سرمايه انسان؛ شايسته تجارت با خدا

خداي متعال سرمايه هايي را به انسان عطا کرده و از او خواسته که اين سرمايه ها را در مسير او به کار بگيرد. اگر بنده اين امر را اجابت کند، خداي متعال هم اين سرمايه ها را بارور خواهد کرد.

ولي بيشتر انسان ها نسبت به اين سرمايه هاي الهي مبتلا به خسارت هستند. با اين سرمايه هاي خدا با دشمن خدا تجارت مي کنند. اين تجارت با دشمن، اولا سرمايه را ضايع مي کند و ثانيا اين سرمايه را به رنج انسان تبديل مي نمايد. معصيت نه فقط تضييع سرمايه است، بلکه آتشي است که انسان خود به دامن خود مي زند. آنچه اين دو را جبران مي کند، مغفرت و رحمت خداي متعال است.

توبه، دريچه رحمت الهي

آنچه انسان را در معرض مغفرت حق قرار مي دهد، توبه است و از الطاف خداست که اين دريچه را براي انسان باز کرده که نام آن توبه است و فرموده اگر توبه کردي من هم آتش دامن تو را خاموش مي کنم و هم سرمايه هاي از کف رفته را از نو به تو مي دهم . بالاتر اينکه گناه تو را تبديل به ثواب مي کنم. جهنمي که تو بپا کردي من گلستان مي کنم .شوره زارها را سبزه زار مي کنم. اميرالمومنين فرمودند: توبه جزو درجات عليين است. تنهاانسانهاي متعالي مي توانند اين درجه را درک کنند .

ارکان توبه

طبق روايت، توبه ارکاني دارد:

1 - أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى؛ ندامت نسبت به گذشته ها.

2 - وَالثَّانِي الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَدا؛[1] تصميم نسبت به آينده و بازنگشتن به سوي گناه.

3 - الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ؛[2] اداي دين نسبت به کساني که حقي از آنها ضايع شده. اگر حقي از مردم گريبانگير تو شده نمي تواني به طرف خدا بروي. انسان مي خواهد پرواز کند. اگر بار سنگيني به او بسته شده باشد نمي تواند.

پس حقوقي که از مردم به عهده توست بايد داده شود تا املس شوي. املس يعني چيزي به گونه اي صاف شود که ديگر جاي دستگيره ندارد و نمي شود دستت را به آن بگيري . والا اگر بار مردم بر دوش تو بود، نمي تواني به طرف خدا بروي. مني که هزار دل را سوزانده ام، چگونه مي توانم به طرف خدا بروم؟ تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا [3] سبک بار باشيد تا برسيد. انساني که سنگين بار است نمي تواند برسد.

گناهي که مربوط به مردم است را خدا نمي آمرزد. خدا سوگند ياد کرده که من حق مظلوم را از ظالم مي گيرم. اين گناهان با استغفار برطرف نمي شوند. پس اول بايد استغفار کرد. دوم اينکه از خدا بخواهي آن حق را بدهد.

خدا موکل مومن در جبران گناه

دردعاي روز دوشنبه آمده : وَ أَسْأَلُكَ فِي حَمْلِ مَظَالِمِ الْعِبَادِ عَنَّا[4] خدايا! من درباره حقوق مردم که به گردن من است از تو مي خواهم، فَأَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِكَ[5] هر مرد و زني، هر بنده اي از بندگان تو که به نحوي حقي از او به گردن من است، حاضر است يا غائب است، فَقَصُرَتْ يَدِي [6]دست من کوتاه است ،حقش را ادا نما.

فَأَسْأَلُكَ يَا مَنْ يَمْلِكُ الْحَاجَاتِ وَ هِيَ مُسْتَجِيبَةٌ بِمَشِيَّتِهِ وَ مُسْرِعَةٌ إِلَى إِرَادَتِهِ [7]اي خدايي که مالک همه حاجاتي، زمام همه حاجات بندگان به دست توست و اين حاجات مشيت تو را اجابت مي کند؛ اگر تو بخواهي اين حاجت برآورده مي شود. اگر تو اراده کني اين حاجت به سرعت به سوي اراده تو مي آيد.

خداي متعال وقتي چيزي را اراده کند مي فرمايد: كُنْ فَيَكُونُ[8] بعد در ادعيه اين را چنين معنا کرده اند: بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ [9] امور فرمان مشيت تو را مي برند. احتياج به گفتن ندارد. خدايا فَأَسْأَلُكَ [10]از تو مي خواهم که أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُرْضِيَهُ عَنِّي بِمَ شِئْتَ[11]. هر گونه که مي پسندي او را از من راضي کن. وَ تَهَبَ لِي مِنْ عِنْدِكَ رَحْمَةً إِنَّهُ لَا تَنْقُصُكَ الْمَغْفِرَةُ وَ لَا تَضُرُّكَ الْمَوْهِبَةُ [12] نه فقط او را از من راضي کن بلکه رحمتي را هم به من هبه نما. هيچ مغفرتي، از تو چيزي را کم نمي کند. تو اگر بنده را ببخشي چيزي از ملک تو کم نمي شود.

خمس، تکليفي آسان

بايد گفت هر کسي هر چه دارد به حکم خداست. خدا مي فرمايد: اگر تابع شرايطي مال داشتي، تکليف خدا سنگين نيست. او مي فرمايد: وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ[13] اگر ما بر مردم واجب مي کرديم بايد انجام مي دادند. اگر ما به آنها مي گفتيم خودتان را بکشيد، بايد مي کشتند. اگر مي گفتيم شهر و خانه تان را رها کنيد و آواره بيابانها شويد، بايد مي شدند.

ولي خداي متعال از اين تکليف ها نکرده است. فرموده تجارت، اگر اضافه آمد يک پنجمش مال تو نيست. اين يک پنجم يه قسمش مال امام زمان است، يک قسمش از آن سادات و فقراست. ملک تو نيست. اين حق بردوش من است و بايد بدهم.

ادا کردن حق فرائض

قدم چهارم در توبه اين است که حقوق فرائض را عمل کني. فرائضي را که ضايع کردي به جا آوري. ضَيَّعَكَ اللَّهُ كَمَا ضَيَّعْتَنِي[14] آدم گاهي خيال مي کند مسامحه است، ولي نماز من يک موجود زنده است. به من هم برمي گردد.

در روايات وقتي تجسم اعمال را بيان مي کنند مي فرمايند: مرده را که در قبر مي گذارند نماز يک طرف مي ايستد و روزه يک طرف. حج يک طرف و ولايت بالاسر مي ايستد. اينها موجود زنده هستند. خيلي چيزها را خدا در عالم به ما نشان داده وبراي ما عادي شده است.

حضرت مي فرمايد: اگر حق واجبات خدا را ضايع کردي نمازي که با توست يک آدم فلج است. أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا [15] فريضه هايي که ضايع کردي عبادت هايي که ضايع کردي فتؤدي حقها بايد حق آن عبادت را بدهي.

نوافل، نقايص فرايض را جبران مي کنند

حضرت امام سجاد (ع) نماز مي خواندند. عبا از دوششان افتاد. اعتنا نکردند. نماز را تمام کردند. به حضرت گفتند: چرا عبايتان را برنگردانديد. حضرت فرمودند: نمي داني من مقابل چه کسي بودم؟ بعد فرمودند: از نماز فقط آن قدري قبول مي شود که آدم مشغول به خداست. بقيه را خدا قبول نمي کند. به حضرت عرض کرد: آقا ما بيچاره ايم اگر مسأله اين طور است؛ هيچکدام از نمازهايمان قبول نيست. حضرت فرمود : شما نوافل را بخوانيد ، جبران نقايص فريضه است.

اگر نماز اول وقت خواندي خدا انسان را طلبکار خودش فرض مي کند، ولي اگر آخر وقت خواندي مي گويد من بخشيدم. نماز را بيرون از وقت خواندن، تضييع نماز است. پس بايد تدارک کرد. تدارکش به اين است که نوافل را بخواني.

آب کردن گوشتي که از حرام روييده

پنجمين مرحله اين است که حضرت مي فرمايد: أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ [16]بعد از اينها بايد گوشتي که از لذت حرام زاييده شده را آب کني. حالا که اين تصميم ها را گرفتي، بايد ثمراتش را هم دور بريزي. يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَليمٌ ؛[17] پاک بخور و عمل صالح انجام بده. با حرام خوري که نمي شود عمل صالح انجام داد.. اين که مرکب بندگي نيست، اين گوشت که رفت و گوشت نو که آمد ، بدن مرکب اطاعت مي شود.


[1] . وسائل الشيعة/شيخ حرعاملي/16/77/ 87- باب وجوب إخلاص التوبة و شروطها ...ص:76

[2] . همان

[3] . بحارالأنوار/مجلسي/6/ 135/ باب 4- حب لقاء الله و ذم الفرار من ...ص:!124

[4] . بحارالأنوار/مجلسي/87/176/باب 9- أعمال الأسبوع و أدعيتها و صلواتها...ص:127

[5] .همان

[6] .همان

[7] .همان

[8] . لبقرة : 117

[9] . بحارالأنوار/مجلسي/92/229/باب 107- الأدعية و الأحراز لدفع كيد...209

[10] . . بحارالأنوار/مجلسي/87/176/باب 9- أعمال الأسبوع و أدعيتها و صلواتها...ص:127

[11] .همان

[12] .همان

[13] . االنساء : 66

[14] . وسائل الشيعة/شيخ حرعاملي/4/110/1- باب وجوب المحافظة على الصلوات في اوقاتها...ص:107

(وَ فِي عِقَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِي عِمْرَانَ الْأَرْمَنِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ هِشَامٍ الْجَوَالِيقِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ صَلَّى الصَّلَاةَ لِغَيْرِ وَقْتِهَا رُفِعَتْ لَهُ سَوْدَاءَ مُظْلِمَةً تَقُولُ ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّهُ كَمَا ضَيَّعْتَنِي وَ أَوَّلُ مَا يُسْأَلُ الْعَبْدُ إِذَا وَقَفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ تَعَالَى عَنِ الصَّلَاةِ فَإِنْ زَكَتْ صَلَاتُهُ زَكَا سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِنْ لَمْ تَزْكُ صَلَاتُهُ لَمْ يَزْكُ عَمَلُهُ ...)

[15] . وسائل الشيعة/شيخ حرعاملي/16/77/87- باب وجوب إخلاص التوبة و شروطها ...ص:76

[16] . وسائل الشيعة/ شيخ حرعاملي /16/77/87- باب وجوب إخلاص التوبة و شروطها ....ص:76

[17] . المؤمنون : 51