حکمت 300 نهج البلاغه : در باره دوستى

حکمت 300 نهج البلاغه : در باره دوستى

متن اصلی حکمت 300 نهج البلاغه

موضوع حکمت 300 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 300 نهج البلاغه

300 وَ قَالَ عليه السلام مَوَدَّةُ الْآبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ«» الْأَبْنَاءِ وَ الْقَرَابَةُ أَحْوَجُ إِلَى الْمَوَدَّةِ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ

موضوع حکمت 300 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

300- امام عليه السّلام (در باره دوستى) فرموده است 1- (اثر) دوستى پدران بين پسران (مانند) خويشاوندى است (چون پسران از دوستى و دشمنى كه بين پدرانشان بوده ارث مى برند و اصل در يارى نمودن بيكديگر دوستى است و خويشاوندى از اسباب آنست) 2- و (از اينرو) خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است از دوستى به خويشاوندى (ابن ابى الحديد در اينجا مى نويسد: از كسى پرسيدند: از برادر و دوستت كدام را بيشتر دوست دارى گفت: برادرم را اگر دوست باشد).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1233)

ترجمه مرحوم شهیدی

308 [و فرمود:] دوستى پدران- سبب- خويشاوندى ميان فرزندان است و خويشاوندى را به مودّت بيشتر نياز است تا مودّت را به خويشاوندى.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 416)

شرح ابن میثم

292- و قال عليه السّلام:

مَوَدَّةُ الْآبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الْأَبْنَاءِ- وَ الْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ

المعنى

استعار لفظ القرابة للمودّة المتأكّدة بين الأبناء فهى كالقرابة، و أخبر بها عن مودّة الآباء إخبارا باللازم عن ملزومه. إذ كانت صداقة الآباء و المودّة بينهم يستلزم تأكّدها بين الأبناء و شدّة اتّصالهم. ثمّ أشار إلى تفضيل المودّة على القرابة بكون القرابة أكثر حاجة إلى المودّة في الانتفاع بها بين الخلق و المودّة أكثر استغناء عن القرابة في الانتفاع بها.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 397 و 398)

ترجمه شرح ابن میثم

292- امام (ع) فرمود:

مَوَدَّةُ الْآبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الْأَبْنَاءِ- وَ الْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ

ترجمه

«دوستى پدران، خويشاوندى ميان پسران است، و خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى».

شرح

لفظ «قرابة» را استعاره براى دوستى زياد ميان فرزندان آورده است، بنا بر اين دوستى همانند خويشاوندى است، به وسيله بازگو كردن محبّت بين پدران- از باب گفتن لازم و اراده ملزوم- خبر از محبّت پسران داده است، چون دوستى و محبّت ما بين پدران باعث ريشه دار شدن محبّت و ارتباط بيشتر بين پسران مى گردد.

آن گاه امام (ع) به برترى دوستى نسبت به خويشاوندى اشاره فرموده است به اين ترتيب كه خويشاوندى به دوستى در سود داشتن ميان مردمان، نياز بيشترى دارد، و دوستى در مفيد بودنش از خويشاوندى بى نيازتر است«».

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 673 و 674)

شرح مرحوم مغنیه

308- مودّة الآباء قرابة بين الأبناء، و القرابة إلى المودّة أحوج من المودّة إلى القرابة.

المعنى

للصداقة بين الآباء أثرها في الأبناء، و كذلك العداوة. و قلنا في شرح الحكمة 210: لا خير في قرابة لا مودة معها، و قال أبو فراس:

هيهات لا قرّبت قربى و لا رحم يوما اذا أقصت الأخلاق و الشيم

كانت مودة سلمان لهم رحما

و لم تكن بين نوح و ابنه رحم

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 400)

شرح شیخ عباس قمی

312- مودّة الآباء قرابة بين الأبناء، و القرابة أحوج إلى المودّة«» من المودّة إلى القرابة.«» استعار لفظ القرابة للمودّة المتأكّدة بين الأبناء فهي كالقرابة.

قال الشاعر:

أ بقى الضّغائن آباء لنا سلفوا فلن تبيد و للآباء أبناء

«» و ورد: الحبّ و البغض يتوارثان.«» و من كلام بعضهم، لمّا قيل له: أيّما أحبّ إليك أخوك أم صديقك [فقال:] إنّما أحبّ أخي إذا كان صديقا.«» فالقربى محتاجة إلى المودّة، و المودّة مستغنية عن القربى.

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص233)

شرح منهاج البراعة خویی

(297) و قال عليه السّلام: مودّة الاباء قرابة بين الأبناء، و القرابة إلى المودّة أحوج من المودّة إلى القرابة.

المعنى

القرابة رابطة بين الأفراد تنشأ عن و شائج الرّحم و الاشتراك الجذري في الاباء و الامّهات، و تتأكّد بالانس و المعاشرة و تبادل الاحساس و التعاون في شتّى نواحى الحيوة و المودّة الجارية بين الاباء تقوم مقام لحمة النسب و توجب الانس و المعاونة بين الأبناء، فتتحوّل مودّة الاباء إلى قرابة عملية بين أبنائهم، فيدعو بعضهم بعضا أخا و عمّا و خالا، و إذا تحقّق الودّ الخالص بين اناس يكون أكثر فائدة من صرف القرابة النسبية إذا لم تقترن بالمودّة، أو تتكدّر بالخصومة و العداوة

الترجمة

فرمود: دوستي پدران خويشاوندي فرزندانست، و خويشاوندي بمهر نيازمند تر است از مهرورزي بخويشاوندى.

  • مهر پدران براى أولادچه نسب شعار و پيوند باشد
  • خويشي بمودّتست محتاجبيش از خود دوستي به پيوند

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 396 و 397)

شرح لاهیجی

(344) و قال عليه السّلام مودّة الاباء قرابة بين الابناء و القرابة احوج الى المودّة من المودّة الى القرابة يعنى و گفت (- ع- ) كه دوستى پدران با يكديگر بسبب بودن خويشى است در ميان پسران و خويش بودن محتاج تر است بسوى دوست بودن از دوست بودن بسوى خويش شدن زيرا كه ظهور اثار دوستى محتاج بخويشى نيست امّا ظهور اثار خويشى موقوفست بدوستى

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 320)

شرح ابن ابی الحدید

314: مَوَدَّةُ الآْبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الْأَبْنَاءِ- وَ الْقَرَابَةُ أَحْوَجُ إِلَى الْمَوَدَّةِ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ كان يقال الحب يتوارث و البغض يتوارث- و قال الشاعر

أبقى الضغائن آباء لنا سلفوا فلن تبيد و للآباء أبناء

- و لا خير في القرابة من دون مودة- و قد قال القائل لما قيل له- أيما أحب إليك أخوك أم صديقك- فقال إنما أحب أخي إذا كان صديقا- فالقربى محتاجة إلى المودة- و المودة مستغنية عن القربى

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 214)

شرح نهج البلاغه منظوم

[299] و قال عليه السّلام:

مودّة الآباء قرابة بين الأبناء، و القرابة أحوج إلى المودّة من المودّة إلى القرابة.

ترجمه

دوستى پدران با هم بين پسران نزديكى و خويشى مى آورد (بهمان طورى كه دشمنى بين آنان در اينان هم توليد دشمنى ميكند) و خويشاوند بدوستى نيازمندتر است تا دوستى بخويشاندى، (مثلى است معروف از كسى پرسيدند، برادرت را بيشتر دوست دارى، يا رفيقت را گفت برادر هم خوب است دوست و رفيق باشد).

نظم

  • چو باشد دوستى بين پدرهاكند توليد خويشى بر پسرها
  • كشد در بينشان بر دشمنى كارشود بين پسرها هم پديدار
  • دو كس را دوستى چون در فراز است از آن در باب خويشى نيز باز است
  • كس ار از دوستى شد با كسى خويشنياز او بود بر دوستى پيش
  • محبّت چون كنى با خويش آوند دلش را آورى با مهر در بند
  • عوض او دل بمهر تو نهادهحمايت از تو را با جان ستاده
  • اگر خويش از تو گاهى بد پذيرد بدى را با خوشى ناديده گيرد
  • ره اغماض و عفوت مى سپاردبأبرو خم برويت هم نيارد
  • و ليكن مهربان يارى رفيقى بغير از دوستى ديدار طريقى
  • چو خويشاوندى اندر ميان نيسترفاقت هست و پيوندى ز جان نيست
  • گهى بى مهرئى گر از تو بيند محبّت را ره ديگر گزيند
  • بنا بر اين بكن نيكى بخويشان نماى انفاق مالت را بر ايشان
  • گه و بيگاهشان تيمار خوارىكن و بر زخمشان مرهم گذارى

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 85 و 86)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
Powered by TayaCMS