حکمت 423 نهج البلاغه : اقسام روزی

حکمت 423 نهج البلاغه : اقسام روزی

متن اصلی حکمت 423 نهج البلاغه

موضوع حکمت 423 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 423 نهج البلاغه

423 وَ قَالَ عليه السلام الرِّزْقُ رِزْقَانِ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا وَ مَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا حَتَّى يَسْتَوْفِيَ رِزْقَهُ مِنْهَا

موضوع حکمت 423 نهج البلاغه

اقسام روزى

(اقتصادى، اعتقادى)

ترجمه مرحوم فیض

423- امام عليه السّلام (در باره روزى) فرموده است 1 روزى دو جور است: يكى ترا مى جويد و ديگرى را تو مى جويى، پس كسيكه دنيا خواه باشد (براى روزى خود را برنج اندازد) مرگ او را مى طلبد تا از دنيا بيرونش برد، و كسيكه آخرت خواهد (بطاعت و بندگى مشغول بوده و بيش از نياز براى روزى تلاش نكند) دنيا او را مى طلبد تا او از آن روزى خود را تمام بستاند (خلاصه روزى جوياى طالب آخرت و دنيا خواه جوينده روزى است).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1287)

ترجمه مرحوم شهیدی

431 [و فرمود:] روزى دو گونه است: آن كه بجويد و آن كه بجويندش، پس آن كه دنيا را جويد مرگ در پى او پويد تا از دنيايش برون راند و آن كه آخرت را خواهد دنيا او را جويد تا روزيش را به كمال بدو رساند

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 438)

شرح ابن میثم

406- و قال عليه السّلام:

الرِّزْقُ رِزْقَانِ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ- فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا- وَ مَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا حَتَّى يَسْتَوْفِيَ مِنْهَا رِزْقَهُ مِنْهَا

المعنى

استعار للرزق وصف الطالب باعتبار أنّه لا بدّ من وصوله فهو كالطالب لصاحبه.

و نفّر عن طلب الدنيا بما يلزمها من الغاية المقدّرة و هى الموت فكأنّه طالب للمرء لغاية إخراجه من الدنيا بسبب طلبه لها، و رغّب في طلب الآخرة بما يلزمه من طلب الدنيا و أهلها لمن انقطع عنها حتّى يصل إليه رزقه منها و هو محمود. و قد بيّنا فيما سلف وجه إقبال الناس على من ينقطع عنهم.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 450)

ترجمه شرح ابن میثم

406- امام (ع) فرمود:

الرِّزْقُ رِزْقَانِ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ- فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا- وَ مَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا حَتَّى يَسْتَوْفِيَ رِزْقَهُ مِنْهَا

ترجمه

«روزى دو قسم است: يكى آن كه در پى تو است و ديگرى آن كه تو در پى آنى، پس كسى كه خواهان دنياست مرگ او را مى طلبد تا از دنيا ببردش، و كسى كه طالب آخرت است دنيا او را مى طلبد تا وى از آن روزى خود را كامل ببرد».

شرح

امام (ع) صفت طالب را براى روزى از آن رو استعاره آورده است كه روزى همچون كسى كه در پى صاحبش در آيد ناگزير به او مى رسد. و از طلب دنيا به دليل نتيجه مقدّرى كه در پى دارد، يعنى مرگ، بر حذر داشته است به طورى كه گويى مرگ شخص را دنبال مى كند تا او را از دنيا بيرون سازد، آن هم به خاطر آن كه خود شخص، دنيا را مى جويد، و وادار به رفتن در پى آخرت نموده است به دليل اين كه لازمه طلب آخرت آن است كه دنيا و اهل دنيا در پى كسى مى روند كه از دنيا بريده است تا آنجا كه روزى وى از دنيا مى رسد، و اين كارى است پسنديده، و ما در گذشته دليل اقبال مردم را بر كسى كه از ايشان بريده است بروشنى بيان كرديم.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 761 و 762)

شرح مرحوم مغنیه

425- الرّزق رزقان: طالب و مطلوب، فمن طلب الدّنيا طلبه الموت حتّى يخرجه عنها، و من طلب الآخرة طلبته الدّنيا حتّى يستوفي رزقه منها.

المعنى

(طالب) أي رزق من غير احتساب (و مطلوب) و هو الذي صممت عليه، و سعيت اليه (فمن طلب الدنيا) لا يلوي على شي ء (طلبه الموت) و أدركه قبل أن يبلغ من الدنيا حاجته، (و من طلب الآخرة إلخ).. و سعى لها سعيها نال منها ما أراد، و من قبل أخذ من دنياه ما كفاه. و تقدم مع الشرح قوله في الخطبة 97: «و طالب للدنيا و الموت يطلبه» و في الحكمة 378: «الرزق رزقان إلخ».

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 465)

شرح شیخ عباس قمی

135- الرّزق رزقان: طالب و مطلوب، فمن طلب الدّنيا طلبه الموت حتّى يخرجه عنها، و من طلب الآخرة طلبته الدّنيا حتّى يستوفي منها رزقه.«» هذا تحريض على طلب الآخرة، و وعد لمن طلبها بأنّه سيكفي طلب الدّنيا، و إنّ الدنيا ستطلبه حتّى يستوفي رزقه منها.

و قد قيل: مثل الدّنيا مثل ظلّك، كلّما طلبته بعد عنك، فإن أدبرت عنه تبعك.«» و لهذا قال عليه السلام- كما في الديوان المنسوب إليه: «إنّما الدّنيا كظلّ زائل».«»

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص114)

شرح منهاج البراعة خویی

(410) و قال عليه السّلام: الرّزق رزقان: طالب، و مطلوب، فمن طلب الدّنيا طلبه الموت حتّى يخرجه عنها، و من طلب الاخرة طلبته الدّنيا حتّى يستوفى رزقه منها.

المعنى

تقسيم الرزق إلى قسمين باعتبار حال المرزوق، فالرزق الطالب لمن صرف همّه في أمر آخرته و لا يتوجّه إلى تحصيل الدّنيا لعلوّ همّته، فالرزق المقدّر له يطلبه حتّى يصل إليه و الكسب بمقدار تحصيل القوت لنفسه و عياله الواجبى النفقة من طلب الاخرة أيضا.

و الرزق المطلوب لمن طلب الدّنيا و لم يهتمّ بالاخرة، و هو الذي يطلبه الموت حتّى يخرجه من الدّنيا.

الترجمة

فرمود: روزى دو تا است: يكى جوياى روزيخور است و يكى را جويند، هر كس بدنبال دنيا رود مرگ در دنبال او باشد تا از دنياش بيرون برد، و هر كس دنبال آخرت رود دنيا بدنبال او باشد تا همه روزى او را بوى بپردازد.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 507 و 508)

شرح لاهیجی

(460) و قال (- ع- ) الرّزق رزقان طالب و مطلوب فمن طلب الدّنيا طلبه الموت حتّى يخرجه عنها و من طلب الاخرة طلبته الدّنيا حتّى يستوفى رزقه منها يعنى و گفت (- ع- ) كه روزى دو قسم روزى است يك قسم طلب كننده است و يك قسم طلب كرده شده پس كسى كه طلب كند دنيا را طلب كند او را مرگ تا اين كه بيرون كند او را از دنيا و كسى كه طلب كرد اخرت را طلب كند او را دنيا تا اين كه استيفا كند روزى خود را از ان

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 330)

شرح ابن ابی الحدید

440 وَ قَالَ ع : الرِّزْقُ رِزْقَانِ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ- فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا- وَ مَنْ طَلَبَ الآْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا حَتَّى يَسْتَوْفِيَ مِنْهَا رِزْقَهُ هذا تحريض على طلب الآخرة- و وعد لمن طلبها بأنه سيكفي طلب الدنيا- و إن الدنيا ستطلبه حتى يستوفي رزقه منها- . و قد قيل مثل الدنيا مثل ظلك- كلما طلبته بعد عنك فإن أدبرت عنه تبعك

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 76)

شرح نهج البلاغه منظوم

[422] و قال عليه السّلام:

الرّزق رزقان: طالب، و مطلوب فمن طلب الدّنيا طلبه الموت حتّى يخرجه عنها، و من طلب الأخرة طلبته الدّنيا حتّى يستوفى رزقه منها.

ترجمه

روزى دو تا است: يكى تو را جويا، ديگرى را تو جويا، آنكه جوياى دنيا (و روزى زيادترى) است مرگش بجويد و از جهانش بيرون كشد، آنكه جوياى آخرت است (و چندان بند روزى دنيا نيست) جهانش بجويد، تا او روزى خويش را بتمام از جهان بستاند (جان سخن اين كه آنكه دنبال آخرت است روزى دنبال او است، و آنكه دنبال دنيا است همواره دنبال روزى دوان و روزى از وى در فرار است).

نظم

  • بدانكه روزى دنيا دو جور استيكى نزديك و ديگر سخت دور است
  • يكى رزقى كه مى باشى تو جويادگر رزقى كه آن سوى تو پويا
  • يكى رزقى كه آيد با دويدندگر دون دويدن در رسيدن
  • هر آن مردى بدنيا پاى بند استجهان او را بكار ريشخند است
  • بدور خويش او را مى دواندبچنگ مرگ ناگاهش كشاند
  • شده عمرش سيه با زشت حالىرود بيرون از آن با دست خالى
  • و ليك آن كس كه پشتش برجهانستبعقبا مرغ جانش پر زنان است
  • مگر بر رزق خويش او را بجويدبدنبالش جهان چا را سيه پويد
  • ز عيشش تا كه بر خوردار سازدسويش با نعمت بسيار تازد
  • دلا در كار دنيا كمترك كوشبكار افكن بر عقبا نيرو و توش
  • كه دنيا خود بخواهد خواهد رسيدنخودش را سوى تو خواهد كشيدن

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 206 و 207)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʆ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(6)

به مالک اشتر می نویسد:« و ایاک و الاستثمار بما الناس فیه اسوه» (نهج البلاغه، نامه ی 53)؛ مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوی هستی امتیاز خواهی! از اموری که بر همه روشن است غفلت کنی.
Powered by TayaCMS