شوق به خدا

شوق به خدا
یا لطیف
سخنرانی حجة الاسلام سید محمد انجوی نژاد
1384
موضوع : شوق به خدا



در حالیکه بسیاری از مردم به دنبال این هستند که شوق خداوند را برانگیزانند ما چگونه می توانیم نسبت به خداوند شوق داشته باشیم و اگر ما بتوانیم در این شب بزرگ بهره ای که از آن می گیریم شوق خداوند را هم به دست بیاوریم قطعا همه چیز دریافت کرده ایم
ما در وجود خودمان یک روح الهی و یک روح شیطانی داریم.اغلب مردم فکر می کنند فقط شیطان است که ما را وسوسه می کند و ما را به سمت دنیا راغب می کند اما میزان رغبتی که روح ملکوتی ما به سمت خداوند دارد و اینکه این چند صباح را راحتتر زندگی کنیم و نفس مطمئنه ما وارد جنت شود قطعا بیشتر است.اینکه تو یک مسیر خدایی یا شیطانی را انتخاب کنی یک انتخاب مهم است.میل به خداوند وشوق الهی در وجود ما بسیار قوی است منتها موانعی وجود دارد که سعی دارد ما را از این میل قوی منصرف کند و به سمت میل ضعیف بکشاند در حالیکه همه ما احتیاج و رغبت داریم که خودمان را بالا بکشیم.لذا می بینیم از بعد از ماه رمضان در مقابل روح شیطانیمان کم می آوریم که بهتر است موانعی را که وجو د دارد و نمی گذارد به سمت خداوند شوق داشته باشیم بررسی کنیم

موانع شوق خدا

1. موانع درونی

اولین مانع,همین مانع درونی است که ما خودمان,نفسمان را به گناه کردن عادت داده ایم عادت شاد بودن در دنیا و دنیا را بر آخرت ترجیح دادن! عادتی که می شود خارجش کرد.
آیت الله بهاءالدینی به گونه ای با نفس خویش مقابله می کرد که این نفس از ملکوت لذت می برد و از شیطانیات فرار می کرد.

البته همه خوبیها همینطور هستند و حتی در مورد جوانها هم صدق می کند.جوانهایی هستند که از مناجات با خداوند لذت می برند چون نفسشان را به خوبیها عادت داده اند. و بدان تا زمانی که نمازت برای رفع تکلیف باشد از نمازت لذت نخواهی برد. و تا زمانی که از قیافه ملکوتی خودت لذت نبردی این شیطان است که در تو رخنه خواهد کرد.چرا که به مرور اگر بر نفسمون غالب نشویم این نفس فربه و قوی می شود در مقابل تمایلات شیطانی وامشب اگر خداوند عنایت کند می تواند تو را به شوق خودش تغییر دهد

2. موانع بیرونی

نفست عمر جاوید را برای تو مثال می زند و از یادت می برد که زمانی خواهی مرد و وقتی نفس با همه عجز شب 23 را به در خانه خداوند نمی آید نفس قوی می شود و این شب 23 را خانه ی آخر و آخرین جایگاه نمی پندارد. میگه حالا امشب هم نشد انشاءالله سال دیگر!!و اینکه مدام می گوید از این ستون به آن ستون فرج است

3. عدم تامل در اوضاع حیات و زندگی

زندگی را آنچنان که خودش زیبا می پندارد جلوه می دهد.مثلا طرف امشب آمده در خانه خدا نشسته ولی زیباییهایی را که شیطان از او خواسته از خداوند طلب می کند.لذا باید شوق خودمان را تقویت کنیم.و مدام به نفست نهیب بزن که از این ندای ملکوتی که خداوند برایت منظور کرده برای من منظور کن تا من به میل به جاودانگی و شوق خداوند برسم

در قرآن می فرماید :
ما ایمان را محبوب و زینت شما , و عصیان را مکروه قرار دادیم

به زور به سمت گناه نرویدبه زور تلقین شیرین بودن گناه را نداشته باشید.مثل کسی که به مهمانی دعوت شده و غذایی را دوست ندارد ولی آنقدر تعریف این غذا را شنیده و آنقدر به او تلقین شده که فکر می کند غذای مطلوبی است

4. بی اعتنایی به وسوسه ها

اگر نفست چیزی را از تو طلب کرد که مثلا فلان کار زیباست بگو نه .نه تنها زیبا نیست بلکه زشت است .اگر در برابر نفسمان بی اعتنا باشیم نفس لاغر می شود.اگر نفس گفت:تو نمی توانی فلان عبادت را انجام دهی و برایت مشکل است بگو می توانم و بسیار هم لذت بخش است
ذکر هایتان را حقیقی کنید وقتی صلوات می فرستید این صلوات قرار است مقاومت شما را بالا ببرد ننه اینکه تنها زبان و لب شما بچرخد و بگو:خدایا من امشب به سمت تو آمده ام و اگر از جانب تو کشش نباشد تلاش من راه به جایی نخواهد برد


تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

5. حرص

از حرص خودمان را دور کنیم.انسانی که می خواهد تمام دنیا را برای خودش داشته باشد.انسانی که فکر می کند اگر از مواهب دنیا محروم شود باخته و توجهی به نفسهای ملکوتی خویش ندارد این انسان هیچگاه مزه شوق عبادت الهی را نخواهد چشید

بنابراین تلاش برای رفع موانع برای رسیدن به شوق الهی

دو فراز جدید :

الهی آمرزش می طلبم از هر گناهی که با صرف وقت و تامل برای انجامش شب را به بیداری رساندم و صبح در ذیل سائلین به سوی تو گام برداشتم.

- الهی از تو آمرزش می طلبم از هر گناهی که مرا از آن نهی کردی و من مخالفت کردم یا آنرا برایم زشت شمردی و من آن را برای خودم زینت دادم

خدایا تویی که به وجدان ملکوتی من الهام کردی که چنین کاری زشت است اما من انجام دادم منی که لباسی زیبا از گناه دوختم و پوشیدم و گفتم کاری نکردم

*
بخواهیم به شوق خدا برسیم و دنبال بهره بردن از این دنیا باشیم و بدانیم که دنیا به سرعت می گذرد.به خدا قسم که ارزش این را ندارد نورانیت این شبها را به ثمن بخس به هدر بدهیم و خدا را شاهد است منی که امشب از شوق خدا صحبت می کنم هیچ شوقی برای رسیدن به او ندارم

سعی کنیم هر طور شده محبت از دنیا را از دل خارج کنیم و شوق به محبوب را جاگزین آن نماییم

اما چگونه!؟

اول از هر چیز امشب برای خودت محبت مخلوق را در دلت دوباره زنده کن.ابدا این مردمی که در خانه ی خداوند دست به دعا برداشته اند نمی دانند که بعد از مرگ چه گرفتاریهایی دارند که اگر می دانستند گرفتاریهای دنیا را بالکل فراموش می کردند

1. محبت عام

دل هر ذره را که بشکافی...آفتابیش در میان بینی
و یا
بر هر چه بنگرم تو نمودار بوده ای ...ای نانموده رخ تو چه بسیار بوده ای

امشب کسی که می خواهد شوق خدا را بگیرد آنقدر حواسش به خلایق هست از آن کودک فلسطینی تا آن مردی که در بیمارستان حتی به زحمت می تواند زبان بچرخاند و یا آن غریب و بدبختی که در کنج خانه ای افسرده نشسته و نمی تواند امشب در این محافل شر کت کند تاآن کسی که سحری و افطاری ندارد و تا آن بیانگرد غریب سرزمین حجاز آنقدر این دردها وجودش را گرفته که یادش می رود که خودش هم دردی دارد

چه راحت نشسته ایم چه راحت امشب خدا راهمان داده است و چه کسانی که آرزو دارند به جای تو باشند آیا یادشان هستی؟؟؟

خدایا من هیچی نمی خوام
خدایا آیا تو دلت بر دلهای شکسته نمی سوزد؟آیا اشک یتیم دریای غضب تو را به جوشش نمی آورد؟

بنابراین شوق خدا زمانی است که تو هم به خودت تکانی داده باشی

2. محبت خاص

خداوند می فرماید اگر شوق مرا می خواهند باید محبت مرا به دست آورد و محبتش را نسبت به من نشان دهد. و نیست مومن مگر آنکه مرا از خود و خویشان خود بیشتر دوست بدارد

مائده -54

روزگاری می آید که قومی می آیند که مرا دوست دارند و من هم آنها را دوست دارم

رابطه ما,رابطه ی عاشق و معشوقه.به دنیا توجهی ندارند و آرامش قلبیشان رضایت من است.قشنگترین لبخند هایشان زمانی است که با من در صحبتند

پس خوش آنکس که در عشق و جدل
بذل کرد خانمان و ملک و مال

اگر همه دنیا را هم به ما بدهند ما بدون خدا غمگینیم

بقره-165

اینایی که همه ی دنیا رو بهشون دادیم و فکر کردند محبت دنیا می تواند جای محبت خدا را بگیرد دیدند که هرگز اینطور نیست و حالا بعد از عمری دلش برای خدا تنگ شده

به خدا در دوران پیری و کهنسالی حسرت نخواهی داشت که کاش فلان ماشین داشتم بلکه حسرت خواهی خورد که چرا بیشتر با خدا نبودم اینکه ای کاش عمرم از دست نمی رفت و ای کاش

ولی افسوس
آن سبو بشکست و پیمانه ریخت

این دنیا وقتی نیش می زنه فکر می کنیم شیرین است در حالی که بدبختی های آن نیش بعد از مدتی به سراغمان خواهد آمد

هر که چو ... ظلمت جو شود
اندر آن ظلمت بماند تا ابد

دل باید بخواهد که به نور برسد.این دل باید امشب دنبال شوق خدا آمده باشد و باید احساس کمبود کرده باشد و اگر امشب آخرین فرصت عمرش بود فردا شب بتواند کنار مادرش زهرا به آرامش برسد

و اما سخن قرآن برای آنهایی که توجهی به دل ندارند

- مردم مثل عنکبوت به دور خودشان تار می تنند و عجب خانه ی الکی و سستی که با یک فوت این خانه از بین می رود

چه کسانی که فکر می کنند خانه دنیا می تواند آنها را در برابر هجومهای دنیا و آخرت حفظ کند.آنهایی که فکر می کنند با هر گونه گناه و چنگ زدن به قله های دنیا به آرامش می رسند عنکبوتهایی هستند که فکر می کنند در این خانه راحتند

و اما مطلبی راجع به دعاء

اول اینکه دعای امشب را دعای یک عاشق قرار دهیم نه گدا.چرا که دعای عاشق دعای خود معشوقه است و دعای سائل دعای امکانات

شرایط دعای عاشق

1. خودش را بخواهد

یادمان باشد که می میریم. یادمان باشد که اگر خودش را بخواهیم در لحظه ی مرگ کم نداریم

2.ا گر چیزی می پسندد قبول کن در واقع به مصلحت معشوق تن دادن

3. از خدا طلبی نداشته باشد

الهی مرا کیفیت چشمان تو کافیست
ریاضت کش به بادامی بسازد
خمار آلوده با جایی بسازد

همین یک نگاه هم امشب به من کنی کافیه و راضیم

4. همه چیز را بخواهد

شما فقیرید و شما همه چیز دارید.پس همه چیز بخواهید چون خداوند خودش فرموده و اما طلبی نداریم

5. از خداوند بخواه یا قضا را تغییر دهد یا رضا

به خداوند بگو اگر امشب نمی توانی قلب طماع مرا راضی کنی و نمی توانی قضای خودت را تغییر دهی که هم من راضی باشم و هم تو پس روح مرا ظرفیت ده
بصیرت عنایت کن تا من بتوانم رضایت خودم را بیابم

6. استجابت را دریاب
ادعونی استجب لکم

چه دعاهایی که فکر کردیم مستجاب نشده در حالی که خداوند مصلحت نداسته که در این دعا برآورده شود تا فردای قیامت به دادمان برسد و در آنجا آرزو می کردیم که ای کاش هیچ کدام از دعاهایمان در این دنیا مستجاب نمی شد .لذا همه ی ما مستجاب الدعوه ایم

7. استقامت داشته باش

چه بسا افرادی که شب 23 رمضان را می آیند و بعد از آن فکر می کنند آنچه را در این شب از خداوند خواسته اند خداوند به آنها نداده است در حالیکه اگر صبر داشته باشد خواهد فهمید که به او می دهند و نباید توقع داشته باشد که تا چیزی را امشب طلب کرد چند ساعت بعد بر آورده شود و به او بدهند

8. به خدا چیزی یاد نده

لازم نیست برای خداوند تعیین تکلیف کنی.حرفت را بزن . سرت را پایین بینداز و برو.


 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

کتاب شریف نهج البلاغه با 239 خطبه، 79 نامه و 472 حکمت و موعظه پس از قرآن مجید و در کنار احادیث شریف، کتاب دنیا و آخرت است؛ کتابی است که به شؤونات مختلف دنیوی و اخروی انسانها از جمله مبحث: «حکومت اسلامی، آیین زمامداری، رهبری، و ویژگی های حاکم اسلامی » نیک پرداخته است که امید است مجموعه مقالات این شماره برای علاقه مندان به این مبحث مهم، قابل توجه و سودمند باشد .
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʄ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(4)

هان ای فیلسوفان و حکمت آموزان، بیایید و در جملات خطبه ی اول این کتاب به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه ی خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آن که بیاناتی که در این میدان تاخت و تار شده است آنان را فریب ندهد.
 نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت ʂ)

نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت (2)

هر یک از این دو امتیاز به تنهایی کافی است که به کلمات علی (ع) ارزش فراوان بدهد، ولی توأم شدن این دو با یکدیگر، یعنی این که سخنی در مسیرها و میدان های مختلف و احیاناً متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت را در همه ی آنها حفظ کرده باشد، سخن علی(ع) را قریب به حد اعجاز قرار داده است و به همین جهت سخن علی (ع) در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
Powered by TayaCMS