سخنرانی حجة الاسلام قرائتی با موضوع «آیات قرآن در زیارت غدیر»

سخنرانی حجة الاسلام قرائتی با موضوع «آیات قرآن در زیارت غدیر»

نکته بسیار جالب در زیارت روز غدیر این است که در این زیارت تقریباً 23 آیه قرآن بیان شده است. این خودش یک پیامی دیگر برای ما دارد. که حرف‌هایتان قرآنی باشد.

زینب کبری علیهاالسلام در شام سخنرانی کرد، سخنرانی‌اش از قرآن موج می‌زند. فاطمه زهرا(سلام الله علیها) وقتی دید حق شوهرش را ندادند یک سخنرانی کرد، سخنرانی‌اش از قرآن موج می‌زند.

اگر قرار است در جایی سخنرانی داشته باشیم ، روی منبر صحبت کنیم، بیشتر حرف هایمان باید از قرآن باشد. آیه‌اش این است.

«لِتُبَیِّنَ لِلنَّاس‏»(نحل/44)

«لِتُبَیِّنَ لِلنَّاس‏»

یعنی برای مردم بیان کن. چه چیزی را؟ «ما نُزِّل‏» آنچه را که نازل شده برای مردم بگو.

این خیلی جالب است که در این زیارتنامه بیست و چند تا آیه‌ی قرآن است. حالا زیارتنامه را با هم بخوانیم.

امام، صراط مستقیم دین

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دِینَ اللَّهِ الْقَوِیم‏»

علی جان سلام بر تو، دین قویم تو هستی. دین قویم همان قرآن است

«ذلِکَ دینُ الْقَیِّمَةِ» (بینه/5)

«وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیم»

امام صادق(علیه السلام) فرمود: صراط مستقیم صراط علی‌بن ابی طالب(علیه السلام) است.

«السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبَأُ الْعَظِیمُ الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُون‏».

«نباء» خبر بزرگ تو هستی.

«السلام علیک یا أَمِیرُ الْمُۆْمِنِینَ الْحَقُّ الَّذِی نَطَقَ بِوَلَایَتِکَ التَّنْزِیل‏»

یا علی تو کسی هستی که خدا تعریفت را می‌کند. چه گفته؟ گفته:

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُۆْمِنِین‏ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم‏»

خدا مشتری است. خدا جان را می‌خرد. مال را به بهشت می‌خرد. تو جانت را به خدا فروختی. مالت را به خدا فروختی.

در قرآن فرموده:

«وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِه‏» (حج/78)

اگر جهاد می‌کنید، حق جهاد. در زیارت داریم که «جاهدت فی الله حق جهاده»

علی جان تو سیمای قرآنی، وجود تو قرآن مجسّم است.

امام در میادین جنگ و جهاد

«السلام علیک یا ابالحسن یا امیرالمۆمنین»

در زیارتنامه می‌گوید، قرآن درباره‌ی تو گفت:

«فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدین‏» (نساء/95)

مجاهدین بر قاعدین فضیلت دارند. ‏فاتح خیبر تو بودی. هیچ یک از اصحاب پیغمبر به اندازه امیرالمۆمنین در جبهه نبود.

«فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدین‏ أَجْراً عَظیماً».

حضرت امیر(علیه السلام) رد می‌شد دو نفر به هم افتخار می‌کردند. او می‌گفت: کلیددار کعبه من هستم. او می‌گفت: مسئول آبرسانی به حجاج من هستم. حضرت فرمود: والله من کلیددار نیستم، مسئول آب دادن هم نیستم. اما من قبل از شما دو تا به پیغمبر ایمان آوردم. سابقه‌ی ایمانی من بیش از شماست. خیلی به آنها برخورد. چون آنها یک خرده ریش سفید بودند، حضرت علی(علیه السلام) هم جوان بود. رفتند گفتند: یا رسول الله! چنین شده است. آیه نازل شد،

«أَجَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاج‏» (توبه/19)

«سِقایَةَ الْحاج»، «سقایه» یعنی سقایی است. آب دادن، «أَجَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» کلید داری کعبه و آب دادن به حاجی‌ها را شما کنار ایمان گذاشتید؟ ایمان کجا و آنها کجا؟ مقایسه نکنید. قابل مقایسه نیست.

یک کسی به شما بگوید: من هم شما را دوست دارم، هم کشمش را. خوب این فحش به شما است. «أَجَعَلْتُمْ سِقایَةَ» چه چیزی را کنار چه چیز می‌گذارید؟

ولایت، تداوم بخش رسالت

علی که بود؟

وزن امیرالمۆمنین(علیه السلام) در قرآن هم وزن توحید و نبوت است. خدا در قرآن در سه جا به پیغمبر اولتیماتوم می‌دهد. می‌گوید: پیغمبر

«لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُک‏» (زمر/65)

مشرک شوی، عملت نابود است.

اگر به قرآن یک کلمه اضافه کنی،

«وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ» (حاقه/44)

اگر به قرآن کلمه‌ای اضافه کنی، این رگ را که رگ گردن است قطع می‌کنم.

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِل» (مائده/67)

علی(علیه السلام)را معرفی کن، علی(علیه السلام) را معرفی نکنی 23 سال زحمت تو نابود است. خیلی مهم است. ولایت خیلی مهم است. اگر از توحید بیرون بروی، «لَیَحْبَطَنَّ» عملت نابود است. از قرآن بیرون بروی، نابودی. علی (علیه السلام)را معرفی نکنی، نابود هستی.

«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ»

اگر نگویی نابود هستی.

ما سابق شنیده بودیم می‌گفتند: نماز بی‌ولایت قبول نیست. معلوم می‌شود نبوت بی‌ولایت هم قبول نیست. چون خدا به پیغمبرش می‌گوید: اگر علی(علیه السلام) را معرفی نکنی نابودی! نه نماز بی‌ولایت، رسالت بی‌ولایت هم، نباید عقیده داشته باشیم.

 رعایت حقوق بشر، حتی با قاتل و اسیر

تمام حقوق‌دانان بشر، تمام حقوق‌دان‌ها دکترهای حقوق کره‌ی زمین جمع شوند، بگوییم: این حق است. امیرالمۆمنین(علیه السلام) سرش شکافته است. لیوان شیر برایش آوردند، فرمود: نصف این شیر را به ابن ملجم بدهید. گفتند: آقا قاتل است. گفت: بله! قاتل است، به جزایش می‌رسد. اما فعلاً که اسیر است باید او هم مثل من شیر بخورد. نصف لیوان شیر. این حقوق بشر است.

درود بر اسلام!

اسلام حقوق بشر را می‌گوید. می‌گوید: اگر می‌خواهی نماز جمعه بروی، از شب جمعه بیست ساعت قبلش پیاز نخور. ممکن است بوی پیاز در دهانت باشد، فردا ظهر یک کسی کنارت بنشیند از بوی پیاز دهان تو ناراحت شود. این را می‌گویند: حقوق بشر.

آیه‌ای در قرآن، می‌گوید:

«لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم‏» (مائده/54)

مردانی هستند که از ملامت‌ها، که در سایت‌ها آمده، در اینترنت آمده، ماهواره‌ها آمده، مجله‌ها، روزنامه‌ها، بولتن‌های محرمانه، هرچه می‌خواهد باشد، باشد. تکان نمی‌خورند.

نقل شد که دکتر بهشتی(ره) به امام فرمود: طرفداران بنی صدر به من جسارت می‌کنند. امام فرمود: چه صدایی می‌آید؟ بهشتی گوش داد، دید مردم پشت دیوار می‌گویند: روح منی خمینی، بت شکنی خمینی! امام فرمود: آقای بهشتی، مردم کره‌ی زمین پشت این دیوار به من درود بفرستند، یا به من نفرین کنند، در من اثری ندارد. شما اگر در دستت طلا است، همه‌ی کره‌ی زمین بگویند: سفال است، سفال است. آرامش داری.

«أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28)

کسی که راهش درست است هرچه می‌خواهند دیگران بگویند، بگویند. با متلک از کارش دست برنمی‌دارد.

وقتی در کار خدا خشن است

در یکی از جبهه‌ها آمدند گفتند: یا رسول الله! این علی همه چیزش خوب است. یک خرده خشک است. خشک است. مثلاً حالا یک کسی رفته یک غنایمی، یک شمشیری، انگشتری، چیزی غنایم گرفته. اصرار می‌کند که نه پس بده. پس بده. یک خرده خشن است. می‌دانید چه گفت؟ فرمود: علی خشن است. «لَخَشِنٌ» بله، امیرالمۆمنین(علیه السلام) خشن است. لکن

«فِی ذَاتِ اللَّهِ» (بحارالانوار/ج41/ص116)

در کار خدا خشن است. یعنی با کسی معامله نمی‌کند.

مصداق کامل حزب الله

یک آیه داریم

«فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» (مائده/56)

این جمله‌ی هم در زیارت امیرالمۆمنین (علیه السلام) است. می‌خواهد بگوید تو جزء حزب الله هستی. البته حزب الله را قرآن گفته چه کسانی هستند.

بی‌خود کسی به خودش حزب الله نگوید. آخر گاهی وقت‌ها برمی‌دارند یک شب‌نامه فحش می‌دهند به هرکس دلشان بخواهد. امضا می‌کنند حزب الله! حزب الله فحش می‌دهد؟ تو اگر حزب‌اللهی هستی چرا فحش می‌دهی؟

کسی به ظاهر نمی‌دانم ریش و اینها حزب اللهی نمی‌شود. البته ریش یک کمالی است، تراشیدنش هم حرام است. اما فقط ریش هم نیست. هم ریش و هم ریشه! حزب الله را در زیارتنامه‌ی امیرالمۆمنین(علیه السلام) می‌گوید: تو هستی.

 پیروز امتحان‌های الهی

«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّه‏» (انسان/8)

در قرآن تعریف ابراهیم را می‌کند. ابراهیم خیلی امتحانات سختی داشت. می‌دانید بزرگترین امتحان ابراهیم چه بود؟ تقریباً صد سال بچه‌دار نمی‌شد، خیلی دعا کرد بچه‌دار شود. حالا هم که بچه‌دار شد، خدا به او گفت: این بچه را در بیابان‌های مکه بگذار و برو. یک بچه‌ی کودک با یک مادر جوان در بیابان داغ، بعد هم حالا بزرگ که شد، ده، سیزده ساله شد گفت: ابراهیم بچه‌ات را بکش. که قرآن می‌‌گوید: خیلی امتحان سختی است. خیلی امتحانش سخت است. آدم صد سال در انتظار بچه باشد، حالا که ده، سیزده سالش است، می‌گوید: چاقو را بگذار و با دست خودت بکش.

در زیارتنامه حضرت امیر آمده،

«یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُۆْمَرُ» (صافات/102)

وقتی پدرش حضرت ابراهیم گفت:

«إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُک‏»(صافات/102)

اسماعیل جان، من مأمور شدم تو را ذبح کنم. فرمود: «یا أَبَتِ» بابا جان! «افْعَلْ» انجام بده، «ما تُۆْمَرُ» امر خداست، انجام بده. بعد می‌گوید: علی جان، تو هم وقتی گفتند: جای پیغمبر بخواب، خوابیدی! همینطور که اسماعیل خوابید، تو هم خوابیدی. اسماعیل آماده شد ذبح شود، تو هم آماده شدی کشته شوی. بزرگ‌ترین امتحان ابراهیم یک شب حضرت علی(علیه السلام) بود. بزرگترین امتحان حضرت ابراهیم کشتن بچه‌اش بود. این یکی از کارهای حضرت علی (علیه السلام) بود.

ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت است. می‌گوید: آیه

«مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه‏» (بقره/207)

آیه‌ای است که حضرت علی (علیه السلام) جای پیغمبر خوابید. تمام مفسرین آیه را مربوط به حضرت علی (علیه السلام) دانستند و جز کافر یا دیوانه‌ این را انکار نمی‌کند. یعنی اگر کسی این را قبول نکند، یا کافر است یا دیوانه.

ابن ابی الحدید سنی این را می‌گوید.

وقتی خدا به موسی (علیه السلام) گفت که

«وَ اجْعَل لىّ‏ِ وَزِیرًا مِّنْ أَهْلىِ، هَارُونَ أَخِى» (طه/29 و30)

خدا به موسی گفت: نزد فرعون برو. گفت: هارون بیاید، دو تایی برویم. حدیث داریم که

«أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى‏» (بحارالانوار/ج5/ص69)

همینطور که هارون برای موسی بازو بود، یا علی تو هم برای پیغمبر بازو هستی.

یکی از آیات قرآن این است که موسی(علیه السلام) وقتی برگشت دید مردم سراغ گوساله رفتند. چون بنا بود سی روز بماند، سی روزش چهل روز شد، یک هنرمند مجسمه‌ساز به نام سامری طلاها را گرفت، یک گوساله‌ی طلایی ساخت، طوری هم ساخت مثل سوت‌هایی که در زمین ورزش می‌زنند، هوا که وارد می‌شد صدا می‌کرد. گفت:

«هذا إِلهُکُم‏» (طه/88)

خدای شما همین است. مردم هم از خداپرستی سراغ گوساله رفتند. موسی (علیه السلام) برگشت .گفتند:

«لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوسى‏» (طه/91)

ما دست از این گوساله برنمی‌داریم تا موسی برگردد. بعد می‌گوید:

«وَ کَذَلِکَ أَنْتَ لَمَّا رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ» (بحارالانوار/ج97/ص367)

علی جان تو هم همینطور.

وقتی قرآ‌ن‌ها را در صفین سر نیزه کردند، مردم گفتند: نه ما دست از قرآن برنمی‌داریم. همینطور که موسی (علیه السلام) را رها کردند، رفتند سراغ گوساله، همینطور در جنگ صفین امام علی (علیه السلام) را رها کردند، چشمشان به نیزه‌‌ها بود. هرچه حضرت علی(علیه السلام) گفت: من قرآن واقعی هستم. قرآن ناطق من هستم. گفتند: نه قرآن سر نیزه!

«رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ»

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

No image

خطبه 22 نهج البلاغه : امام عليه السّلام و شناساندن ناكثين «اصحاب جمل»

موضوع خطبه 22 نهج البلاغه درباره "امام عليه السّلام و شناساندن ناكثين «اصحاب جمل»" است.
 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
No image

خطبه 109 نهج البلاغه بخش 6 : وصف رستاخيز و زنده شدن دوباره

خطبه 109 نهج البلاغه بخش 6 موضوع "وصف رستاخيز و زنده شدن دوباره" را بیان می کند.
قاطعیت، برای اجرای عدالت

قاطعیت، برای اجرای عدالت

بنابر این، با این دوگانگی نمی توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« ای مردم مرا در راه اصلاح و سامان یافتن جامعه خودتان كمك كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستمگر می گیرم، و افسار ستمگر را می كشم، تا او را به آبشخور حق، وارد سازم، هر چند ناخوشایند او باشد»
Powered by TayaCMS