حکمت 157 نهج البلاغه : پرهيز از تجاوز به حقوق ديگران

حکمت 157 نهج البلاغه : پرهيز از تجاوز به حقوق ديگران

متن اصلی حکمت 157 نهج البلاغه

موضوع حکمت 157 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 157 نهج البلاغه

157 وَ قَالَ عليه السلام لَا يُعَابُ الْمَرْءُ بِتَأْخِيرِ حَقِّهِ إِنَّمَا يُعَابُ مَنْ أَخَذَ مَا لَيْسَ لَهُ

موضوع حکمت 157 نهج البلاغه

پرهيز از تجاوز به حقوق ديگران

(اخلاق اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

157- امام عليه السّلام (در باره دست اندازى بحقّ ديگرى) فرموده است

1- كسيكه در باره حقّ خود سهل انگارى كند سرزنش نمى شود بلكه سرزنش براى كسى است كه بحقّ ديگرى دستبرد زده (زيرا كسيكه بحقّ ديگرى دست اندازد ستم نموده و ستم بدترين زشتيها و ستمگر شايسته سرزنش است).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1167)

ترجمه مرحوم شهیدی

166 [و فرمود:] مرد را سرزنش نكنند كه چرا حق خود را دير درخواست نمود، بلكه او را عيب كنند كه دست بدانچه از آن او نيست گشود.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 391)

شرح ابن میثم

152- و قال عليه السّلام:

لَا يُعَابُ الْمَرْءُ بِتَأْخِيرِ حَقِّهِ إِنَّمَا يُعَابُ مَنْ أَخَذَ مَا لَيْسَ لَهُ

المعنى

أخذ الحقّ قد يكون واجبا لمن هو له و قد يكون مندوبا، و أقلّه أن يكون مباحا و لا حرج في أمر المباح. و أمّا أخذ ما ليس له فظلم و هو من أقبح الرذائل الّتي يعاب بها المرء.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 335)

ترجمه شرح ابن میثم

152- امام (ع) فرمود:

لَا يُعَابُ الْمَرْءُ بِتَأْخِيرِ حَقِّهِ إِنَّمَا يُعَابُ مَنْ أَخَذَ مَا لَيْسَ لَهُ

ترجمه

«هر كس در باره حق خود كوتاهى كند قابل سرزنش نيست، آن كسى سزاوار سرزنش است كه حق ديگران را غصب كند».

شرح

گاهى گرفتن حق براى صاحب حق، واجب است و گاهى مستحب، و كمترين مرحله اش مباح است كه در كار مباح حرجى نيست. اما حق ديگران را گرفتن ظلم است و آن از زشت ترين صفات پستى است كه شخص مرتكب درخور سرزنش است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 566 و 567)

شرح مرحوم مغنیه

165- لا يعاب المرء بتأخير حقّه إنّما يعاب من أخذ ما ليس له.

المعنى

المجرم المذنب هو الذي يعتدي على حقوق الآخرين، أما المعتدى عليه فلا ذنب له، كيف، و هو صاحب الحق المغصوب قال الإمام في الرسالة 27: ما على المسلم من غضاضة أن يكون مظلوما. و أيضا قال: إن تلق اللّه مظلوما خير لك من أن تلقاه ظالما.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 325)

شرح شیخ عباس قمی

235- لا يعاب المرء بتأخير [بأخذ- خ. ل ] حقّه، إنّما يعاب من أخذ ما ليس له.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص193)

شرح منهاج البراعة خویی

السابعة و الخمسون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(157) و قال عليه السّلام: لا يعاب المرأ بتأخير حقّه، إنّما يعاب من أخذ ما ليس له.

المعنى

حمل الشارح المعتزلي كلامه هذا على «جواب سائل سأله لم أخّرت المطالبة بحقّك من الامامة» و أورد اعتراضا، و أجاب عنه بأنّه لا بدّ من إضمار شي ء في الكلام، قال: و تقديره: لا يعاب المرء بتأخير حقّه إذا كان هناك مانع عن طلبه.

أقول: لا حاجة إلى التقدير، فانّ الحكم لم يتعلّق بتأخير المطالبة و إنّما تعلم بنفس التأخير، و لا يكون التأخير فعلا لذي الحقّ حتّى يرد الاعتراض و يحتاج إلى الجواب، مع أنّ عليا عليه السّلام يطلب حقّه منذ وفاة النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله إلى أن توفي عليه السّلام بحسب ما يتمكّن في كل وقت و زمان، و قد ورد احتجاجاته مع المخالفين في أيّام السقيفة و ما بعدها إلى زمن قتل عثمان في كتب الفريقين بما لا مزيد عليه.

الترجمة

مرد را نكوهش نشايد كه حقّش بدست نيايد، همانا نكوهش آنرا است كه دست بناحق برآرد.

  • نكوهش نبايد بر آن كس كه حقش ز دستش ربودند و تأخير شد
  • همانا نكوهش بر آن كس روا استكه حق كسان برد و ز آن سير شد

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص246و247)

شرح لاهیجی

(194) و قال (- ع- ) لا يعاب المرء بتأخير حقّه انّما يعاب من اخذ ما ليس له يعنى و گفت (- ع- ) يعنى نبايد سرزنش كرد مرد را بتأخير او اداء حقّى را بايد سرزنش نكرد مگر كسيرا كه پيش گيرد كارى را كه اهلش نباشد

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 308)

شرح ابن ابی الحدید

168: لَا يُعَابُ الْمَرْءُ بِتَأْخِيرِ حَقِّهِ إِنَّمَا يُعَابُ مَنْ أَخَذَ مَا لَيْسَ لَهُ لعل هذه الكلمة قالها في جواب سائل سأله- لم أخرت المطالبة بحقك من الإمامة- و لا بد من إضمار شي ء في الكلام- على قولنا و قول الإمامية- لأنا نحن نقول الأمر حقه بالأفضلية- و هم يقولون إنه حقه بالنص- و على كلا التقديرين فلا بد من إضمار شي ء في الكلام- لأن لقائل أن يقول له ع- لو كان حقك من غير أن يكون للمكلفين فيه نصيب- لجاز ذلك أن يؤخر كالدين الذي يستحق على زيد- يجوز لك أن تؤخره لأنه خالص لك وحدك- فأما إذا كان للمكلفين فيه حاجة ماسة لم يكن حقك وحدك- لأن مصالح المكلفين منوطة بإمامتك دون إمامة غيرك- فكيف يجوز لك تأخير ما فيه مصلحة المكلفين- فإذن لا بد من إضمار شي ء في الكلام- و تقديره لا يعاب المرء بتأخير حقه- إذا كان هناك مانع عن طلبه- و يستقيم المعنى حينئذ على المذهبين جميعا- لأنه إذا كان هناك مانع جاز تقديم غيره عليه- و جاز له أن يؤخر طلب حقه خوف الفتنة- و الكلام في هذا الموضع- مستقصى في تصانيفنا في علم الكلام

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 390)

شرح نهج البلاغه منظوم

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
No image

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
 آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.

پر بازدیدترین ها

No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
 دنیاشناسی در نهج البلاغه

دنیاشناسی در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی
 آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.
 آفرینش انسان در نهج البلاغه

آفرینش انسان در نهج البلاغه

سپس از روح خود در آن دمید، پس به شکل انسان هشیارى در آمد که به تحرک برخاسته و ذهن و فکر و اعضاى خود را به خدمت مى‏گیرد، و از ابزار جابجائى استفاده مى‏ کند، حق و باطل را مى ‏شناسد، و از حواس چشیدن و بوئیدن و دیدن برخوردار است معجونى است با سرشتى از رنگهاى مختلف و اشیاى گرد آمده که برخى ضد یکدیگر بوده و برخى با هم متباین هستند، مانند: گرمى و سردى، ترى و خشکى، بدحالى و خوش حالى.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
Powered by TayaCMS