حکمت 451 نهج البلاغه : ارزش صبر و تحمل

حکمت 451 نهج البلاغه : ارزش صبر و تحمل

متن اصلی حکمت 451 نهج البلاغه

موضوع حکمت 451 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 451 نهج البلاغه

451 وَ قَالَ عليه السلام يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِي التَّدْبِيرِ و قد مضى هذا المعنى فيما تقدم برواية تخالف هذه الألفاظ

موضوع حکمت 451 نهج البلاغه

ارزش صبر و تحمّل

(اخلاقى، اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

451- امام عليه السّلام (در اعتماد نداشتن بتدبير و پايان بينى) فرموده است 1 قضاء و قدر الهىّ بر حسابگرى (بنده چيزى را براى خود) پيشى مى گيرد بطوريكه (گاهى) آفت و تباهى در تدبير و پايان بينى مى باشد (پس نبايد شخص دست از توكّل برداشته بتدبير و انديشه خود اطمينان نمايد. سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد:) اين معنى پيش از اين (در فرمايش شانزدهم) به روايتى كه الفاظ آن با اين الفاظ تفاوت دارد گذشت.

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1297)

ترجمه مرحوم شهیدی

459 [و فرمود:] تقدير بر تدبير چيره شود چندان كه آفت در تدبير بود. [و اين معنى در پيش آورده شد با تعبيرى مخالف اين الفاظ].

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 441)

شرح ابن میثم

431- و قال عليه السّلام:

يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِي التَّدْبِيرِ

المعنى

المقدار: القدر. و لمّا كان الإنسان جاهلا بأسرار القدر كان بناء تقديره و تدبيره لنفسه على أوهام لاثقة بها فجاز فيما دبّره هو لنفسه و اعتقده سببا للمصلحة أن يكون من أسباب مفسدته و هلاكه. و قد مرّ بيان ذلك.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 460)

ترجمه شرح ابن میثم

431- امام (ع) فرمود:

يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِي التَّدْبِيرِ

ترجمه

«قضاى الهى بر حسابگرى پيشى مى گيرد بطورى كه آفت در تدبير و حسابگرى مى باشد».

شرح

مقدار، يعنى قضا و قدر. چون انسان از اسرار قدر ناآگاه است، پس ساختن تدبير و اندازه گيرى در امور مربوط به خود بر اساس توهمات است و به هيچ وجه قابل اطمينان نيستند. بنا بر اين ممكن است آنچه را كه انسان موجب مصلحت خود انديشيده و معتقد است، باعث هلاكت و از عوامل مفسده باشد.

توضيح اين مطلب در قبل گذشت.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 778 و 779)

شرح مرحوم مغنیه

451- يغلب المقدار على التّقدير حتّى تكون الآفة في التّدبير (و قد مضى هذا المعنى فيما تقدّم برواية تخالف هذه الألفاظ).

المعنى

يشير الشريف الرضي بهذا الى الحكمة 15 «تذل الأمور للمقادير حتى يكون الحتف في التقدير». أنظر شرحها في ص 225 من هذا المجلد.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 477)

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

(435) و قال عليه السّلام: يغلب المقدار على التّقدير، حتّى تكون الافة في التّدبير.

المعنى

المقدار كالمثقال ما قدّر للانسان بقضاء اللَّه و قدره، و التقدير في كلامه ما يقدّره الانسان لنفسه و تدبيره، فيقول عليه السّلام: إنّ القدر غالب على البشر و على ما يقدّر لنفسه من الخير و الشرّ بحيث يصير تدبير الانسان موجبا للافة و البلا، قال الرضيّ: و قد مضى هذا المعنى فيما تقدم برواية تخالف بعض هذه الألفاظ.

الترجمة

فرمود: قدر بر تقدير انسان غالب است تا آنجا كه تدبير بشر آفت آور مى شود.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 525 و 526)

شرح لاهیجی

488) و قال (- ع- ) يغلب المقدار على التّقدير حتّى يكون الافة فى التّدبير يعنى و گفت (- ع- ) كه غالبست مقدار روزى مقدّر بر اندازه كردن روزى تا اين كه ميباشد افت و بلاد در تدبير كردن

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 332)

شرح ابن ابی الحدید

468- وَ قَالَ ع: يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ حَتَّى تَكُونَ الآْفَةُ فِي التَّدْبِيرِقال و قد مضى هذا المعنى فيما تقدم- برواية تخالف بعض هذه الألفاظ قد تقدم هذا المعنى و هو كثير جدا- و من جيده قول الشاعر-

لعمرك ما لام ابن أخطب نفسه و لكنه من يخذل الله يخذل

لجاهد حتى تبلغ النفس عذرها

و قلقل يبغي العز كل مقلقل

- . و قال أبو تمام-

و ركب كأطراف الأسنة عرسوا على مثلها و الليل تسطو غياهبه

لأمر عليهم أن تتم صدوره

و ليس عليهم أن تتم عواقبه

- . و قال آخر-

فإن بين حيطانا عليه فإنما أولئك عقالاته لا معاقله

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 176)

شرح نهج البلاغه منظوم

[450] و قال عليه السّلام:

يغلب المقدار على التّقدير، حتّى تكون الافة فى التّدبير.

و قد مضى هذا المعنى فيما تقدّم برواية تخالف هذه الألفاظ.

ترجمه

مقدّرات الهى براندازه گيرى بشر پيشى گيرد، بطورى كه تباهى در دور انديشى پديد آيد. سيّد رضى ره فرمايد اين معنى پيش از اين با روايتى كه الفاظش با اين الفاظ مخالفت داشت گذشت) و بهمين جهت ما هم از نظم آن صرف نظر كرديم. مترجم)

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 227)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

 بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
 بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

همين‌ معنا، درباره‌ قرآن‌ تدويني‌ ـنيزـ صادق‌ است‌. يعني‌ اگر كسي‌درباره‌ نظام‌ معرفتي‌ قرآن‌ ـ كه‌ جهان‌ علمي‌ است‌ ـ صحيح‌ بيانديشد و پرسش‌استواري‌ ارايه‌ كند، پاسخ‌ صائب‌ خود را از قرآن‌ كريم‌ دريافت‌ مي‌كند؛ ولي‌اگر كسي‌ در اين‌ باره‌ درست‌ فكر نكند، و سؤال‌ متقن‌ و مشخصي‌ را عرضه‌ندارد، اصلاً پاسخي‌ از قرآن‌ نمي‌شنود؛ و اگر در اثر خامي‌ و كژ راهه‌ رفتن‌،سؤال‌ ناصوابي‌ را مطرح‌ كند، پاسخ‌ غلطي‌ را بر قرآن‌ صائب‌ صامت‌ تحميل‌ مي‌كند.
No image

نامه 70 نهج البلاغه : روش برخورد با پديده فرار

موضوع نامه 70 نهج البلاغه درباره "روش برخورد با پديده فرار" است.
No image

خطبه 32 نهج البلاغه بخش 4 : روش برخورد با دنيا

خطبه 32 نهج البلاغه بخش 4 به موضوع "روش برخورد با دنيا" می پردازد.
Powered by TayaCMS