سخنران استاد فرحزاد

قالَ موسَى بن عِمرانَ : يا ربِّ اَىُّ الاْءَعْمالِ اَفْضَلُ عِنْدَكَ؟ فَقالَ : حُبُّ الاْءَطْفالِ فَإِنَّ فِطْرَتَهُمْ عْلى تَوْحيدى؛ حضرت موسى بن عمران به خداى تعالى عرض كرد: پروردگارا! برترين اعمال در نزد تو چيست؟ فرمود: دوست داشتن كودكان ؛ چرا كه فطرت آنان بر توحيد من است. «امام صادق عليه السلام »

شيرين ترين ذكرها

شيرين ترين ذكرها بعد از ذكر خدا، ذكر پيامبر و اهل بيت عليهم السلام است. بلكه ذكر آن ها ذكر خداست و از ذكر خدا جدا نيست؛ «اِنَّ ذِكْرَنا مِنْ ذِكْرِ اللّهِ؛[1] البته ياد ما از ياد خداست.» اهل بيت عليهم السلام ممسوس و فانى در ذات خدا هستند، وجه الله و عين الله و يدالله هستند. اين است كه ياد آن ها ياد خداست.

از اين جهت، از چيزهايى كه هم دل را نورانى مى كند و هم مجالس را، صلوات بر محمد و آل محمد است. صلوات موجب مى شود كه شياطين بروند و ملائكه بيايند. با صلوات، رحمت خداوند جذب مى شود و نفاق و دورويى و تفرقه از بين مى رود. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:

اِرْفَعُوا اَصْواتَكُمْ بِالصَّلاةِ عَلَىَّ فَاِنَّها تَذْهَبُ بِالنِّفاقِ؛[2] با صداى بلند بر من صلوات بفرستيد كه نفاق و دورويى را مى برد.

سعى كنيد ـ ان شاءالله ـ نه فقط با زبان، بلكه با قلب و دلتان، به پيامبر و اهل بيت او توجه كنيد كه خيلى نورانيت مى آورد. بلند فرستادن صلوات، هم تكبر را و هم تعين ها را از بين مى برد. و اين از آثار پر بركت و گرانبهاى صلوات بر محمد و آل محمد است.

اولياى الهى

يكى از سيره هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، سيره محبت به كودكان است. بچه هاى خردسال برجستگى هاى زياد دارند. حاج آقاى دولابى اين جمله را زياد مى فرمود، جمله قشنگى هم هست. مى فرمود: ما هميشه به دنبال اولياى خدا مى گرديم؛ در صورتى كه مردان الهى و اولياى خدا در دست و بال ما هستند، اما قدرش را نمى دانيم. مى توان قسم خورد كه اين بچه هاى كوچك اولياى خدايند، انسان هاى معصوم اند. ولىّ خدا يعنى چه؟ يعنى كسى كه پاك است، زلال و صاف و بى غل و غش است. معناى ولىّ خدا اين نيست كه داراى كرامت و سرو صدا باشد، ولىّ خدا يعنى انسان پاك و زلال.

ذكر حسن

در حالات مرحوم آيت اللّه قاضى نقل كرده اند: زمانى شاگردانشان در محضر ايشان بودند. ايشان سر به سجده گذاشتند و مشغول ذكر شدند و ذكرشان اين بود: «حسن، حسن، حسن.» شاگردان ايشان كه بيشترشان مجتهد بودند، برايشان سؤال بود كه ذكر «حسن» در كتاب ها نيست، بلكه در نام هاى خدا هم نام حسن نيست. مقصود مرحوم آيت اللّه قاضى از ذكر «حسن» در سجده چيست؟ بعد از اين كه ايشان سر از سجده برمى دارد، مرحوم آيت اللّه شيخ على محمد بروجردى كه شخص فوق العاده اى بوده، از ايشان مى پرسد: آقا اين ذكر «حسن» چه ذكرى بود؟

مرحوم قاضى مى فرمايند: خداوند متعال ديشب فرزندى به ما عطا كرد. اسم او را سيد حسن گذاشتيم. من نگاه كردم، ديدم تمام چيزهايى كه يك ولىّ خدا بعد از هفتاد سال ممكن است به آن برسد، اين است كه بايد دلش صاف و زلال باشد. ديديم اين كودك دل و روحش صاف است، معصوم است، پاك پاك است. هيچ دست نخورده است. ولىّ خدا بايد دل و زبانش يكى باشد، ولىّ خدا راضى و تسليم امر خداست؛ ديدم اين كودك همه صفاتى را كه ولىّ خدا بايد داشته باشد دارد. تمام سير و سلوك ها اين است كه برگرديم به همان حالات و روحيات بچگى؛ يعنى به اصل خودمان بازگرديم؛ به پاكى و زلالى دوران كودكى.

زيباترين منزل

در برخى از روايات مى بينيم كه خداوند مزد و پاداش يك عمل مهم را اين قرار مى دهد كه او را همانند روزى كه از مادر متولد شده است، از گناه پاك مى كند؛ «كَيَوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ؛ همانند روزى كه مادر او را زاده است.» يعنى او را به اولين منزلش بازمى گرداند. آن منزل بسيار زيبا بود! هيچ زنگار و ناپاكى نداشت. تمام تلاش ها، مجاهدت ها و عبادت ها و سير و سلوك ها براى اين است به جاى اول خودمان بازگرديم. همان روزى كه مادر ما را به دنيا آورد. يعنى تمام خيالات، اوهام، نقش هاى باطل و زنگارها را بايد پاك كرد، زلالِ زلال.

باغ هاى بهشت

چه خوب است انسان در اين دنيا رد پاى معنويات را پيدا كند، رد پاى اولياى خدا را پيدا كند، رد پاى امام زمان عليه السلام را پيدا كند. ما براى چه به جمكران مى رويم؟ چون آنجا رد پاى حضرت است. اگر دستمان به آن حضرت نمى رسد، رد پايى از آن حضرت پيدا كنيم. اگر مى خواهيم بوى بهشت را استشمام كنيم، مشاهد مشرفه بوى بهشت مى دهد، مجالس ذكر و دعا بوى بهشت مى دهد. اين ها آثارى از بهشت در اين دنياست. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به گروهى از اصحاب خود فرمودند: «اِرْتَعُوا فى رِياضِ الْجَنَّةِ؛ در باغ هاى بهشت بچريد. گفتند: يا رَسُولَ اللّهِ، وَ ما رِياضُ الْجَنَّةِ؛ باغ هاى بهشت چيست؟

فرمودند: مَجالِسُ الذِّكر.»[3]

پيامبر خدا همچون چوپانى كه گوسفندانش را به چمنزارهاى سرسبز مى برد، مؤمنين را دعوت مى كند كه در باغ هاى بهشت برويد و بچريد و خودتان را سير كنيد. در گوسفند شر و فتنه نيست، به همين دليل از مؤمن به گوسفند تعبير شده است. همه وجودش خير و بركت است. بعضى گرگ اند، برخى روباه اند؛ اما مؤمنين همانند گوسفند پر از منفعت اند. پيامبرخدا صلى الله عليه و آله فرمودند: حلقه هاى ياد خدا باغ هاى بهشت است. هر كجا كه ذكر خدا و اهل بيت عليهم السلام است، برويد و بنشينيد و روح و جانتان را سيراب كنيد؛ همان طور كه انسان تشنه وقتى به آب مى رسد، خودش را سيراب مى كند.

نشخوار معنويات

ديده ايد كه گوسفندان وقتى به علفزار مى رسند، هرچه مى توانند مى خورند. اگر هم سير شوند، ذخيره مى كنند و شب آن ها را نشخوار مى كنند. مؤمنين هم شكمو هستند. اگر ديدند يك جا معنويات زياد است، هر چه هست مى بلعند. بعد كم كم آن را هضم و جذب مى كنند. اين مثل نشخوار گوسفندان است.

حاج آقاى دولابى مى فرمودند: خيلى از مطالبى كه هنوز براى رفقا قابل هضم و درك نيست، در لوح محفوظ آنها مى ريزيم. بعداً در سيرى كه مى كنند به آن مى رسند و آن را درك و هضم مى كنند. مى گويند: عجب! اين همان مطلبى است كه فلانى مى گفت.

مرحوم آيت اللّه قاضى گاهى مطالبى مى فرمودند كه بعضى از شاگردان مى گفتند: ما نمى فهميم. ايشان پاسخ مى دادند: «تَكْبُرْ تَفْهَمْ؛ بزرگ مى شوى مى فهمى.» يعنى هنوز وقتش نشده است. اگر با افراد نابالغ در باره آداب ازدواج و همسردارى بگوييد، در ذهنش مى ماند، و در وقتش مى فهمد و استفاده مى كند.

بنابراين اگر در جايى مطالب معنوى زياد بود، يا درك برخى از مطالب براى شما سنگين بود، آن ها را رد نكنيد، در وقتش مى فهميد و مى پذيريد.


[1] در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است: «شِيعَتُنا الرُّحَماءُ بَيْنَهُمْ اَلَّذينَ اِذا خَلَوْا ذَكَرواللّهَ [إنِّ ذِكْرَنا مِنْ ذِكْرِاللّهِ] ، اِنّا اِذا ذُكِرنا ذُكِرَاللّهُ وَ اِذا ذُكِرَ عَدوُّنا ذُكِرَ الشَّيْطانُ؛ شيعيان ما با مهر و محبت با يكديگر برخورد مى كند. آنان هرگاه در جايى اجتماع كنند خدا را ياد مى كنند. البته هر زمان يادى از ما شود، ياد خدا شده است و هرگاه يادى از دشمنان ما بشود، يادى از شيطان شده است.» (الكافى، ج 2، ص 186، ح 1 ؛ بحارالأنوار، ج 74، ص 258، ح 55 .)

[2] بحارالأنوار، ج 91، ص 59 ، ح 41 .

[3] عدة الداعى، ص 253 ؛ وسائل الشيعة، ج 4، ص 1239، ح 9202 .