ج) تقدم بر اساس فتنهانگيزي و فريبندگي
برخي تقدم اموال بر فرزندان را به جهت فتنهانگيزي و فريبايي بيشتر مال در قياس با فرزند دانستهاند. چنانکه سيوطي از امالي ابن حاجب نقل ميکند: «قدمت الاموال في قوله: أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ لان الاموال لا تکاد تفارقها الفتنه إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغي ! أَنْ رَآهُ اسْتَغْني و ليست الاولاد في الفتنه مثلها، فکان تقديمها اولي» ؛
اموال درآية أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ به دليل جداييناپذيري مال از فتنهانگيزي بر فرزندان پيشي گرفته است.
اما به نظر ميرسد با توجه به تعابير به کار رفته در آيات و تأکيد بر جنبة سودرساني هر يک از مال و فرزند، ترتب مزبور از نوع ترتب سودمندي باشد؛ بدين معنا که موهبتهايي که در مسير بهرهمنديهاي دنيوي و مادي قرار ميگيرند، هرچه زمينة بهرهمندي بيشتري فراهم کنند، سودمندتر محسوب ميشوند؛ خصوصاً اگر کارآمدي آنها بيقيد و شرط و خالص باشد. مثلاً در مقايسه ميان موهبت مال و فرزند، سودمندي مال بدون واسطه است و مستقيماً در جهت بهرهمندي مادي و دنيوي قرار ميگيرد و از سويي قيد و شرط نيز ندارد. برخلاف کارآمدي فرزند که علاوه بر غيرمستقيم بودن آن، قيد و شرط نيز دارد؛ زيرا از سويي، سودرساني دنيوي و مادي فرزندان معمولاً به واسطة نقش آنان در کسب اموال است، و از سوي ديگر، مشروط به شرايطي مانند صالح بودن و وفاداري فرزند به والدين، مطيع بودن و توانمندي او و... است؛ ضمن آنکه فقدان موانع نيز در سودمندي وي ضرورت دارد.
اما نکاتي که برخي قرآنپژوهان، دربارة جهت مقدم شدن اموال بر فرزندان گفتهاند، مورد تأمل است؛ زيرا توجيه مرحوم علامه، هرچند به ظاهر موجه مينمايد، ولي با توجه به نکاتي که از مجموعة آن آيات و دستهبندي آنها استفاده خواهيم کرد تعليل به سودمندي فراگيرتر و توجيهپذيرتر به نظر ميرسد؛ خصوصاً که
(ص193)
توجيه معظم له، ذيل آية دهم آل عمران (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً) بيان شده و اين آيه، ناظر به بيتأثيري اموال و فرزندان در نجات دادن فرد از عذاب است، و از آنجا که در نظام دنيوي، اموال در اين جهت (يعني نجاتبخشي از عذاب) کارسازتر و سودمندتر از فرزندان هستند، مقدم آورده شدهاند.
اما تبيين تفسير نمونه از اساس، دچار ابهام جدي است؛ زيرا ارتباط ميان نقش نگهباني و پرورشدهندگي انسان براي اموال و در نتيجه مقدم شدن اموال بر فرزندان روشن نيست.
دليل ابن حاجب نيز هرچند در خصوص آية أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ توجيهپذير باشد، در مورد آيات ديگر تبيين روشني ندارد.
دستهبندي آيات در ترتب سودمندي
سود مورد نظر در آيات مزبور، در سه حوزة متمايز تفکيکپذير است:
الف) تقدم بر اساس تأثير در شوکت و قدرت ظاهري
در اين دسته از آيات بر سودرساني اموال و فرزندان در زندگي دنيا تأکيد شده است و بر اساس نکتهاي که در وجه تقدم اموال بر فرزندان گفته شد، عموماً مال بر فرزند مقدم آورده شده است.
در سورة اسراء، آية ششم ميخوانيم: ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً؛ «پس از چندي دوباره شما را بر آنان چيره ميكنيم و شما را با اموال و پسران ياري ميدهيم و تعداد نفرات شما را بيشتر ميكنيم».
خطاب در آية فوق به بنياسرائيل است که به آنها وعدة پيروزي و امداد با مال و فرزند ميدهد.
(ص194)
چنانکه در سورة شعراءآية 133 فرموده است: أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ؛ «شما را به دادن دامها و پسران مدد كرد».
در اينجا هرچند به جاي اموال به خصوصِ چارپايان اشاره شده است، ليکن بايد توجه داشت که حيوانات مزبور در زندگي انسانهاي گذشته، جايگاه ويژهاي در مقايسه با ساير اموال داشتهاند؛ به گونهاي که واژة مال در خصوص شتر، کاربرد بسياري داشته است.(أَكثر ما يُطلق المال عند العرب علي الإِبل لأَنها كانت أَكثر أَموالهم (ابن منظور، لسان العرب، ج 11، ص 636).
در آية 35 سورة سبأ به نقل از مترفين ميفرمايد: وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ؛ «و گفتند: ما دارايي و فرزندانمان از همه بيشتر است و ما عذاب نخواهيم شد».
در اين سخن، مترفين (کامرانان و خوشگذرانان) با فخرفروشي در فزوني مال و فرزندشان در دنيا، خود را مصون از عذاب ميپنداشتند.
در آية بيستم سورة حديد، فارغ از سلسله مراتب زماني که ميان عناوين لعب، لهو، زينت، تفاخر و تکاثر گفته شده،(مرحوم علامه طباطبايي از شيخ بهايي چنين نقل ميکند: اين پنج خصلتي كه در آية شريفه ذكرشده، از نظر سنين عمر آدمي و مراحل حياتش مترتب بر يكديگرند؛ چون تا كودك است حريص در لعب و بازي است، و همين كه به حد بلوغ ميرسد و استخوانبندياش محكم ميشود، علاقهمند به لهو و سرگرميها ميشود، و پس از آنكه بلوغش به حد نهايت رسيد، به آرايش خود و زندگياش ميپردازد و همواره به فكر اين است كه لباس فاخري تهيه كند؛ مركب جالب توجهي سوار شود؛ منزل زيبايي بسازد؛ و همواره به زيبايي و آرايش خود بپردازد. بعد از اين سنين به حد كهولت ميرسد. آن وقت است كه (ديگر به اينگونه امور توجهي نميكند، و برايش قانع كننده نيست، بلكه) بيشتر به فكر تفاخر به حسب و نسب ميافتد، و چون سالخورده شد، همة كوشش و تلاشش در بيشتر كردن مال و اولاد صرف ميشود (سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 19، ص 164).
فزونخواهي در اموال بر اولاد پيشي گرفته است؛ زيرا به نظر ميرسد بر پاية سخن پيشين که اموال در سودمندي بر فرزندان تقدم دارند، جنبة تکاثر و فزونطلبي نيز در اموال نمود و شيوع بيشتري دارد:
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ؛ «بدانيد كه زندگيِ دنيا در حقيقت، بازي و سرگرمي و آرايش و فخرفروشي شما به يكديگر و فزونيجويي در اموال و فرزندان است. مثل آنها چون مثل باراني است كه كشاورزان را رستني آن باران به شگفتي اندازد. سپس آن كشت خشك شود و آن را زرد بيني. آنگاه خاشاك شود و در آخرت دنياپرستان را عذابي سخت است و مؤمنان را از جانب خدا آمرزش و خشنودي است و زندگاني دنيا جز كالاي فريبنده نيست».(ص195)