راههاى خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى در اسلام

راههاى خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى در اسلام

هر كس قادر است با یك تصمیم قوى عزم جزم و با رعایت اصل تدریج، به تمرین عملى در این زمینه بپردازد. اگر كسى تصمیم بگیرد حداقل به مدت چهل روز در برخورد خود نسبت به اطرافیان تجدید نظر نماید و در این مدت باروئى گشاده، لبى خندان و رابطه‏اى صمیمى برخورد نماید، قطعا نتایج خوبى خواهد گرفت.

البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری كند و با خدا و قرآن و اهل بیت (ع ) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه كند به تدریج اقبالش بیشتر شده و اخلاق خوش او به صورت ملكه راسخه در می آید.

تمامى روایات بحث از میزان الحكمة، ج 3، ص 137 به بعد یادداشت شده است.

بهترین روش رفتار با دیگران را مى‏توان از كلام رسول ‏اكرم(ص) آموخت كه فرمود: هیچ یك از شما مؤمن نیست مگر این كه براى برادرش آن بخواهد كه براى خود مى‏خواهد» و یا در جاى دیگر فرمود: «دست خود را بر سر هر كس كه مى‏ خواهى بگذار و براى او آن بخواه كه براى خود مى ‏خواهى» (بحارالانوار، ج 71، ص 234)

بنابراین اگر روشى را دوست دارید كه مردم آن گونه با شما رفتار كنند، به همان روش با دیگران برخورد كنید. هر چه را براى دیگران پیشنهاد مى‏كنید همان بهترین روش است و شما نیز بر اساس آن با آنان رفتار كنید. زیرا انسان جز انتظار خوش رفتارى از مردم ندارد، كمترین اهانتى را از سوى آنان نمى‏پذیرد راضى نیست كه كسى به او تهمت زند، و نمى‏پسندد كه كسى از معایب او پیش دیگران سخن بگوید هر چند آن عیوب را واقعا داشته باشد.

شخصیت انسان در عرصه روابط گوناگونی شکل می گیرد. این روابط به ترتیب عبارتند از: رابطه انسان با خود، رابطه با خدا و رابطه با دیگران. انسان موجودى اجتماعى است و نیازمند معاشرت، تبادل افكار و ایجاد روابط نیكو با همنوعان است و بر اثر همین معاشرتها و تبادل افكار روابط انسانى شكل مى‏گیرد و فرهنگ انسانى هویت خود را آشكار مى‏سازد، در دیدگاه اسلامى، جامعه و روابط انسانى آن، رنگ الهى و عبادى به خود مى‏گیرد و همه جنبه‏هاى گوناگون رفتار آدمى در جهت نیل به هدف نهایى كه انسان كامل شدن است، معنا و مفهوم مى‏یابد. آداب معاشرت از نظر اسلام را مى‏توان در دو مرحله‏ى «اندیشه» و «عمل» خلاصه كرد. مرحله اندیشه به این معناست كه مسلمانان باید صفحه اندیشه و نیت خود را نه تنها نسبت به برادران دینى خود، بلكه نسبت به تمام انسانها و بلكه سایر موجودات نیكو و زیبا گردانند و اندیشه خیرخواهى، دوستى و سعادت آن‏ها را در سر بپرورانند و از نقشه كشى و توطئه چینى بر ضرر آنان بپرهیزند. امام على(ع) در این مورد مى‏فرماید: خداى سبحان دوست دارد كه نیت انسان درباره همنوعانش نیكو و زیبا باشد. (شرح غرر الحكم، ج 2، ص 667)

مرحله عمل: اسلام در مرحله عمل براى تنظیم روابط اجتماعى انسانها آداب و وظایفى قرار داده و پایه آن را بر ایمان به خدا و تقویت روح فضیلت و انسانیت بنا نهاده است. بسیارى دوست دارند در ارتباط با همنوعان خویش زندگى موفقى داشته باشند، ولى به جهت ناآگاهى از چگونگى معاشرت و آداب آن و نیز رعایت نكردن آن آداب، توانایى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را از دست مى‏دهند و به ناچار منزوى مى‏شوند. بنابراین شناخت این آداب در مرحله عمل و توانایى ایجاد ارتباط مناسب با قشرهاى مختلف جامعه از اهمیت بسیارى برخوردار است. امیرمؤمنان در یك دستور، خطوط كلى آداب معاشرت در مرحله عمل را این چنین بیان مى ‏كند: خویشتن را میان خود و دیگران میزان قرار ده؛ آن چه را براى خود مى‏خواهى، براى دیگران بخواه و آن چه را براى خود خوش نمى‏دارى، براى دیگران نیز خوش مدار. به كسى ستم نكن، چنانكه دوست ندارى به تو ستم شود و به دیگران نیكى كن همان‏گونه كه دوست‏دارى به تو نیكى شود. (نهج‏البلاغه، نامه 31، بند 28.)

آداب معاشرت در مرحله عمل

آداب معاشرت در مرحله عمل، بحث بسیار گسترده‏اى است كه این نامه گنجایش آن را ندارد. ما فقط بطور خلاصه مواردى از آنرا در اینجا ذكر مى‏كنیم:

1ـ احترام به دیگران:

احترام به معنى عدم تجاوز به حقوق آنان است كه شامل احترام به جان، مال، ناموس و آبروى آن‏ها مى‏شود. پیامبر اسلام(ص) در حدیثى فرمودند: مسلمان كسى است كه مردم از دست و زبان او در آسایش باشند، یعنى در رفتار و گفتار خود هیچ زیانى به دیگران نرساند و حقوق چهارگانه آنان را حفظ كند.

2ـ سلام و احوالپرسى:

شایسته است یك مسلمان هنگام دیدار برادران دینى خود، با سلامى آرامش بخش و شادى آفرین، آنان را شاد و مسرور سازد و به این وسیله روابط اجتماعى خود را تحكیم بخشد.

3ـ زیبایى كلام:

ما در سخن گفتن با دیگران دو وظیفه داریم؛ اول: سخنان خوب بگوییم و از سخنان زشت و خلاف ادب پرهیز كنیم. دوم: خوب و زیبا سخن گفتن: گاهى انسان سخنان خوبى دارد ولى آن‏ها را درست بیان نمى ‏كند. چنانچه شاعر گوید: هر سخن جایى و هر نكته مكانى دارد. به همین جهت در روایات بسیار سفارش شده كه قبل از سخن گفتن، كاملاً فكر كنید تا نسنجیده سخنى نگویید. چه بسا سخن حقى كه در محل نامناسبى بیان شود و باعث بروز مشكلات فراوانى گردد.

4ـ مزاح و شوخى:

اسلام براى مزاح و شوخى هم آداب خاص دارد. مزاح و شوخى چون باعث خنده و شادى مى‏شود یكى از بهترین عوامل آرامش روانى و رفع خستگى روحى محسوب مى‏شود و سبب ایجاد پیوند دوستى بین افراد مى‏گردد. پیامبر خدا و اهل بیت او نیز اهل مزاح و شوخى بوده‏اند و براى رفع خستگى و كسالت افراد از آن استفاده مى‏كردند ولى همانطور كه گفتیم آداب و قوانین خاص هم براى آن قرار داده‏اند.

اولاً: باعث آزار و اذیب طرف مقابل نشود، ثانیا: غیبت یا تمسخر مسلمانى در آن نباشد. ثالثا: زیاده‏روى و افراط در آن نكنند كه باعث مى‏شود هیبت و وقار شخص لكه‏دار شود و ارزش او را در بین مردم پایین آورد.ـ رعایت شئون اجتماعى مانند: پاكیزگى، وقار، احترام به بزرگترها، نظم و انضباط، وفاى به عهد، رازدارى، مهربانى و گذشت كه میزان نفوذ انسان را در دیگران بالا مى‏برد.

5ـ موارد ویژه:

در آداب معاشرت گرچه بر ما لازم است نسبت به همه انسانها و بلكه همه موجودات خیرخواه و مهربان باشیم، ولى دین اسلام در بعضى از موارد تأكید بیشترى كرده است. مانند 1ـ صله رحم و رسیدگى به اقوام و آشنایان و از همه مهمتر اعضاى خانواده 2ـ همسایه‏دارى و رعایت حقوق آنان 3ـ مهماندارى و آداب پذیرایى از آنان 4ـ عیادت مریض و رسیدگى به مشكلات او 5ـ تشییع جنازه و تسلى دادن به بازماندگان و رسیدگى به مشكلات آنان.

هر كدام از موارد فوق داراى مطالب و فروع فراوانى است كه احتیاج به توضیح و مطالعه وسیعى دارد ولى از مجموع آن‏ها مى‏توان نمایى كلى از آداب معاشرت اسلامى را بدست آورد.

7ـ آفات معاشرت:

مطلب دیگر این كه معاشرت با دیگران اگر در قالب رفت و آمد صورت گیرد، مانند صله رحم و رفت و آمد فامیلى و نیز معاشرت با دوستان و آشنایان، ممكن است داراى آفات و مضراتى هم باشد كه بى‏توجهى به آن آثار زیانبارى به دنبال دارد. بنابراین لازم است این معاشرت‏ها دقیق و حساب شده باشد. ما در اینجا به بعضى از نكات مهم در این زمینه اشاره‏اى مى‏كنیم:

1ـ پرهیز از گناه:

رفت و آمدها و معاشرت‏ها زمانى مفید و مؤثر و موجب خشنودى خداوند خواهد بود كه سبب گناه نباشد. چه بسا مهمانیهایى كه در آن شئون اسلامى رعایت نمى‏شود و بطور مثال حریم بین زن و مرد از بین مى‏رود. شركت در این جلسات براى خانواده‏ها و خصوصا بچه‏ها، بسیار خطرناك خواهد بود.

2ـ پرهیز از مزاحمت و تشكیل جلسات پر هزینه:

چه بسا افرادى به بهانه صله رحم و رفت و آمد، سبب تحمیل زحمت و مخارج زیادى به فامیل مى‏شوند. اینگونه معاشرت‏ها نه تنها جلب محبت نمى ‏كند بلكه باعث دشمنى و كینه مى‏شود.

3ـ پرهیز از خوشرویى و خوش اخلاقى بیجا:

یكى از آداب معاشرت، خوش اخلاقى و خنده رو بودن است، به شرطى كه به جا باشد. اما در مواردى خوش اخلاقى و خنده‏رو بودن، سبب سوء استفاده افراد مى‏شود و آنان را در انجام وظایف خود سست مى ‏كند. بطور مثال اگر معلم دائما با بچه‏ها شوخى كند و سختگیرى را به بهانه خوش اخلاقى كنار بگذارد، بچه‏ها دست از درس بر مى‏دارند و هیچكدام به آن اهمیت نمى‏دهند. پس حسن معاشرت همیشه به معناى خوشرویى و خنده رویى نیست. به همین جهت در روایتى آمده كه با گناهكاران چهره‏اى عبوس داشته باشید تا از كارهایشان دست بكشند. (وسائل، ج 11، ص 413)

در اینجا ما به بعضى از فنون اساسى در رفتار با دیگران اشاره مى ‏كنیم:

  1. اگر خواستید شخصى را نسبت به موضوعى متقاعد سازید سعى نكنید پیرامون آنچه شما مى‏خواهید با او به جر و بحث بپردازید بلكه اول از خواسته خود كوتاه بیایید و خواسته او را در نظر بگیرید آنگاه نظر خودتان را مطرح كنید.
  2. در روابط اجتماعى با دیگران سعى كنید از انتقاد، سرزنش و گلایه خوددارى كنید.
  3. سعى كنید نكات مثبت در رفتار و شخصیت دیگران را شناسایى كرده و آنها را بخاطر آن ویژگیها و رفتارها، تحسین صادقانه داشته باشید نه آنكه روى نكات منفى وى انگشت گذاشته او را مذمت كنید.
  4. ـسعى كنید شنونده خوبى براى دیگران باشید و دیگران را تشویق كنید درباره خود با شما حرف بزنند.
  5. به دیگران احترام بگذارید و كارى كنید كه احساس كنند مهم و با ارزش هستند و این كار را صمیمانه انجام دهید.
  6. در برخورد با دیگران با چهره‏اى گشاده و لبخند سخن را آغاز كنید.
  7. به جاى اینكه مستقیما به دیگران دستور دهید كارى براى شما انجام دهند، خواسته خویش را به شكل سؤال طرح كنید و به طور غیرمستقیم از آنها بخواهید خواسته‏تان را عملى كنند.
  8. اگر دیگران كارى براى شما انجام دادند، آنها را به هر طریقى كه ممكن است خوشحال كنید و از آنها تشكر و قدردانى كنید. ضمنا لازم است از حقوق دینى و اخلاقى ـ اجتماعى اى كه دیگران بر انسان دارند شناخت بیشترى پیدا نمود تا در اداء آن حقوق تلاش كرد. طبیعى است گاهى «دیگران» والدین یا برادران و خواهران فرد است گاهى، اقوام و فامیل‏اند، گاهى نیز همسایگان و گاهى اساتید و معلمان و یا سایر افراد و... مى‏باشند كه هر گروه و صنفى ویژگیها و حقوق خاص خود را دارند كه در این زمینه باید با مطالعه بیشتر شناخت خویش را تعمیق و گسترش دهید بنابراین توجه شما را به سیر مطالعاتى كه پیشنهاد مى‏كنیم به ترتیب انجام دهید و به همراه مطالعه، خلاصه‏ایى از نكته‏هاى مهمّ و كاربردى را بنویسید. آن گاه براى عمل به مفاد و مطالب استخراج شده، یك برنامه‏ى قطعى تدوین نمائید و در عمل به این برنامه استقامت بورزید.

درباره‏ى روابط اجتماعى، از خانواده گرفته تا جامعه، عمل به ارزش‏هاى دینى و اخلاقى بیانگر كرامت و ارزش والاى خود شخص است و نباید منتظر این بود كه عین این رفتار از طرف مقابل سر بزند، بلكه در هر شرایط وظیفه عمل به ارزش‏هاى به دست آمده است. هر چقدر رفتار و كردار منطبق با اصول ارزشى باشد، سیر پیشرفت و ترقى در مراتب انسانى آسان‏تر و سریع‏تر خواهد شد.

برای مطالعه بیشتر:

  1. آیین دوستى‏یابى، دیل كارنگى.
  2. اخلاق و معاشرت در اسلام، على قائمى، تهران، امیرى.
  3. اخلاق و معاشرت در اسلام، جواد محدثى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم.
  4. زندگى در آیننه اعتدال، مجتبى فرجى، قم، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى). كتاب حاضر مسئله میان‏روى را در مسائل گوناگون با استفاده از قرآن و حدیث و نظر برخى از حكما و اندیشمندان به بحث نشسته است.

از آثار متقدّمین، گلستان و بوستان سعدى، به لطافت روح شما كمك خواهد كرد.

نكته‏ى پایانى این است كه حتماً مجلات تخصصى را در این باره به صورت مداوم مطالعه نمائید و علاوه بر خواندن مقالات و تحقیقات، به تدریج خود نیز دست به قلم برده و حاصل افكار و تحقیقات و مطالعات خود را بنویسید.

از جمله مجله‏هاى تخصصى به دو مورد اشاره مى‏كنیم:

  1. بشارت، نشریه قرآن ویژه جوانان، قم، صندوق پستى 3319 - 37185.
  2. حدیث زندگى، قم، صندوق پستى 816 - 37185.

http://porseman.org

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت ʂ)

نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت (2)

هر یک از این دو امتیاز به تنهایی کافی است که به کلمات علی (ع) ارزش فراوان بدهد، ولی توأم شدن این دو با یکدیگر، یعنی این که سخنی در مسیرها و میدان های مختلف و احیاناً متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت را در همه ی آنها حفظ کرده باشد، سخن علی(ع) را قریب به حد اعجاز قرار داده است و به همین جهت سخن علی (ع) در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است
 امام شناسی در نهج البلاغه

امام شناسی در نهج البلاغه

از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʄ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(4)

هان ای فیلسوفان و حکمت آموزان، بیایید و در جملات خطبه ی اول این کتاب به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه ی خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آن که بیاناتی که در این میدان تاخت و تار شده است آنان را فریب ندهد.
Powered by TayaCMS