«السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه السلام)». [1]

  • احرام تو خون گلو، ای حاجی شش ماهه ام با خون خود بابا زدی، مهر شهادت نامه ام
  • با خنده ات آتش نزن بر جان من بابا علی لای لای علی، لای لای علی
  • با مرگ تو من می کشم ای ماهی بیرون ز آب یک سو خجالت از تو و یک سو خجالت از رباب

از دست من پر می کشی تا دامن زهرا علی

مقاتل نوشتند وقتی تنها شده بود، کسی نمانده بود امام حسین(علیه السلام) را یاری کند آمد مقابل لشکر «هل من ناصر ینصرنی». [2] «هل من ذاب يذبّ عن حرم رسول اللَّه». [3] وقتی صدای غربت و تنهایی امام حسین(علیه السلام) بلند شد دیدند این طفل در گهواره به جنبش آمده. طفل را تحویل امام حسین(علیه السلام) دادند. حضرت می خواهد برایش آب تهیه کند. آمد مقابل لشکر، «عما ترونه کیف یتلذی عطشی» چطوری جواب امام حسین(علیه السلام) را دادند؛ در حالی که این طفل سرش روی دوش امام حسین(علیه السلام) بود. دید طفل در آغوشش دست و پا می زند، دید خون از گلوی حضرت علی اصغر(علیه السلام) جاریست؛ دست را زیر خون ها می برد و به طرف آسمان می پاشید. صورت خود را با خون حضرت علی اصغر(علیه السلام) خضاب می کرد. عرضه می داشت خدایا! آنچه این مصیبت را بر حسین(علیه السلام) آسان می کند این است که این مصیبت در محضر تو واقع می شود و می بینی؟ این مصیبت با دل آرام امام حسین(علیه السلام) چه کرده چه طوفانی در دل حضرت بپا شده؟ فقط منادی ندا داد: «صبرا لک یا حسین فان له مرضعا فی الجنه....»

حجةالاسلام و المسلمین میرباقری