شيوه هاي دعوت به راه حق

شيوه هاي دعوت به راه حق

بسم الله الرحمن الرحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

بحثي را كه دنبال مي‌كرديم مسئله اين بود كه بي تفاوت نبايد باشيم درباره مكتب. حق و باطل نبايد پهلوي ما يكي باشد وقتي حق را فهميديم بايد ديگران را نيز به حق دعوت كنيم اين آيه را دوسه جلسه صحبت كرديم شايد اين جلسه هم بتوانيم نكات اضافي را بگوئيم.

«ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ» مردم را به راه خدا دعوت كنيد از طريق حرفهاي حكيمانه «وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» از طريق موعظه‌هاي نيكو «وَجَادِلْهُمْ» از طريق جدال و بحث منتهي «بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» النحل/۱۲۵ جدال برتر، دعوت واجب است«ادْعُ» امر است، دعوت به سمت خدا باشد نه به سليقـة حزبي و قبيله‌اي و نژادي، از سه طريق دعوت كنيد يا استدلال و حرفهاي حكيمانه براي خواص، يا موعظـه نيكو براي عموم، يا جدال نيكوتر براي مخالف، اينها راه دعوت است حالا يك نمونه‌هايي را براي شما بگويم.

۱- موعظه در زندان

موعظـة حسنه: حضرت يوسف آمد توي زندان ديد كه مردم بت پرست هستند حالا اگر صاف خواسته باشد بگويد بت نپرستيد مي‌گويند برو بابا تازه وارد زندان شده همـه عقايدمان را زير سوال مي‌برد يك مدتي حضرت يوسف به زنداني‌ها خدمت كرد اينها خيلي خوششان آمد كه چه جواني، و چه جور براي همه دارد فداكاري مي‌كند ديدند خيلي اين جوان خوبي است دوتا از اين زندانيها خواب ديدند رفتند گفتند «إِنَّا نَرَاكَ مِنْ الْمُحْسِنِينَ» يوسف/۳۶ يك خوابي ديده‌ايم برايمان تعبير كن گفت خيلي خوب من خواب شما را تعبير مي‌كنم اما يك چيزي هم من به شما بگويم واقعاً اين بتها چيه كه شما مي‌پرستيد؟ «يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ» يوسف/۳۹ ‌اي دوستان زنداني، همشهري، خواهرم، لحن بايد لحن عاطفي باشد انبياء كه مي‌آمدند مي‌گفتند‌اي قوم من «يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ» غافر/۳۰ من دلم به حال شما مي‌سوزد من براي شما مي‌ترسم، موعظـة حسنه بايد با لحن خوبي باشد بعد هم صبر كنيم تا نيازمند بشود وقتي نياز دارند به تعبير خواب مشكلاتشان را از طريق تعبير خواب حل كنيم بعد كنار حل مشكل يك موعظه‌اي هم بكنيم اين يك نمونه.

h2>۲- گفتگوي نيكو با مخالفان

با فحش نمي‌شود بعضي‌ها فكر مي‌كنند كه با فحش مي‌شود يك آيه‌اي داريم كه مي‌فرمايد به بت پرستها فحش ندهيد «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُون الله» الأنعام/۱۰۸ به بت پرست فحش ندهيد چرا؟ براي اينكه «فَيَسُبُّوا اللَّهَ» آنها هم به خداي شما فحش مي‌دهند يعني اينكه مي‌گويد جدال احسن، جدال احسن اينست كه احساسات مردم را جريحه دار نكنيد اين هم يكي.

حكمت: «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ» البقرة/۱۱۱ شما توي خوابگاه دانشجويي فاميل‌ها بستگان، حتماً آدمهايي را يا ديده‌ايد يا بعداً خواهيد ديد كه اينها نسبت به مسائل مذهبي بي اعتنا هستند برو بابا شيخ بازي در نياور، اينها حرفهايي است كه آخوندها درست كرده‌اند مثل فيلم مارمولك كه مي‌گفت اينها را آخوندها درست كرده‌اند. حالا اگر با اينها برخورد كرديم و اينها گفتند ول كن بابا برو بابا نژادي هستند كه هر كاري مي‌گوئي مي‌گويند برو بابا، با آدمهاي بي اعتنا چه جور صحبت كنيم جدال احسن چيه؟ «وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» النحل/۱۲۵ با اينها چه جور رفتار كنيم امام رضا(عليه االسلام) فرمود به اينها بگو يا قيامت هست يا نيست همچين خيلي شل بگوئيد تعاوني بگوئيد كه مشتري شوند بگو فرض كن قيامت نيست، اگر قيامت نبود مذهبي‌ها چه ضرري كرده‌اند؟ چند ركعت نماز خوانده‌اند يك حجابي داشته‌اند يك مكه‌اي رفته‌اند ماه رمضان هم ناهارشان را چند ساعت عقب خورده‌اند گيرم قيامت نباشد مذهبي ضرر نكرده در سال چند روز ناهارش را عقب انداخت چند ركعت هم نماز خواند اما اگر قيامت بود كه به هزار و يك دليل هست آن برو باباها چه خواهند كرد؟ نه نمازي نه تقوايي، قرآن مي‌فرمايد لحظه‌اي كه انسان جان مي‌دهد «كَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِي» القيامة/۲۶ زماني كه روح رسيد به استخوان گردن. . . امام علي صحنه را در نهج البلاغه نقل مي‌كند مي‌فرمايد لحظـة آخر روح از پا گرفته مي‌شود ديگر پا حركت نمي‌كند(ينظر بعينه) اين كسي كه دارد مي‌ميرد نگاه مي‌كند حرفها را مي‌شنوند آدمها را مي‌بيند مي‌فهمد بدون اينكه پايش حركت كند كم كم روح گرفته مي‌شود به جوري كه زبانش هم قفل مي‌شود نگاه مي‌كند آدمها را مي‌بيند نمي‌تواند جواب بدهد بعد كم كم گوشش هم نمي‌شنود و روحش مي‌پرد آنوقت امام علي در آن لحظه مي‌فرمايد(يفكّر في ما افني عمره) فكر مي‌كند عمرش را چه كرد؟ آن كسي كه مي‌گويد برو بابا بالاخره مرگ را كه نمي‌تواند قبول نكند هر كه هر چه را رد كند مرگ را رد نمي‌كند امام علي مي‌فرمايد دقيقـة آخر مي‌فرمايد چه كردم با عمرم؟ «كَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِي» گفته مي‌شود «وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ» القيامة/۲۷ كي الان نجات مي‌دهد؟ كدام پزشك؟ به كي خبر بدهيم؟ «وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ» القيامة/۲۸ او آقا مي‌بيند و باورش مي‌شود كه دارد از اين دنيا فارغ مي‌شود«وَالْتَفَّتْ السَّاقُ بِالسَّاقِ» القيامة/۲۹ كار سخت مي‌شود، در فارسي هم مي‌گوئيم كه كارد به استخوان رسيده عربها مي‌گويند به ساق رسيد يا به ساق پايش گره مي‌خورد حالا به هر دو معنا، «فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى» القيامة/۳۱ هر چه گفتم گفت برو بابا يك ركعت هم نماز نخواند «وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى» القيامة/۳۲ هر چي هم گفتم كتفش را بالا انداخت و تكذيب كرد و بي اعتنايي كرد.

۳- احتمال قيامت، شرط عقل است

امام رضا(عليه السلام) فرمود اگر با يك آدم برو بابا برخورد كردي بگو آقا يا قيامت هست يا قيامت نيست اگر نباشد ما ضرري نكرده‌ايم اين خانم صد گرم روسري دارد دويست گرم هم چادر دارد يك مكه رفتن، سالي چند مرتبه ناهار را افطار خوردن پنج شش دقيقه نماز خواندن چه ضرري دارد؟ اما اگر قيامت بود آن آقايي كه دستش خالي است چه خواهد كرد؟ اينرا مي‌گويند حكمت، حكمت يعني حرف مستندي كه هيچ. . . مثل آدمي كه كپسول آتش نشاني خانه‌اش دارد حالا اگر آتش نگرفت اين همه چيز توي خانه‌اش هست اين هم باشد اگر هم آتش گرفت آنكه دارد مي‌تواند خاموش كند آنكه ندارد چه خاكي توي سرش خواهد كرد؟ اصلاً تمام بودجه‌ها روي اگر است اين همه آتش نشاني اين همه موشك و تانك اين همه قواي مسلح همـة بودجه‌هاي قواي مسلح در كشورهاي دنيا براي اينست كه اگر جنگي نشد كه هيچي، اما اگر شد دست خالي بودي چه خاكي توي سرت خواهي كرد مذهبي روشنفكر است چون هميشه احتمالات. . . اينرا مي‌گويند جدال احسن.

در يك جلسه‌اي امام رضا با دانشمندان مذاهب مختلف صحبت مي‌كرد مسيحي‌ها بعضي هايشان معتقد بودند به اينكه عيسي خداست يا پسر خداست امام رضا(عليه السلام) فرمود عيسي همه چيزش خوب بود فقط عبادت نمي‌كرد مسيحي گفت اِه! عيسي عبادت نمي‌كرد؟ گفت عبادت مي‌كرد فرمود اگر خودش خداست عبادت كي را مي‌كرد؟ پس بايد بنده خدا باشد تا عبادت كند اينرا مي‌گويند جدال احسن امام مي‌فرمايد جدال احسن در آخر سوره ياسين است.

۴- شيوه جدال قرآن با مخالفان

سوره ياسين آخرش يك قصه‌اي نقل مي‌كند كه مي‌گويد يك كسي يك خورده استخوان پوسيده آورد به دستهايش فشار داد و آنرا آرد كرد نرم كه شد فوت كرد بعد گفت «مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ» يس/۷۸ اين استخوانهاي پوسيده‌اي كه با فشار دست من آرد شد و با فوت من پخش شد «وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ» يس/۷۸ استخوان پوسيده را برداشته براي من مثل مي‌زند مي‌گويد «مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ» استخوان پوسيده‌ها را كي زنده مي‌كند؟ به او بگو «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ» يس/۷۹ همان كسي كه اول تو را از ذرات خاك ساخت، از يك اسپرم تك سلول ساخت اينجا هم تو را مي‌سازد اين استدلال است.

جدال احسن اين نيست كه بگويي آقا بنشين كه حالي كنم به تو كه غلط مي‌گويي، به كسي نگو من درستم تو غلط بنشين حالي‌ات كنم، پيغمبر به كفار مي‌گفت بنشينيد يا من يا تو يا درست مي‌گوئيم يا اشتباه مي‌كنيم خيلي شل مي‌گرفت پيغمبر اينطوري صحبت مي‌كرد مي‌گفت «وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ» يا ما يا شما «لَعَلَى هُدًى» يا روي هدايت هستيم «أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» سبأ/۲۴ يا در گمراهي هستيم اين رقمي بحث كنيد.

۵- دعوت از طريق پرسش و طرح سؤال

گاهي وقتها الان يك كسي جزو سليقـة ما نيست مي‌آيد توي مسجد مسجدي‌ها همينطور. . . بابا ابن ملجم آمد توي مسجد و علي او را از مسجد بيرون نكرد آخر ما كه شيعـة امام علي هستيم ابن ملجم آمد توي مسجد او را از مسجد بيرون نكردند گاهي وقتها يك كسي كه خلاف سليقه ما است مي‌گوئيم اصلا چرا آمده توي مسجد؟ ! شما اگر حرف منطقي داري بگو آقا شما حرفت را بزن من هم حرفم را مي‌زنم تمام شد و رفت. ما گاهي وقتها خيلي تنگ نظر هستيم نبايد از چيزي بترسيم.

من در جلسه قبل گفتم منتهي افراد اين جلسه عوض شده‌اند بعضي از آنها اين نكته را دوباره بگويم ببينيد حكمت را حَسَن نمي‌گويد نمي‌گويد حكمت حسن يا احسن چون حكمت يعني استدلال استدلال خوب و بد ندارد همـه استدلالها خوب است اما موعظه خوب و بد دارد ولذا گفته‌اند موعظه خوبش باشد جدال خوب و بد دارد گفته جدال بهتر باشد موعظه را مي‌گويد خوب جدال را مي‌گويد احسن چون موعظه با خوديها است با خوديها خوب حرف بزنيم بس است اما جدال با مخالف است مخالف چون ترش است شما بايد شكر آنرا زياد كنيد در جدال حسن كافي نيست مي‌گويد جدال احسن باشد بهترين باشد ولي موعظه حسن باشد حكمت هم نه حسن باشد نه احسن چون حكمت نياز به حسن و احسن ندارد هيچ كس نمي‌گويد يك استدلال خوب استدلال كه خوب و. . .

گاهي وقتها گفتگو با سوال است در قرآن بسياري از آيات مي‌گويد «أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا» السجدة/۱۸ يعني اين فيلمي كه دو ساعت وقت تو را گرفت به اندازه دو ساعتي است كه شما كتاب دانشگاه را مي‌خواندي؟ خاموش كن، نكبت! ‌اي بابا اين كه موعظه نشد، من يكوقت نشسته بودم ديدم يك گروهي پاي فيلم نشسته بودند من هم مي‌دانستم كه توي فيلم چيزي نيست گفتم آخر جلسه بگوئيد كه از اين فيلم چي ياد گرفته‌ايد؟ هر كه گفت چي ياد گرفته‌ايم جايزه‌اش را من مي‌دهم من هم نشستم بعد گفتم اين فيلم چه پيامي داد؟ چقدر عمر شما را گرفت و چي به تو داد؟ گوشت كيلويي چند هزار تومان بخورد اينرا نگاه كند؟ حوصله‌ها اينقدر نيست كه انسان وقتش را صرف هر چيزي بكند دقيقه‌هاي عمر مهم است اينكه مردم ساندويچ مي‌خورند اين نشان دهنده اينست كه مردم ديگر حوصله پختن ندارند اخيراً آب ميوه مي‌خرند ديگر حوصلـة جويدن هم ندارند. نژاد كم حوصله آنوقت چندين ساعت وقتش را صرف يك فيلم مي‌كند كه مثلا ممكن است دقيقه آخر هم آدم بفهمد كه چي شد، آن چيزي كه شما بعد از دو ساعت فهميدي ممكن بود بعد از دو دقيقه نتيجه‌اي بگيرد بعضي فيلم‌ها واقعاً ديدني نيست بعضي كتابها واقعاً خواندني نيست بعضي حرفها واقعاً شنيدني نيست.

يك نهضتي بايد توي كشور باشد نهضت تلخيص يعني خلاصه كردن گاهي وقتها خلاصه كتابهاي چهارصد صفحه‌اي خلاصه‌اش در چهل صفحه است مي‌شود اينرا مثل ماستي كه آب دارد آنرا مي‌ريزند توي كيسه آبش مي‌رود ماستش مي‌ماند بايد آب حرفها را گرفت بازي با الفاظ. مثلا من مي‌خواهم بگويم آدم سعادتمند مي‌شود، انسان سعادتمند مي‌شود شرافتمند مي‌شود با عزت مي‌شود با كرامت مي‌شود همينطور يك ربع از اين حرفها را مي‌زنم آخرش هم يعني انسان خوب مي‌شود يعني مثل ته ديگ يك ساعت كه جويدي آخرش مي‌شود پلو. وقتمان را صرف نكنيم امام علي فرمود بهترين كلام اينست كه مختصر باشد. كم گوي و گزيده گوي چون دُرّ. سوال: حالا اين فيلم خيلي نجات دهنده بود؟ قرآن مي‌فرمايد اين بهتر است يا بهشت؟ يا بهشت را مي‌گويد اين بهتر است يا جهنم؟ جوان در مسجد ايستاده نماز نمي‌آيد يك جوان ديگر هم شاگرديش در مسجد نماز مي‌خواند برمي گردد مي‌گويد ببين ده دقيقه شد، من با پنجاه نفر بودم تو با سه نفر تو توي تاريكي ايستادي من رفتم توي روشنايي تو با افراد بي وضو بودي من رفتم با مومنين وضو دار تو با خلق حرف زدي من رفتم با خالق حيفت نمي‌آيد؟ از فردا بيا نمازت را بخوان موعظه حسنه اينرقمي است گاهي افراد بايد تشويق بشوند انسان نياز به تشويق دارد خدا به پيغمبر مي‌گويد «إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ» التوبة/۱۰۳ تو از مردم تجليل كن تجليلي كه از مردم مي‌كني آرامبخش است براي مردم يك آفرين بگو(دعا كن اصلا به كسي كه دعايش مي‌كني بگو تو را دعا كردم آقا من به دعا كردم و به شما دعا مي‌كنم ما با دعا مي‌توانيم در همه خيرها شريك بشويم مثلا بنده يك حديث مي‌خوانم افراد پاي تلويزيون مي‌گويند الحمدلله اين شيخ يك حديثي خواند خدايا از او قبول كن ما كه راضي هستيم همين كه شما پاي تلويزيون راضي هستيد اگر من ثوابي داشته باشم شما در ثواب من شريك هستيد يكوقت مي‌گوئي‌اي بابا ول كن! من اگر ديدم اين آقايي كه نان به مردم مي‌دهد راضي باشد بگويم آقا دستت درد نكند اين آقا دارد خيابان تميز مي‌كند آقا دستت درد نكند ما مي‌توانيم با رضايت بركار خوب مردم. . . اگر از خوبيها دلمان راضي باشد و از خوبها تشكر كنيم در ثواب آنها شريك هستيم و لذا يك انسان مي‌تواند با قلب پاكش در همـة خيرهاي عالم شريك باشد مي‌تواند به خاطر خباثت و حسادت. . . اين كيه؟ ول كن بابا! همه‌اش مثل خارپشت دست به هر كجايش مي‌زني تيغ است آدم مي‌تواند خارپشت صفت باشد يعني روحش تيغ‌هايي داشته باشد. آقا مقاله خوب است برو بابا از روي كتابها نوشته! آقا‌اش خوبي است برو بابا كمكش كرده‌اند! آقا عجب سخنراني‌اي؟ از بس كه پر رو است! من خجالتي هستم نمي‌توانم سخنراني كنم يعني هر كمالي را مي‌شنود نيش مي‌زند آقا عجب رانندگي خوبي، چه دست فرماني، چه فايده‌اي دارد بي كله‌ها اينرقمي مي‌روند آدم بايد احتياط داشته باشد مشتري هايش زياد است، از بس كه زبان باز است يعني هر چي مي‌گويد. . . نماز مي‌خواند برو بابا اينها ريا كار هستند يعني هر كسي را مي‌بيند تحمل يك خوبي را ندارد آقا چه هيئتش زياد است، برو بابا اينقدر پلو مي‌دهد زياد شده‌اند اصلا حاضر نيست كه بگويد شعرش خوب است مداحي‌اش خوب است مردم خوب هستند مي‌گويد چون پلو مي‌دهد مردم زيادند يعني حاضر است به همه مردم تهمت شكمو بزند بخاطر روحيه حسادت آدم حسود تحمل نمي‌كند كه بگويد فلاني خوب است آقا چه درس خوبي مي‌خواند خوب بله باباش نان مفت به او داده خورده ما به تو مي‌گوئيم پانصد تومان بده نمي‌دهي او باباش هزار توماني به او مي‌دهد يعني حاضر نيست كه بگويد بچه زحمت كشيده مي‌گويد باباش پولش داد.)

۶- گفتن خوبي‌ها پيش از ذكر بدي ها

موعظه حسنه يعني خوبيهاي مردم را بگو يك كسي آمد پهلوي امام صادق گفت مي‌خواهم مباحثه كنم امام به شاگردهايش فرمود شما مباحثه كنيد تا من ببينم چه جوري بحث مي‌كنيد خوب امام نشست و ايشان هم با شاگردهايش از نظر عملي كشتي گرفتند و بحث كردند خوب طرف بلند شد و رفت شاگردها گفتند آقا خوب بود؟ فرمود تو اين بود تو اين بود تو اين بود به يكي‌اش گفت اما تو، گفت تو خوبي‌هاي طرف را رو قبول نمي‌كردي تو خوبيهاي طرف را قبول كن مثلا مي‌گفت حالا روز است يا شب اگر روز بود مي‌گفتي شب اگر شب بود مي‌گفتي روز بابا خوبي هايش را قبول كن قديم تعزيه خوانها كه مي‌خواستند بخوانند يك پارچه به ديوار نصب مي‌كردند عكس شمر را كج مي‌كشيدند بابا شمر شكلش كه بد نبود فكر مي‌كند چون شمر بد است حتماً دماغش هم مثل لامپا است حتماً لبش مثل لب شتر است.

موعظه حسنه اينست كه آدم خوبي‌اش را قبول كند بگويد آقا جان پسر جان بيا، مدير مدرسه است بگويد تو مشق‌ات خوب است بهداشت‌ات خوب است رياضي‌ات خوب است يك مشكلي داري در نماز جماعت كم پيدا هستي من دوست دارم بيائي خودم مي‌آيم تو هم بيا من دوست دارم تو رابطه‌ات با خدا پررنگ بشود اول خوبيهايش را بگو خداوند وقتي مي‌خواهد راجع به آب جو حرف بزند مشروبات الكلي مي‌گويد آب جو يك خوبيهايي دارد بالاخره مشروبات الكلي خيلي‌ها را به نان مي‌رساند آن گروهي كه انگور مي‌كارند آن گروهي كه توي كارخانه شراب سازي هستند آن گروهي كه كارخانه بطري سازي هستند شيشه مي‌سازند آن گروهي كه كارتون مي‌سازند كه شيشه‌ها را مي‌گذارند توي كارتون آن گروهي كه شراب را به شهرها حمل و نقل مي‌كنند آن گروهي كه فروشنده هستند آن گروهي كه دلال هستند آن دولتي كه از هر شيشه‌اي فلان مبلغ ماليات مي‌گيرد بالاخره آب جو يك گروهي را به نان مي‌رساند مثل كارخانه سيگار سازي قرآن مي‌فرمايد اينها را مي‌فهمم «وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ» يعني آب جو منافع و درآمدي براي مردم دارد منتهي «وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ» البقرة/۲۱۹ ضررش بيشتر است اينرا مي‌گويند گفتگوي قشنگ خوبيهاي طرف را قبول كن بعد بگو تو كه اين خوبي‌ها را داري اين نقطه را جبران كن خانم! بچه داري كردي دست شما درد نكند خياطي كردي دست شما درد نكند خدمات كردي دست شما درد نكند خوبيها را بگو بعد بگو اين كار را هم يك خورده. . .

۷- ياد نعمت‌ها پيش از امر به خوبي ها

قرآن وقتي مي‌خواهد چيزي را به آدم بگويد اول يك هديه‌اي را به آدم مي‌دهد بعد از هديه مي‌گويد اين كار را بكن مثلا مي‌خواهد بگويد كه شكر خدا كن اولش مي‌گويد «كُلُوا» البقرة/۱۷۲ بعد مي‌گويد شكر كن. مي‌خواهد بگويد يك عمل صالح انجام بده مي‌گويد «كُلُوا مِنْ الطَّيِّبَاتِ» يك چيزي بخور بعدش مي‌گويد «وَاعْمَلُوا صَالِحًا» المؤمنون/۵۱ عمل صالح انجام بده افراد هرزه‌اي كه اهل لواط بودند ريختند در خانـة حضرت لوط كه دو تا مهمان زيبا آمده به ما تحويل بده براي كارهاي بدي كه مي‌كنيم حضرت لوط گفت ببينيد من دختر دارم «هَؤُلَاءِ بَنَاتِي» هود/۷۸ من دختر دارم به شما مي‌دهم شما لواط نكنيد آقا اين نوار خوب را بگير آن آهنگ را گوش نده آقا بيا با هم برويم پارك و بستني بخوريم با هم برويم گردش كه تو با بچه‌هاي هرز گردش نروي.

روي آهك آب مي‌ريزند مي‌تركد چون اين آهك از بس كه پخته شده هيچ آب در وجودش نيست تا نگاهش به آب افتاد متلاشي مي‌شود بچه‌هاي كه عاطفه توي خانه نديده‌اند محبت نديده‌اند با يك بستني گول مي‌خورند يعني يك بستني به او مي‌دهي بردنش يك لبخند گول خورد كسي كه عاطفه نديده مثل آهكي كه هيچ آب ندارد با يك ليوان آب متلاشي مي‌شود.

موعظه حسنه چيه؟ «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ» قريش/۳ چرا؟ «الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قريش/۴ بابا نان به تو دادم خوردي امنيت برايت بوجود آوردم حالا كه هم نان به تو دادم هم امنيت پس پاشو دو ركعت نماز بخوان اين موعظه حسنه است. ما اگر خواستيم راه استدلال را صحبت كنيم كتابهايي هست بنام احتجاج‌اي كاش اين احتجاجات توي كتابهاي درسي دانشگاها مي‌آمد مخالفين چه مي‌گفتند ائمه ما چه جور با اينها جواب مي‌دادند گفتگوي با مخالف دو جلد كتاب است بنام احتجاجات يك قسمتي از آن شيوه گفتگو، اينرا بايد هر كسي بلد باشد كه وقتي مي‌گويند دعوت كن راه آن چه جوري است، (خود اذان كه دعوت است فرمول دارد اول اذان چهار بار مي‌گوئيم الله اكبر اول گفته‌اند آدمي كه بد صدا است اذان نگويد كسي اذان بگويد كه صدايش خوب است ما صد و بيست و چهار هزار پيغمبر داشتيم يكي‌شان كچل نبودند زيبائي خودش يك مسئله است اگر دو تا پيش نماز هستند هر كدام قرائتشان بهتر است پشت سر او نماز بخوانيد، اول اذان چهار تا مي‌گويد بعدش جفت جفت مي‌شود اين اولش چرا چهار تا؟ امام فرمود اول اذان مردم هنوز به قول امروزيها آب بندي نشده‌اند هنوز توي باغ نيستند چهار با تكرار كن تا مردم در جريان قرار بگيرند وقتي مردم در جريان قرار گرفتند دو تا بس است مثل معلمي كه اول درس همينطور درسها را آرام مي‌گويد تا اينهايي كه توي. . . مثل پيش نماز ركوع اول را طول مي‌دهد كه اينهايي كه توي راه هستند برسند گاراژ هم همينطور است ماشين در گاراژ همينطور شل شل مي‌رود كه اينهايي كه با تاكسي آمده‌اند برسند اول اذان تكرار لازم است اما بعدش دو تا بس است اول اذان شما مي‌گويد(اشهد ان لا اله الا الله) آخر اذان(اشهد) قيچي مي‌شود اول اذان فاصله‌ات با نماز زياد است به همين خاطر مي‌گوئي گواهي مي‌دهم آخر اذان چون داري وصل مي‌شودي(اشهد) آن قيچي مي‌شود مثل عزادارها كه اول عزاداري مي‌گويند يا حسين يا حسين يا حسين داغ كه شدند مي‌گويند حسين حسين، ديگر يا آن حذف مي‌شود اول(حي علي الصلا?) است بعد(حي علي الفلاح) چرا «اياك نعبد» قبل از «اياك نستعين» است؟ ده بيست تا نكته توي همين كلمه است يك از آن ده بيست تا اينست كه مي‌خواهد ريتمش جور بشود چون آخر نماز آهنگ دارد «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ. . . وَلَا الضَّالِّينَ الحمد/۱-۷ ريتم دارد اگر همه به هم بريزد. . .) دعوت به راه رب فرمول دارد، امر به معروف دوره مي‌خواهد، نهي از منكر دوره مي‌خواهد، من اين مثل را زده‌ام يكبار ديگر بزنم دوده مي‌نشيند روي لباس با گرده گچ، گره گچ كه نشست انقلابي با سيلي آنرا بلند مي‌كنيم اما دوده اگر انقلابي بزنيم فرو مي‌رود دوده را بايد همچين كرد دوده با گرده گچ هر دو منكر است يكي با سيلي است يكي با فوت بنابراين نمي‌شود همه مردم را يك جور رفتار كرد يكي‌اش با حكمت يكي با موعظه يكي با جدال.

(خوب ساعات آخر است در استان كهكيلويه و بويراحمد ما فيلم‌ها را پر كرديم از همـة دست اندركاران در رأس آنها آموزش و پرورش و همه نهادها ارگانها، هيئت‌هاي مذهبي نيروهاي انتظامي، صدا و سيما، و نسل نو كه تشريف آوردند از برادرهاي روحاني از همه‌شان تشكر مي‌كنيم بيست و پنج سال است كه توي تلويزيون هستيم اگر خدا بود اجري هست اگر خدا نبود سخنراني بنده با رقص ميمون يكي است ميمون برقصد او را مي‌بينند قرائتي هم سخنراني كند او را مي‌بينند خدا باشد حديث گفته‌ام خدا نباشد مردم را مشغول كرده‌ام كه ممكن است ميمون هم مردم را مشغول كند اخلاص مثل نخ است اگر توي اسكناس نخ بود ارزش دارد نخ نبود اسكناس با باقي كاغذها فرقي ندارد همـه ما يك زماني خواهد رسيد كه به گذشته خودمان نگاه كنيم آيا خدا بود يا نبود قبول شد يا نشد ابراهيم كه كعبه را ساخت مي‌گويد. . . بهترين فرد ابراهيم است بهترين كار ساختن كعبه است آخرش مي‌گويد «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا» البقرة/۱۲۷ اگر قبول خدا نباشد حتي ابراهيم كعبه بسازد ارزشي ندارد.)

خدايا تو را به حق محمد و آل محمد تمام كارهاي ما را قبول و ذخيره قيامت بفرما(الهي آمين).

كشور ما رهبر ما دولت ما امت ما نسل ما ناموس ما انقلاب ما جوانان ما مرز ما آبروي ما هر چه كه به ما لطف كرده‌اي در پناه حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) حفظ بفرما(الهي آمين).

والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته

جدیدترین ها در این موضوع

ويژگي هاي انتخاب همسر2

ويژگي هاي انتخاب همسر2

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
ويژگي هاي انتخاب همسر

ويژگي هاي انتخاب همسر

بحث ما خانواده در قرآن بود. البته وقتي مي‌گوييم: قرآن، منظور ما قرآن و اهل بيت است.
ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۱

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۱

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
ويژگي بندگان خوب خدا -۲

ويژگي بندگان خوب خدا -۲

در محضر مبارك گروه‌هايي هستيم كه بد نيست در يك دقيقه اسم آنها را ببريم در دقايق اول يك بسيج دانش آموزي استاني است كه زير يك ميليون جمعيت دارد ششصد و چهل دانش آموز شهيد داده است

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS