الهى! به تو پناه مى برم

الهى! به تو پناه مى برم

وَ مِنْ دُعاء كانَ يَدْعُو بِهِ امیرالمؤمنین علی عَلَيْهِ السَّلامُ كَثيراً:الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ يُصْبِحْ بى مَيِّتاً وَ لاسَقيماً، وَ لامَضْرُوباً عَلى عُرُوقى بِسُوء، وَ لامَأْخُوذاً بِاَسْوَأِ عَمَلى، وَ لامَقْطُوعاً دابِرى، وَ لامُرْتَدّاً عَنْ دينى، وَ لامُنْكِراً لِرَبّى، وَ لامُسْتَوْحِشاً مِنْ ايمانى،وَ لامُلْتَبِساً عَقْلى، وَ لامُعَذَّباً بِعَذابِ الاُْمَمِ مِنْ قَبْلى. اَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوكاً ظالِماً لِنَفْسى، لَكَ الْحُجَّةُ عَلَىَّ وَ لا حُجَّةَ لى، وَ لااَسْتَطيعُ اَنْ آخُذَ اِلاّ ما اَعْطَيْتَنى، وَ لااَتَّقِىَ اِلاّ ما وَقَيْتَنى.

اللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ اَنْ اَفْتَقِرَ فى غِناكَ، اَوْ اَضِلَّ فى هُداكَ،اَوْ اُضامَ فى سُلْطانِكَ، اَوْ اُضْطَهَـدَ وَ الاَْمْـرُ لَـكَ.

اللّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسى اَوَّلَ كَريمَة تَنْتَزِعُها مِنْ كَرائِمى، وَ اَوَّلَ وَديعَة تَرْتَجِعُها مِنْ وَدائِع  ِ نِعَمِكَ عِنْدى.
اللّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِكَ اَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِكَ، اَوْ نُفْتَتَنَ عَنْ دينِكَ،اَوْ تَتايَعَ بِنا اَهْواؤُنا دُونَ الْهُدَى الَّذى جاءَ مِنْ عِنْدِكَ.

***
 ترجمه:
از دعاهاى امیرالمؤمنین علی علیه السلام که آن حضرت زياد مى خواند:       
سپاس خداى را كه مرده و بيمار به عرصه روزم درنياورده، و بدى و بيمارى بر رگهايم زده نشده، و به بدترين كردارم گرفتار نگشته ام، نه نسلم بريده شده،
نه از دين برگشته ام، نه منكر پروردگارم هستم، نه از ايمانم دل نگرانم، نه عقلم دچار سرگردانى است، و نه به عذاب امم گذشته گرفتار گشته ام. صبح كردم در حالى كه بنده اى در اختيار مولايم و بر نفس خويش ستمكارم، تو را بر من حجّت است و مرا بر تو حجّت نيست، جز آنچه عطا كنى قدرت گرفتن ندارم، و توان حفظ خود را ندارم مگر تو مرا حفظ كنى.
الهى! به تو پناه مى برم از اينكه در بى نيازى تو فقير شوم، يا در هدايتت گمراه گردم،يا در سلطنتت مورد ستم واقع شوم، يا به خوارى نشينم و حال اينكه امر به دست توست.
بار خدايا! جانم را اوّل عضو با ارزشى از اعضاى با ارزشم قرار ده كه از من مى ستانى، و نخستين وديعـه از ودايـع نعمتت بر من كه بـاز مى گـردانى.
خداوندا! به تو پناه مى بريم از اينكه از گفته تو بيرون رويم، يا از دينت رو گردانده به گمراهى افتيم،
يا پيش از هدايتـى كه از جانب تو آمـده هواها و هوسـها به ما دسـت يابد.
منبع :نهج البلاغه، فرازي از خطبه 206.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

شعر در نهج البلاغه ʁ)

شعر در نهج البلاغه (1)

در اين مقاله، جنبة ادبي شخصيت بي همتاي حضرت مولي الموحّدين، علي- عليه السلام- در هفت محور بررسي شده است: 1- شاعري آن حضرت. 2- نقد ادبي و نظرات فنّي مولانا در شعر و ادب. 3- بيان شاعرانة آن حضرت در نهج البلاغه..
شعر در نهج البلاغه ʂ)

شعر در نهج البلاغه (2)

شريف رضي در توضيح اين بيت مي گويد: «دليل تشبيه سواران به ابرهاي تابستاني، اين است كه ابرهاي تابستاني چون آبي ندارند، سبكبار و تيزتازند.» درست برعكس ياران امام، كه باز به قول مرحوم رضي، همواره در برابر فرمانهاي امام تثاقل به خرج مي دهند.
تاثیر نهج البلاغه در شعر ناصر خسرو

تاثیر نهج البلاغه در شعر ناصر خسرو

دسته ای از شیعیان نیز در بخش های شمالی رشته کوه البرز و کرانه های مازندران با تشکیل حکومتهای شیعه مذهب آل بویه، زیاریان و دیلمیان، قدرت سیاسی چشمگیری به دست آوردند و در کنار آن، فرقه فاطمیان در مصر و شام، حکومت الهی بر مبنای تعلیمات مذهب شیعه تشکیل دادند که «ناصر خسرو» بزرگترین شاعر این دوره در میانه عمر به خدمت این تشکیلات درآمد و مامور تبلیغ تشیع گردید و لقب حجت گرفت.

پر بازدیدترین ها

شعر در نهج البلاغه ʁ)

شعر در نهج البلاغه (1)

در اين مقاله، جنبة ادبي شخصيت بي همتاي حضرت مولي الموحّدين، علي- عليه السلام- در هفت محور بررسي شده است: 1- شاعري آن حضرت. 2- نقد ادبي و نظرات فنّي مولانا در شعر و ادب. 3- بيان شاعرانة آن حضرت در نهج البلاغه..
شعر در نهج البلاغه ʂ)

شعر در نهج البلاغه (2)

شريف رضي در توضيح اين بيت مي گويد: «دليل تشبيه سواران به ابرهاي تابستاني، اين است كه ابرهاي تابستاني چون آبي ندارند، سبكبار و تيزتازند.» درست برعكس ياران امام، كه باز به قول مرحوم رضي، همواره در برابر فرمانهاي امام تثاقل به خرج مي دهند.
تاثیر نهج البلاغه در شعر ناصر خسرو

تاثیر نهج البلاغه در شعر ناصر خسرو

دسته ای از شیعیان نیز در بخش های شمالی رشته کوه البرز و کرانه های مازندران با تشکیل حکومتهای شیعه مذهب آل بویه، زیاریان و دیلمیان، قدرت سیاسی چشمگیری به دست آوردند و در کنار آن، فرقه فاطمیان در مصر و شام، حکومت الهی بر مبنای تعلیمات مذهب شیعه تشکیل دادند که «ناصر خسرو» بزرگترین شاعر این دوره در میانه عمر به خدمت این تشکیلات درآمد و مامور تبلیغ تشیع گردید و لقب حجت گرفت.
Powered by TayaCMS