اخلاق دشمنی

اخلاق دشمنی

یا لطیف
سخنرانی حجة الاسلام سید محمد انجوی نژاد
زمان : 17 / 12 / 1387 – شب عید الزهرا (س)
موضوع : اخلاق دشمنی



مقدمه ی اول - در دین ما ضرورت اخلاق و رعایت اخلاق در همه حال کاملاً جدی است. مخصوصاً در لحظات حساس، برهه ها و بحران هاست که اخلاقیات خودش را نشان می دهد. در شرایط عادی متخلق بودن به اخلاق چندان ارزشمند نیست. کما اینکه اخلاق معنوی در شرایط معنوی جزء فطرت انسانی است . در جایی که غضب نیست، غضب نکردن و ادب داشتن از نظر دینی هنر نیست، بلکه یک حسنه است. ولی در مواقع غضب، کنترل هنر است.اخلاق در همه ی حالات و حتی در جغرافیاهای مختلف ؛ یعنی در فضاها و مکان های مختلف نسبی است و یکسان و ثابت نیست. این نسبی بودن به تشخیص خود ما نیست. دین این را تعبیه کرده است که در فلان شرایط، اخلاق باید این گونه باشد. نگفته صحبت کردن، نگاه کردن، رفت و آمد و .. با دوست و دشمن یکسان باشد. گفته اند دوستی اخلاق خودش را دارد و دشمنی اخلاق خودش را. رفاقت اخلاق خاص خودش را دارد و ارتباط با والدین هم اخلاق مخصوص به خودش را. این تغییر اخلاق به این معنی نیست که ما نسبی بودن اخلاق را تعریف کنیم و هرکاری که در یک شرایط خاص تشخیص می دهیم را مجاز بدانیم. نسبی گرایی اخلاق اگر واگذار شود به تشخیص خود ما، یقیناً اشتباه است. 

دین اخلاق نسبی را معرفی کرده است ؛ ادب و اخلاق را در شرایط مخصوص خودش به گونه ای خاص تعریف کرده است. اخلاقی که با دوست داری، اگر با دشمن داشته باشی، این برگرفته از تعالیم انحرافی برخی مکاتب مثل مسیحیت است که می گوید به دشمن هم به چشم دوست نگاه کن !

مقدمه ی دوم - برخی اصول دینی هست که بر تمام اخلاقیات حاکم است و نسبیت هم ندارد :
 مثل اصل عدالت . عدالت یعنی که انسان اندازه و قدر هر چیز را بداند و هر چیز را در جایگاه خودش قرار دهد.
 مثل اصل متعالی انصاف. انصاف یعنی انسان خودش را در جایگاه طرف مقابل قرار دهد و آنچه را برای خود می پسندد برای دیگران هم بپسندد. طرف مقابل می تواند دوست، ولی، همسایه یا دشمن انسان باشد. انصاف دیگر نسبیت ندارد.
اصل مروت. اخلاقی که ما را از جوانمردی دور کند و باعث شود انسان به نفاق و ناجوانمردی روی بیاورد، به از پشت خنجر زدن روی بیاورد، در اخلاقیات ما نیست؛ حتی در برخورد با دشمن.
اصل قضاوت درست و بجا.

سوره ی مائده / آیه ی 8 : دشمنی با شخص یا قومی باعث نشود شما از دایره ی انصاف و عدالت خارج شوید. 
این دستور صریح آیه ی قرآن است.

مقدمه ی سوم - مراقبت از هوای نفس در همه ی احوال لازم است. در حال لذت،آسایش، امنیت، در حال برخورد با دوست و .. هوای نفس کار خودش را می کند. در احوالاتی که دشمنی پیش می آید هم، هوای نفس بیکار نمی نشیند . می تواند انسان را در دام های شهوت، غضب، تعمیم دادن، بد قضاوت کردن و بد دیدن گرفتار کند.

قوانین اخلاقی در دشمنی کردن
 

1. دشمن را سیاه تر از آنچه هست، نبینید. این سیاه دیدن باعث می شود برداشت های مثبت را از دشمنت از دست بدهی. در هرصورت یک نقاط روشنی هنوز در وجودش هست. ظلمت مطلق وجود ندارد. در بحث های غرب و غرب زدگی، علما ما را پرهیز می دهند از اینکه نسبت به دشمن، مفتون، منفعل و مرعوب باشیم. ولی پرهیز می دهند از اینکه نقاط مثبت جامعه ی غرب را هم نبینیم.

2. از خشونت نابجا با دشمن پرهیز کنید. اگر دشمن با قلم جلو آمده، با قلم با او مبارزه کنید. اگر با بیان جلو آمده، با بیان جوابش را بدهید. اگر دشمنی با خشونت وارد شد، باید دفاع کنید. این وظیفه ی دینی است. ولی ابتدای به خشونت، از اخلاقیات دشمنی به دور است.
 
3. هدف، وسیله را توجیه نمی کند. حتی در دشمنی. نمی شود گفت به هر قیمتی هست، اخلاق را زیرپا بگذاریم، حتی از راه غیر مشروع، با تقلب، دروغ، مکر و .. وارد شویم تا دشمن را شکست دهیم. مگر در جنگ. که فن جنگی است و اشکال ندارد. در بحث و سایر مسائل، مغلطه، سفسطه، دروغ، غیبت، تهمت، آبروریزی و پرده دری نسبت به دشمن از اخلاقیات دشمنی به دور است. حقوق انسانی را رعایت کنید. هر دشمنی در مقابل ما هست، از یک وجه و یک منظرکه نگاه کنید، انسان است و انسان از نظر خداوند تبارک و تعالی محترم است. یونس (ع) هفت سال در شکم ماهی بود چون انسانیت دشمنان خودش را درک نکرد. سعی تو باید در مصالحه و برای این باشد که دشمنان را هدایت کنی. در روایات داریم بعد از برتری بر دشمن، دیگر نیازی به خشونت نیست.

اسلام سعی در مصالحه و اصلاح دارد. باید سعی کنیم تا آخر عمر با دشمنی که با او به صلح رسیدیم، مصالحه کنیم ، و اصلاح. 
سیستم اسلامی می گوید در دشمنی کردن ، معاند را به بی تفاوت تبدیل کنید، بی تفاوت را به بی خطر، و بی خطر را به دوست !

سعدی در گلستان می گوید : نه با کسی چنان دوست شو که در مواقع دشمنی برایت مشکل ایجاد کند و نه با دشمن چنان رفتار کن که هنگام دوستی تو را شرمناک سازد. نه با دوستت آنقدر نزدیک باش که اگر زمانی دشمنی ایجاد شد، هرچه از تو می داند روی دایره بریزد، و نه با دشمنت به گونه ای دشمنی دشمنی کن که پلی برای بازگشت نماند . به گونه ای باش که اگر خواست برگردد، هم او روی بازگشت داشته باشد و هم تو روی پذیرفتن !
حافظ :
آرامش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا …

سوره ی انعام / آیه ی 108 :
وَلا تسُبّواالذین َیدعونَ مِن دون الله .. 
دشنام ندهید به کسانی که مردم را به غیر از خدا می خوانند.

به مشرکین، مبلغین، پادشاهان، خلفا، فرمانروایان مشرکین.
ادامه ی آیه ی قرآن می فرماید فیسُّبوا اللهَ عدواً بغیر علمٍ . وقتی دشنام می دهید، آنها هم به مقدسات شما توهین می کنند.
از زبانتان برای ناسزا استفاده نکنید. توهین، اعمال غیر شرعی، دهان را به ادبیات سخیف و پایین آلوده کردن و برخی مسائلی که به نام شیعگی باب شده است، اعمال جسمی رکیک با این ادعا که این ها دل حضرت زهرا(س) را شاد می کند !! این ها یعنی زیرپا گذاشتن احکام اخلاقی و رساله به بهانه ی شادی اهل بیت (ع). این ها رسماً هوای نفس است. در جمعی که جوان و نوجوان حضور دارد به کار بردن ادبیات جنسی و تحریک این جوان و نوجوان با این ادعای غلط که عید حضرت زهراست و میتوانند هرکاری بخواهند انجام دهند ! این ها میخواهند روی حیوانی شان را بالا بیاورند، بهانه ی مشروعی ندارند و به این صورت به آن مشروعیت می بخشند ! اگر این ادبیات و این اعمال گناه باشد، حرام محمدٍ حرامٌ الی یوم القیامة . مگر ممکن است شبی باشد که بگویند رُفعَ القلم ؛ قلم برداشته شد و هرکاری می خواهید بکنید ؟؟! چون قاتل حضرت زهرا(س) به درک واصل شده است !!؟ مهمترین دلیل این گفتار و کردار، هوای نفس و حیوانیت است. این اعمالی که به نام عیدالزهرا(س) انجام می شود، هیچ گونه مشروعیتی ندارد.

 امام صادق(ع) می فرمایند اگر دیدید از ما اهل بیت صحبتی را نقل کردند که با قرآن منافات دارد، آنرا به دیوار بزنید !
قرآن کریم نهی می کند : و لاتسبِّوا .
در انجام این کارها، به اثرات مخرب و بعدی که بعدها خواهد داشت، توجه نمی شود. برخی مدعی اند

آقا امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه، کلام 206 می فرمایند :
به پیروان معاویه دشنام ندهید، بلکه سیمای آنان را برای مردم روشن کنید.
دشمنت را رسوا کن، توهین برای چه ؟؟!

حساب لعن و نفرین و برائت از دشمنی جداست. دستور داریم اللهم العن اول الظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابعٍ له علی ذلک.اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین(ع) و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله؛ اللهم العنهم جمیعاً . این لعن، دعاست: خدایا عذابشان را زیاد کن . چون خدا منتقم است. پس ما باید از خدا بخواهیم و این جزء وظایف خداست. برائت یعنی دوری می کنیم از مسیری که دشمنان اهل بیت در دنیا ارائه کردند؛ ارائه طریق گمراهی که این ها دارند را روشن می کنیم و دوری می کنیم. نفرین هم دعاست؛ خدایا بر عذابشان بیفزا. لعن یعنی عذاب، نه توهین !

پیام های آیه ی شریفه :
1. احساسات را باید کنترل کنید. 
عصبانی شدن و توهین کردن مساوی است با بی اخلاقی. وقتی من عصبانی می شوم و توهین می کنم، از دایره ی ادب، انصاف و عدالت خارج می شوم. واین می شود احساسات غیرقابل کنترل برانگیخته شده توسط هوای نفس.

2. توجه به بازتاب ها .
در ادامه ی آیه ی شریفه آمده است : فیسُبّوا . وقتی توهین کنید، به مقدسات شما توهین می کنند.

3. ناسزا عامل ایجاد کینه است.

4. با دشنام نمی شود مردم را از مسیر غلط باز داشت.
در ادبیات اخلاق دشمنی این است که باید سعی در مصالحه و اصلاح داشته باشیم. با توهین مسیر اصلاح به هم می خورد. وقتی توهین می کنی، یعنی منطق نداری ، کینه ایجاد می کنی. 

5. توهین علامت نداشتن منطق، ادب و صبر است .
دشمن دنبال این است که ما را به فحاشی وا دارد. چون بعد از آن می تواند اطلاعیه بدهد این ها ادب ندارند، منطق و صبر ندارند، ما صحبت می کنیم آن ها فحش می دهند ! 
وقتی عمران خدمت امام نشسته بود، آنقدر امام زیبا صحبت می کردند که عمران گفت من در مقابل صبر، ادب و منطق پسر فاطمه(س) کم آوردم !
اطلاعاتت را قوی کن و از توهین پرهیز کن.

6. هرکاری که موجب توهین به مقدسات شود، از نظر شرعی حرام است.
از مسیر محبت و منطق جلو بروید. مقدمه ای که ما باعث شویم به مقدسات توهین شود، حرام است.

تقسیم بندی دشمنی ها :
1. دشمنی دوستان
دوستان، دو مدل دشمنی می کنند : یک مدل دوستانی که بد دفاع می کنند و تو را سفیدتر از آنچه هستی، نمایش می دهند. این نوعی دشمنی است. مدل دیگر دوستانی فکر می کنند دوستی می کنند ولی رسماً دشمنی می کنند ! تنها راه مقابله با دشمنی دوستان، همان مراحل امر به معروف است. که نهایتاً اگر دیدی بی فایده است، و کارهای این دوست باعث مشکلاتی برای شما می شود، رابطه را قطع کنید. تندترین مرحله در دشمنی دوستان، از دیدگاه اخلاق اسلامی قطع رابطه است.

2. دشمنی جاهلان
کسانی که حتی تو را نمی شناسند، اما دشمنی می کنند. در مقابله با اینها، انسان اگر می تواند روشنگری کند، در غیر اینصورت باید بی اعتنا باشد. به دشمنی جاهلان اهمیت ندهید؛ چون لغو است.

3. دشمنی بر اثر کمبود
شخصی کمبودی دارد و به شما حسادت می کند. به پاس نعمت هایی که داری، این ها را تحمل کن و بگذر. پیامبر و اهل بیت ما زمانی که مورد حسادت واقع می شدند، لبخند می زدند. برای اینگونه انسان ها دل بسوزانید. دعا کنید که هرآنچه می خواهند خداوند به آن ها عنایت کند تا آنقدر تحت فشار نباشند که ناچار به تهمت و غیبت شوند. آبر و عزت دست خداست؛ برای خداوند بگذرید. یکی از دعاهایی که بر ما واجب است تا بتوانیم بر فضل خدا چنگ بزنیم، دعا برای دشمنان نا آگاه و دشمنان عقده ای است. وقتی تو هم کینه به دل می گیری، مانند دشمنت می شوی و شیطان هم همین را می خواهد ! در مقابل کمبودها و عقده ها، خدا را شکر کنید و بگذرید.

4. دشمنی نفس
بسیاری از ما از این دشمن غافلیم. بلایی که دوستان دشمن و دشمنان ناآگاه می خواهند بر سر ما بیاورند، صدها برابر بدترش را نفس به سر ما می آورد ! دشمن اولت را در درونت بگذار، بگو هرچه هست از درون من است : از ماست که بر ماست. بسیار مراقبت کنید؛ این دشمن درون ما به قدری قوی و خطرناک و فرصت طلب است که در مقابل آن، سایر دشمنی ها به چشم نمی آید ! و جالب اینجاست که دشمنی با نفس، لذت بخش ترین نوع دشمنی است. هر چه این نفس را کوچک تر می کنی، روح الهی تو بالاتر می آید و آرامش و آسایشت بیشتر می شود.
 
5. دشمنی کسانی که دشمن اسلام، انسانیت و بشریت هستند.
به اهل بیت(ع) قول داده ایم که سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم . این حتماً باید در دشمنی هایتان منظور شود.

طرق مقابله :
1. آگاهی شخصی
دشمنانت را بشناسی.

2. برائت
از آن ها دور یکنی.

3. بغض دشمنان را در دل داشتن
که اگر زمانی مجبور شدی بین دوست و دشمن یکی را انتخاب کنی، بغض به تو اجازه ندهد به سمت دشمن بروی.

4. شناخت کامل
وقتی انسان دشمنش را بشناسد، مفتون و مبهوتش نمی شود.

5. تطبیق 
توهین می کند ولی دلیل نمی تواند بیاورد که مثلاً چرا خلیفه ی دوم برحق نبود ؟! راه مقابله را بلد نیست و فکر می کند با توهین یا انجام برخی اعمال، کمر دشمنان اسلام را شکسته است !! اتفاقاً دشمن با این حماقت ها بیشتر جان می گیرد ! علمتان را بالا ببرید تا برای اثبات حقانیت آقا امیرالمؤمنین(ع) حرفی برای گفتن داشته باشید . اینگونه دل حضرت زهرا(س) را شاد کنید. در دشمنی کردن، مبارز و رزمنده باشید، نه فحاش !
تطبیق بدهید ، دشمن امروز را بشناسید. دشمن 1400 سال پیش را با دشمن امروز تطبیق بدهید. اسّست اساس الظلم والجور علیکم اهل البیت و لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم .... تا برسد به تابعین، پیروان و دشمنان فعلی که از آن ها پیروی می کنند. این ها را بشناسد و بتواند تطبیق دهد.

6. بتواند دلایل دشمنی و مخالفتش را تشریح کند
توانایی روشنگری داشته باشد.

7. اهل جهاد باشد
در عرصه ی فرهنگ، علم، اخلاق، و اگر کار به جنگ کشید، در عرصه ی نظامی. خودش را آماده کند.

اینگونه دشمنی کردن، دشمنی دینی است.

منیع : سایت رهپویان

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
Powered by TayaCMS