سخنران استاد فرحزاد

  • ای خـدای پـاک و بـی انـباز و یار دست گیر و جرم ما را وا گذار
  • ای دعـا از تـو اجـابـت هـم زتو ای مـنـی از تـو مهابت هم ز تو
  • بـاز خـرمـا را از ایـن نـفس پلید کـاردش تـا اسـتـخوان ما رسید
  • صد هزاران دام ودانست ای خدا مـا چـو مـرغان حریص و بینوا
  • بی عـنـایـات حـق خـاصـان حـق گرمـلک باشد سیاه استش ورق
  • ایـن هـمـه گـفتیم لیکن در بسیج بـی عـنـایـات خـدا هـیچیم هـیچ

برکات ذکر صلوات

از ذکر صلوات در شب و روز جمعه غفلت نکنید. شب و روزه جمعه اعمال زیاد گفته اند؛ یکی از اعمال انار خوردن است. در روایت هست: کسی که در شب و روز جمعه انار بخورد، تا چهل روز شیطان از او دور می شود. در فضیلت شب جمعه است که خدای متعال شش صد هزار نفر از آتش جهنم آزاد می کند. این قدر شب های جمعه بیاید که ما زیر خاک باشیم و حسرت بخوریم!

شب و روز جمعه دعا زوتر مستجاب می شود. امام صادق سلام الله علیه فرمود: در شب و روز جمعه، در میان مستحبات عملی پر ثواب تر و بافضیل تر از صلوات نیست.

آثار و ثواب اعمال قبول شده انسان

مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حامد می گفتند: در کربلا یک شخصی آمده بود، به زوار ایرانی می گفت: که من مدینه و مکه و کاظمین و سامرا رفتم، ولی زیارت خراسان امام هشتم سلام الله علیه به دلم مانده است. به ایرانی ها گفت: شما حاضرید که یک زیارتی که کردید به من بفروشید. یک مشهدی بود، گفت: من یک زیارت دارم می خواهم بفروشم. یک بار جنب بودم، حالم هم خوب نبود. می خواستم دنبال یک کاری بروم. از حرم خواستم رد بشوم. از جلو پنجره فولاد مسیری که می رفتم، یک السلام علیک یا علی بن موسی الرضا سلام الله علیه گفتم. گفت: خوب اشکال ندارد، همین را می خرم. ما که نرفتیم همین هم غنیمت است. فردا دیدند همین مشهدی به سر و صورت می زند. گفتند: چه خبر است؟ گفت: دیشب خواب عجیبی دیدم که یک باغ بزرگ بهشتی است. خواستم وارد بشوم، دربان جلویم را گرفت، گفت: تا دیروز این باغ مال تو بود، ولی دیروز به یک عراقی فروختی. (خدا را چه دیدی، یک وقت همانی که به نظر نمی آید را قبول می کند.) پیامبر سلام الله علیه و آله می فرماید: گاهی یک خاری، یک سنگی، از جلو راه مردم بر می داری همان را خدا قبول می کند. به خاطر همان به بهشت می برود.

برکات اطاعت از خدا

یکی از دوستان نقل می کرد: یک زمانی خشک سالی بود، یک آقایی به من گفت: حاج آقا برویم از باغ من دیدن فرمائید. رفتیم دیدیم عجب باغی درختان بقدری میوه آورده بودند که شاخه ها داشت می شکست. اما باغ های اطراف همه یا خشک شده بودن، یا این که خیلی وضعشان خراب بود. گفتم: چطور شد در میان این همه باغ فقط باغ شما سالم مانده است؟ گفت: حاج آقا من خمسم را، زکاتم را، می دهم. مال کسی را نمی خورم. این نهال هایی که این جا کاشتم نصف شب می آمدم نماز شبم را تو این باغ می خواندم. قرآن می فرماید: اگر مردم ایمان تقوی داشته باشند، خدا در برکات زمین و آسمان را باز می کند.

خداوند متعال و بیان انواع ایمان مردم

خدای متعال به حضرت موسی وحی کرد: تمام مردم سه دسته اند. یک عده ای دوست حقیقی خدا هستند. یک عده هم دشمن حقیقی هستند. «عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنِ اللَّهِ تَعَالَى أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى يَا مُوسَى مَنْ كَانَ ظَاهِرُهُ أَزْيَنَ مِنْ بَاطِنِهِ فَهُوَ عَدُوِّي حَقّاً وَ مَنْ كَانَ ظَاهِرُهُ وَ بَاطِنُهُ سَوَاءً فَهُوَ مُؤْمِنٌ حَقّاً وَ مَنْ كَانَ بَاطِنُهُ أَزْيَنَ مِنْ ظَاهِرِهِ فَهُوَ وَلِيِّي حَقّا»[1]. کسی که ظاهرش بهتر از باطنش باشد دشمن حقیقی خداست. اما کسانی که ظاهر و باطنش یک نواخت باشد، این هم مومن است. اما کسانی که باطنشان بهتر از ظاهرشان باشد، این خیلی خوب است. کسی که ظاهرش غلط انداز است، گول می زند، این دشمن خداست. چون همه مردم را به خدا و پیامبر و دین بد بین می کند. «إِنَّ الْمُنافِقينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»[2].

هشدار پیامبر صلی الله... در مورد خطر منافقین برای مسلمانان

منافق مانند میوه ای است که ظاهرش زیباست ولی باطنش خراب است. پر از کرم است. ولی ظاهرش غلط انداز است. پیامبر ما ضربه ای که از منافقین خورد، از بت پرست ها نخورد. همان کسانی که دور و اطراف پیامبر سجاده به آب میکشیدند امیر وصیت پیامبر را زیر پا گذاشتند و امیر المومنین سلام الله علیه را خانه نشین کردند. مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: این که پیامبر سلام الله علیه وآله می فرماید: هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد، عمده اذیت پیامبر از دست نزدیکانش بود. یعنی منافقین به اسم اسلام، دور ور پیامبر را گرفته بودند. آب به آسیاب دشمن می ریختند. همان ها قاتل دخترش شدند. پیامبر و امام های ما را کی کشت؟ همه آن ها را بدون استثنا، منافقین کشتند. یعنی همان ها که ظاهرشان بهتر از باطنشان بود. عمروعاص ها، معاویه ها، ابن ملجم، سجاده آب می کشیدند. خوارج نهروان پیشانی شان پینه بسته بود. زانوهایشان پینه بسته بود. ابن ملجم جزو خوارج بود. این های که برای جنگ با امام حسین سلام الله علیه به کربلا آمدند، همه مسلمان منافق بودند. نماز جمعه و جماعت می خواندند. آقا را که شهید کردند، تکبیر گفتند.

پیامبر صلی الله.... فرمود: من بر شما از کفار نمی ترسم، از مومن هم برای شما نمی ترسم، از منافقینی که در میان شماست می ترسم. یعنی آمریکا و اسرائیل خطر ندارد. این انرژی هستی که این قدر ما به زحمت افتادیم کی این کار را کرد. چند تا منافق لو دادند. کافر ظاهر و باطنش خراب است. می گوید: من کافرم. هواسمان همه جمع است میگوید من دشمنم دزدم حواسمان همه جمع میکنیم. ضرباتی که تو انقلاب ازمنافقین خوردیم، حقیقتا امریکا و اسرائیل به ما نزدند. شهید بهشتی و شهید مطهری و شهید مدنی ها را منافقین ظاهر الصلاح از ما گرفتند. منافق بهترین مهره های ما را گرفت. شهید صدوقی می دانید چه فکر بازی داشت. قبل از انقلاب دانشگاه درست کرد. آیه الله صدوقی را کی از ما گرفت؟ رجائی و باهنر که در دفتر کارشان به شهادت رسیدند، کی این ها را به شهادت رساند؟ رئیس دفتر این ها به نام کشمیری کسی بود، که که شهید رجائی می گفت: من برایش اقتدا می کنم. ببین چه کار کرده شهید رجائی با همه زرنگی هایش نتوانسته تشخیص بدهد.

مقابل منافق کسی است که باطنش از ظاهرش بهتر باشد. این دیگر خیلی خوب است. یکی از اساتید ما می گفت: زمان های صفویه یک کسی در اصفهان تصمیم گرفت چهل روز ذکر بگوید، خلوت نشینی کند. و چهل روز گفت من ترک حیوانی می کنم. سی و نه روز تحمل کرد، گوشت نخورد. روز سی و نهم نصف روز هم گذشته بود، آمد از محل رد بشود، بوی کباب به مشامش خورد. سرش گیج رفت. دید دل از دستش می رود. پاهاش او را به طرف کبابی می کشد. دید نصف روز خیلی حیف است. یک پاسبانی انجا بود ظاهرش خیلی خلاف بود. معروف هم بود این پاسبان با خانم های شر رابطه دارد. و شراب خور عجیبی هم هست. گفت میروم به پس کله این پاسبان می زنم. ما را به کلانتری می برند، این باعث می شود که دیگر ما گوشت نمی خوریم. آمد یک پس گردنی محکم زد. پاسبان رویش را برگرداند، گفت: مردتیکه تو هوس کباب کردی، گردن من چه گناهی کرد است. از دلش هم خبر داشت. گفت: برو خجالت بکش از این کارها نکن. من از تو گذشت می کنم. گفت: آقا شما از کجا خبر داری؟ گفت: من از دل و نیت مردم، خبر دارم. گفت: آقا شما معروف به رابطه نا مشروع با خانم های بدکاره هستی. گفت: من اگر پولی اضافه داشته باشم، بعضی از زن های فاحشه را می بروم خانه، توبه شون می دهم. تاحالا چندین زن بد را توبه دادم و برایشان کسب حلال درست کرده ام. مردم فکر می کنند، من کار خلاف می کنم. می گویند: شما شراب می خوری. گفت: بعضی موقع ها اگر پول داشته باشم شراب می خرم، می بروم تو چاه می ریزم. وسیله معصیت و گناه را محو می کنم.

ذکر مصیبت علی اکبر سلام الله علیه

شب جمعه زیارت قبر آقا ابا عبدالله الحسین سلام الله علیه مستحب است. آقا امام حسین چه کرده که در میان همه انبیا و امام ها یک وجه خاصی پیدا کرده است. هر شب جمعه، شب های قدر، شب نیمه شعبان، شب عید قربان و عید فطر، زیارت امام حسین سلام الله علیه مستحب است. علمای بزرگ، پیاده از نجف برای زیارت امام حسین سلام الله علیه به کربلا می رفتند. روایت می فرماید: هر قدمی که برای زیارت امام حسین سلام الله علیه بر می داری ثواب یک حج عمره را دارد. وارد مزار امام حسین سلام الله علیه می شوید، دست چپ قبر حبیب بن مظاهر است. مثل این که دربان آقا ابا عبد الله سلام الله علیه است. پیر غلام آقا ابا عبدالله سلام الله علیه است. چشمت به ضریح که می افتد حالت منقلب می شود، اما پایین پای آقا ابا عبدالله سلام الله علیه یک ضریح کوچکی چسبیده است.علی اکبر سرش را زیر پای پدر بزرگوارش آقا اباعبدالله سلام الله علیه گذاشته است. داغ جوان خیلی سخت است. می گویند: وقتی که سرهای شهدا را پیش یزید آوردند، گفت: معرفی کنید. یک سر جوان زیبا دل ربا بود، پرسید این سر کی هست؟ گفتند: این سرعلی اکبر سلام الله علیه فرزند بزرگ(بنا بر مشهور فرزند بزرگ بود) آقا ابا عبدالله سلام الله علیه است. می گویند: یزید منقلب شد، گفت: خدا لعنت کند آن هایی که امام حسین سلام الله علیه را کشتند. داغ این جوان برای از بین بردن پدر، بس بود. لذا شما ببینید در هیچ موضعی حضرت زینب سلام الله علیها به معرکه و وسط جنگ نیامد. اما در شهادت علی اکبر ترسید برادرش اباعبدالله سلام الله علیه روح از بدنش جدا بشود. آمد خودش را رو بدن علی اکبر انداخت. آقا آمدن خواهر را بلند کرد. کنار نعش پسر نشست. هر چه کرد، دلش آرام نشد. یک وقت دیدند، صورت به صورت علی فرمود: علی جان رفتی و راحت شدی اما پدرت غریب و تنها... «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»[3].


[1] . جامع الأخبار/تاج الدین شعیری/185/ الفصل الحادي و الأربعون و المائة في النوادر و هو آخر الكتاب ...ص:186

[2] . النساء : 145

[3] . الكافي/شیخ کلینی/1/230/باب ما أعطي الأئمة ع من اسم الله ...ص:230