حکمت 240 نهج البلاغه : تقويت خوشبينى‏ها

حکمت 240 نهج البلاغه : تقويت خوشبينى‏ها

متن اصلی حکمت 240 نهج البلاغه

موضوع حکمت 240 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 240 نهج البلاغه

240 وَ قَالَ عليه السلام مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ

موضوع حکمت 240 نهج البلاغه

تقويت خوشبينى ها

(اخلاق اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

240- امام عليه السّلام (در ترغيب بكار نيك) فرموده است

1- كسيكه بتو گمان نيكى برد گمان او را تصديق كن (نيكى كه از تو چشمداشت دارد بجا آور زيرا اگر گمان او را نادرست جلوه دهى ديگران بتو گمان نيك نبرند و اين بسيار ناشايسته است).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1196)

ترجمه مرحوم شهیدی

248 [و فرمود:] آن كه به تو گمان نيك برد- با نيكويى در كار- گمان وى را راست دار

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 401)

شرح ابن میثم

234- و قال عليه السّلام:

مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ

المعنى

أى افعل ما ظنّه فيك من خير، و تصديق الظنّ مطابقة الواقع الّذي ظنّ وقوعه له بوقوعه. و ذلك حثّ على فعل الخير.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 364)

ترجمه شرح ابن میثم

234- امام (ع) فرمود:

مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ

ترجمه

«هر كس به تو خوش بين بود، كارى بكن كه با عملت گمان او را تصديق كنى.»

شرح

يعنى: مطابق گمان و نظر خير او رفتار كن و تصديق يك گمان، عبارت از مطابقت واقع و نفس الامرى كه گمان وقوع آن مى رود، با واقع شدن و انجام گرفتن آن است و اين عبارت امام (ع) وادار ساختن و ترغيب بر كار نيك است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 618 و 619)

شرح مرحوم مغنیه

247- من ظنّ بك خيرا فصدّق ظنّه.

المعنى

من ظن انك منحط في أخلاقك و معاملاتك- فكذّب ظنه بالأفعال لا بالأقوال، و عندئذ يلوم نفسه و يعتذر اليك، ان كان من الطيبين، أما من يظن بك الخير و انك من أهل المروءات فصدّق ظنه، و احرص على ثقته كل الحرص، أيضا بالأفعال لا بالأقوال، فإن الثقة ثروة و قوة للتنفيذ و التأثير العميق السريع. و تقدم مثله بالحرف الواحد في الرسالة 30.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 364)

شرح شیخ عباس قمی

303- من ظنّ بك خيرا فصدّق ظنّه. من كلام بعضهم: إنّي لأستحيي أن يأتيني الرجل يحمرّ وجهه تارة من الخجل، و يصفرّ أخرى من خوف الردّ قد ظنّ بي الخير و بات عليه و غدا عليّ أن أردّه خائبا.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص 229)

شرح منهاج البراعة خویی

الثامنة و الثلاثون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام

(238) و قال عليه السّلام: من ظنّ بك خيرا فصدّق ظنّه.

المعنى

من التوفيق و السعادة في الفوز إلى الكمال في امور الدّنيا و الاخرة جلب اعتماد النّاس و حسن ظنّهم، فانّه يجعل الانسان محبوبا و معتمدا عند النّاس و عند اللَّه، فينبغي حفظ هذه السعادة بتصديق من حسن الظنّ عملا و السّعي في كون حسن الظنّ مطابقا للواقع و موافقا للحقيقة.

الترجمة

فرمود: هر كس بتو خوش گمانست گمانش را درست در آور.

  • هر كس بتو پندارد خيرى تو گمانش را تصديق كن و مى كوش تا آنكه نكو باشى

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص315)

شرح لاهیجی

(280) و قال (- ع- ) من ظنّ بك خيرا فصدّق ظنّه يعنى و گفت (- ع- ) كه كسى كه گمان كرد در تو احسانى را پس بگردان گمان او را صدق و راست يعنى البتّه بكن ان احسان را تا گمانش راست گردد

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 313)

شرح ابن ابی الحدید

245: مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ هذا قد تقدم في وصيته ع لولده الحسن- . و من كلام بعضهم- إني لأستحيي أن يأتيني الرجل- يحمر وجهه تارة من الخجل- أو يصفر أخرى من خوف الرد- قد ظن بي الخير و بات عليه و غدا علي- أن أرده خائبا

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 19 ، صفحه ى 82)

شرح نهج البلاغه منظوم

[239] و قال عليه السّلام:

من ظنّ بك خيرا فصدّق ظنّه

ترجمه

آنكه تو را نيك پندارد گمانش را درست آور (و با وى جز براه نيكى مرد كه اگر رفتى اطمينان از ميان مردم برود).

نظم

  • تو را مردى اگر كه نيك پنداشتبقلبى پاك بر شخصت نظر داشت
  • گمانش را تو با كردار نيكودرست آور به نيكى كن سويش رو
  • بعكس اين اگر در بين مردمكنى رفتار اطمينان شود كم

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10 ص 19)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
Powered by TayaCMS