عيوب بي‌حجابي

عيوب بي‌حجابي

بي‌حجابي نافرماني خدا و پيامبر است

كسي كه از خدا و پيامبرش نافرماني كند، فقط به خودش ضرر مي‌رساند و به خدا هيچ ضرري نمي‌رساند،. پيامبراكرم صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد:‌ «همه امتم وارد بهشت مي‌شوند مگر كسي كه خودداري نمايد». صحابه پرسيدند:‌ اي رسول خدا! چه كسي خودداري مي‌كند؟ فرمود:‌ «كسي كه مرا اطاعت كند، وارد بهشت مي‌شود و كسي كه مرا نافرماني كند، در واقع، خودداري نموده است».

بي‌حجابي گناهي بزرگ و مهلك است

اميمه دختر رقيقه خدمت پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم آمد تا با وي بيعت نمايد. پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «با تو بيعت مي‌كنم كه به خداوند شرك نورزي، دزدي نكني، مرتكب عمل زنا نشوي، فرزندت را به قتل نرساني، ‌به مردم تهمت و افتراء نبندي، نوحه نخواني و مانند جاهليت گذشته، خودت را ميان بيگانگان به نمايش نگذاري». ملاحظه مي‌كنيم كه در اين حديث، پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم بي‌حجابي را در كنار بزرگترين گناهان كبيره و هلاك‌كننده ذكر نموده است.

بي‌حجابي باعث لعنت ‌و دوري‌ از رحمت ‌خدا مي‌شود

پيامبر صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد:‌ «به زودي در پايان امت من، زناني مي‌آيند كه به ظاهر، لباس پوشيده‌اند ولي در واقع، عريان و لخت‌اند. آنها را لعنت كنيد زيرا آنها ملعون‌اند».

بي‌حجابي از صفات جهنميان است

رسول ‌الله صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد:‌ «دو گروه از جهنميانند كه من آنها را نديده‌ام: گروهي تازيانه‌هايي مانند دم گاو به دست دارند و مردم را تازيانه مي‌زنند و گروه دوم، زناني هستند كه به ظاهر، لباس پوشيده‌اند ولي در واقع، عريان و لخت‌اند. آنها با شكل و حركات،‌ مردان بيگانه را به طرف خود جذب مي‌كنند و خودشان هم به سوي مردان، تمايل دارند. سرهايشان مانند كوهان شتر است. اينها، وارد بهشت نمي‌شوند. حتي بوي بهشت هم به مشام آنها نمي‌رسد و اين در حالي است كه بوي بهشت از فاصلة بسيار طولاني به مشام مي‌رسد».

سياهي و تاريكي قيامت در انتظار بي‌حجابان

روايت شده است كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم فرمود:‌ «كسي كه بيرون از خانواده‌اش در لباس زينت،‌ خرامان راه رود، روز قيامت مانند شَبَه تاريكي است كه نوري ندارد». يعني زني كه برخلاف حجاب، دامن‌كشان و خرامان راه رود، روز قيامت در حالي مي‌آيد كه سياه و تاريك است گويا جسمش از تاريكي ساخته شده است. اين حديث، اگرچه ضعيف بوده اما معنايش صحيح است. زيرا لذت،‌ راحت، سيري، بركت، ‌خوشبويي و نوري كه در دنيا از معصيت و نافرماني خداوند حاصل شود، روز قيامت تبديل به عذاب،‌ خستگي، گرسنگي، بي‌بركتي،‌ بدبويي و تاركي مي‌شود. اما طاعات برعكس‌اند چنانچه بدبويي دهان روزه‌دار و خون شهيد، روز قيامت، خوشبوتر از مشك مي‌گردد.

بي‌حجابي نفاق است

آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند:‌ «بهترين زنان شما، زناني هستند كه محبوب،‌ زائو، همدرد و موافق شما باشند به شرطي كه تقوا را رعايت كنند. و بدترين زنان شما، زناني هستند كه حجاب را رعايت نمي‌كنند و با ناز و تكبر راه مي‌روند،‌ اين گروه از زنان، منافق‌اند. به همين علت، فقط تعداد كمي از زنان، وارد بهشت مي‌شوند».

بي‌حجابي پرده‌دري و رسوايي است

رسول ‌الله صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد: «هر زني، لباسش را در غير خانة شوهرش از تن بيرون آورد و به زمين بگذارد،‌ در حقيقت، پردة ميان خود و خداوند را دريده است».

بي‌حجابي عملي زشت است

زن، عورت است و آشكار كردن عورت، عملي زشت و منفور است. خداوند مي‌فرمايد:‌ «وَ إِذَا فَعَلُوْا فَاحِشَةً قَالُوْا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَ اللهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُوْلُوْنَ عَلَي اللهِ مَالا تَعْلَمُوْنَ». أعراف ـ‌ 28

(آنها هنگامي كه كاري زشت انجام مي‌دهند، مي‌گويند:‌ پدران خود را بر اين كار يافته‌ايم ـ پدران ما چنين مي‌كردند ما هم از آنها پيروي مي‌كنيم ـ و خدا ما را به آن دستور داده است! بگو:‌ خداوند به كار زشت، دستور نمي‌دهد. آيا چيزي را به خدا نسبت مي‌دهيد كه نمي‌دانيد) ؟

اين شيطان است كه انسان را به انجام كار زشت دستور مي‌دهد: «أَلشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ». بقره ـ‌ 268

(شيطان به شما وعدة فقر و تهيدستي مي‌دهد و شما را به انجام كارهاي زشت، دستور مي‌دهد).

زن بي‌حجاب، ويروسي آلوده و مضر است كه به ترويج فساد و فحشاء در جامعه اسلامي مي‌پردازد. خداوند مي‌فرمايد:‌ «إِنَّ الَّذِيْنَ يُحِبُّوْنَ أَنْ تَشِيْعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِيْنَ آمَنُوْا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيْمٌ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ اللهُ َيعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُوْنَ». نور ـ‌ 19

(بي‌گمان، كساني كه دوست دارند اعمال زشت، ميان مؤمنان پخش گردد،‌ در دنيا و آخرت، دچار عذابي دردناك خواهند شد. و خداوند ـ سرانجام و آثار مرگبار اعمال زشت را ـ مي‌داند و شما نمي‌دانيد).

بي‌حجابي كار شياطين است

نگاهي به ماجراي آدم و حوا به ما نشان مي‌دهد كه ابليس،‌ اين دشمن خدا، چه علاقه زيادي دارد تا عورات را آشكار سازد،‌ پرده‌هاي حجاب را پاره كند و به فساد و فحشاء دامن زند. مي‌توان گفت كه هدف اساسي ابليس،‌ پرده‌دري و بي‌حجابي است.‌ خداوند مي‌فرمايد:‌ «يَا بَنِيْ آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا».

أعراف ـ‌ 27.(اي فرزندان آدم! ـ مواظب باشيد ـ شيطان شما را نفريبد همانگونه كه پدر و مادرتان را ـ فريفت ـ و از بهشت بيرون كرد و لباس‌شان را از تن‌شان بيرون ساخت تا عورات‌شان را براي آنها نمايان سازد).

پس ابليس، مؤسس و بنيانگذار دعوت به بي‌حجابي و لختي است و رهبر كساني است كه حركت به اصطلاح «آزادي زن» را رهبري مي‌كنند. و در واقع، رهبر و پيشواي همه كساني است كه از او پيروي كرده و از دستورات خدا سرپيچي مي‌كنند به ويژه پيشواي آن زنان بي‌حجابي است كه با بي‌حجابي خود، مسلمانان را آزار مي‌دهند و جوانان‌شان را به فتنه و فساد مي‌كشند. آن حضرت صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد:‌ «بعد از خودم،‌ هيچ فتنه‌اي نگذاشتم كه ضررش براي مردان از زنان بيشتر باشد».

بي‌حجابي كار يهود است

يهود براي نابود كردن و از بين بردن ملت‌ها از طريق زنان، تلاش زيادي نموده اند. به طوري كه مؤسسات مختلف آنها، بي‌حجابي را به عنوان يكي از برنده‌ترين سلاحها مورد استفاده قرار داده‌اند تا جاييكه رسول ‌الله صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد:‌ «از فتنة دنيا و فتنة زنان، پرهيز كنيد. زيرا اولين فتنه در بني‌اسرائيل از طريق زنان بود». كتابهاي يهود هم حكايت از اين دارد كه خداوند دختران صهيون را به خاطر بي‌حجابي‌شان مجازات نموده است.‌ چنانچه در فصل سوم بخش اشعياي كتاب تورات آمده است كه:‌ «خداوند به زودي دختران صهيون را به خاطر بي‌حجابي و افتخار به صداي خلخال (پاي ‌برنجن) مجازات مي كند و از زيورآلاتي مانند خلخال، گيسو، حلقه، النگو، ‌برقع و سربند، محروم مي‌‌نمايد»

با اينكه پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم از مشابهت با كفار و پيروي از راه و روش آنها به ويژه در مورد زنان، هشدار داده است اما بيشتر مسلمانان، اين هشدار را ناديده گرفتند و از راه و روش كفار پيروي نمودند تا جايي كه پيشگويي رسول ‌الله صلی الله علیه وسلم محقق شد:‌ «شما وجب به وجب و گام به گام از راه و روش پيشينيان پيروي مي‌كنيد. حتي اگر آنها داخل لانة سوسماري شده‌اند شما هم داخل مي‌شويد». از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسيده شد:‌ مقصود از پيشينيان، يهود و نصاري است؟ فرمود: «پس چه كساني است»؟

اين زناني كه امروز از زنان يهود و نصاري تقليد مي‌كنند و با دستورات خدا و پيامبرش مخالفت مي‌كنند، با يهودي كه مورد خشم و غضب خداوند قرار گرفته‌ چقدر نزديك و شبيه‌اند.‌ آن يهودي كه سخنان خداوند را با شعار «سمعنا و عصينا» (شنيديم و نافرماني كرديم) استقبال كردند. و از طرفي با بانوان مؤمني كه دستورات خداوند را با شعار «سمعنا و أطعنا» (شنيديم و اطاعت كرديم) استقبال كردند، چه فاصلة زيادي دارند.

خداوند مي‌فرمايد:‌ «وَ مَن يُّشَاقِقِ الرَّسُوْلَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لّهُ الْهُدَي وَ يَتَّبِعَ غَيْرَ سَبِيْلِ الْمُؤْمِنِيْنَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّي وّ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيْراً». نساء ـ‌ 115

(كسي كه با رسول اكرم صلی الله علیه وسلم مخالفت مي‌كند بعد از اينكه راه هدايت برايش روشن شده است، و راهي جز راه مؤمنان در پيش گيرد، وي را به همان راهي كه در پيش گرفته، وامي‌گذاريم و در دوزخش مي‌سوزانيم. و دوزخ چه جايگاه بدي است)!

بي‌حجابي، جاهليت است

خداوند مي‌فرمايد:‌ «وَ قَرْنَ فِيْ بُيُوْتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُوْلَي». أحزاب ـ‌ 33.(در خانه‌هايتان بمانيد و همچون جاهليت پيشين ـ در ميان مردم ـ با آشكار ساختن اندام و زيورآلات خود ـ ظاهر نشويد).و پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم دعواي جاهليت را پليد و بد خوانده و از ما خواسته تا آن را رها كنيم و دور افكنيم و همچنين در صفات پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده است كه:‌ « … يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ». أعراف ـ‌ 157(چيزهاي پاك را براي ايشان حلال مي‌‌كند و چيزهاي ناپاك را بر آنان، حرام مي‌كند).

پس دعواي جاهليت، مانند بي‌حجابي جاهليت است. هر دو بدبو و ناپاك‌اند. و رسول‌الله صلی الله علیه وسلم همة امور جاهليت را ممنوع و حرام نموده است چنانچه در سخنراني حجه ‌الوداع فرمودند: «امروز همة امور جاهليت را زير پا گذاشتم». فرق نمي‌كند چه بي‌حجابي جاهليت باشد، چه دعواي جاهليت، چه حكم جاهليت، چه گمان جاهليت، چه تعصب جاهليت و چه رباي جاهليت، همه يكسانند.

بي‌حجابي، حيوانيت، ارتجاع و عقب‌ ماندگي است

برهنگي، طبيعت و خصلت حيوانات است. هرگاه، انسان به سوي آن گرايش پيدا كند، به عقب برمي‌گردد و به مرتبه‌اي پايين‌تر از مرتبه انسانيت كه خدا به بشر ارزاني داشته و ميل و گرايش به حجاب و پوشش را در نهاد و فطرت او گذاشته،‌ سقوط مي‌كند. اين را بايد بدانيم كساني كه بي‌حجابي و برهنگي را جمال و زيبايي مي‌بينند در واقع فطرتي مريض و ذوقي واژگون دارند. و اين خود، دليل تخلف و عقب‌ماندگي آنها است. نكتة قابل ملاحظه اينست كه ترقي و پيشرفت بشر با ستر و پوشش ارتباط مستقيم دارد به طوري كه هميشه نتيجه پيشرفت،‌ گرايش به ستر و پوشش بوده است. و نكتة ديگر اينكه حجاب زن با غريزة غيرت كه از روح سرچشمه و نشأت مي‌گيرد، تناسب و سازگاري دارد. اما بي‌بندوباري و بي‌حجابي از شهوت نشأت مي‌گيرد زيرا اين شهوت است كه انسان را به بي‌حجابي و اختلاط مي‌كشاند. و هر كس اين روش دوم (بي‌بندوباري) را انتخاب نمايد،‌ بايد روش اول (حجاب و غيرت) را فدا كند و يا بي‌حجابي و اختلاط با بيگانگان، صداي غيرت را در درونش خاموش نمايد. اينجاست كه بي‌حجابي دليل بر فساد فطرت، قلت حياء، بي‌غيرتي، كودني و بي‌احساسي است:

لحد الـركبتين تشمرينــا بربك أي نهر تعبرينـا

كأن الثوب ظل في صباح يزيد تقلصاً حيناً فحينا

تظنين الرجال بلا شعور لأنك ربما لا تشعرينا

اي زني كه لباست را تا زانوها بالا زده‌اي! از كدام رودخانه مي‌خواهي عبور كني و بگذري؟ لباس تو مانند سايه صبح است كه لحظه به لحظه، كوتاه‌تر مي‌گردد. گمان ميكني كه مردان نمي فهمند اما در واقع اين تو هستي كه نمي فهمي.

بي‌حجابي دروازة فسادي فراگير است

كسي كه به نصوص شريعت و رويدادهاي تاريخي بينديشد، به مفاسد و ضررهاي بي‌حجابي بر دين و دنيا پي خواهد برد به ويژه هنگامي كه در كنار بي‌حجابي، اختلاط زن و مرد هم باشد.

نتايج بي‌حجابي:

1- زنان بي‌حجاب در آرايش حرام و غير شرعي براي جلب توجه هر چه بيشتر با يكديگر به رقابت مي‌پردازند به طوري كه در اين راستا، ارزشهاي اخلاقي پايمال و اموال زيادي حيف و ميل مي‌شود. و زن به شكل كالاي حقير و پستي درمي‌آيد كه براي نگاه تماشاگران به بازار عرضه مي‌شود.

2- باعث فساد اخلاق مردان، به ويژه جوانان و نوجوانان مي‌شود و آنان را به ارتكاب انواع كارهاي زشت و حرام وامي‌دارد.

3- روابط خانوادگي را به هم مي‌زند. اعتماد افراد خانواده نسبت به يكديگر سلب شده و باعث عدم اعتماد ميان افراد خانواده و شيوع طلاق در جامعه مي‌شود.

4- با زن به عنوان وسيله‌اي تبليغاتي يا آلت سرگرمي در زمينه‌هاي مختلف تجاري، رفتار مي‌شود.

5- بي‌حجابي براي خود زن نيز بد تمام مي‌شود زيرا نمايش اندام، خود نوعي اعلان سوءنيت و خبث دروني است و همين امر باعث مي‌شود تا مورد اذيت و آزار افراد شرور و نادان قرار گيرد.

6 - انتشار انواع بيماريها:‌ رسول ‌الله صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد: «هرگاه، زنا در قومي به حدي شيوع پيدا كند كه علني و آشكار گردد، طاعون و انواع بيماريهاي بي‌سابقه ميان آنها شيوع پيدا خواهد كرد».

7- زناي با چشم به سهولت و آساني انجام مي‌گيرد. رسول ‌الله صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد:‌ «زناي چشم، نگاه كردن است». و حفظ و نگهداري چشم از نگاه به نامحرم كه ما براي رسيدن به رضاي خدا به آن دستور داده شده‌ايم، مشكل مي‌شود.

جامعه‌اي كه بر اثر بي‌حجابي دچار فساد و فحشاء شده است، سزاوار نزول عذابهاي عمومي مي‌گردد كه قطعاً خطرش از بمب‌هاي هسته‌اي و زمين‌لرزه‌ها بيشتر است. خداوند مي‌فرمايد: «وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيْهَا فَفَسَقُوْا فِيْهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيْراً».اسرا-16

(هرگاه، بخواهيم شهر و دياري را نابود كنيم، افراد ثروتمند،‌ خوشگذران و شهوتران را به قدرت مي‌رسانيم، پس آنان در ديار، به فسق و فجور مي‌پردازند در نتيجه، سخن ـ تهديدآميز ـ ما متحقق و قطعي مي‌گردد و اينجاست كه آن مكان را به شدت درهم مي‌كوبيم و نابود مي‌كنيم.)

رسول ‌الله صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد: «اگر مردم، منكر را ببينند و آن را تغيير ندهند، به زودي خداوند آنها را دچار عذابي فراگير و همگاني خواهد كرد».

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
Powered by TayaCMS