تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی چهارم

تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الآنبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابوالقاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین»

 

قرآن مجید به نفع همه مردم جهان تا روز قیامت نازل شده است. «وَ سَخَّرَ لَكُمُ اَللَّيْلَ وَ اَلنَّهارَ وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ وَ اَلنُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِه؛ خورشید و ماه را و همه ستارگان را به سود شما به کار گرفت» کلمه سخر یا فعل سخر در این آیات به معنای به کار گرفتن است.  

 

اگر بخواهیم منافع خورشید و ماه و ستارگان را ببینیم که به چه اندازه هست، غیر ممکن است، من یک گوشه ای را برایتان بیان می کنم اینها از زیباترین مسائل قرآن و نشاط آور است؛ خورشید به زمین می تابد و آمادگی می دهد، عامل سر بیرون آوردن تمام دانه های نباتی و گیاهان می شود، عامل سبز شدن همه درختان می شود، عامل شکوفه ها و میوه ها می شود، نور خورشید است؛ وقتی تابید در یک بخشی از زمین علف روئیده شد، دام ها از جمله گاو، شتر، گوسفند و بز، از این علف های بیابان می خورند، علف ها در شکم آنها هضم می شود و تبدیل به شکمبه می شود لذا وقتی دام را ذبح می کنند معده اش را درمی آورند پر است از جویده های علف ها، سبز هم نیست و بوی بد می دهد.

 

خداوند در سوره مبارکه نحل از این شکمبه و خون دام برای شما می گوید، شیر روان خوش گوار تحویل تان می دهم یعنی  شکمبه زرد بدبو را با خون به شدت قرمز فشرده می کند، فراورده اش می کند و از دل این شکمبه زرد متعفن و خون شیر با رنگ سفید و گوارا برای کام و بدن بیرون می آورد. سپس این شیر را به بازار می برند، عده ای شیر را می خرند و می خورند، عده ای خامه را می خرند و می خورند، عده ای سرشیر را می خرند، می خورند و عده ای دوغ و عده ای کشک و عده ای کره و عده ای روغن و همچنین از گوشت آن هم برای پخت بسیاری از غذاها استفاده می کنند. روده این دام ها هم سال هاست که به صورت نخ درمی آوردند و برای دوختن جاهای جراحی شده استفاده می شود.

 

آثاری که در جگر سفید، کبد، پشم گوسفند و شتر، موی بز هست را از خورشید ببینید، اگر نمی تابید این بساط ها به وجود نمی آمد این که قرآن مجید می گوید، من خورشید را به نفع شما به کار گرفتم، بعد در آیات متعددی دو سه تا مطلب می گوید، وقتی این نعمت ها را اسم می برد رو می کند به انسان ها می گوید افلا تَشْكُرُونَ، یعنی این کارهای من جای سپاسگذاری ندارد؟! خودتان می توانید بتابانید و به خاک آمادگی دهید، و از شکمبه و خون، شیر درآورید و از شیر، این همه فراورده ای که در مایه اش گذاشتم به وجود بیاورید؟! پس چرا می خورید و طغیان می کنید! چرا می خورید و گناه می کنید! چرا می خورید و ظلم می کنید! چرا می خورید و مال مردم را می برید! چرا می خورید و به بندگان من ستم روا می دارید!

 

قران می فرماید: قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ، خیلی کم هستند کسانی که بیدار نعمت های من و کارهای من باشند و بخورند و بپوشند و سپاسگذاری کنند، یعنی خیلی کم هستند، آنهایی که شکر می گویند، ابتدا باید طبق نظری که اهل بیت دادند، شکر را بفهمیم، کم هستند کسانی که شکر می کنند، براساس توضیح اهل بیت کم هستند کسانی که از حرام های خدا خودداری می کنند و کم هستند کسانی که خدا را عبادت می کنند، این معنی شکر است. شُکرُ النِّعَمِ اِجتِنابُ المَحارِمِ شکر این است که انرژی گرفته شده از خوردن را خرج شیطان نکنی و او را خوشحال کنی و برابر خدا سینه اش را سپر کنی تا به خود اجازه دهد که بگوید، گفتم به عزتت قسم همه را گمراه می کنم پس ببین چطور به بندگانت مسلط شدم و از تو جدایشان کردم، باعث خنده و کف زدن شیاطین نشویم.

 

خداوند در سوره توبه می فرماید: اگر دنبال خوشحالی و رضایت می گردید از همه سزاوارتر به این که خوشنودشان کنید و رضایتش را جلب کنید، من هستم و پیغمبر که شما را هدایت کرد، دست شما را گرفته است.

 

حال سوال اینجاست که پروردگار عالم چگونه بین کل خوراکی های نباتی و حیوانی با بدن ما هماهنگی ایجاد کرده است؟ چطور است که ما دانه های نباتی، سبزیجات، میوه جات، صیفی جات را می خوریم و به همه ما هم می سازد، یعنی هیچ کدام با بدن ما قهر نیستند، این آشتی بین بدن ما و نعمت هایش را چگونه به وجود آورده است؟

 

یک بشقاب برنج با کباب و سپس میوه فصل، خربزه، هندوانه، گرمک، طالبی، تیل، پسته، بادام، فندق، توت سفید توت سیاه، را  می خوریم در حالی که ضخامت معده ما میلیمتری است، چطور است که وقتی با مشت مان مقداری فشار به یک پارچه نازک می آوریم پاره می شود، پلاستیک را با انگشتمان فشار می دهیم، سوراخ می شود، اما هشتاد سال صبح و ظهر و شب یک کیلو شاید هم بیشتر در این معده با ضخامت میلیمتری می ریزیم، اما پاره نمی شود. یا معده ویتامین های همه مواد غذایی را به اعضای بدن می رساند؛ همه اینها برمی گردد به نور؛ کل جهان ترکیبش در سیطره نور است یعنی همه اینهایی که ما می خوریم اصلا عنصر نوری است، اگر عنصر ظلمانی بود، به ما لطمه می زد، نور و انرژی است که برای ما کار می کند.

 

سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ، مردم اغلب در فضا ماه را می بینند؛ میلیاردها نخل خرما و درخت در کنار دریاها کاشته شده و میلیون ها نخل در جنوب ایران کاشته شده، اینها آب فراوان می خواهند، با دست نمی شود، به آنها آب داد، ماه رابطه اش با زمین رابطه جزر و مدی است، در یک برهه از برج ماه وقتی که با دریا روبرو می شود آب دریا را بالا می کشد، این آب بالا آمده راه می افتد در تمام نخلستان ها و باغ های کره زمین که لب دریاست و همه را سیراب می کند و اگر حجم ماه بزرگتر از این بود دائما کره زمین گرفتار سونامی بود، این کیست که می دانسته اندازه ماه را چقدر قرار دهد. در جزر هم آب پایین می آید، اگر جزر قویتری داشت که آب را از دسترس خارج می کرد، اگر کوچکتر بود چه می شد؟ دیگر جزر و مد به دردخوری انجام نمی گرفت؛ این کیست که محاسبه کرده کره ماه را چه وزنی، چه حجمی، بسازد و کجا قرار بدهد، سیصد و شصت و پنج هزار کیلومتر فاصله است، حال اگر این فاصله چهارصد هزار یا دویست هزار کیلومتر بود، چه بلاهایی سر زمین می آمد؟ دیگر موجودی نبود که بگوییم بلا سرش می آید.

 

خداوند می فرماید: «ماه و خورشید را صددرصد به نفع شما به کار گرفتم» یعنی با این آیات ما را هدایت می کند به یک سلسله مسائلی که آن سلسله مسائل برای ما سکوی پرواز می شود تا به سوی قرب پروردگار حرکت کنیم و این کار از دست هیچ کتابی به جز قرآن برنمی آید. کتاب های آسمانی گذشته هم که از بین رفته، فقط قرآن مانده، کتاب های علمی هم که میلیون ها عدد آن در کتابخانه هاست هم این کار را نمی تواند، انجام دهد.

 

خَلَقَ لَکُمْ ما فِی اْلأَرْضِ جَمیعًا؛ جماد، نبات، حیوان، سنگ های گرانقیمت، عقیق، فیروزه، الماس، آهن، مس، کوه، تپه، نفت، گاز، آب، دریا، رود، چشمه، خوراکی های گوناگون و هر چه در زمین است، خداوند به سود صددرصد انسان  آفریده است. این آیه بسیار کوتاه است ولی به اندازه مجموع زمین حرف دارد.

 

این سخنان چندین بار در قرآن کریم توسط خداوند مورد تأکید قرار گرفته اما برخی آن را نمی فهمند، اگر کل آمریکایی ها، اروپایی ها آسیایی ها، آفریقایی ها، اقیانوسیه ای ها، این سخنان و تأکیدات خداوند را می فهمیدند اوضاع کره زمین به این صورت نبود؛ انقدر غارتگری، کشتن، قتل، ترور، دزدی روز روشن، ظلم، خیانت و جنایت نبود؛ قرآن می فرماید همه این مسایل محصول نفهمی است و جالب این است که در بعضی از آیات می گوید، نمی خواهند بفهمند چون اگر بفهمند همه منافع نامشروعشان بر باد است. مثلا اگر ترامپ همین دو تا آیه امروز را بفهمد، کافی است، اما نمی فهمد؛ مردک پول باز، آلوده، بی خرد، سر سفره خدا نشسته و دارد به تمام کره زمین از واشنگتن جنایت می کند، دزد عجیبی است، رئیس جمهورهای امریکا مثل این دزد نبودند و هنرمند نبودند، که دو روز به عربستان سفر کند، 10 دقیقه برقصد، پانصد میلیارد دلار مال مسلمان ها را چک بگیرد و به آمریکا برگردد، قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ؛ هم سپاسگذار نیستند هم نفهم هستند.  

 

میلیون ها سال پیش موتور، کارخانه، لوکوموتیو و هواپیما نبود، میلیون ها سال پیش روشنایی برخی مردم نور ماه و عده ای دیگر سنگ های چخماق را به هم می زدند تا جرقه ای بزند و هیزمی روشن کنند، در حقیقت تا وقتی این وسایل الکترونیک و وسایل رفت و آمد نبود، پروردگار برای آتش و روشن کردن خانه ها، سنگ چخماق به مردم داده بود، اما میلیون ها سال پیش خدا می دانست که این جنس دو پا یک روزی ماشین های مکانیکی، موتور، لوکوموتیو، ماشین سواری، اتوبوس، کارخانه برق، آهن و فولاد و میلگرد تولید می کند؛ چون این مساله را می دانست میلیاردها سال پیش در دل زمین و دریا نفت و گاز ذخیره کرد تا پس از گذشت صدها سال باز هم بشر برای روشنایی خانه خود دو سنگ چخماق را برندارد و به هم بزند تا جرقه ای تولید شود. این همه نعمتی که خداوند به ما عطا کرده، شکر ندارد؟ عبادت ندارد؟ فرار از گناهان ندارد؟! 

 

منبع : پایگاه عرفان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
Powered by TayaCMS