حکمت 419 نهج البلاغه : جایگاه شکوه کردن

حکمت 419 نهج البلاغه : جایگاه شکوه کردن

متن اصلی حکمت 419 نهج البلاغه

موضوع حکمت 419 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 419 نهج البلاغه

419 وَ قَالَ عليه السلام مَنْ شَكَا الْحَاجَةَ إِلَى مُؤْمِنٍ فَكَأَنَّهُ شَكَاهَا إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ شَكَاهَا إِلَى كَافِرٍ فَكَأَنَّمَا شَكَا اللَّهَ

موضوع حکمت 419 نهج البلاغه

جايگاه شكوه كردن

(اخلاقى، اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

419- امام عليه السّلام (در باره گله از درخواست) فرموده است 1 هر كه از حاجت و درخواستى پيش مؤمنى گله نمايد بآن ماند كه گله آنرا نزد خدا برده (زيرا مؤمن دوست خدا است) و هر كه از آن حاجت پيش كافرى گله نمايد بآن ماند كه از خدا گله نموده است (زيرا كافر دشمن خدا است).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1286)

ترجمه مرحوم شهیدی

427 [و فرمود:] آن كه حاجت به مؤمن برد چنان است كه حاجت خود به خدا برده و آن كه آن را به كافر برد چنان است كه از خدا شكايت كرده.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 438)

شرح ابن میثم

402- و قال عليه السّلام:

مَنْ شَكَا الْحَاجَةَ إِلَى مُؤْمِنٍ فَكَأَنَّهُ شَكَاهَا إِلَى اللَّهِ- وَ مَنْ شَكَاهَا إِلَى كَافِرٍ فَكَأَنَّمَا شَكَا اللَّهَ

المعنى

شكاية المؤمن إلى المؤمن شكاية في موضعها. إذ كانت ثمرة الشكاية المعاونة على دفع الأمر المشكوّ منه. و المؤمن شأنه ذلك، بخلاف الشكاية إلى الكافر. و رغّب في الأوّل بتشبيهها بالشكاية إلى اللّه، و وجه الشبه أنّ المؤمن كالصديق للّه فإذا شكى المؤمن إليه أمرا من اللّه فكأنّه جعله وسيلة إلى اللّه في شكواه فأشبه الشكوى إليه.

و نفّر عن الثانية بتشبيهها بشكوى اللّه، و وجه الشبه أنّ الكافر عدّو اللّه فمن شكى إليه أمرا فكأنّما شكى من اللّه إلى عدوّه.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 449)

ترجمه شرح ابن میثم

402- امام (ع) فرمود:

مَنْ شَكَا الْحَاجَةَ إِلَى مُؤْمِنٍ فَكَأَنَّهُ شَكَاهَا إِلَى اللَّهِ- وَ مَنْ شَكَاهَا إِلَى كَافِرٍ فَكَأَنَّمَا شَكَا اللَّهَ

ترجمه

«هر كس از داشتن نيازى به نزد مؤمنى شكوه كند، چنان است كه شكوه آن را به خدا نموده است و هر كس نزد كافرى گله كند، مثل آن است كه از خدا گله كرده است».

شرح

گله مؤمن به مؤمن، كار بجايى است، زيرا نتيجه گله، كمك آن مؤمن است بر رفع گرفتارى مورد نظر. و از مؤمن همين انتظار است بر خلاف گله كردن نزد كافر. امام (ع) به مورد اوّل ترغيب فرموده است با تشبيه كردن شكوه نزد مؤمن به شكوه نزد خدا، و وجه شبه آن است كه مؤمن به منزله دوست خداست پس اگر در كارى كه مربوط به خداست به او شكايت شود، مثل آن است كه او را واسطه برآوردن گرفتارى خود نزد خدا قرار داده است، پس شكوه به مؤمن نظير شكوه به خدا مى باشد.

و از مورد دوم برحذر داشته است با تشبيه نمودن آن به شكايت از خدا، وجه شبه آن است كه كافر دشمن خداست، پس هر كس كه نزد او شكوه مى كند مثل آن است كه از خدا نزد دشمنش شكايت برده است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 759)

شرح مرحوم مغنیه

421- من شكا الحاجة إلى مؤمن فكأنّما شكاها إلى اللّه و من شكاها إلى كافر فكأنّما شكا اللّه.

المعنى

شكوى المؤمن الى مثله لا تستدعي السخط على قضاء اللّه و عدم الرضا بقدره، لأن كلا منهما مؤمن بذلك.. هذا الى ان المشكو اليه يخفف عن الشاكي، و يأمره بالصبر، و يبشره بالأجر، و يدعو له بالخير، أما شكوى المؤمن الى كافر فهي تشبه الاعتراف ضمنا بكفر الكافر و تشجيعه، و كأن المؤمن يقول للكافر: أرأيت ما صنع اللّه بي على ايماني به. و أيضا يشمت الكافر بالمؤمن و يقول له بلسان الحال أو المقال: أرأيت الى خطأك و ضلالك. و من هنا كانت الشكوى للكافر شكوى على اللّه.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 463 و 464)

شرح شیخ عباس قمی

335- من شكا الحاجة إلى مؤمن فكأنّما شكاها إلى اللّه، و من شكاها إلى كافر فكأنّما شكا اللّه.«» شكاية المؤمن إلى المؤمن شكاية في موضعها. إذ كانت ثمرة الشكاية المعاونة على دفع الأمر المشكوّ منه، و المؤمن من شأنه ذلك، بخلاف الكافر. و رغّب في الأوّل بتشبيهها بالشكاية إلى اللّه، و وجه الشبه أن المؤمن حبيب اللّه و مقرّب عند اللّه فكأنّ المشتكي إليه جعله وسيلة إلى اللّه في شكواه فأشبه الشكوى إليه، بخلاف الشكاية إلى الكافر فإنّه عدوّ اللّه، فمن شكا إليه أمرا فكأنّما شكا من اللّه إلى عدوّه.

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص244)

شرح منهاج البراعة خویی

(406) و قال عليه السّلام: من شكا الحاجة إلى مؤمن فكأنّه شكاها إلى اللَّه، و من شكاها إلى كافر فكأنّما شكا اللَّه.

المعنى

روى في الحديث القدسى أنّه «لا يسعني أرضي و لا سمائي و لكن يسعني قلب عبدي المؤمن» و في حديث الكافي: لا يزال عبدى يتقرّب إلىّ بالنوافل حتّى كنت سمعه الّذي يسمع به، و بصره الّذي يبصر بهما.. فاذا كان المؤمن بهذه المثابة من القرب إلى اللَّه و ينعكس في قلبه و إحساسه عناية اللَّه تعالى و رحمته، فالشكاية إليه كالشكاية إلى اللَّه تعالى، و لكن الكافر في جميع ذلك ضدّ للمؤمن فالشكاية إليه شكاية من اللَّه عند عدوّه.

الترجمة

فرمود: هر كه بمؤمنى شكايت كند مانند آنست كه بخدا شكايت كرده، و هر كس بكافري شكايت برد مانند آنست كه از خدا شكايت كرده.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 505)

شرح لاهیجی

(456) و قال (- ع- ) من شكا الحاجة الى مؤمن فكانّما شكاها الى اللّه و من شكاها الى كافر فكانّما اشكا اللّه يعنى و گفت (- ع- ) كه كسى كه شكايت كند از جهة احتياج و فقر بسوى مؤمنى پس گويا كه شكايت كرده است در احتياج و فقر بسوى خدا و كسى كه شكايت كند از جهة احتياج و فقر بسوى كافرى پس گويا كه شكايت كرده است از خدا

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 330)

شرح ابن ابی الحدید

436 وَ قَالَ ع : مَنْ شَكَا الْحَاجَةَ إِلَى مُؤْمِنٍ فَكَأَنَّمَا شَكَاهَا إِلَى اللَّهِ- وَ مَنْ شَكَاهَا إِلَى كَافِرٍ فَكَأَنَّمَا شَكَا اللَّهَ قد تقدم القول في شكوى الحال و كراهيتها- و كلام أمير المؤمنين ع يدل- على أنه لا يكره شكوى الحال إلى المؤمن- و يكرهها إلى غير المؤمن- و هذا مذهب ديني غير المذهب العرفي- . و أكثر مذاهبه و مقاصده ع في كلامه- ينحو فيها نحو الدين و الورع و الإسلام- و كأنه يجعل الشكوى إلى المؤمن- كالشكوى إلى الخالق سبحانه- لأنه لا يشكو إلى المؤمن- إلا و قد خلت شكواه من التسخط و التأفف- و لا يشكو إلى الكافر- إلا و قد شاب شكواه بالاستزادة و التضجر- فافترقت الحال في الموضعين- . فأما المذهب المشهور في العرف و العادة- فاستهجان الشكوى على الإطلاق- لأنها دليل على ضعف النفس و خذلانها- و قلة الصبر على حوادث الدهر- و ذلك عندهم غير محمود

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 72)

شرح نهج البلاغه منظوم

[418] و قال عليه السّلام:

من شكا الحاجة إلى مؤمن فكأنّه شكاها إلى اللّه، و من شكاها إلى كافر فكأنّما شكا اللّه.

ترجمه

هر آنكه دست در خواست و نياز را بسوى مؤمنى دراز كند، و بوى شكايت برد بدان ماند كه شكايت و درخواست را بسوى خدا برده است، و اگر آن را بسوى كافر برد بدان ماند كه از خداى بگله و شكايت برخاسته است.

نظم

  • اگر درماند كس در دست حاجتبمؤمن برد از آن حاجت شكايت
  • تو گوئى حاجتش نزد خدا بردخدا هم حاجتش خواهد بر آورد
  • و گر دستش سوى كافر دراز استبسوى دشمن حقّش نياز است
  • شكايت از خدا كرده بكافربر او خشم خداونديست دائر
  • خدايا كار ما را چاره خودسازبخلق خويش كار من مينداز
  • نباشد جز توام فريادرس كسبفريادم تو اى فرياد رس رس
  • تمامى عقده ام از دل تو بگشاىتو خود هر بسته ام در باز بنماى
  • اگر حاجت فتد بر ديگرانمخداوندا همان دم گير جانم
  • كه شيرين جان بتلخى در سپردنبه از حاجت بنزد خلق بردن
  • بخاك اين خلق ريزند آبرو رانه بخشايند جامى آب جو را

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 202 و 203)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 1 نهج البلاغه : روش برخورد با فتنه ها

حکمت 1 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با فتنه‏ ها" را بررسی می کند.
 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
No image

نامه 47 نهج البلاغه : وصیت به امام حسن و امام حسین علیهم السلام

نامه 47 نهج البلاغه به "وصیت به امام حسن و امام حسین علیهم السلام" اشاره می کند.
Powered by TayaCMS