ترتب بر اساس ميل نفساني و شهواني
مقصود از ميل شهواني در عنوان فوق، با توجه به آية مورد بحث، خصوص شهوت جنسي نيست؛ چنانکه علاقه و عاطفة انساني نيز نيست، بلکه منظور محبت به اموري است که در مسير لذتجويي و هواهاي نفساني آدميان مورد بهرهبرداري قرار ميگيرند.
در آية چهاردهم از سورة آل عمران چنين آمده است: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ «دوستي خواستنيهاي گوناگون از زنان و پسران و اموال فراوان، از زر و سيم و اسبهاي نشاندار و دامها و كشتزارها براي مردم آراسته شده، ليكن اين جمله، ماية تمتع زندگي دنياست و حال آنكه فرجام نيكو نزد خداست».
(ص190)
در اين آيه از ميان خويشاوندان، تنها به زن (نماد شهوت جنسي) و پسر (نماد شهوت فخرفروشي جاهلي) اشاره و تقدم نيز به زن داده شده است که در لذتجويي انسان، رتبة نخست را دارد؛ چنانکه در روايتي، حقيقت مزبور بدين صورت مطرح شده است: عن الصادق(ع): ما تلذذ الناس في الدنيا والآخرة بلذة أكبر لهم من لذة النساء، وهو قوله: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ، الآية ثم قال: و إن أهل الجنة ما يتلذذون بشيء من الجنة أشهي عندهم من النكاح، لا طعام ولا شراب.( .
الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 321
عبد علي حويزي، تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 320.)
علامه طباطبايي پس از نقل روايت مزبور ميفرمايد: رتبة اول زن در کامجويي دنيوي و اخروي، از مقدم شدن زنان بر ساير مشتهيات در آيه استفاده ميشود.
سپس مشتهيات مزبور، بهرة دنيا معرفي شده، لذتهاي بهشت، بهتر از آنها قلمداد گشته است.
ايشان حصر در روايت مزبور که نکاح را بالاترين لذت انسانها شمرده، حصر اضافي دانسته است. بدين بيان که در ميان لذتهاي جسماني، لذت مزبور بالاترين است، اما با لحاظ لذتهاي معنوي مانند التذاذ از وجود خويش يا قرب الهي، چنين نيست.(سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 3، ص 118.
) ليکن با توجه به نکتهاي که در ابتداي بحث از ترتب مزبور گفته آمد، مقام سخن آيه و روايت پيشگفته، در مورد لذات مادي و هواهاي نفساني است؛ خصوصاً به قرينة ذيل آيه که فرموده است: ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ. از اين روي، لذتهاي معنوي که علامه بدان اشاره كرده، تخصصاً از اين قلمرو خارجاند(اين نکته از مطالب خود علامه، ذيل آية مزبور و نيز سخنان ساير مفسران، قابل استفاده است (ر.ک: همان؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 711؛ زمخشري، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 1، ص 342؛ فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج 7، ص 161.
)و ميتوان حصر در روايت مزبور را حصر حقيقي دانست.
نتيجة پاياني در ترتب مزبور اين است كه در ميان مشتهيات دنيوي، زنان و سپس فرزندان انسان رتبة نخست را دارند و ساير مشتهيات، در رتبههاي بعدي قرار دارند.
ترتب سودمندي
بهرغم اولويت فرزندان بر اموال نزد انسان، در حدود پانزده آيه اموال بر اولاد مقدم آورده شدهاند،( ر.ک: آل عمران: 10؛ انفال: 28؛ اسراء: 6 و 64؛ کهف: 46؛ شعراء: 88 و 133؛ سبأ: 35 و 37؛ حديد:20؛ تغابن: 15؛ قلم:14؛ نوح:12 و 21؛ مدثر: 12 و 13.
) و تکرار آن، بيانگر نکاتي خاص است.
(ص191)
هرچند دايرة اين نوع از ترتب، از مرز خويشاوندان فراتر ميرود و اموال را نيز فرا ميگيرد، به هر حال با بحث ترتب در خويشاوندان، بهويژه ترتب عاطفي مرتبط است. در موارد مزبور، اموال به گونهاي معنادار بر فرزندان مقدم شدهاند.
برخي مفسران در توجيه پيشي گرفتن اموال بر فرزندان، به جهاتي اشاره کردهاند که در ذيل بدانها ميپردازيم:
الف) تقدم زماني اموال در نياز و وابستگي
برخي دليل تقدم مزبور را چنين دانستهاند که آدمي در مقام تأمين نيازهايش، بيش از اولاد به اموال متکي و وابسته است. علامه طباطبايي در تفسير آية إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً (آل عمران: 10) ميفرمايد: «الركون إلي المال ـ و قد عرفت أن الأصل فيه الغذاء ـ أقدم عند الإنسان من الركون إلي الأولاد، و أعرف منه و إن كان حب الولد ربما غلب عند الإنسان علي حب المال»؛(سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 3، ص 89.
) تکية آدمي به مال ـ که در نياز به تغذيه ريشه دارد ـ از تکية به اولاد پيشتر و شناختهتر است؛ هرچند معمولاً محبت به فرزند، بر علاقه به مال غلبه دارد.
ب) تقدم بر اساس نقش انسان در نگهباني و پرورش
برخي ديگر جهت تقدم پيشگفته را چنين گفتهاند که انسان در مقايسه با اموال، سِمت حافظ و مربي و رشددهندة آنها را دارد، و از همين روي، در آيات مورد اشاره، مال بر فرزند پيشتر آمده است.
در تفسير نمونه، ذيل آية أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ (شعراء: 133) چنين آمده است:
«از يك سو، سرمايههاي مادي را كه قسمت مهمي از آن ـ مخصوصاً در آن عصر ـ چهارپايان و دامها بودند، در اختيار شما گذاشت، و از سوي ديگر، نيروي انساني كافي كه بتواند آن را حفظ و نگاهداري كند و پرورش دهد. اين تعبير در آيات مختلف قرآن تكرار شده است كه به هنگام برشمردن نعمتهاي مادي، نخست به «اموال» اشاره ميكند، بعد به"نيروي انساني" كه حافظ و نگاهبان و پرورشدهندة
(ص192)
اموال است، و اين يك ترتيب طبيعي به نظر ميرسد، نه اينكه اموال از اهميت بيشتري برخوردار باشند».( ر.ک: جلالالدين سيوطي، الاتقان، ج 3، ص 38.)