ذکر کثير دستور به مومنين؛ پاداش ذکر صلوات خدا

ذکر کثير دستور به مومنين؛ پاداش ذکر صلوات خدا

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد الله رب العالمين و صل الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن الدائم علي اعدائهم اجمعين. در قرآن کريم آمده است که: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا * وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا * هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»(احزاب/۴۱) در اين آيه نوراني خداي متعال خطاب به مومنين و آنهايي که وارد جرگه و وادي ايمان شدند، يک دستور فوق العاده دارد و آن اين است که مي فرمايد: «اذْكُرُوا اللَّهَ» خدا را ياد کنيد متوجه حضور حضرت حق باشيد، آن هم «ذِكْرًا كَثِيرًا» اهل ذکر کثير باشيد. مرحوم کليني در کافي روايتي از امام صادق(ع) در ارتباط با اين آيه آورده اند. حضرت فرمودند که خداي متعال براي واجبات و براي تکاليف، حدودي گذاشته است. روزه ماه رمضان سي روز است، اگر کسي اين سي روز را گرفت يا اگر در مسافرت بود و عذري داشت روزه را قضا کرد، اين وظيفه روزه را انجام داده است، مابقي ديگر مستحب است. ولي در اين آيه خداوند براي ذکر حدي قائل نشده است.

توصيه جهت ادامه روزه در طول سال

در اينجا اين نکته را تذکر بدهم، حيف است از دست برود مواظب باشيد انشاءالله اين روزه ماه رمضان را که مي گيريد و تمريني مي شود از دست ندهيد. در طول سال اين روزه را ادامه بدهيد، لااقل اين دستوري که مستحب موکد است و روايات فراواني در بابش داريم حتما رعايت کنيد برنامه خانوادگي تان بشود، که فرمود سه روز را در هر ماه روزه بگيريد، روز ۵ شنبه اول ماه قمري، ۵ شنبه آخر ماه قمري، ۴ شنبه اول دهه دوم ماه قمري. که در روايات دارد اگر کسي اين روزه را بگيرد به منزله روزه تمام سال است. چون به اين آيه قرآن هم در روايات تمسک شده است که: «من جاء بالحسنة فهو عشر امثالها» اگر کسي حسنات را بياورد مزد خدا در مقابل اين حسنات ده برابر است. بنابراين اگر در طول ماه و در طول سال غير از ماه رمضان اين سه روز را روزه بگيريم، خاصيتش اين است که به منزله روزه تمام سال است.

در حديث داريم که حضرت سوال کردند که چه کسي است که هر شب تا صبح عبادت مي کند، شبي يک ختم قرآن مي کند و همه سال را روزه است؟ سلمان عرض کرد بنده يا رسول الله. بعضي از اين منافقين که با سلمان مناقشه داشتند گفتند دروغ مي گويد ما خودمان ديده ايم خيلي روزها مي خورد، خيلي شبها مي خوابد، خودمان ديده ايم که ختم قرآن نمي کند. سلمان در جواب گفت: يا رسول الله شما مگر نفرموديد اگر کسي با طهارت بخوابد اين به منزله کسي است که مشغول به عبادت است؟ من هميشه با طهارت مي خوابم. چه با غسل چه وضو. دوم اينکه مگر شما نفرموديد اگر کسي سه مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ را بخواند مثل کسي است که قرآن را ختم کرده است؟! يک مرتبه بخواند ثلث قرآن، دو مرتبه دو ثلث، سه مرتبه يک ختم قرآن است، من هر شب سه تا قُلْ هُوَ اللَّهُ مي خوانم و مي خوابم. مگر نفرمودي اگر کسي اين سه روز در ماه را روزه بگيرد و بخصوص ماه شعبان را هم بگيرد وصل کند به رمضان به منزله روزه تمام سال است، من اين کار را انجام مي دهم.

 

انتخاب عبادات پر فضيلت و کم حجم و مداومت بر آن

سعي کنيد در عبادات زرنگ باشيد، يک عباداتي است که خيلي پر فضيلت و کم حجم است اين ها را انتخاب کنيد و انجام دهيد. از اينها غافل نشويد. البته در روايات دستور است فرمودند که هيچ عبادتي را کوچک نشمريد، چون شما نمي دانيد خدا کدام عمل را دوست دارد و هيچ گناهي را هم کوچک نشمريد چون نمي دانيد کدام گناه موجب غضب خداوند است. در روايت دارد گاهي بنده يک گناه کوچکي مي کند خداي متعال مي فرمايد من ديگر او را نمي بخشم ديگر هدايت را نمي بيند. از آن طرف هم ممکن است يک عمل خيري انجام بدهد خداي متعال مي فرمايد گذشته و آينده اش را آمرزيدم، گذشته اش مثل روزي که از مادر متولد شده پاک شد. به طور مثال در باب حج اين طور است خداوند به يک دسته از حجاج مي فرمايد مثل روزي که از مادر متولد شديد من پاکتان کردم، بعد از اين مواظب باشيد ديگر آلوده نشويد. زيارت سيد الشهدا هم همين طور است که دارد برخي از زائرين همين که زيارت مي روند، خداي متعال مي فرمايد گذشته شما را پاک کردم مواظب بعد از اين باشيد. بعضي از عبادات اين طور است که هم گذشته انسان پاک مي شود و هم آينده اش تضمين مي شود. يعني در محيط امن و وادي ايمن مي رود و ديگر خطر تهديدش نمي کند. فرمود يک دسته از زائرين سيد الشهدا اين طور هستند، طوري به محيط زيارت وارد مي شوند که مي گويند ديگر آينده شما هم تضمين شد. يک دسته از حجاج هم اين طور هستند.

غرض اين بود که يک عباداتي هست که اکسير اعظم است، مواظب باشيد آن ها را از دست ندهيد. خيلي حواستان جمع باشد، دنبال عبادات پر حجم نباشيد دنبال عبادات پر خاصيت باشيد، البته حجم هم مهم است ولي پر خاصيت باشد. بعنوان مثال عرض مي کنم امشب شب جمعه است، امام صادق(ع) به يکي از اصحاب عرض کرد آيا شما هر روز جدم سيد الشهدا را زيارت مي کنيد؟ گفت آقا فاصله من خيلي زياد است هر روز چه طور زيارت بروم؟ حضرت فرمودند برويد بالاي بام و بلندي نگاه کنيد به سمت چپ و راستتان رو به سيد الشهدا يک سلام کنيد: «السلام عليک يا ابا عبد الله السلام عليک و رحمة الله و برکاته» اين ثواب يک حج عمره مقبوله را دارد. آنوقت ظاهرا سدير است از اصحاب خاص امام صادق(ع) مي گويد من بعد از اين گاهي روزي بيست بار سيد الشهدا را اين طور زيارت مي کردم. خود بنده اين روايت را سالهاست خوانده ام ولي مداومت بر يک دانه سلام بر سيد الشهدا هم نمي کنيم خيلي بد است اين معنايش اين است که ما دنبال مقصد نيستيم، به قول يک آقايي مي گفت «طاء» طلب در ما هنوز پيدا نشده تا بقيه اش. هنوز بيخودي سر و صدا مي کنيم.

 

ذکر کثير، دستور خداي متعال به مؤمنين

امام صادق(ع) در ارتباط با آيه ابتداي بحث فرمودند که خداي متعال براي همه چيز حدي قرار داده و فرموده روزه واجب سي روز است باقي مستحب است، انفاقِ واجب، زکات و خمس است بقيه مستحب است، نماز واجب ۱۷ رکعت است و بقيه مستحب است. ولي در باب ذکر الله اين طور نيست. خداي متعال نفرموده روزي يک ساعت مشغول به ذکر باشيد، بلکه فرموده: «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا» اهل ذکر کثير باشيد صبح و شام خدا را تسبيح کنيد. فرمود خداي متعال حدي براي ذکر قرار نداده، به ذکر کم هم اکتفا نکرده است. اگر کسي اهل ذکر کثير شد، کثير الذکر شد و مشغول به خداي متعال بود، به تعبيري که در زيارت امين الله آمده کارش به جايي مي رسد که: «مشغولة عن الدنيا بحمدک و ثنائک». کثير الذکر آن کسي است که از همه دنيا به حمد و ثناي خداي متعال مشغول شده است. هرچه مي بيند جلال و جمال اوست و او را ستايش مي کند. مي شود که انسان اين طور بشود که دائم در ذکر خداي متعال باشد و هيچ چيزي او را از خداي متعال غافل نکند.

 

پاداش کثير الذکر، صلوات الهي است / بيان معناي صلوات خدا در جريان سرپرستي نور و ظلمت

بعد خداي متعال يک مزد و پاداشي براي اين ذکر کثير بيان مي کند، مي فرمايد: «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» او و ملائکه او هستند که بر شما صلوات مي فرستند و خاصيت اين صلوات الهي اين است که انسان را از ظلمات به سمت نور بيرون مي برد. «اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ»(بقره/۲۵۷) خداي متعال با ولايت خودش مومنين را سرپرستي مي کند و سير مومنين در وادي ولايت الله اين طور است، سير از ظلمات به سمت نور است. ظلمات شرک، ظلمات توجه به دنيا، ظلمات محبت دنيا، گناهان، اينها ظلمات هستند و حقيقتا ظلمات هستند. خداوند و ائمه معصومين و آنهايي که اهل مشاهدات برزخي هستند نقل کرده اند که واقعا وادي معصيت و غفلت و صفات رذيله، وادي ظلمات است. در حديث عقل و جهل، صفات زشت همه ظلماني و صفات حميده همه نوراني هستند. فرمود خداي متعال بر شما صلوات مي فرستد، صلوات الهي خاصيتش اين است که شما را از ظلمات به سمت نور مي برد. از ظلمات ذنوب به سمت نور توبه، از صفات رذيله به سمت صفات حميده، العياذ بالله از تولي به فساق و اولياء طاغوت به تبري از آنها سير مي دهد. اين معناي سير از ظلمت به نور است. به وادي نور وارد مي شويد. حقيقت وادي نور کجاست؟ «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(نور/۳۵) سماوات به معني اين هفت آسمان که ما مي بينيم نيست، بلکه منظور همه عوالم خلقت، عوالم بالا و عوالمي که شما با آن سر و کار داريد، عالم ارض و عالم سماوات همه به نور الهي هدايت مي شوند. خداي متعال ملائکه و انبياء را هم هدايت مي کند، يعني انوار الهي است که به قلب ملائکه مي رسد و آنها را هدايت مي کند، انوار الهي است که انبيا را مي برد. هر کسي از گناه به طاعت و از صفات رذيله به صفات حميده و از شرک به توحيد و از غفلت به ذکر سير مي کند، همه با انوار الهي است. پس خداي متعال انسان اهل ذکر کثير را با صلوات خودش از ظلمات به سمت نور مي برد. در اينجا تذکري بدهم که در باب فهم قرآن در معناي ظلمات و نور ما مسامحه نکنيم. دعا کنيم توسل کنيم انشاءالله به ما قرآن را بفهمانند. قرآن را با لغت نمي شود فهميد، قرآن خودش زبان خاص دارد. قرآن ظلمات و نور را توضيح مي دهد. در آيه نور جريان نور الهي و هدايت الهي را توضيح مي دهد که اين جريان نور الهي، جريان ولايت نبي اکرم در عالم است: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» خداي متعال نور همه عوالم است. شما که نمي توانيد مستقيم به اين نور برسيد، اين نور بدون حجاب مخصوص نبي اکرم است. هيچ کسي ظرفيت وجوديش تحمل نور الهي را بدون حجاب و بدون واسطه ندارد الا چهارده معصوم. آنها هستند که خداي متعال از نور عظمت خودش آنچه خواسته به پيامبرش ارائه کرده است که در روايت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرَى رَسُولَهُ بِقَلْبِهِ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ مَا أَحَبَّ»(۱) و بقيه ظرفيت ندارند نور الهي را بي حجاب دريافت کنند. ديده ايد گاهي چندين تضعيف کننده سر راه اين دستگاه مولد برق مي گذارند تا به شبکه ما مي رسد. اگر مستقيم بيايد همه اين ها را مي سوزاند.

بعد خداي متعال مي فرمايد اين نور يک مثلي دارد، مثلش مثل چراغدان است در چراغدان يک چراغي روشن است که در آيه نور توضيح داده است. فرمود مثل نور خدا نبي اکرم صلي الله عليه و آله و سلم است. اين آيه را هم مکرر بخوانيد، هم رواياتش را ببينيد، خيلي تامل کنيد راهگشاست. پس ببينيد نور الهي و جريان هدايت الهي و جريان معرفت، جريان توحيد در عالم يک مسيري دارد و اين منتهي مي شود به خانه اهل بيت و نور الهي در اهل بيت تجلي کرده است. لذا اهل بيت «نور الله في ظلمات الارض» هستند. «هم و اللَّهِ نُورُ اللهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ»(۲) نورالله در همه عوالم اهل بيت هستند.

قرآن ظلمات را هم توضيح داده است. در آيه همين سوره مبارکه نور يک بحثي از ظلمات دارد که مشرکين و کفار مبتلا هستند فرمود: «أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ»(نور/۴۰) مي فرمايد جريان ظلمات هم مثل يک درياي مواج عميق است. هم مواج است يعني موج فتنه در آن هست و هم عميق است. هم بر فراز اين دريا امواجي است، بر فراز موج، موج است. بعد هم يک ابر تاريک. اگر کسي ته اين دريا قرار بگيرد پيداست چه بساطي پيدا مي شود دست خودش را هم نمي تواند ببينيد، «إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا». دستگاه ظلمات هم يک دستگاه است در عالم «وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ» اين ظلمات هم همين دستگاهي است که قرآن توضيح داده است. آنوقت در تفسير ائمه عليهم السلام فرمودند شبکه نور الهي در عالم اهل بيت هستند. مثل نور نبي اکرم است. مشکات و چراغدان نور قلب نبي اکرم هست، چراغي که در آن روشن شده نور نبوت است. حال روايات را خودتان ببينيد، ظلمات هم تفسير شده به دشمنان نبي اکرم و اهل بيت. پس ما دو شبکه در عالم داريم يکي شبکه هدايت و نور و معرفت، ديگري هم شبکه شرک و کفر و استکبار و ظلمات. يکي جريان بندگي و عبوديت و هدايت است، ديگري جريان استکبار و معصيت و ظلمات است. يکي نور است يکي ظلمات. يکي بهشت است يکي جهنم.

خداي متعال مي فرمايد شما اگر اهل ذکر کثير شديد غفلت نکرديد تغافل نکرديد -ذکر بايد توضيح داده شود که چيست- اگر اهل ذکر شديد خداي متعال بر شما صلوات مي فرستد. صلوات الهي با شما چه مي کند؟ «يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُر»ِ سيرتان با صلوات الهي سير از ظلمات به نور است، از گناه به توبه است، از صفات رذيله بخل و کبر و حسد و ريا و … به صفات حميده يقين و توکل و رضا و صبر و … است. همه اش خلاصه مي شود در يک کلمه، سير از ظلمات و ولايت شيطان و اولياي طاغوت به سمت نور و ولايت نبي اکرم است. اين سير با صلوات خدا واقع مي شود. اگر خدا بر کسي صلوات فرستاد، صلوات خدا او را نوراني مي کند. اينکه نبي اکرم سرتاسر وجودشان نور است به اين دليل است که «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»(احزاب/۵۶) صلوات الهي بر پيامبر، ايشان را سرچشمه نور کرده است. دائما هم اين صلوات هست. اميرالمومنين فرمود در عالم جبروت که دست ملائکه به آن جا نمي رسد خود خداي متعال بر اين پيامبر صلوات مي فرستد صلواتي که خدا بر پيامبر مي فرستد او را مثل نور کرده است. شما اگر اهل ذکر بوديد خدا به شما صلوات مي فرستد شما را به اين سرچشمه نور هدايت مي کند. اصل خاصيت ذکر اين است.

 

جريان چگونگي اهل ذکر شدن مؤمنين / شروع ذکر از جانب خدا

اما بايد دانست که از ذکر ما که خيلي کاري ساخته نيست، اگر شما متذکر به خدا شديد، «اذکروني اذکرکم» او به شما توجه مي کند، آن توجه کار را تمام مي کند. اين که در قرآن مي فرمايد: «أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/۲۸) با ذکر خدا قلوب مطمئن مي شود به آرامش مي رسد بعضي بزرگان معنا کرده اند، گمان مي کنم اين معنا درست است نه ذکر ما. توجه کنيد «اذکروني» يک يادي ما از خدا مي کنيم، که اين ياد انواعي دارد، ترک معصيت مي کنيم يک ذکر است، عبادت مي کنيم ذکر است، قلبمان متوجه خداست ذکر است. محال است شما ذکري داشته باشيد از آن طرف ذکري نباشد بلکه اين را بدانيد هرگاه که متذکر خداي متعال مي شويد، اگر شما يک ذکر داشته باشيد، خدا دو ذکر دارد. اين را بزرگان گفته اند و در قرآن هم هست، بنده هر توبه اي که مي کند خدا دو تا توبه دارد. اول خداي متعال يک رجوعي به بنده اش مي کند به او حال استغفار و توبه مي دهد. اگر اين حال و اين نسيم رحمت را استفاده کرد و توبه کرد، دوباره خدا به او رجوع مي کند. اين رجوع دوم خدا، کار او را درست مي کند. رجوع اول به او حال توبه مي دهد اگر قدر اين توبه الهي را ندانست چيزي گيرش نمي آيد. وقتي هم خدا به انسان رجوع مي کند خاصيت رجوع حالت ندامت و توبه است، اگر قدرش را دانست توبه کرد و برگشت، خداي متعال رجوع دوم به بنده مي کند. اين رجوع است که بار بنده را مي بندد. ذکر هم همين طور است ما يک بار خدا را ذکر مي کنيم، يک بار ديگر خدا ما را ذکر مي کند. در دعاي عرفه خوانده ايد: «أَنْتَ الذَّاكِرُ قَبْلَ الذَّاكِرِينَ وَ أَنْتَ الْبَادِي بِالْإِحْسَانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعَابِدِينَ وَ أَنْتَ الْجَوَادُ بِالْعَطَاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطَّالِبِين »(۳) قبل از اينکه اهل طلب به طلب برسند تو شروع به نعمت کردي، شروع از اوست.

 

ديدن کار خدا در ذکر در ابتداي دعاي ابوحمزه

همين معنا را در ابتداي دعاي ابوحمزه داريم که فرمود: «مِنْ أَيْنَ لِي الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لَا يُوجَدُ إِلَّا مِنْ عِنْدِكَ وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاةُ وَ لَا تُسْتَطَاعُ إِلَّا بِك »(۴) گويي انسان سحر ماه رمضان بلند شده آمده در حرم امام رضا يا يک محل خلوتي شروع مي کند با خدا حرف زدن، خيال مي کند خودش شروع کرده! سر و صدا مي کند خدايا من بايد به همه خوبي ها برسم خوبي ها يکي دو تا نيست، بايد از همه بدي ها فاصله بگيرم اينها يکي دو تا نيست. اين همه خير را من از کجا بدست بياورم، همه اش نزد توست و چه طور از بدي ها نجات پيدا کنم که يکيش آدم را هلاک مي کند، نجات از بدي ها مقدور نيست الا با تو. سر و صدا مي کند شروع مي کند خدا را صدا زدن، و يک نفس «يا رب يا رب» مي کند. بعد وقتي صدا مي زند احساس مي کند چه اشتباه بزرگي تا به حال مي کرده است. پرده کنار مي رود مي بيند خدا با اوست. مي بيند او شروع کرده که تو داري حرف مي زني اگر او دل تو را داغ نکرده بود مثل ديشب الان در بسترت خوابيده بودي. اوست که زير پاي تو را داغ کرده دلت را گرم کرده چشمت را بيدار کرده است. لذا لحنش عوض مي شود که: «بِکَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْك » من تو را با تو شناختم و تو مرا دلالت کردي هدايت کردي، تو مرا صدا زدي که من دارم صدا مي زنم. پس قصه اين است هميشه شروع از آن طرف است ما شروع کننده نيستيم. هر ذکري که بنده دارد خدا دو ذکر دارد، «انت الذاکر قبل الذاکرين» هر کس ياد تو مي کند تو اول ياد او کرده اي «وَ أَنْتَ الْبَادِي بِالْإِحْسَانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعَابِدِينَ» قبل از اينکه آنها بخواهند تو شروع کردي. اين ذکر اول به آدم حالت توجه مي دهد خدا که ياد آدم مي کند قلب آدم زنده مي شود، نسيم رحمت در قلب انسان مي وزد، انسان به خداي متعال توجه مي کند. اگر قدر اين نعمت را دانست و خوب ذکر کرد آنوقت: «اذکروني اذکرکم» خداي متعال يک توجه دومي به اين بنده مي کند که اين توجه بارش را مي بندد. اين هماني است که «أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» اگر قلب به مرتبه اطمينان و آرامش مي رسد با ذکر خداست، او وقتي به شما توجه کرد بارتان بسته مي شود.

اين مطالب مقدمه اي بود براي بحث دعا که يکي از بهترين نوع ذکر الله است. ما ذکري بهتر از دعا نداريم و دعايي هم بهتر از دعاي مأثور و منقول از معصومين نداريم و در بين دعاهاي منقول از معصومين هم دعايي بهتر از صلوات نداريم. ان شاء الله در جلسات بعد قدري به مباحثي در باب دعا خواهيم پرداخت. «السلام عليک يا ابا عبد الله»

 

    پي نوشت ها:
  • (۱) الكافي (ط – الإسلامية)، ج ۱، ص: ۹۵
  • (۲) الكافي (ط – الإسلامية)، ج ۱، ص: ۱۹۴
  • (۳) إقبال الأعمال (ط – القديمة)، ج ۱، ص: ۳۵۰
  • (۴) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ۲، ص: ۵۸۲
Powered by TayaCMS