خورشيد غدير در آسمان قرآن

خورشيد غدير در آسمان قرآن

مفسّرين عالم اسلام و كساني كه با روح قرآن ارتباط دارند و در طول عمر سعي بر آن داشته‌اند كه آيات الهي را شرح كنند، در لابه لاي مباحث تفسيري و در سه آيه شريفه ماجراي غدير را مطرح كرده‌اند. پانزده نفر از عالمان اهل سنّت نيز در سه جاي قرآن ماجراي غدير را نقل مي‌كنند و جميع مفسّران شيعي در اين سه موضع به اتّفاق اين ماجرا را مطرح مي‌كنند كه در اين سه آيه شريفه قرآن جاي پاي جريان غدير ديده مي‌شود و آثار آن مشهود است.
آيه نخست اين كريمه الهي است:
يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (46)
«اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملاً (به مردم) برسان؛ و اگر نكني، رسالت او را انجام نداده‌اي، خداوند تو را از (خطراتِ احتمالي) مردم، نگاه مي‌دارد؛ و خداوند، جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نمي‌كند.»
بزرگان عالم تفسير (از اهل سنّت) كساني چون «طبري» و «جلال الدّين سيوطي» و در متأخّرين افرادي چون «آلوسي بغدادي» با نگرش و ديدگاه خاصي كه در تفسير دارد، يا «قرطبي اندلسي» و ديگر بزرگان عالم تفسير مانند «ثعالبي»، ذيل اين آيه ماجراي غدير را مطرح كرده‌اند.
اين يك موضع از مواردي است كه در قرآن كريم جاي پاي غدير را مي‌بينيم. آيه ديگري كه مفسّرين به همين كمّ و كيف پيرامون آن سخن گفته‌اند؛ همان است كه:
«الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً»(47)
«… امروز، دين شما را كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودانِ) شما پذيرفتم …»
در اين روز خدا دين را به كمال و قلّه نهايي مي‌رساند و در ادامه آنچه كه در دين به عنوان حقايق ديني وجود دارد، زنجيره پاياني پيوند مي‌شود و خدا نعمت را بر مسلمين تمام مي‌كند. به لحاظ اينكه دين كامل و نعمت تمام مي‌شود پس چه چيزي بهتر از آنكه اسلام تا ابديت ديني جاودان و باقي باشد. مفسّرين معتقدند اين دو آيه شريفه در يك هفته نازل شده و مصادف با ماجراي با عظمت و هفته برون آمدن نبي مكرّم از مكّه به سوي مدينه منوّره در حجّةالوداع است كه اين اتّفاق نظر بسياري از مفسّرين است و بزرگاني كه اسامي آنان را برشمردم نيز نزول آيات مذكور را در اين يك هفته مي‌دانند.
حال آنچه پيغمبر بايد ابلاغ نمايد، چيست كه اگر ابلاغ نشود، رسالت پيامبري را انجام نداده است؟
آنچه موجب تكميل دين مي‌شود كه خدا تا امروز نگفته و دين كامل نشده چه چيز و مسأله مهمّي است؟
مي‌بينيم از اين مقطع تاريخ تا پايان عمر پيغمبر كه قدري فزون‌تر از دو ماه است؛ هيچ حكم اساسي و مسأله مهمّي بر پيغمبر مكرّم اسلام نازل نمي‌شود؛ الاّ فروع مختصري از مبحث ارث كه حاوي مسائلي جزئي در اين باب است و آنگاه رسول خدا نقاب در خاك فرو مي‌كشد و سر بر تيره تراب مي‌نهد و روح بلندمرتبه‌اش به ملكوت الهي پرواز و عروج مي‌كند؛ پس آنچه موجب اكمال دين و اتمام نعمت مي‌گردد كه معادل و مساوي با مجموع رسالت و تبليغ نبي مكرّم اسلام مي‌باشد، به اتّفاق‌نظر اين بزرگان تفسير مسأله‌اي اساسي و حياتي است و چيزي نيست كه كسي بتواند آن را انكار كند و از شأن و بزرگي آن بكاهد.
آيه سومي كه در تفسير مطرح است، آيه ذيل است:
«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» (48)
«تقاضا كننده‌اي تقاضاي عذابي كرد كه واقع شد!»
در اين آيه سؤال كرد فردي از عذابي كه واقع شد. در اينجا باز همين جمع مفسّرين كه برشمردم، آيه را ناظر به ماجرايي مي‌دانند كه در روز غدير و بعد از گرفتن بيعت براي اميرالمؤمنين، شخصي به نام «حارث بن نعمان فهري» (با دوازده نفر از يارانش كه از آن اعراب داراي جمود و قساوت بودند) ، محضر نبي مكرّم آمد و گفت يا رسول اللَّه! تو گفته‌اي كه خدا واحد است؟
حضرت فرمودند: آري، گفته‌ام.
گفت: از پيش خودت گفتي يا خدا اين حرف را به تو گفته است؟!
- خداي من فرموده است.
- يا رسول اللَّه! خودت گفتي نماز بخوانيم و روزه بگيريم يا خدايت گفته است؟!
حضرت پاسخ دادند، خداي فرموده است.
- يا رسول اللَّه! آيا تو از پيش خودت اين فرد (علي) را به ولايت نصب كردي يا از سوي خداوند؟!
حضرت فرمود، خداي من چنين امر كرده است.
آنگاه حارث سر را بلند كرد و گفت: خدايا! اگر حقّ است و علي بايد ولي من باشد، سنگي از آسمان بر سر من بيايد تا بميرم و ولايت علي را نبينم! آنگاه به رسول خدا پشت كرد و گامي بيش فاصله نگرفته بود كه به شهادت تاريخ، سنگي از آسمان به زير فرود آمد و بر فرق نحس او وارد گرديد و او به هلاكت رسيد.
مفسّرين در ذيل آيه مذكور اين ماجرا را نقل مي‌كنند. پس خداوند سبحان در قرآن طي سه جا بحث غدير را گشوده است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
 بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
 بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

همين‌ معنا، درباره‌ قرآن‌ تدويني‌ ـنيزـ صادق‌ است‌. يعني‌ اگر كسي‌درباره‌ نظام‌ معرفتي‌ قرآن‌ ـ كه‌ جهان‌ علمي‌ است‌ ـ صحيح‌ بيانديشد و پرسش‌استواري‌ ارايه‌ كند، پاسخ‌ صائب‌ خود را از قرآن‌ كريم‌ دريافت‌ مي‌كند؛ ولي‌اگر كسي‌ در اين‌ باره‌ درست‌ فكر نكند، و سؤال‌ متقن‌ و مشخصي‌ را عرضه‌ندارد، اصلاً پاسخي‌ از قرآن‌ نمي‌شنود؛ و اگر در اثر خامي‌ و كژ راهه‌ رفتن‌،سؤال‌ ناصوابي‌ را مطرح‌ كند، پاسخ‌ غلطي‌ را بر قرآن‌ صائب‌ صامت‌ تحميل‌ مي‌كند.
No image

نامه 70 نهج البلاغه : روش برخورد با پديده فرار

موضوع نامه 70 نهج البلاغه درباره "روش برخورد با پديده فرار" است.
No image

خطبه 32 نهج البلاغه بخش 4 : روش برخورد با دنيا

خطبه 32 نهج البلاغه بخش 4 به موضوع "روش برخورد با دنيا" می پردازد.
Powered by TayaCMS