34- از خطبه هاى آن حضرت است كه پس از جريان حكميت ايراد فرمود:
الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ إِنْ أَتَى الدَّهْرُ بِالْخَطْبِ الْفَادِحِ- وَ الْحَدَثِ الْجَلِيلِ- وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ- لَيْسَ مَعَهُ إِلَهٌ غَيْرُهُ- وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ص-
لغات
خطب: امر بزرگ، پيشامد عظيم.
فدحه الامر: وقتى كه كارى مشكل شخص را به مشقّت اندازد.
ترجمه
«هر چند روزگار كارهاى بزرگ و حوادث عظيمى پيش آورد، در هر حال سپاس و ستايش خداوند را سزاست. گواهى مى دهم كه معبودى جز او نيست، تنها او آفريدگار است و شريكى ندارد، و خدايى غير او نيست و گواهى مى دهم كه محمد (ص) بنده خدا و پيامبر اوست رحمت خدا بر او و آل او باد.
شرح
مى گويم (شارح) روايت شده كه عمرو بن عاص و ابو موسى اشعرى، در جايى به نام دّومة الجندل براى حكميت در امر خلافت مردم با يكديگر ملاقات كردند. در آن روز على (ع) به كوفه وارد شد، و منتظر حكميّت آن دو گرديد.
هنگامى كه به حضرت خبر رسيد كه عمرو عاص ابو موسى را فريب داده است اندوهى شديد بر آن حضرت هجوم آورد، بپاخاست و براى مردم خطابه اى ايراد كرد، و فرمود: «سپاس خداى را...» و در پايان خطبه به شعر دريد تمثّل جست.
در بعضى از روايات، اين جملات نيز آمده است: «بهوش باشيد اين دو مردى كه شما براى داورى انتخاب كرديد، حكم كتاب را پشت سر گذاشتند، و آنچه را قرآن ميرانده بود، زنده كردند، و هر يك از آن دو، هواى نفسش را پيروى كرده، و بى دليل و برهان، حكمى صادر كردند و آن گاه، در داوريشان بر خلاف رفتند، و هيچ يك از آنها را خداوند هدايت نفرمود. شما براى جهاد در راه خدا و به راه افتادن و حركت كردن آماده شويد، و در روز فلان، در لشكرگاه خود حاضر باشيد». داستان حكميت و علت آن را تاريخ نقل كرده است، علاقمندان به مطالعه بيشتر به كتب تاريخى معتبر مراجعه كنند.
لغات «خطب» امر بزرگ، پيشآمد عظيم «فدحه الأمر»: وقتى كه مشكل كار شخص را به مشقّت اندازد، سنگينى كار. «جافى» داراى طبيعت دير آشنا كسى كه سرشتش از الفت دورى گزيند و به همين دليل با ديگران قطع رابطه كند.
قوله عليه السلام: «الحمد للّه... الجليل»
سپاس خداى را هر چند روزگار كارهاى بزرگ و پيشامدهاى دشوار فرا رويم قرار دهد. در اين كه چرا حضرت، خير و شر را به روزگار نسبت داده است قبلا توضيح داديم منظور امام (ع) از اين عبارت اين است كه در خوشحالى و بدحالى، در هر حال خدا را سپاس مى گويم.
«ان» در جمله حضرت براى بيان غايت و نهايت امر به كار رفته است.
از آغاز خطبه چنين فهميده مى شود كه جريان حكميت را به اتّفاقى بزرگ و پيشآمدى سخت و دشوار تعبير كرده است و در عين حال، خداوند را در رويارويى با اين دشواريها شاكر و سپاسگزار است.
قوله عليه السلام: «ليس معه اله غيره»
تاكيدى بر معناى كلمه توحيد و تثبيت محتواى آن است. پس از حمد خداوند، حضرت سرپيچى از فرمان مشاورى را كه داراى ويژگيهاى خاصى باشد، موجب پشيمانى و خسران دانسته است.
|