حکمت 38 نهج البلاغه : جايگاه واجبات و مستحبّات

حکمت 38 نهج البلاغه : جايگاه واجبات و مستحبّات

متن اصلی حکمت 38 نهج البلاغه

موضوع حکمت 38 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 38 نهج البلاغه

38 وَ قَالَ عليه السلام لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ

موضوع حکمت 38 نهج البلاغه

جايگاه واجبات و مستحبّات

(عبادى، معنوى)

ترجمه مرحوم فیض

38- امام عليه السّلام (در اهميّت دادن بواجبات) فرموده است

1- تقرّب و نزديك شدن به رحمت خدا بمستحبّات روا نيست در صورتيكه بواجبات زيان رساند (زيرا كسى كه در انجام واجبات كوتاهى كند نافرمانى كرده بكيفر خواهد رسيد، و كسيكه نافرمانى كرد در حقيقت بخدا تقرّب نجسته چون تقرّب با نافرمانى منافات دارد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1106)

ترجمه مرحوم شهیدی

39 [و فرمود:] اگر مستحبات واجبات را زيان رساند- بنده را به خدا- نزديك نگرداند.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 367)

شرح ابن میثم

34- و قال عليه السّلام

لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ

المعنى

و الإضرار بالفرائض: تنقيص بعض أركانها و شرائطها. و قد يفعل الإنسان ذلك لتعبه من الاشتغال بالنافلة أو لما يريد أن يستقبله منها. و لا قربة فيما يستلزم ترك الواجب لاستلزامه المعصية و العقاب و منافاتهما للقربة.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 263)

ترجمه شرح ابن میثم

34- امام (ع) فرمود:

لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ

ترجمه

«مستحبات در صورتى كه به واجبات زيان رساند، موجب تقرّب به خدا نمى شود».

شرح

زيان رساندن به واجبات، همان كاستى بعضى اركان و شرايط آنهاست، گاهى انسان به دليل خستگى از كار مستحب و يا به خاطر انجام آن در آينده مرتكب چنان زيانى مى گردد. در آنچه باعث ترك واجب گردد، نزديكى به رحمت خدا معنا ندارد، زيرا آن باعث نافرمانى و كيفر مى شود، و مخالف با قرب و نزديكى است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 446)

شرح مرحوم مغنیه

39- لا قربة بالنّوافل إذا أضرّت بالفرائض.

المعنى

النافلة يرجح فعلها و يجوز تركها، و الفريضة يجب فعلها و يحرم تركها، فإن أمكن الجمع بين الاثنتين فذاك. و كلام الإمام منصرف عن هذه الحال، لأنها من الوضوح بمكان، و إن تعذر الجمع و لم تسنح الفرصة إلا لواحد دون الآخر- كما هو الفرض- فالواجب أولى و أهم، و مثال ذلك في العبادة أن يتسع الوقت للفريضة فقط فتقدم على النافلة بلا ريب، و مثاله في غير العبادة أن لا يتسع المال إلا لوفاء الدّين فيقدم على الصدقة. هذه هي القاعدة كمبدإ و منهج، و على المجتهد أن يفرع و يطبق. و التفصيل في كتب الفقه.

40- لسان العاقل وراء قلبه، و قلب الأحمق وراء لسانه.

المعنى

اللسان ترجمان القلب و انعكاس عنه، و وظيفة المترجم أن يصغي و يعقل عن المترجم عنه، ثم يحكي و يروي ما سمع و وعى بالحرف الواحد، فإن غيّر و بدّل فقد خان، و إن سبق و نطق قبل أن يسمع و يتدبر فهو مجنون، لأن الغيب للّه وحده.. و هكذا يسرع الأحمق و يتعجل القول قبل أن يتدبره في عقله و قلبه، و قبل أن يعرف العواقب، أما العاقل فيخزن لسانه، و لا يقول إلا بعد الروية و التفكير و العلم بالعاقبة و انها له لا عليه. و تقدم مثله في الخطبة 174 و لكن الإمام ذكر هناك المؤمن مكان العاقل هنا، و المنافق مكان الأحمق. و يومئ هذا الى ان الإيمان لا يستقيم إلا مع العقل. و في الحديث الشريف: أصل ديني العقل.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 241)

شرح شیخ عباس قمی

2 16- لا قربة بالنّوافل إذا [ما- خ ل ] أضرّت بالفرائض. هذا الكلام يمكن أن يحمل على حقيقته و يمكن أن يحمل على مجازه، فإن حمل على حقيقته فمعناه: لا يصحّ التنفّل ممّن عليه قضاء فريضة فاتته، و هذا مذهب كثير من الفقهاء. و أمّا إذا حمل على مجازه فإنّ معناه: يجب الابتداء بالأهمّ و تقديمه على ما ليس بأهمّ، نحو أن تقول لمن توصيه: لا تبدأ بخدمة حاجب الملك قبل أن تبدأ بخدمة ولد الملك، فإنّك إنّما تروم القربة للملك بالخدمة، و لا قربة إليه في تأخير خدمة ولده و تقديم خدمة غلامه.

( شرح حکم نهج البلاغه، ص 178)

شرح منهاج البراعة خویی

الثامنة و الثلاثون من حكمه عليه السّلام

(38) و قال عليه السّلام: لا قربة بالنّوافل إذا أضرّت بالفرائض.

اللغة

(النافلة) ج: النوافل ما تفعله ممّا لم يفرض و لم يجب عليك- المنجد.

الاعراب

لا، لنفي الجنس، و قربة، اسمه مبنيّة على الفتح لتضمن معنى من الجنسيّة و الخبر محذوف و هو حاصل، بالنّوافل جار و مجرور متعلق بقربة، إذا ظرف زمان مضاف إلى جملة أضرّت بالفرائض.

المعنى

قال الشارح المعتزلي: فان حمل على حقيقته فقد ذهب إلى هذا المذهب كثير من الفقهاء و هو مذهب الاماميّة و هو أنه لا يصحّ التنفّل ممّن عليه قضاء فريضة فاتته لا في الصّلاة و لا في غيرها، فأمّا الحجّ فمتّفق عليه بين المسلمين- إلخ.

أقول: نسبة عدم جواز التنفّل لمن عليه فائتة إلى مذهب الامامية محلّ اشكال، قال العلامة المجلسى رحمه اللَّه في شرحه على فروع الكافي في باب التطوع في وقت الفريضة في شرح الحديث الأوّل من هذا الباب: و اختلف الأصحاب في جواز التنفّل لمن عليه فريضة فقيل: بالمنع، و ذهب ابن بابويه و ابن الجنيد إلى الجواز انتهى.

و الأقرب أن يقال: إنّ كلامه عليه السّلام يدلّ على نفي التقرّب و الثواب في النوافل إذا أضرّت بالفرائض، لا على البطلان و عدم الصحّة، و بينهما فرق ظاهر و ليس المقصود أنّ إتيان النافلة صار سببا تامّا لترك الفريضة أو النقص فيها، بل المراد أنّ التهيّأ للفريضة أهمّ، و حفظ كمالها ألزم، فمن اشتغل اللّيل بتلاوة القرآن أو النوافل و أتعب نفسه حتّى غلب عليه النّوم وفات عنه فريضة الصّبح، فلا ثواب له و لا قربة في نوافله.

الترجمة

نوافل موجب قربت نشوند در صورتى كه مايه نقصان در فرائض باشند.

  • در نوافل قربت حق را مجو گر فرائض در ضرر افتند زو

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص75و76)

شرح لاهیجی

(60) و قال عليه السّلام لا قربة بالنّوافل اذا اضرّت بالفرائض يعنى و گفت (- ع- ) كه تقرّبى بخدا نشود بجا آوردن كارهاى مستحبّه در وقتى كه ضرر برساند بكارهاى واجبه

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 295)

شرح ابن ابی الحدید

39: لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ هذا الكلام يمكن أن يحمل على حقيقته- و يمكن أن يحمل على مجازه- فإن حمل على حقيقته- فقد ذهب إلى هذا المذهب كثير من الفقهاء- و هو مذهب الإمامية- و هو أنه لا يصح التنفل ممن عليه قضاء فريضة فاتته- لا في الصلاة و لا في غيرها- فأما الحج فمتفق عليه بين المسلمين- أنه لا يصح الابتداء بنفله- و إذا نوى نية النفل- و لم يكن قد حج حجة الإسلام وقع حجه فرضا- فأما نوافل الزكاة فما عرفت أحدا قال- إنه لا يثاب المتصدق بها- و إن كان لم يؤد الزكاة الواجبة- و أما إذا حمل على مجازه- فإن معناه يجب الابتداء بالأهم- و تقديمه على ما ليس بأهم- فتدخل هذه الكلمة في الآداب السلطانية و الإخوانية- نحو أن تقول لمن توصيه- لا تبدأ بخدمة حاجب الملك قبل أن تبدأ بخدمة ولد الملك- فإنك إنما تروم القربة للملك بالخدمة- و لا قربة إليه- في تأخير خدمة ولده و تقديم خدمة غلامه- و حمل الكلمة على حقيقتها أولى- لأن اهتمام أمير المؤمنين ع بالأمور الدينية و الشرعية- في وصاياه و منثور كلامه أعظم

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 158)

شرح نهج البلاغه منظوم

[38] و قال عليه السّلام:

لا قربة بالنّوافل إذا اضرّت بالفرائض

ترجمه

ما دام كه نوافل و مستحبّات فرائض و واجبات را زيان رسانند (بجاى آوردن آنها) باعث نزديكى بخداوند نباشد.

نظم

  • ز اتيان نوافل بر فرائضزيان گر از كسى گرديد عارض
  • ببايست آن نوافل ترك گويدعمل را بر فرائض راه پويد
  • اگر كه مستحب را كس ادا كردوز انسو كار واجب را رها كرد
  • بحق نزديك از كارش نگرددز ايزد راه دورى مى نوردد

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص46)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
No image

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
 آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.

پر بازدیدترین ها

No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
 آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.
 دنیاشناسی در نهج البلاغه

دنیاشناسی در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
 آفرینش انسان در نهج البلاغه

آفرینش انسان در نهج البلاغه

سپس از روح خود در آن دمید، پس به شکل انسان هشیارى در آمد که به تحرک برخاسته و ذهن و فکر و اعضاى خود را به خدمت مى‏گیرد، و از ابزار جابجائى استفاده مى‏ کند، حق و باطل را مى ‏شناسد، و از حواس چشیدن و بوئیدن و دیدن برخوردار است معجونى است با سرشتى از رنگهاى مختلف و اشیاى گرد آمده که برخى ضد یکدیگر بوده و برخى با هم متباین هستند، مانند: گرمى و سردى، ترى و خشکى، بدحالى و خوش حالى.
Powered by TayaCMS