً واحِداً، فَاجْعَل لِسانِکَ لَساناًواحِداً، وَاجْعَلْ بَدَنَکَ حَیّاً، لا تَغْفُل عَنّی، مَنْ یَغْفُلْ عَنّی لا اُبالی بِاَیِّ وادٍ هَلَکَ.(89)

در حدیث معراج آمده است: ای احمد! اندیشه ات را واحد گردان و زبانترا یک زبان ساز و بدنت را زنده بدار و از من غافل مباش، که هر که از منغافل باشد، اهمیتی ندهم که در کدام وادی هلاک شود.

علی علیه السلام فرمود: «فَیالَها حَسْرَةً عَلی کُلِّ ذی غَفْلَةٍ اَنْ یَکُونَ عُمرُهُ عَلَیهِ حُجَّةً، وَ اَنْ تُؤَدِّیهُ اَیّامُهُ اَلیالشَّقْوَة؛ای دریغا بر هر غافلی که عمرش دلیلی بر ضداو باشد و روزهایش او را به سوی بدبختی کشاند».(90)

و نیز: «وَیْلٌ لِمَن غَلَبَت عَلَیْهِ الْغَفْلَةُ فَنَسِیَ الرّحْلَةَ وَ لَمْ یَسْتَعِد؛ وای بر کسی که غفلت او رافراگیرد و در نتیجه، سفر آخرت را فراموش کند و خود را برای آن آماده نسازد».(91)

و در حدیثی دیگر از آن حضرت، چنین نقل است که: «مِنْ دَلائِلِ الدَّوْلَةِ قِلَّةُ الْغَفْلَةِ؛یکی از ریشه های پیروزی و دست یابی به دولت، کمی غفلت می باشد».(92)

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل

مطیع نفس و شیطانی چه حاصل

بود قدر تو افزون از ملایک

تو قدر خود نمی دانی چه حاصل

باباطاهر

و اما حکایت:

شخصی به نام ابو اسامه نقل می کند که: زمانی در مسافرتم با امام صادق علیه السلام همکجاوه بودیم. در اثنای راه، حضرت رو به من کرد و فرمود: قرآن به همراه داری؟عرض کردم آری. فرمود: بخوان.

قرآن را بازکردم و سوره ای خواندم: امام علیه السلام متأثر شد و سپس فرمود: مواظبدل هایتان باشید که غفلت آنها را فرا نگیرد و به یاد خدا باشید. زیرا گاهی در شبانه روز،ساعاتی است که در دل، نه ایمان است و نه کفر، و این دل در این هنگام مانند پارچهپوسیده و یا استخوانی در حال گرد شدن می باشد. ای ابواسامه، گاهی که به دلت مراجعهمی کنی می بینی، نه درحالت خیراست و نه درحالت شر و معلوم نیست در کجا سیرمی کند.

گفتم: بسیاری از اوقات، دل من این گونه است و در غفلت به سر می برد، بلکهدیگران نیز چنینند. امام علیه السلام فرمود: بله، همین طور است، ولی هرگاه دچار اینحالت شدید، سعی کنید، خدا را یاد نمایید، تا از خطر غفلت رها شوید.(93)

آن کس که دل به دُنییِ غدّار می دهد

ناپاک و سرد و واهی و غدّار می شود

تیمار(94) کار خویش خور ار عاقلی که دل

تیمار چون نیابد، بیمار می شود

کم خُسب زیر سایه غفلت که ناگهانخورشید عمر بر سر دیوار می شود

نجم الدین رازی

«وَ اَبْلَیْتُ شَبابی...».

مستی دوری از خدا

در این فراز دوری از خداوند در ایام شباب و جوانی، به نوعی مستی، تعبیر شدهاست. گرچه در بدو امر، با شنیدن کلمه «مستی» اذهان، به طرف مستی حاصل از«شراب» سوق داده می شود،ولی باید اذعان کرد که به تأیید قرآن و اخبار،مستی های دیگری نیز می باشد که به مراتب خطرناک تر از مستی شراب می باشد.

به عنوان مثال علی علیه السلام می فرماید: «سُکْرُ الْغَفْلَةِ وَ الْغُرورِ اَبْعَدُ اِفاقَةً مِنْ سُکْرِ الْخُمُور؛مستی غفلت و غرور، دیرتر از مستی انواع خمرها از سر می پرد».(95)

و نیز فرمود: «اِسْتَعیذُوا بِاللّه ِ مِنْ سَکْرَةِ الْغِنی، فَاِنَّ لَهُ سَکْرَةً بَعیدَةَ الاِفاقَةِ؛ از مستی ثروت بهخدا پناه برید، که مستی آن به سختی از سر می پرد».(96)

به هر حال آنچه روشن است، تنها شراب، موجب مستی نمی شود، بلکهبسیاری از صفات رذیله در آدمی، ایجاد مستی می نماید.

علی علیه السلام می فرماید: «اَلسُّکْرُ اَرْبَعُ سُکراتٍ: سُکْرُ الشَّراب، وَ سُکْرُ المالِ وَ سُکْرُ النِّومِ وَسُکْرُ الْمُلْکِ؛ مستی چهارگونه است: مستی شراب، مستی ثروت، مستی خواب و مستی حکومت».(97)

همچنین فرمود: «یَنْبَغی لِلْعاقِلِ اَنْ یَحْتَرِسَ مِنْ سُکْرِ الْمالِ وَ سُکْرِ الْقُدْرَةِ، وَ سُکْرِ الْعِلْمِ وَسُکْرِ الْمَدْحِ وَ سُکْرِ الشَّبابِ، فَاِنَّ لِکُلِّ ذلِکَ ریاحاً خَبیثَةً تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُّ الْوَقار؛ سزاواراست که خردمند از مستی ثروت و مستی قدرت و مستی دانش و مستی ستایش و مستی جوانیپرهیز کند، زیرا هر یک از این مستی ها بادهای پلیدی دارد که عقل را می رباید و وقار را از بینمی برد».(98)

قرآن نیز درباره یکی از انواع مستی چنین می فرماید: «لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ؛به جان تو سوگند که اینها در مستی حاصل از شهوت و طغیان خود، سرگردانند». (حجر: 72)

حاصل سخن آنکه امام علیه السلام در این فراز از مناجات، دوری و هجران از بارگاهخداوند را نوعی مستی تعبیر نمود که می تواند خطرات فراوانی را برای آدمی بههمراه داشته باشد.

پروردگارا! به حق دل آگاهان و هشیاران، سوگندت می دهیم که جان و قلب مارا از زنگار مستی ها و بی خبری ها صیقلی ده و ما را لحظه ای از یادت غافل مفرما!

«اِلهی فَلَمْ اَسْتَیْقِظَ اَیامَ اغْتِراری...».

شِکوه از خواب طولانی

یک دم به خود آی و بین چه کسی

به چه دل بسته ای به که هم نفسی

زین خواب گران بردار سری

برگیر ز عالم اولین خبری

شیخ بهایی

زرق و برق های فریبنده دنیا و وسوسه های دل فریب نفسانی، می توانند آدمیرا تا آنجا در خوابی خوش و عمیق فرو برند که حتی تکان های شدید حوادث ومصایب زندگی و بیماری ها و شدیدترین مواعظ نیز نتوانند او را از این خوابغفلت بیدار نمایند. به فرموده حضرت رسول صلی الله علیه و آله ، تنها، حادثه بزرگ مرگ، آنها رااز این خواب گران برخواهد انگیخت. چنانچه فرمود: «اَلنّاسُ نیامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهُوا؛مردم در خوابند، پس زمانی که مردند، بیدار خواهند شد».(99)

آدمیزاده در مبادی حال

پی نفس و هوا رود همه سال

غیر تن پروری ندارد خوی

سوی دانشوری نیارد روی

خواب غفلت گرفته چشم دلش

نگذشته نظر ز آب و گلش

پی نبرده ز فرط نادانی

جز به لذات جسم و جسمانی

سکناتش برای نفس،تمام

خود نگیرد به غیر نفس آرام

هر چه با او همی کند شیطان

نیست از وی مخالفت، امکان

ای به مهد بدن چو طفل صغیر

مانده در دست خواب غفلت اسیر

پیش از آن کِت(100) اجل کند بیدار

گر نمردی ز خواب سر بردار

جامی

«اِلهی وَ اَنا عَبْدُکَ وَ ابْنَ عَبْدِکَ...».

اظهار عبودیت و توسل به کرم خداوندی

بالاترین افتخار برای آدمی آن است که به مقام «عبودیت» در برابر معبودشبرسد، و «عبد» او باشد.

علی علیه السلام در این زمینه می فرماید:

اِلهی کَفی بی فَخْراً اَنْ تَکونَ لی رَبّاً وَ کَفی بی عِزّاً اَنْ اَکونَ لَکَ عَبْداً اَنْتَ کَمااُحِبُّ فَاجْعَلْنی کَما تُحِبُّ.(101)

پروردگارا همین افتخار، مرا بس که تو پروردگار من باشی و همین عزت مرابس که من عبد و بنده تو باشم، تو همان گونه ای که من می پسندم، مرا نیز آنگونه قرار ده که تو می پسندی.

عاشقان کشته سودای تو اند

داغ بر دل به تمنای تواند

رسته از خود ز پرستندگیت

خواجگی یافته از بندگیت

جامی

همچنین امام صادق علیه السلام در مقام بیان برکات «عبودیت» و چگونگی تحققعبودیت می فرماید:

اَلْعُبُودِیَّةُ جَوهَرَةٌ کَنْهُها الرُّبوبیَّةُ... وَ تَفْسیرُ الْعُبُودِیَّةُ بَذْلُ الْکُلِّ، وَ سَبَبُ ذلِکَ مَنْعُالنَّفْسِ عَمّا تَهْوی، وَ حَمَلُها عَلی ما تَکْرَهُ، وَ مِفْتاحُ ذلِکَ تَرْکُ الرّاحَةِ وَ حُبُّالْعُزْلَةِ وَ طَریقُهُ الافتِقارِ اِلَی اللّه ِ تَعالی.

عبودیت و بندگی خداوند، گوهری است که حقیقت آن، رسیدن به ربوبیت وشبیه پروردگار شدن است... عبودیت عبارت از بخشیدن همه چیز یا گذشتناز همه چیز ـ در راه خدا ـ می باشد و این صفت هنگامی برای انسان تحقق پیدامی کند که نفس خود را از هوی و هوس باز دارد و نفس را با انجام کارهاییوادار بکند که اکراه دارد ـ مثل عبادت خداوند، انفاق، ایثار و مانند آنها ـ ؛کلید تسلط بر نفس این است که راحتی و آرامش را از خود بگیرد و در راهخداوند جهاد و کوشش کند و گوشه نشینی اختیار کند ـ در ظاهر و بر حسبوظیفه در میان مردم باشد. اما در باطن و قلب خویش همواره با خدا باشد ـ وبالاخره اینکه در پیشگاه خداوند خویش اظهار فقر و تهی دستی نمایند.

بنده او شو که به یک التفات

سلطنت هر دو جهانت دهد

متوسل شدن به کرم خداوند نیز خود از ابزار استجابت دعا می باشد، زیرا هیچخواهنده ای، به تعبیر «سعدی» از این در «بی مقصود» و بدون برآورده شدنحوایج، برنخواهد گشت.

کرمش نامتناهی نعمش بی پایان

هیچ خواهنده از این در نرود بی مقصود

سعدی

پاورقی:

 

89. بحارالانوار، ج 77، ص 29.

 

90. نهج البلاغه، خطبه 64.

 

91. غرر الحکم و درر الکلم، ج 6، ص 226.

 

92. همان، ص 39.

 

93. روضه کافی، ص 167 و 168. به نقل از سرای دیگر، ص 35، شهید آیت اللّه سید عبدالحسین دستغیب.

 

94. مراقبت و غمخواری.

 

95. غررالحکم و درر الکلم، ج 2، ص 262.

 

96. همان، ج 4، ص 155.

 

97. بحارالانوار، ج 10، ص 114.

 

98. غرر الحکم و درر الکلم، ج 6، ص 444.

 

99. عبدالرحمن جامی، مثنوی هفت اورنگ، ص 196.

 

100. که تو را.

 

101. بحارالانوار، ج 74، ص 400.

تهیه وتنظیم: رسول غفارپور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

فاطمه(س) بر کرسى تربیت

تربیت (یعنى به فعلیت درآوردن همه استعدادهاى بالقوه انسان) کار سترگ پیامبران و علت انگیزش و بعثت آنان است و تنها کسانى مى ‏توانند به حقیقت این هنر را داشته باشند که از چشمه ‏سار زلال نبوت سیراب شده و از مکتب آنان درس گرفته باشند و فاطمه(س) شاخسار درخت ...
نگاهی به سیره رفتاری حضرت زهرا (س)

نگاهی به سیره رفتاری حضرت زهرا (س)

پیامبر هنگام عروسی زهرا(س) به او فرموده بود: "دخترم! با همسرت رفتار نیکو کن، و در هیچ کاری از دستورش سرپیچی نکن." این سخن همواره آویزه گوش حضرت زهرا(س) بود، او حدود نُه سال که همسر علی(ع) بود، هرگز علی(ع) را ناخشنود نکرد، بلکه همواره مایه نشاط و خشنودی...
ابعاد علمی و عملی شخصیت حضرت زهرا (س)

ابعاد علمی و عملی شخصیت حضرت زهرا (س)

آنچه که ما موظفیم به این بانو اقتدا کنیم و وظیفه داریم، مأمور هستیم و راهش هم ممکن است آن است که این بانو (سلام الله علیها) هم در اعتقادات، هم در اخلاق، هم در حقوق، هم در فقه مطالب فراوانی را فرمودند و عمل کردند و تعلیم دادند و دستور عمل کردن را هم ...
سیماى فاطمه(س) در روز قیامت

سیماى فاطمه(س) در روز قیامت

از پیامبر(ص) چنین نقل مى‏کند: هنگامى ‏که فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مى ‏گیرد، خود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار مى ‏دارد: الهى و سیدى، میان من و کسى که مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داورى کن. خدایا! بین من و قاتل فرزندم، حکم کن...
حضرت فاطمه علیهاالسلام و ولایت کبرا

حضرت فاطمه علیهاالسلام و ولایت کبرا

ولایت کبراى حضرت زهرا علیهاالسلام در امتداد ولایت مطلق خداوند قرار دارد، به گونه اى که ایشان به اذن الهى، حق دخل و تصرف در امور عالم را دارد و مى‏تواند نفوس انسان‏هاى مستعد را شناخته، به سرمنزل مقصود رهنمون سازد. آیاتى در باب اثبات عصمت و طهارت و علم وهبى

پر بازدیدترین ها

حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از ولادت تا شهادت

حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از ولادت تا شهادت

زندگی مشترک آنها در سن ۹ سالگی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) [۴۲] و در کمال صفا و محبت آغاز گردید؛ به طوری که علی (علیه السّلام) می فرمود: «به خدا قسم تا فاطمه (سلام الله علیهم) زنده بود او را به خشم نیاوردم و او نیز کاری نکرد که مرا به خشم آورد...
برتری رسول خدا (ص) بر همه پیامبران

برتری رسول خدا (ص) بر همه پیامبران

سادة النّبیّین و المرسلین خمسة... ـ و هم اولوالعزم من الرّسل و علیهم دارت الرّحی ـ نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد صلّی اللّه علیه و آله و علی جمیع الأنبیاء؛3 سیّد و سرور پیامبران و مرسلان... ـ که پیامبران اولوالعزم هستند و آسیاب خلقت* به برکت ...
الگو های رفتاری زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها)

الگو های رفتاری زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها)

ادب حضرت زهرا(سلام الله علیها)برای ما الگو است.ادب که بالاتر این ارزش است،فرمود:« اِنْ أُجِّلْتَ فی عُمُرِکَ یَوْمَیْنِ فَاجْعَلْ أَحَدَهُما لِتَحصیل اَدَبِک » اگر بهت گفتند دو روز از عمرت باقی مانده،یک روزش را بگذار ادب یاد بگیر...
حضرت زهرا (سلام لله علیها) حافظ رسالت و امامت ( فاطمیه 94، بیت رهبری)

حضرت زهرا (سلام لله علیها) حافظ رسالت و امامت ( فاطمیه 94، بیت رهبری)

یکی دیگه از شعارهای دینی و شعائر دینی که بحمدلله در بین ما پر رنگ هست و هر سال دارد پر رنگ‌تر می‌شود مجالس اهل‌بیت هست چه مجلس عزای اهل‌بیت چه مجلس شادی اهل‌بیت یکی از شعائر و نشانه‌های زنده بودن دین و مذهب است که هر چه کمیت و کیفیتش بالاتر برود...
سبک زندگی اسلامی از منظر دخت رسول

سبک زندگی اسلامی از منظر دخت رسول

سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه سلام الله علیها را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت. در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر کرسیهای طلایی می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند...
Powered by TayaCMS