ضرورت ازدواج جوانان و حفظ نظام خانواده

ضرورت ازدواج جوانان و حفظ نظام خانواده

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

عزيزان پاي تلويزيون رمضان ۸۸ را سپري مي‌كنند. ما هم اين سي‌امين سالي است كه در تلويزيون هستيم تقريباً جلسه بيست و هشت دقيقه، بيست و نه دقيقه طول مي‌كشد. هر جلسه‌اي هم يك بحثي مي‌كنيم. در اين جلسه يك مقداري راجع به خانواده مي‌خواهم صحبت كنم. تشكيل خانواده، و يك سري از حرف‌ها كه در خانه‌ها هست، خوب پس موضوع بحثمان خانواده هست. صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)

مسائل خانواده در قرآن خيلي به آن تأكيد شده است. حالا اينجا يك سؤال را هم جواب بدهم. گاهي مي‌پرسند خداوند يك سري از چيزها را در قرآن مطرح نمي‌كند. مثلاً نگفته نماز صبح چند ركعت است. فقط گفته: «اقيموا الصلاة» نماز بخوان. اما سه ركعت مغرب، دو ركعت صبح، چهار ركعت ظهر نگفته است. يا گفته كه: «وَ لْيَطَّوَّفُوا» (حج/۲۹) اما نگفته هفت بار دور خانه‌ي خدا بچرخ. يك سري جاها مثل حج و نماز و روزه خيلي حرف‌ها را نزده است. اما يك سري جاها ريز مسائل را گفته است.

۱- بيان مسائل خانواده در آيات قرآن

از جمله جاهايي كه ريز مسائل را گفته است مسائل خانواده است. ريز مسائل را گفته است. در سوره‌هاي مختلف از جمله سوره‌ي نور، عرض كنم به حضور شما كه آيه‌ي ۳۲ مي‌فرمايد كه: «بسم الله الرحمن الرحيم». «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُم‏» اين راجع به تشكيل خانواده است. كه مي‌گويد: بسيج عمومي «وَ أَنْكِحُوا» به نكاح، نكاح يعني ازدواج. «أَنْكِحُوا» بايد به نكاح دربياوريد. «الْأَيامى» يعني آدمي كه همسر ندارد. امت اسلامي بسيج شويد، بسيج شويد هركس همسر ندارد به او همسر بدهيد.«وَ الصَّالِحين‏» سراغ بچه‌هاي صالح برويد. آدم‌هاي صالح را ازدواج بدهيد. اين خودش يك درسي است. يعني جامعه نسبت به جوان‌هاي هرزه حساس نيست. اگر يك دختر و پسري با تقوا بود كمكش كنيد. دامادش كنيد. عروسش كنيد. اما اگر يك آدم ول است، آدم ول براي خودش گليم خودش را از آب بكشد. اين خودش يك درس است. مثلاً به ما گفتند: اگر يك پسري سراغ دختر شما آمد، اگر اين پسر اهل مسجد نيست به او دختر ندهيد. اهل نماز نيست به او دختر ندهيد. اين خودش يك بايكوت است.

در قرآن خيلي جاها مي‌گويد كه: به اين اعتنا نكن. خوب من اگر بدانم خواسته باشد، خواسته باشد پسرم داماد شود، بايد با امت اسلامي باشد. اين پسري كه ماه مي‌آيد و مي‌رود. سال مي‌آيد و مي‌رود، پايش را در مسجد نمي‌گذارد، خوب اين كسي كه نسبت به امت اسلامي بي‌اعتنا است. من به چه دليل به او دختر بدهم؟ ولذا اين خودش يكي از راه‌هاي تربيت است. براي اينكه جوان‌ها را به خوبي‌ها دعوت كنيم، به امت مي‌گويد: اي امت اسلامي شما مسئول به ازدواج درآوردن جواناني هستيد كه صالح هستند. مثل اينكه مي‌گوييم: آقا هركس نمره‌ي درسش نمره‌ي خوب داشت، مجاّني او را مشهد مي‌بريم. آقا اين هتل مشهد براي كساني است كه مثلاً فرض كنيد كه در درس فلان نمره را بياورند. الآن هست مثلاً مي‌گويند كه: كساني كه قرآن را حفظ هستند در دانشگاه مثل اينكه مدرك ليسانس مي‌دهند، هان؟ اينطور است؟ مثلاً كسي كه همه‌ي قرآن را حفظ كرده است، يك امتيازي به او مي‌دهند. بسيج شويد، براي ازدواج افراد بي‌همسر. البته افراد بي‌همسر لازم نيست جوان هم باشد. ممكن است بيوه‌اي باشد. خوب به هر حال. بعد هم مي‌گويد كه: «مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُم‏» عباد، عبد است. عبد يعني برده. يعني برده هم شهوت دارد. اين كتاب آسماني ما حتي به شهوت برده‌ها توّجه دارد. برده است، برده باشد. بالاخره شهوت كه دارد. دلش مي‌خواهد. همسر دلش مي‌خواهد. كنيز است، خوب كنيز باشد. ما گاهي وقت‌ها فكر مي‌كنيم نه، حالا اين چيز است. اين بنده خدا از كجا آمده است، از نمي‌دانم افغانستان است. يا از فلان روستا است. يا از فلان شهر است. خوب حالا اگر يك كارگري ساده بود،اين را نبايد خانم‌ها مثلاً در خانه حجاب نگه دارند. خوب او وقتي نگاه كرد دلش نمي‌خواهد. به هر حال اينكه ما فكر مي‌كنيم اگر يك كسي بود كه…

اصلاً بعضي افرادي كه شغلشان ضعيف است ما فكر مي‌كنيم اينها ديگر شهوت ندارند. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ»، «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّه‏» (نور/۳۲) «بسم الله الرحمن الرحيم»، بسيج عمومي امت براي به ازدواج درآوردن. خوب اين يك مورد. ۲- ازدواج افراد صالح؛ ۳- برده‌ها هم ميل و شهوت دارند.

۲- ترس از فقر، تصوّر و توهّم غلط درباره ازدواج

۴- از فقر نترسيد. خداوند قول داده است. قول غنا داده است. «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّه‏» در مملكت ما خيلي به خاطر بي‌همسري گناه مي‌شود. اين گناهان هم كه مي‌شود بخشي از اين به خاطر قيودي است كه ما داريم. ما مثل بت‌پرست‌ها شده‌ايم. بت‌پرست‌ها با دست خودشان مجسّمه‌اي را مي‌تراشيدند، يك مجسمه‌ي سنگي مي‌تراشيدند، زار زار برايش گريه مي‌كردند. قرآن مي‌گويد: «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ» (صافات/۹۵) با دست خودت تراشيدي در مقابلش گريه مي‌كني؟ خودت تراشيدي. ما هم با دست خودمان آداب و رسومي را درست كرديم، بعد در آداب و رسوم خودمان، مانديم. ازدواج‌هايي در قرآن است كه هيچكدام اين آداب ما را ندارد. هيچ كدام اين آداب را ندارد.

حضرت شعيب دخترش را به جواني به نام موسي داد. اين جوان آواره بود. فراري بود. جوان فعلاً تحت تعقيب است. ولي پسر خوبي است. حالا طاغوت مي‌خواهد او را بگيرد. نه اين حالا معلوم نيست. دوم اينكه موسي شغل هم نداشت. پدر زنش گفت: بيا پيش خودم كار بكن. سوم اينكه مهريه هم نداشت. گفت: مهريه هم ندارم، گفت: من دخترم را به تو مي‌دهم به جاي مهريه براي من كار كن. كار بكن به جاي مهريه! چهارم اينكه خانه هم نداشت. گفت: در خانه‌ي خودم بيا، يك اتاق به تو مي‌دهم بنشين. يعني يك اتاق به او داد، دخترش هم به او داد، كار هم به او داد، داماد هم مهريه نداشت، به او گفت: پول ندارم به تو بدهم. ولي برايت كار مي‌كنم. خيلي راحت، «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ» خوب ديگر چه؟ روايت داريم.

۳- نقش بزرگان خانواده و جامعه در ازدواج جوانان

يك آيه در قرآن داريم «مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَة» (نسا/۸۵) «شفاعة» يعني دلاّلي، مي‌گويند: امام حسين شفيع شود، يعني واسطه شود. «مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَة» اگر كسي واسطه شود براي اينكه يك دختري را به يك پسري معرفّي كند، برود و بيايد ودختر به پسر معرفي كند. پسر به دختر معرفي كند. يعني دائم تلاش كند كه اين ازدواج صورت بگيرد، دلاّلي كند «مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها» اجر بزرگي دارد. و بهترين دلالّي‌ها، دلالّي براي ازدواج است. آدم‌هاي ريش سفيد، آدم‌هاي ريش سفيد خودشان، بچه‌هايشان عروس شدند. داماد شدند. ولي به خاطر چهره‌اي كه دارد، اعتباري كه دارد، بيايد در محله اين خيلي…رييس‌هاي هيئت همان‌هايي كه روز عاشورا دسته راه مي‌اندازند، خوب روز عاشورا دسته راه مي‌اندازي، تاسوعا و عاشورا كه تمام شد. محرم و صفر كه تمام شد، تو رييس هيئت همينطور كه جمعيت را جمع كردي براي خريد علمات و براي هيئت و براي عزاداري و آوردن مدّاح و واعظ و چقدر تلاش كردي كه اين مراسم عزاداري را برقرار كني؟ دستت درد نكند. اجرت با امام حسين. در همين هيئت سي تا جوان هستند كه در هيئت تو سينه مي‌زنند، و اينها ازدواج نكردند. همين رييس‌هاي هيئت براي ازدواج بسيج شوند. خيلي حل مي‌شود.

بايد يك كار عمومي بكنيم. مثلاً كسي كه داماد شده است، سربازي‌اش كم شود. اين خودش يك قدمي است. يعني مادر مي‌بيند اگر بچه‌اش داماد نشود، دو سال بايد سربازي برود. اما اگر داماد شده باشد، مثلاً سربازي‌اش يكساله مي‌شود. همين مادر را هل مي‌دهد كه زودتر پسرش را داماد كند. وام ويژه بدهند. بانك‌ها چه مي‌توانند بكنند؟ خيّرين چه مي‌توانند بكنند؟ خيّرين مدرسه‌ساز الآن همه‌جا هستند. خدا جزاي خيرشان بدهد. خدا جزاي خيرشان بدهد. ولي خيّرين ازدواج، ستادهاي ازدواج راه بيافتد. به هر حال اسلام سن ازدواج را خيلي جلو گفته است. گفته: بهترين دختر، دختري است كه عادت ماهانه‌اش در خانه‌ي شوهرش شروع شود. اينقدر در ازدواج عجله كرده است. ازدواج مانع درس است؟ نه! چه مانعي دارد؟ اتفاقاً ازدواج مشوّق درس است. چه افرادي كه به بالاترين درجات علمي رسيدند و زود هم ازدواج كرده‌اند. حديث را قبلاً خواندم. فارسي‌اش را خواندم. حالا عربي‌اش را بخوانم. براي پدر و مادرها! دين فقط روزه گرفتن نيست. دين فقط عمره رفتن نيست. خدا مي‌داند ده‌ها هزار نفر حاج خانم و حاج آقا كه مرتّب مكّه مي‌روند. مرتب عمره مي‌روند، و بچه‌هايشان به خاطر نداشتن همسر به فساد كشيده مي‌شوند. اين آقا دارد در مكّه طواف مي‌كند بچه‌اش هم دارد در شهرش گناه مي‌كند. چطور براي عمره ثبت‌نام مي‌شود؟ اين هم هركسي كه مي‌‌خواهد عمره برود، هر دو نفري، سه نفري، اصلاً هر نماز جمعه‌اي هفته‌اي يك نفر را داماد كند. اين جمعيتي كه نماز جمعه مي‌آيند اگر كمك يك… ببين نخ، طناب نمي‌شود. اما اين طناب را نخ، نخ كنند، هركسي يك نخ را پاره كند طناب پاره مي‌شود. شهرهاي بزرگ حداقل چند هزار نفر نماز جمعه مي‌آيند. چند هزار نفر نمي‌توانند يك نفر را عروس كنند. يك جهازيه بدهند؟ بايد به هم گره بخورد. نماز و شهوت يك طور است. پيغمبر فرمود: هم همسر را دوست دارم، هم نماز را دوست دارم. راجع به نماز مي‌گويد: «عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» (معارج/۳۴) نسبت به شهوت هم مي‌گويد: «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون‏» نماز «يُحافِظُونَ»، «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون‏»، «يُحافِظُونَ»، «حافِظُون» يعني هم بايد همسر را حفظ كرد. هم بايد شهوت را حفظ كرد. هم بايد نماز را حفظ كرد.

۴- بهره‌گيري از فضاي نماز جمعه براي حل مشكلات جوانان

هم نماز انسان را از فحشا و منكر باز مي‌دارد. هم همسر انسان را از فحشا و منكر باز مي‌دارد. بايد ازدواج به نماز جمعه گره بخورد. ستادهاي نماز جمعه خود آنها هم كه نماز جمعه مي‌آيند بدانند، امروز مي‌خواهند نماز جمعه بروند خيلي خوب نماز جمعه مي‌رويم، يك پولي براي خودمان مي‌گذاريم، يك صندوقي باشد، صندوق ازدواج. هر شهري مثلاً هفته اي چهارصد تا نماز جمعه داريم، پانصد تا نماز جمعه داريم، حالا ممكن است بعضي شهرها ضعيف باشند. يا جمعيت زياد باشد. شما نصفه بگو. هر دو تا نماز جمعه‌اي يك نفر را داماد كنند. ما ششصد تا نماز جمعه داريم، هفته‌اي چند تا آدم داماد مي‌شوند. هفته‌اي سيصد تا، هفته‌اي سيصد تا ضرب در پنجاه و دو هفته بگو: پنجاه هفته. پنجاه تا سيصد تا چقدر مي‌شود؟ رياضي‌تان ضعيف است؟ سالي پانزده هزار جوان داماد مي‌شود. آنوقت چقدر مردم به نماز جمعه خوش بين مي‌شوند. اين جوان مي‌بيند نماز جمعه مسئله‌اش را حل كرد. جوان مي‌بيند مشكلش را حل كرد.

وقتي قرآن مي‌گويد: «وَ أَنْكِحُوا» از آياتي كه عمل نشده اين آيه است. ما در قرآن چند آيه داريم هنوز عمل نشده است. يكي اين آيه است. «أَنْكِحُوا» به فرد نمي‌گويد. «انكح» مي‌گويد: «أَنْكِحُوا» «أَنْكِحُوا» امر به امت است. امت بايد بسيج شود براي اينكه خانواده‌ها را تشكيل بدهند. اين فكر را از ذهنمان بيرون آوريم كه تا خانه‌ي شخصي نداشته باشيم، داماد نمي‌شويم. اول ازدواج آدم مي‌تواند در يك اتاق هم زندگي كند. مي‌تواند چهار، پنج نفري هركدام در يك اتاق زندگي كنند. آقا اثاثيه‌ام جور نيست. جور نباشد. قالي پشم است. من انسان هستم. يك انسان را مي‌سوزانيد به خاطر پشم. مي‌گوييد: چون قالي‌اش تأمين نيست پس تو بسوز تا قالي تأمين شود. قالي تأمين شد مي‌گويد: نه بنّايي ما هنوز تمام نشده است. مي‌گويد: نه آخر خواهرم هنوز نزاييده است. مي گويد: آخر پدربزرگت هم كه مرد هنوز سالش نشده است. مي‌گويد: پسرعمويت هم خارج است، بايد بيايد. مي‌گويد چه؟ مي‌گويد: خواهرت برود بعد تو! يعني اينقدر اين را الاّف مي‌كنند، ازدواج اين گيرها را ندارد. من حالا نمي‌دانم صدا و سيما يك نهضتي راه بياندازد، هر استاني يك مسابقه‌اي، جشنواره‌هايي كه مي‌گيرند، يكي از موضوعاتشان چه قشنگ است كه جشنواره شود كه كدام فيلم، هنرمند توانست فيلمي براي ازدواج آسان بسازد؟ اصلاً مردم اگر يك نامه‌اي دارند براي ازدواج آسان، يعني خودش چطور ازدواج كرده است. اگر ازدواج آسان است يك نامه بنويسد، بيايد بگويد: آقا ما اين رقمي ازدواج كرديم. خيلي وقت‌ها افراد ازدواج آسان… يك سري از خط‌ها را بايد بشكنيم.

يك زماني مي‌گفتند: دانشگاه بايد در شهر باشد. چه كسي گفت؟ الان شهرهاي كوچك هم دانشگاه دارد. دانشگاه بايد از شنبه تا چهارشنبه باشد. چه كسي گفت؟ ترم و واحد درست كردند، پنجشنبه و جمعه. دانشجو بايد سر اين كلاس حاضر باشد. چه كسي گفت؟ از راه دور باشد. دانشگاه بايد مجّاني باشد. چه كسي گفت؟ دانشگاه بايد خوابگاه داشته باشد. چه كسي گفت؟ استاد دانشگاه از ۵۵ سال نبايد بيشتر باشد. چه كسي گفت؟ ببينيد اصلاً ما چقدر در دانشگاه چقدر قيدها را قيچي كرديم، يك قيچي دست گرفتيم استاد ۵۵ ساله را قيچي كنيم. ۷۰ ساله هم مي‌تواند درس بدهد. دانشگاه بايد وسط شهر باشد. چه كسي گفت؟ مي‌رويم در تپه‌ها مي سازيم. بيرون شهر مي‌سازيم. يك قيچي برداشتند، يك مشت نخ‌ها را قيچي كردند نتيجه‌اش چه شد؟ چند ميليون ليسانس و فوق ليسانس. اين به خاطر اين است كه آمدند اين نخ‌ها را قيچي كردند. همينطور كه اين قيدهاي تحصيل را قيچي كردند، ما بايد قيدهاي ازدواج را قيچي كنيم. آنوقت چقدر مردم به دين خوش بين مي‌شوند. مي‌گويد: قربان اين دين بروم. اين دين خوبي است. به مردم مي‌گويد: سجده كنيد. ضمناً همينطور كه جمع مي‌شوند براي نماز جمعه مشكل من را هم حل مي‌كنند. بعد هم اينها برمي‌گردد. يعني اگر يك خدمت به يك جوان بكنيم اين دير يا زود برمي‌گردد. اين مسئله‌ي مهمي است. صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)

خوب، «رَكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا الْمُتَزَوِّجُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَة» (كافي/ج۵/ص۳۲۸) آدمي كه همسر دارد، دو ركعت نماز بخواند بهتر از هزار ركعت نماز كسي است كه همسر ندارد. اين براي بي‌همسرها.

اما بعضي خانه‌ها مسئله‌ي دو زن پيش مي‌آيد. دو تا زن يعني لازم است، يا هوس مرد است. ما اينجا تابع هوس مرد و هوس زن نيستيم. اما گاهي يك شرايطي است كه مرد رفته يك زن ديگر گرفته است. حالا يك قصه‌اي بگويم. شخصي بود به نام رافع. اين را ديشب ديدم. قصه‌اش هم در مجمع البيان است. شخصي به نام رافع است. دو تا همسر داشت. يكي پير بود، يكي جوان. اين پير هم اول بهانه مي‌گرفت كه من يكي او هم يكي. من زن اول هستم و نمي‌دانم فلان. بالاخره آدم هم هميشه زن جوان را بيشتر از زن پير دوست دارد. طبيعي است. قرآن هم يك آيه دارد مي‌گويد: شما عدالت كه مي‌گويند، عدالت در لباس، مسكن، در قلب، نمي‌شود عدالت كرد. بالاخره آدم يك كسي را بيشتر دوست دارد. يعني علاقه چيزي نيست كه آدم چاقو بزند مثل باقالا برش بزند. بله خانه را مي‌شود گفت اين اتاق، آن اتاق. اين فرش، آن فرش. اين يخچال، آن يخچال. اين تلفن، آن تلفن. يك چيزهاي مادي را مي‌شود برش داد گفت: مساوي. اما يك كسي حالا غير از همسر شما همه‌ي آدم‌ها را يكسان دوست داري؟ دوستي چيزي نيست كه برش بزني آقا ببينيد ۱۳ درجه. مثل اينكه مي‌گويم: بخند. شما چهار دقيقه، ببخشيد لبت بيش از چهار سانت نبايد باز شود! خوب گاهي آدم چنان خنده‌اش مي‌گيرد كه به قهقهه مي‌كشد. گاهي هم اصلاً خنده‌اش نمي‌گيرد. يكسري از چيزها برشي نيست.

شخصي به نام رافع دو تا همسر داشت. يكي پير بود و يكي جوان بود. براي اينكه زندگي شيرين شود، گفت: ما اين همسر پير را طلاق مي‌دهيم. همسر آمد گفت: گرچه حق من است. ولي شما همسر جوانت را نگه دار، ما را هم نگه دار. آيه نازل شد كه «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزا» (نسا/۱۲۸) «امراة» يعني زن، اگر زني «خافت» خوف دارد. «مِنْ بَعْلِها نُشُوزا» از شوهرش مي‌بيند «نُشُوز» يعني گردن كلفتي، زمين‌هايي كه بالا است آب نمي‌خورد مي‌گويند: ناشزه! اگر خانمي ديد شوهرش يك خرده گردن كلفتي مي‌كند، «أَوْ إِعْراضا» يا خانه نمي‌آيد، اعراض مي‌كند يعني بي‌اعتنايي مي‌كند، مي‌گويد: اينها بنشينند، «أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما» خودشان صلح كنند. از حق خودش بگذرد، ولي زندگي‌شان را متلاشي نكند.

۵- اختلافات خانوادگي در اثر تنگ‌نظري و هوي و هوس

گاهي وقت‌ها خانم مي‌گويد: چون من اين را گفتم، تو انجام ندادي، اصلاً من ديگر با تو زندگي نمي‌كنم. يعني خودش را بي‌شوهر مي‌كند. شوهرش را بي‌همسر مي‌كند. بچه اش را هم بدبخت مي‌كند. به خاطر هوسش! گاهي مردها به خاطر هوس زندگي را متلاشي مي‌كنند. گاهي زن‌ها به خاطر هوس زندگي را متلاشي مي‌كنند. قرآن مي‌گويد: «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ» (نسا/۱۲۸) چه اشكال دارد يك خرده كوتاه بيا. از حق خودت بگذر، نظام خانوادگي را از دست نده. ما داشتيم آدم‌هايي كه مثلاً شوهرش شغلي داشته است، خانم از اين شغل خوشش نيامده. بچه را ول مي‌كند مي‌رود. خوب حالا به خاطر اينكه بچه را ول مي‌كند مي‌رود، اين عاقبتش به چه مي‌رسد؟ اين نسل است. اين بچه اگر بي‌مادر شد، بي‌پدر شد، اين بچه چه چيزي بار مي‌آيد؟ بچه‌هايي كه پدر و مادر بالاي سرشان است، گير دارند. چه برسد به بچه‌هايي كه پدر و مادر ندارند. يك خرده از هوست كوتاه بيا.

خيلي از خانواده‌ها به خاطر غُد بودن، به خاطر هوس، هوس‌هاي لحظه‌اي زندگي‌شان را متلاشي مي‌كنند. قرآن مي‌فرمايد: سوره‌ي نسا، آيه‌ي ۱۲۸ مي‌گويد: اگر ديديد نظام خانواده متلاشي مي‌شود يك خرده از هوست بگذر. بعد هم قرآن مي‌گويد: مي‌دانم نمي‌گذري. «الشُّح» يعني بخل. تنگ‌نظري «اُحضرت»، «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ» يعني تنگ‌نظري حاضر مي‌شود در دل و مي‌گويد: نه! من بايد به او بگويم: يك من ماست چقدر كره دارد؟ من بايد روزگارش را سياه كنم. من مزدش را كف دستش مي‌گذارم. من زندگي‌شان را نابود مي‌كنم. يا مرد اين حرف‌ها را مي‌زند يا زن اين حرف‌ها را مي‌زند. نتيجه چه؟ يك خانواده متلاشي مي‌شود. يك نسلي منقرض مي‌شوند به خاطر…

خدا رحمت كند امام را، دخترها و پسرهايي كه پهلوي امام مي‌آمدند عقد بخوانند، مي‌گفتند: آقا شما عقدمان را خواندي نصيحت كن. مي‌گفت: بسازيد. بسازيد. يك خرده كوتاه بياييد. يك خرده كوتاه بيا. حل مي‌شود! زندگي‌ها را متلاشي نكنيد.

۶- سخت گيري اسلام در مورد طلاق و جدايي

بدترين چيز طلاق است. حلال است ولي حديث داريم بدترين حلال‌ها طلاق است. اسلام براي طلاق اينقدر سرعت‌گير گذاشته است، مثل خيابان‌ها سرعت‌گير مي‌گذارند كه ماشين‌ها تند نروند. همينطور سرعت‌گير… گفته: حق نداري زنت را طلاق بدهي. مگر در اين شرايط! اگر خواستي طلاق بدهي بايد به صيغه‌ي عربي بخواني. اگر خواستي صيغه‌ي طلاق جاري كني و طلاق بدهي بايد بروي پهلوي دو تا شاهد عادل. اگر در آن ماه با خانمت هم‌بستر شدي،در آن ماه نمي‌تواني خانمت را طلاق بدهي. اگر خانمت را طلاق دادي حق نداري خانمت را از خانه بيرون كني. بايد خانمت در خانه باشد. به خانم گفته: خانم! حالا كه شوهرت طلاقت داد، از خانه‌اش بيرون نرو بعد هم به خانم گفته: خودت را آرايش كن نشان شوهر بده. يعني هي شوهر را قلقلك كن كه اين،دو مرتبه رجوع كند و برگردد. ببين اينها سرعت‌گير هست.

ما يك سري قوانين داريم سرعت‌گير است. مثلاً گفتند اگر سگ مرده، گربه مرده، مرغ مرده، گوسفند مرده، دست بزني غسل ندارد. اما آدم مرده را دست بزني، مي گويد: بايد بروي غسل مسّ ميّت كني. چرا؟ براي اينكه گوسفند مرده را كسي نمي‌بوسد. ولي يك كسي كه مي‌ميرد همه رويش مي‌افتند و روبوسي مي‌كنند. مي‌گويد: ببين هركس مي‌خواهد او را ببوسد، بايد حمّام برود. مي‌گويند: نه نه! حالا از دور مي‌ايستند گريه مي‌كنند. از دور مي‌ايستند. يك كسي رفته بود عزاداري، فاتحه ي يك كسي رفته بود، وقتي مي‌خواست گريه كند، هي دستش را چنين كرده بود، گفتند: چرا چنين مي‌كني؟ گفت: آخر فاميل دورمان بود. حالا اين چون فاميل دورمان بود، دستش را هم دور گرفته بود. اينجا يك سري قوانين سرعت‌گير است.

اسلام چون با طلاق مخالف است، و طلاق راچيز بدي مي‌داند، مگر «عند الاضطرار» گفته: هركس خواست طلاق بدهد عربي بايد باشد. پهلوي دو تا شاهد ضمناً عادل طلاق هم از اين عادل معمولي‌ها نيست. از اين عادل‌هاي پيشنمازي نيست. پشت سر كسي كه مي‌خواهي نماز بخواني همينكه گناه نديدي، بس است. عادل تعاوني حساب كردم. آن عادلي كه مي‌خواهي خانمت را پهلوي او طلاق بدهي، بايد از آن عادل، عادل، عادل‌ها باشد. يعني از آن عادل درجه… يعني دو تا عادل. بعد هم عادل كه هست، آخر آدم عادل كه همينطور لوله نيست كه بايستد. تو بيايي طلاق بدهي. اگر تو عادل هستي، جلوي اين جدايي را بگير. گفته: عربي باشد. پهلوي دو تا عادل باشد. عادل‌هاي درجه يك باشند.

۷- سفارش‌هاي اكيد اسلام به آشتي دادن افراد خانواده

به عادل هم گفته: بهترين دلاّلي، دلالّي آشتي دادن بين زن و شوهر است. حديث داريم اگر دو نفر با هم قهر هستند يا مي‌خواهند قهر كنند، اگر اينها را آشتي بدهي، از همه‌ي نمازهاي مستحبي و از همه‌ي روزه‌هاي مستحبي… گير اين است كه ما ماه رمضان قرآن مي‌خوانيم. خيلي هم خوب است. چون يك آيه ي قرآن خواندن، ثواب يك ختم قرآن دارد. اما بياييم مثلاً ماه رمضان يك نفر را آشتي بدهيم. يكبار ديگر حديث را بخوانم. بسم الله الرحمن الرحيم. اگر كسي بين دو نفري كه اختلاف است، آشتي بدهد، از تمام نمازهاي مستحبي ثوابش بيشتر است. يعني شما دو نفر كه قهر هستند، آشتي بده. به اندازه‌ي يك سال نماز شب ثواب دارد.

نگذاريد خانواده از بين برود. بعضي مي‌گويند: نه خانم مي‌گويد: من حقم است بايد از او بگيرم. من دادگاه مي‌روم، شكايت مي‌كنم. اتفاقاً خيلي‌ها كه مراجعه مي‌كنند به دادگاه، فتنه بيشتر مي‌شود. چون زن و شوهر در خانه سيزده درجه با هم بد بودند. خانم مي‌گويد: به تو مي‌فهمانم. مي‌رود شكايت مي‌كند، پليس مي‌آيد مرد را مي‌برد. مرد در خانه سيزده درجه ناراحت بود. مي‌آيد در دادگاه به خانم مي‌گويد: هوم… (با بيان حركت و خنده حضار) حالا كه شكايت كردي من… اين خانم فكر مي‌كند به دادگاه برود خوب مي‌شود. دادگاه مشكل را حل نمي‌كند. در آمريكا طلاق گرفتن مثل تاكسي گرفتن در ايران است. چرا؟ براي اينكه زن تا يك چيزي مي‌شود، به پليس زنگ مي‌زند. پليس هم اول مي‌آيد مرد را مي‌گيرد. بعد هم قانون آمريكا اين است كه مرد را كه گرفتند طلاق را سريع جاري مي‌كنند، هرچه هم مرد دارد نصفش را به خانم مي‌دهند. خوب مرد را پليس مي‌برند. مي‌آيد او را بگيرد. نصف اموال مرد هم به خانم مي‌دهند. خانم هم مي‌گويد: ديدي چه روزگاري از تو سياه كردم؟ خيلي خوب! خانم، خانم پولدار مي‌شود. خوب يك شب، دو شب، با يكي دو تا از افراد سينما مي‌رود. دو تا بستني مي‌خورد. دو شب در پارك‌ها پرسه مي‌زند. بعد مي‌بيند عجب زندگي نكبتي دارد. آه مي‌كشد براي آنهايي كه در ايران سيب زميني مي‌خورند، و به هم مي‌خندند. مي‌گويد: چقدر روزگارم سياه شد! اينهايي كه مي‌گويم حرف نمي‌زنم. من پارسال آمريكا بودم. سخنراني كه مي‌كردم، زن‌هاي مطلقّه يك طرف نشسته بودند. مردهاي… يكي يكي مي‌آمدند مي‌گفتند: آقا ما غلط كرديم.از رفتنمان به آمريكا غلط كرديم. از اين هم كه ازدواج كرديم غلط كرديم. حالا يك كسي پيدا نمي‌شود ما را با هم آشتي بدهد. اين تصميم‌هاي زودگذر و اين قوانين بشري براي انسان نجات بخش نيست. آن خالق مي‌داند انسان همسر مي‌خواهد. انسان همسر مي‌خواهد. ليسانس و فوق ليسانس، كار همسر را نمي‌كند. به بعضي‌ها مي‌گوييم: آقا دخترت را شوهر مي‌آيد خوب به او بده. مي‌گويد: حالا بگذار ليسانس بگيرد. مثل كسي كه تشنه‌اش است، مي‌گوييم: آقا اين تشنه‌اش است، آب به او بده. تشنه‌ات است. خوب صبر كنيد انشاءالله بعد از ليسانس به تو آب مي‌دهم. ببين چقدر حرف مسخره است.

بعضي وقت‌ها افرادي مي‌آيند، مي‌گويند: آقا من همسرم را دوست ندارم. قرآن يك آيه‌اي دارد سوره‌ي نساء، آيه‌ي ۱۹ مي‌گويد: «فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ» اگر از همسر كراهت داري، سنگين است. خوشت نمي‌آيد. «فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً» چه بسا چيزي را تو خوشت نيايد اما «وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيرا» خدا خير كثير به تو مي‌دهد. كسي پهلوي حضرت آمد گفت: آقا زن من زشت است. دوستش ندارم. حضرت فرمود: اين زن زشت است. اما بچه‌هاي نابغه به تو خواهد داد. مثل دارو. يك سؤال مي‌كنم همه‌ي ايراني‌ها جواب بدهند. غير ايراني‌ها هركس مي‌خواهد جواب بدهد. سؤال: هميشه خير ما در هوس ما است؟ يكبار ديگر. هميشه خير ما در هوس ما است؟ نه! خيلي چيزها هوس داريم، خير ما در آن نيست. ما فكر مي‌كنيم ازدواج‌هايي سعادت است. دارو را بچه نمي‌خواهد، اما پدرش مي‌گويد: اين دارو تلخ است. اما در اين داروي تلخ شفاي تو است. جهاد براي ايران اول انقلاب سخت بود، اما همين جهاد ايران را ايران كرد. ايران يك كشور ترسوي فقير ذليلي بود، الآن دنيا روي ايران حساب مي‌كند. تنها كشور روي كره‌ي زمين است كه هشت سال بمباران كرديم يك سانتي‌متر زمين را تحويل ما نداد. يك ذرّه از اصولش عقب نشيني نكرد. جهاد تلخ است اما باعث عزّت است. دارو تلخ است، اما باعث شفا است. اصلاً كلاس براي بچه مدرسه‌اي سخت است. كلاس تلخ است. اما همين درس تلخ و كلاس تلخ، خيلي وقت‌ها امر و نهي‌هاي پدر و مادر تلخ است. اما همين امر و نهي بچه را بيمه مي‌كند. قرآن مي‌گويد: اگر از همسرتان بدتان آمد، تحمّل كنيد.چه بسا چيزي را شما بدت مي‌آيد اما خدا خير كثيري در آن قرار داده است.

۸- رعايت عرف جامعه در زندگي خانوادگي

حرف‌هاي ديگر هم هست كه راجع به خانواده براي تأمين زندگي و مسكن، اين هم در نيم دقيقه بگويم. خدا در قرآن ملاك را عرف گذاشته است. مي‌گويد: «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف‏» (نسا/۱۹) «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوف‏» (طلاق/۲) «وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوف‏» (طلاق/۶) معروف يعني عرفي،يعني زندگي‌تان عادي باشد. مردم چطور زندگي مي‌كنند. مردم متديّن معمولي چطور زندگي مي‌كنند؟ آنها مهماني مي‌روند تو هم برو. آنها رفت و آمد دارند. آنها چه؟ آنها چه؟ آنها چه؟ زندگي‌تان معروف باشد. چون زندگي‌هاي استثنايي دوام ندارد. ممكن است يك مدتي تحمل كنند. ما داريم آدم‌هايي كه مثلاً زنشان را ول مي‌كنند، مدت‌هاي طولاني مسافرت مي‌روند. خوب اين ممكن است بگويد: بله خانم من با من مي‌سازد. خوب خانم شما مي‌سازد تا چه وقت؟ يك وقت مثل فنر دستش مي‌گذاري، دست بالا مي‌پرد. يك وقت به صورت انفجار درمي‌آيد. اگر كار عرفي باشد اينهايي كه زياد درس مي‌خوانند، مريض مي‌شوند. اينهايي كه زياد بازي مي‌كنند، به درس نمي‌رسند باز پشيمان مي‌شوند. هرچيزي بايد عرفي باشد. امام رضا فرمود: ساعات خود را تقسيم كنيد. ساعاتي براي لذّت بگذاريد. ساعاتي براي عبادت بگذاريد. ساعاتي براي كار بگذاريد. اينهايي كه برنامه‌ريزي‌هاي سنگين براي خودشان مي‌گذارند، برنامه‌هايشان طبق فطرتشان نيست، همه‌ي نيازهايشان را تأمين نمي‌كند، اينها عاقبت انفجار است. حرف تمام.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

 

جدیدترین ها در این موضوع

ويژگي هاي انتخاب همسر2

ويژگي هاي انتخاب همسر2

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
ويژگي هاي انتخاب همسر

ويژگي هاي انتخاب همسر

بحث ما خانواده در قرآن بود. البته وقتي مي‌گوييم: قرآن، منظور ما قرآن و اهل بيت است.
ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۱

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۱

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
ويژگي بندگان خوب خدا -۲

ويژگي بندگان خوب خدا -۲

در محضر مبارك گروه‌هايي هستيم كه بد نيست در يك دقيقه اسم آنها را ببريم در دقايق اول يك بسيج دانش آموزي استاني است كه زير يك ميليون جمعيت دارد ششصد و چهل دانش آموز شهيد داده است

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS