چرا جنازه امام حسن(ع) را تیر باران کردند؟

چرا جنازه امام حسن(ع) را تیر باران کردند؟

چرا جنازه امام حسن(ع) را تیر باران کردند؟

پس از شیخ طوسی دیگر کتب شیعه مثل بشاره المصطفی(9) و ... به نقل از وی آن را ذکر کرده اند، ولی در کتبی مثل ارشاد مفید بیانی از این قسمت از وصیت نیامده است و حتی در کافی از قول امام باقر(ع) نقل شده است که امام حسن(ع) وصیت کرده بود که فقط برای تجدید عهد با پیامبر اکرم(ص) جنازه اش را کنار مرقد پیامبر ببرند نه برای دفن، و در دنباله روایت کافی آمده است که امام حسین(ع) در جواب عائشه فرمود تو هتک حرمت خانه پیامبر کردی و پدرت و کسی را که پیامبر او را دوست نداشت آن جا وارد کردی و باید در پیشگاه خداوند جواب گو باشی ... و بدان که برادرم به من امر کرده که برای تجدید عهد او را پیش رسول خدا ببرم و او آگاه تر از همه به کتاب خدا است که فرمود: "لا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلاَّ أَنْ یؤْذَنَ لَکُم"؛(10) بدون اجازه وارد اطاق های پیامبر نشوید. ... و ای عائشه تو کنار پیامبر (برای دفن پدرت و عمر) صدای کلنگ را بلند کردی در صورتی که خداوند از بلند کردن صدا کنار پیامبر نهی کرده بود. ... و اگر دفن جایز بود دفن می کردیم تا بدانی که چیزی نیستی ... .(11)

مجلسی در مرآه العقول،(12) در بیان این روایت می فرماید: شاید این کلام بنابر مصلحت گفته شده باشد و بیان بدی کار دفن آن دو بدون اذن پیامبر را بیان نماید، و گرنه امام حسن(ع) در حال حیات پیامبر مأذون در دخول بود و بعد از آن نیز... وی در تأیید کلام خود روایت امالی طوسی را که دلالت بر وصیت بر دفن می کرد، ذکر می کند.

و باز در ارشاد آمده است:

چرا جنازه امام حسن(ع) را تیر باران کردند؟

داستان جان گداز تیرباران کردن جنازه ی امام حسن(ع) در میان شیعه معروف است و بسیاری از بزرگان آن را ذکر کرده اند. برای اولین بار ابن شهر آشوب مازندرانی به نقل ازکتاب ربیع الابرار زمخشری که از اهل سنت بوده، روایت کرده است. وی می نویسد:"و رموا بالنبال جنازته حتی سل منها سبعون نبلا"؛(1) جنازه ی آن حضرت را تیرباران کردند، تا جایی که هفتاد چوبه ی تیر به تابوت آویخته شد. - البته ما در ربیع الابرار چاپ جدید آن را نیافتیم در حالی که در روض الجنان که خلاصه آن کتاب است این عبارت موجود می باشد، پس احتمالا در چاپ های بعدی آن را حذف کرده اند- این عبارت را ابن شهر آشوب به دنبال عبارتی که دیگران، از جمله شیخ مفید در باره وصیت آن حضرت ذکر کرده اند، آورده است، ولی خود مفید آن را ذکر نکرده است. شیخ عبّاس قمی نیز از صاحب مناقب(ابن شهر آشوب) نقل می کند که: جنازه امام حسن(ع) را تیرباران کردند و هنگام دفن هفتاد چوبه تیر از آن بیرون آوردند.(2) علامه مجلسی نیز به دنبال نقل کلام شیخ مفید آن را از قول ابن شهر آشوب بیان کرده، ولی در باره آن اظهار نظری نکرده است.(3)

اکنون برای روشن شدن این موضوع به وصیت امام حسن(ع) مبنی بر دفن آن حضرت کنار رسول خدا(ص) که آن را اساس و بهانه این جسارت دانسته اند می پردازیم. در تاریخ نقل شده است، امام حسن مجتبی(ع) در وصیت خود به امام حسین(ع) فرمودند؛ جنازه مرا کنار قبر پیامبر دفن کنید؛ چون من سزاوارتر هستم از کسانی که بدون اجازه وارد شدند...، ولی اگر مشکلی پیش آمد، راضی به خون ریزی نیستم، بلکه جنازه مرا به بقیع ببرید و کنار مادر بزرگم(فاطمه بنت اسد) دفن نمایید. این مطلب در بیشتر منابع اهل سنت آمده است از آن جمله؛ الاستیعاب،(4) انساب الاشراف،(5) تاریخ یعقوبی،(6) و ابن اعثم کوفی در الفتوح.(7) در کتب شیعه هم برای اولین بار در امالی شیخ طوسی، نقل شده است که آن حضرت به امام حسین(ع) در ضمن وصیت خود فرمود:"...وَ أَنْ تَدْفِنَنِی مَعَ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) فَإِنِّی أَحَقُّ بِهِ وَ بِبَیتِهِ مِمَّنْ أُدْخِلَ بَیتَهُ بِغَیرِ إِذْنِهِ"؛(8) مرا کنار جدم رسول خدا به خاک بسپارید؛ زیرا من به او خانه اش سزاوارترم از کسانی که بدون اجازه او وارد خانه اش شدند.

پس از شیخ طوسی دیگر کتب شیعه مثل بشاره المصطفی(9) و ... به نقل از وی آن را ذکر کرده اند، ولی در کتبی مثل ارشاد مفید بیانی از این قسمت از وصیت نیامده است و حتی در کافی از قول امام باقر(ع) نقل شده است که امام حسن(ع) وصیت کرده بود که فقط برای تجدید عهد با پیامبر اکرم(ص) جنازه اش را کنار مرقد پیامبر ببرند نه برای دفن، و در دنباله روایت کافی آمده است که امام حسین(ع) در جواب عائشه فرمود تو هتک حرمت خانه پیامبر کردی و پدرت و کسی را که پیامبر او را دوست نداشت آن جا وارد کردی و باید در پیشگاه خداوند جواب گو باشی ... و بدان که برادرم به من امر کرده که برای تجدید عهد او را پیش رسول خدا ببرم و او آگاه تر از همه به کتاب خدا است که فرمود: "لا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلاَّ أَنْ یؤْذَنَ لَکُم"؛(10) بدون اجازه وارد اطاق های پیامبر نشوید. ... و ای عائشه تو کنار پیامبر (برای دفن پدرت و عمر) صدای کلنگ را بلند کردی در صورتی که خداوند از بلند کردن صدا کنار پیامبر نهی کرده بود. ... و اگر دفن جایز بود دفن می کردیم تا بدانی که چیزی نیستی ... .(11)

مجلسی در مرآه العقول،(12) در بیان این روایت می فرماید: شاید این کلام بنابر مصلحت گفته شده باشد و بیان بدی کار دفن آن دو بدون اذن پیامبر را بیان نماید، و گرنه امام حسن(ع) در حال حیات پیامبر مأذون در دخول بود و بعد از آن نیز... وی در تأیید کلام خود روایت امالی طوسی را که دلالت بر وصیت بر دفن می کرد، ذکر می کند.

همچنین در ارشاد مفید در بیان وصیت آن حضرت آمده است: "هر گاه من از دنیا رفتم چشم مرا بپوشان، مرا غسل ده، کفن نما و بر تختخه ای (تابوتی) گذارده، کنار مزار جدم رسول خدا(ص) ببر، تا تجدید عهدی کنم. سپس مرا به سوی قبر جده ام فاطمه بنت اسد(مادر امیرالمؤمنین) منتقل کن و در آن جا به خاک بسپار.

سپس آن حضرت فرمود: به زودی خواهی دید جمعی به این گمان که می خواهی مرا در کنار قبر جدم به خاک بسپاری، برای جلوگیری گرد هم می آیند و مقابلتان می ایستند. اکنون به تو سفارش می کنم برای خدا سعی کن در پای جنازه من، خونی ریخته نشود. ... مروان و سایر بنی امیه که جزو دار و دسته او بودند یقین کردند که مردم مشایعت کننده قصد دارند بدن مطهر را در کنار رسول خدا به خاک بسپارند؛ از این رو خود را مجهز به تجهیزات نبرد کردند و با اجتماع خود راه را بر کاروان عزادار بستند. همین که امام حسین بدن مبارک را به سوی مزار شریف پیامبر حرکت دادند تا تجدید عهدی با جدش رسول خدا کرده باشد؛ طرف مقابل (پیروان سقیفه) در قالب جماعتی در مقابلشان صف آرایی کردند و مانع آنها شدند. عائشه هم سوار بر قاطری به جمع آنها ملحق شد؛ در حالی که می گفت: ما را با شما چه کار؟! می خواهید کسی را وارد خانه من کنید که من محبت و ارادتی نسبت به او ندارم؟

مروان نوکر معاویه که زمینه را برای عقده گشایی مناسب دید دهان باز کرد و گفت: عثمان در دورترین نقطه مدینه دفن شود و حسن در کنار پیامبر؟! چنین چیزی نشدنی است.

و بعد با جمله "وَ أَنَا أَحْمِلُ السَّیْفَ" تشیع کنندگان را تهدید به جنگ و برخورد شدید کرد.

نزدیک بود فتنه ای به پا شود که ابن عباس جلو رفت و خطاب به مروان گفت:" ارْجِعْ یَا مَرْوَانُ مِنْ حَیْثُ جِئْتَ " برگرد به همان جایی که بودی؛ ما قصد نداریم این بدن مطهر را در کنار رسول خدا به خاک بسپاریم؛ تنها قصدمان این است که با زیارت دادن این بدن مبارک، تجدید عهدی با رسول خدا شده باشد و بعد از آن به سمت بقیع رفته و او را بنابر وصیت حضرتش در کنار قبر مادربزرگش فاطمه (بنت اسد) به خاک می سپاریم.

مطمئن باش اگر وصیت کرده بود که بدن مطهرش را کنار رسول خدا دفن کنیم تو کوچک تر از آن بودی که بتوانی مانع ما شوی، و لکن آن حضرت به خدا و رسولش و نیز حرمت قبر شریفش بیش از دیگران عالم است و می دانست که نباید خرابی در آن پدید آید، چنانچه این کار را دیگران کردند و بدون اذن آن حضرت(ص) به خانه اش وارد شدند ... .

و باز در ارشاد آمده است:

ابن عباس پیش آمد و خطاب به عائشه گفت: این چه رسوائی است؟ عایشه! روزی بر استر و روزی بر شتر! (اشاره به جنگ جمل) می خواهی نور خدا را خاموش کنی و با دوستان خدا بجنگی؟ بازگرد! و از آنچه می ترسیدی خیالت راحت باشد که ما طبق وصیت، بدن مطهر را این جا دفن نمی کنیم خوشحال باش که تو به هدفت رسیدی، ولی خدا هر گاه که باشد انتقام اهل بیت عصمت را از دشمنان شان خواهد گرفت.

"وَ قَالَ الْحُسَیْنُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا عَهْدُ الْحَسَنِ إِلَیَّ بِحَقْنِ الدِّمَاءِ وَ أَنْ لَا أُهَرِیقَ فِی أَمْرِهِ مِحْجَمَهَ دَمٍ لَعَلِمْتُمْ کَیْفَ تَأْخُذُ سُیُوفُ اللَّهِ مِنْکُمْ مَأْخَذَهَا وَ قَدْ نَقَضْتُمُ الْعَهْدَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ وَ أَبْطَلْتُمْ مَا اشْتَرَطْنَا عَلَیْکُمْ لِأَنْفُسِنَا"؛ و امام حسین(ع) فرمود به خدا سوگند! اگر برادرم با من پیمان نبسته بود که خونی ریخته نشود، می دیدید که چگونه شمشیرها جان شما را می ستاند، شما همان روسیاهانی هستید که عهد میان ما و خودتان را شکستید و شرایط آن را باطل ساختید.

آن گاه جنازه امام حسن مظلوم (ع) را به طرف بقیع برده و در کنار قبر جده اش فاطمه بنت اسد به خاک سپردند.(13)

این عبارت شیخ مفید بود که استاد این فن است، ولی در آن بحث از وصیت بر دفن نیامده بود، به هر جهت، امام حسین(ع) بنابر وصیت برادر، جنازه را به سمت بقیع برد و در آن جا دفن نمود. در این زمینه کتب اهل سنت مثل تاریخ ابن عساکر(14) نیز این موضوع را بیان کرده اند، همچنین نقل شده است که هر دو طرف لباس جنگ پوشیده و میان آنان تیر اندازی شد.(15)

اکنون با توجه به آنجه از این دو کتاب معتبر شیعه نقل کردیم در چند بند به نتیجه گیری و جواب از سؤال مربوط می پردازیم:

1. اصل وصیت آن حضرت مبنی بر دفن کنار پیامبر اکرم(ص)، دلیل محکمی ندارد، حتی بنابر روایت کافی شخص دیگری هم چنین قصدی را نداشته است، و کار ناصوابی محسوب می شده است.

2. پس از آگاه شدن از عدم قصد، همان طور که خود امام مجتبی(ع) پیش بینی کرده بود بهانه ای بر چنین قصد شومی نبود، گرچه از بنی امیه و کینه های آنان هر آنچه بگوئی بر می آمد.

3. عملی کردن چنین تهدیدی برای عائشه که در جنگ جمل بی آبرو شده بود، هم پیامد خوبی نداشت با توجه به آنچه مردم مدینه از امام مجتبی(ع)سراغ داشتند جوری که مروان با آن همه خباثت در تشیع جنازه شرکت کرد و از حلم و بزرگواری آن حضرت صحبت نمود.

4. بنابر این، اصل تهدید مسلّم است، ولی عملی شدن آن قطعی نیست، و گرنه بنی هاشم هم آرام نمی نشستند و لا اقل در اشعار و یا صحبت های آنها بعدها، بیش از این بیان می شد.

5. کشیدن تیر از تابوت قطعا ملازم با برخورد با جنازه و خونی شدن کفن نیست، چون چه بسا به چوبه تابوت برخورد کرده و به جنازه شریف نرسیده باشد؛ لذا ذکری از تعویض کفن در تاریخ نیامده است.

6. در منابع اهل سنت راجع به تیراندازی غیر از آنچه ابن شهر آشوب از زمخشری نقل کرده و الآن در کتاب او نیافتیم چیزی بیان نشده است. بله وصیت به دفن را بسیاری از آنها نقل نموده بودند.

مننبع: islamquest.net

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
No image

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
No image

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
 آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

آغاز سخن درباره آفرینش جهان(نهج‌البلاغه)

کوتاه سخن این که افعال خداوند از افعال بندگان به کلّى جداست زیرا او با علم به مصالح و مفاسد اشیا و آگاهى بر نظام احسن آفرینش و قدرت تامّ و کاملى که بر همه چیز دارد، با قاطعیّت اراده مى کند و بدون هیچ تزلزل و تردید و اندیشه و تجربه، موجودات را لباس وجود مى پوشاند. هم در آغاز آفرینش چنین است و هم در ادامه آفرینش.

پر بازدیدترین ها

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
 آفرینش انسان در نهج البلاغه

آفرینش انسان در نهج البلاغه

سپس از روح خود در آن دمید، پس به شکل انسان هشیارى در آمد که به تحرک برخاسته و ذهن و فکر و اعضاى خود را به خدمت مى‏گیرد، و از ابزار جابجائى استفاده مى‏ کند، حق و باطل را مى ‏شناسد، و از حواس چشیدن و بوئیدن و دیدن برخوردار است معجونى است با سرشتى از رنگهاى مختلف و اشیاى گرد آمده که برخى ضد یکدیگر بوده و برخى با هم متباین هستند، مانند: گرمى و سردى، ترى و خشکى، بدحالى و خوش حالى.
No image

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
 چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

چگونگی آغاز خلقت در نهج البلاغه

«در این هنگام انبوه متراکمی از آب سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفت گانه را ساخت » از جملات امیر المؤمنین در این خطبه روشن می شود که ماده بنیادین خلقت آب بوده ، البته این آب همین آب معمولی در طبیعت که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است نمی باشد و برخی نیز بر این اعتقاد هستند که مراد از آب همین آب معمولی می باشد و 98 درصد حیات از آب و 2 درصد از عناصر دیگر است.
 دنیاشناسی در نهج البلاغه

دنیاشناسی در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی
Powered by TayaCMS