تمهيدات سخنراني

تمهيدات سخنراني

اهداف این درس

تمهيدات سخنرانى

اوّل: مشخص كردن مخاطب

انواع مخاطبان

دوم: مشخص كردن هدف

معيارها و راههاى تعیین هدف

بررسى شخصى:

استفاده از نظر خبرگان:

استفاده از نظر مخاطبان:

ارتباط هدف و موضوع سخنرانی

پرسش نامه

تمرين كنيد

تمهيدات سخنرانی -درس دوازدهم

اهداف این درس

هدف از اين درس آشنائي با موارد ذيل مي باشد:

  1. تمهيدات سخنرانی و اهمیت توجه به آنها؛
  2. انواع مخاطبان؛
  3. معنا، اهمیت و معیارهای هدف سخنرانی و راههای تعیین آن؛
  4. ارتباط هدف و موضوع سخنرانی.

تمهيدات سخنرانى

از امور شايسته و بلكه بايسته بيش از ايراد سخنراني، انديشه درباره هدف از سخنراني، موضوع آن، مطالب مورد نياز براي مطالعه، نوع مخاطب، مسائل و مشكلات مخاطب در خصوص موضوع مورد بحث، تأثير پذيري شنونده و ... است.

تفكر درباره مسائل فوق و آمادگى قبلى براى ايراد سخن، باعث مصونيت سخنران از خطاهاى فاحش مى شود. امام على علیه السلام فرمود: «فَكِّرْ ثُمَّ تَكَلَّمْ تَسْلَمْ مِنَ الزَّلَل؛[1] نخست انديشه كن، آن گاه سخن گوى تا از لغزشها در امان باشى.»

  • بــينديشد آن گــه بگـويد سـخن دانِ پـرورده، پير كهن
  • سخن نكو گو و گر دير گويى مــزن بـى تأمل بـه گـفتار دم چـه غـم؟
  • وزان پيش بس كن كه بـينديش و آن گـه برآور نَفَس گويند بس
  • به نطق آدمى بهتر است از دواب دواب از تو بِه گر نگويى صـواب

پس از تفكر و انديشه درباره امور پيش گفته و مشخص كردن آنها به صورت دقيق لازم است محتوا و مواد لازم از طريق مطالعه آماده شده و به صورت مناسب چينش گردند. مجموعه اين فعاليتهاي فكري و عملي را تمهيدات سخنراني مي ناميم كه توجه به آنها موجب كاربردي شدن سخنراني و غناي آن مي شود.

از اينرو شايسته است سخنران، پيش از اجراى سخنرانى، با تفکر و اندیشه، دقت و حوصله، و استفاده از ذوق و سلیقه، يازده اقدام زير را به ترتيب انجام دهد:

  1. مشخص كردن مخاطب؛
  2. مشخص كردن هدف و پيام بحث؛
  3. تعيين موضوع (محور)؛
  4. تعيين عنوان؛
  5. مسئله يابى و كشف رابطه ها؛
  6. تعيين زاويه ديد؛
  7. طراحى و تهيه محتوا؛
  8. چينش مطالب؛
  9. توجه ويژه به ايجاد انگيزه ابتدايى؛
  10. توجه ويژه به نقطه اوج در تأثيرگذارى؛
  11. تست نهايى محتوا.

البته تمهيدات سخنرانى منحصر در اين موارد نيست و مى توان آنها را كم و زياد كرد. در اينجا لازم است به اين نكته نيز توجه كنيم كه آنچه به عنوان تمهيدات بيان مي شود، اموري است كه از نظر فني لازم است رعايت گردد و صد البته توجه به يك سري مقدمات اخلاقي و معنوي مثل وضو گرفتن، توسل به اهل بيت ( و ... پيش از آغاز سن، از اموري است كه سخنران ديني نبايد از آنها غافل بماند. اكنون هر يك از تمهيدات سخنرانى را توضيح مى دهيم.

اوّل: مشخص كردن مخاطب

قبل از تعيين موضوع سخنرانى و مطالعه براى جمع آورى مطالب، بايد مخاطب را مشخص كرد تا با توجه به نيازها، علايق و قدرت درك و فهم او، موضوع معين شود و مطالب گرد آيد؛ در غير اين صورت در بسياري از مواقع، مطالبى تهيه و سخنانى بيان مى شود كه دردى از مخاطب دوا نمی کند.

برخى، فقط مطالب خوبى آماده كرده، در موضوعات خوبى سخنرانى مى كنند؛ اما كارى به حال مخاطبان خود ندارند و مطالب خويش را براى هر گروهى از مخاطبان بيان مى كنند. اين گونه سخنوران، سخت در اشتباه اند و راه به جايى نخواهند برد.

قرآن كريم همواره به نيازهاى تبليغى مخاطبان، توجه داشته است. براي نمونه، خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد: >«سَأَلَ سَآئِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِّلْكَفِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِجِ تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ * وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِى يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ * فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلاً... »؛[2] «تقاضا كننده اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد. اين عذاب، مخصوص كافران است و هيچ كس نمى تواند آن را دفع كند. از سوى خداوند ذى المعارج، فرشتگان و روح (فرشته مقرب خداوند) به سوى او عروج مى كنند، در آن روزى كه مقدارش پنجاه سال است. پس صبر جميل پيشه كن... .»

در اين آيه با اشاره به واقعه اى كه براى مخاطبان اتفاق افتاده، و نیاز تبلیغی که پیدا کرده اند، مطالبى بيان شده است.

جلوه ديگرى از توجه به نيازمنديهاي مخاطبان در قرآن را مى توان در آياتى به تماشا نشست كه با «يسئلونك» آغاز شده اند و در آنها سؤالى از مخاطبان مطرح و سپس به پيامبر خدا دستور داده مى شود كه در جواب آنها چنين و چنان بگويد.

پيامبر عزيز خدا - و امامان معصوم ( در تبليغات خود به نيازها، علايق، و سطح فهم و درك مخاطبان توجه ويژه داشتند؛ براي نمونه، رسول خدا- دربارة توجه به قدرت عقلانى و درك و فهم مردم مى فرمود: >«اِنَّا مَعاشِرَ الْاَنْبِياء اُمِرْنا اَنْ نُكَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقُولِهِمْ »؛[3] ما پيامبران [الهى] مأمور شده ايم كه با مردم به اندازه عقلهايشان سخن بگوييم.»

امام على علیه السلام نیز با عنایت به رعایت میزان فهم مخاطب فرمود: >«اَحْسَنُ الْكَلامِ ما لا تَمُجُّهُ الْآذانُ وَلا يُتْعِبُ فَهْمُهُ الْاَفْهام» ؛[4] زيباترين سخن، آن است كه براى گوشها ناخوشايند و درك آن براى فهم مردم سخت نباشد.»

بشـــنو مـــوعظه اهــل عقول كَــلّم النـاس عـلى قـدر عـقول

اصل، معنا است نه تزيين كـلام سخن آن است كه فـهمند عـوام

توجه به مخاطبان و به ويژه درك و فهم آنان بسيار اهميت دارد؛ براي نمونه اگر قرار باشد درباره امام خمينى) سخن بگوييم و درباره ايشان بگوييم كه: «خمينى هم خُم است و هم مِى است و هم نِى است»، عده اى از خواص، معناى آن را درك مى كنند؛ ولى عوام، آن را نمى فهمند و يا حتى برخى از آنها نمى دانند كه كلمه «خمينى» به شكل جدا جدا و با اندكى دگرگونى به صورت (خُم + مِى + نِى) در آمده و چنين شده است.[5]

مرحوم محمدتقى فلسفى ) خطيب معاصر مى نويسد: «سخنران بايد در گفته هاى خود، مقدار درك شنوندگان را رعايت كند و درخور فهم آنان سخن بگويد... گوينده در مقام سخن بايد درجه عقل، نيروى درك، سطح فرهنگ، ظرفيت معنوى، استعداد فكرى، قدرت فراگيرى، طرز تفكر، و خلاصه، درجات صلاحيت و شايستگى مستمعان را بسنجد و مطالب خود را با رعايت استعداد آنان بيان كند؛ نه آنكه مراتب علمى خود را معيار قرار دهد و هر چه را كه مى داند بگويد.»[6]

پس از عقل و انديشه مخاطب، تمايلات و گرايشهاى او بسيار اهميت دارد. در حديث آمده است: «>اِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ اِقْبالاً وَاِدْباراً فَأتُوها مِنْ قِبَلِ شَهَواتِها »...؛[7] همانا براى دلها تمايلات و اقبال و ادبارى است. پس از راه تمايلاتشان به سوى آنها بياييد.»

سعدى شيرازى چه خوش گفته است كه:

  • اگر خواهى كه دارد با تو ميلىحكايت بر مزاج مستمع گوى

بدیهی است که با رعایت تمایلات و علایق مخاطبان، می توان تأثیرات سازنده ای بر آنها گذاشت. در مقابل، بي توجهي به علایق و تمایلات آنان، شکست در تأثیرگذاری را در پی خواهد داشت.

در ارتباط با مخاطبان ملاحظه ديگري نيز وجود دارد كه لازم است مورد توجه جدّي قرار گيرد و آن شئون گوينده و شنونده است كه گاهي موجب مي شود سخنران چيزهايي را بگويد و يا از بيان مطالبي پرهيز كند. يا اينكه در گفتن تصريح داشته باشد، يا پوشيده سخن بگويد؛ همانند سخنراني يك طلبه جوان در جمع زنان و يا سخنراني او در محضر بزرگان علمي و يا سخنراني يك استاد در جمع طلاب جوان و... .

انواع مخاطبان

مخاطبان با توجه به ويژگيهايشان در رده هاى ذيل دسته بندى مي شوند:

1. مرد يا زن؛

2. كودك، نوجوان، جوان يا سالمند؛

3. با سواد، بى سواد يا كم سواد؛

4. مذهبى يا غير مذهبى؛

5. با انگيزه يا بى انگيزه (داوطلب يا غير داوطلب)؛

6. عمومى (از هر سن و سال و سطح سواد و انگيزه و...).

با توجه به شاخصهاى فوق، مى توان نوع مخاطب را مشخص كرد؛ مثلاً ممكن است مخاطبان ما جوانان با سواد، مذهبى و با انگيزه باشند، يا پسران بى سواد غير مذهبى و بى انگيزه باشند و يا عموم اقشار مردم در سخنرانى شركت كنند. مراحل بعدىِ اجرايىِ قبل و حين سخنرانى با توجه به نوع مخاطب پي گيري مي شود.

دوم: مشخص كردن هدف

هدف، نقطه اى است كه مى خواهيم شنونده را به آن برسانيم. سخنران دينى پيش از هر سخنرانى بايد هدف خود را از ايراد آن به صورت دقيق مشخص كند و اهداف اصلى و فرعى را براى خويش ترسيم نمايد تا تلاش وى ابتر نماند؛ مثلاً اگر در موضوع «احترام به والدين» سخن مى گويد، ممكن است هدف اصلى وى اين باشد كه جوانان، پدر و مادر خود را «امين و مشاور» خويش بدانند و در عين حال، اهداف فرعى و جنبى ديگرى مثل عدم جدال با والدين، احترام گذاشتن به آنها و... را مد نظر قرار دهد.

اگر سخنرانى هدفمند نباشد، مشكلات ذيل رخ مى دهد:

1. انتخاب موضوع نامناسب؛

2. بهره بردارى نامناسب از فرصت؛ حتى در جايى كه موضوع نيز مناسب باشد.

معيارها و راههاى تعیین هدف

در هنگام تعيين هدف، بايد به محورها و معيارهاى ذيل توجه كرد:
  1. نياز مخاطب؛
  2. تمايلات مخاطب؛
  3. ظرفيت مخاطب؛
  4. شفافيت هدف؛
  5. خُرد بودن هدف.[8]

براى دستيابى به سه معيار اول از راههای ذيل اقدام مي شود و پس از رسیدن به آنها، هدف به صورت خرد و شفاف مشخص مي شود.

بررسى شخصى:

اگر سخنران در منطقه تبليغى ساكن بوده و يا به نوعى ارتباطات زيادى با مخاطبان خود داشته باشد، مى تواند تمايلات، نيازها و ظرفيت آنان را بشناسد و به صورت شفاف، هدف سخنرانى را مشخص كند.

استفاده از نظر خبرگان:

در صورتى كه مبلّغ؛ با منطقه تبليغ يا خود مخاطبان آشنا نيست و خودش نمى تواند نيازها، تمايلات و ظرفيت آنان را بررسى كند، مى تواند از افراد خبره و مرتبط با مخاطبان سؤال كند؛ مثلاً اگر قرار است در يك دبيرستان سخنرانى كند و با دانش آموزان نيز آشنا نيست، مى تواند از مدير مدرسه يا مسئول امور تربيتى و يا مشاور مدرسه نظرخواهى كند.

استفاده از نظر مخاطبان:

چنانچه مبلّغ بتواند ارتباطات خوبى با مخاطبان خود برقرار نمايد، مى تواند با استفاده از نظر خود آنان به نيازها، تمايلات و ظرفيتشان پى ببرد.

البته در اين باره بايد ظرافتهاى خاص ارتباطى را رعايت كرد؛ مثلاً پس از آنکه سخنران دینی چند جلسه اول سخنرانی را با اهداف قابل توجه براي همه اداره کرد، مي تواند در يك گفتگوي دوستانه اعلام كند: بحمدالله با شما ارتباط خوبي برقرار كرديم، شما انسانهاي مهربان و مهمان نوازي هستيد، بنده ميل دارم بيشتر با هم انس داشته باشيم. اگر بخواهيد مي توانيد در اين ساعتهاي خاص با هم بنشينيم و درد دل كنيم، مي توانيد با تماس تلفني، پرسشهاي خود را مطرح كنيد يا برايم نامه بنويسيد. با اين اقدام، راه باز مي شود و مردم از طريق نوشتن و گفتن، نيازها، ظرفيتها و تمايلات خود را منتقل مي كنند.

ارتباط هدف و موضوع سخنرانی

دو نکته درباره ارتباط هدف و موضوع سخنرانی قابل توجه است:

1. ممكن است براى رساندن مخاطب به يك هدف، چندين موضوع را در چند سخنرانى مطرح كرده، از آنها بهره بردارى كنيم؛ مثلاً ممكن است براى رسيدن به اين هدف كه «دين، كهنه نيست» موضوعاتى مثل: فطرت، محبت و... را مطرح كنيم.

حتى گاهى ممكن است براى رسيدن به يك هدف، سخنوران ديگر را نيز با خود همراه سازيم؛ مثل اينكه بخواهيم برخى خرافات را ريشه كن كنيم يا نقشه هاى يك گروهك انحرافى را نقش بر آب سازيم. همچنين امكان دارد رسيدن به يك هدف، نياز به تكرار و هماهنگى داشته باشد؛ يعنى لازم باشد كه همه مبلغان در چندين سخنرانى خود، مطلب و موضوعي را تكرار كنند؛ براي نمونه، اگر هدف، «اتحاد ملى و انسجام اسلامى» باشد، چنين امرى لازم خواهد بود.

2. عنوان «هدف» و «موضوع» بحث مى تواند يكى باشد و مى شود با هم تفاوت داشته باشند؛ مثلاً اگر هدف ما «رفع اتهام از دين دربارۀ كهنه بودن آن» باشد، مى توان موضوع كهنه بودن يا نو بودن دين را انتخاب كرد و مى توان به جاى آن موضوع فطرت و... را مطرح كرد و به صورت غير مستقيم، مخاطب را به هدف نزديك كرد.

البته اولويت با مخفى بودن پيام اصلى سخنرانى است، به اين صورت كه پيام اصلى به گونه اى مطرح شود كه مخاطب متوجه نشود، هدف سخنران، آن بوده است.

هنگامى كه در يك موقعيت مناسب، پيام اصلى به صورت استطرادى مطرح مى شود، اثرگذارى بيشترى بر مخاطب مي گذارد؛ مثلاً اگر هدف سخنران، تقويت رهبرى و انتقاد از مخالفان وى باشد، مى تواند عوامل مخالفت با پيامبران و رهبران الهى را مطرح كند و در اواخر سخن و حتى بين روضه، يك مرتبه پيام اصلى خود را ظرف چند دقيقه آشكار سازد كه آيا امروز عوامل مخالفت با رهبرى چيست؟ آيا امروز همان دلايل مخالفت با انبيا و رهبران الهى تكرار نمى شود؟ و... .

پرسش نامه

  1. منظور از تمهيدات سخنراني چيست؟ آنها را نام ببريد.
  2. نمونه هايي از توجه قرآن و اهل بيت به نيازها و علايق مخاطبان را توضيح دهيد.
  3. انواع مخاطبان را نام ببريد.
  4. منظور از هدف در سخنراني چيست؟ توضيح دهيد.
  5. اگر سخنراني هدفمند نباشد چه مشكلاتي به وجود مي آيد؟
  6. در تعيين هدف سخنراني، چه معيارهايي را بايد در نظر گرفت؟
  7. معيارهاي تعيين هدف را از چه راههايي مي توان شناسايي كرد؟
  8. ارتباط هدف و موضوع بحث را بيان كنيد. (آيا هدف و موضوع مي تواند يكي باشد؟ آيا براي هر هدف، يك موضوع انتخاب مي شود؟ و...)

تمرين كنيد

در كلاس درس با همكاري استاد خود و يا در يك گروه تمريني با حضور همكلاسيها، برخي انواع مخاطبان را مشخص كرده، اهداف سخنراني را با توجه به معيارهاي بيان شده تعيين كنيد. سعي كنيد مخاطباني را در اين مرحله مشخص كنيد كه در منطقه شما حضور دارند و با آنها آشنايي كامل داريد.


[1]. معجم الفاظ غرر الحكم و درر الكلم ، مصطفى درايتى، مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، قم، 1413 ق، ص 994.

[2]. معارج/1 - 5.

[3]. الكافى ، كليني، دار الكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، تهران، 1365 ش، ج 1، ص 23.

[4]. معجم الفاظ غرر الحكم و درر الكلم ، مصطفى درايتى، ص 233.

[5]. اين مثال از نويسنده ارجمند جناب آقاى موگهى اقتباس شده است.

[6]. با اقتباس از: راه و رسم تبليغ ، كانون نويسندگان فضلاى قمى حوزه علميه قم، دفتر نشر برگزيده، چاپ اول، قم، 1378 ش، ص 36 - 38.

[7]. بحار الانوار ، علامه مجلسي، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404 ق، ج 67، ص 61.

[8]. هدف یا اهداف سخنرانی نباید کلی باشند؛ بلکه باید آنها را جزئي و شفاف كرد تا با توجه به مشکلات موجود، سخنرانیها جهت یابند؛ مگر در موارد استثنایی و خاص.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʆ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(6)

به مالک اشتر می نویسد:« و ایاک و الاستثمار بما الناس فیه اسوه» (نهج البلاغه، نامه ی 53)؛ مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوی هستی امتیاز خواهی! از اموری که بر همه روشن است غفلت کنی.
Powered by TayaCMS