فضایل و مناقب پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در قرآن

فضایل و مناقب پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در قرآن

فضایل و مناقب پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در قرآن

قرآن کریم، در آیات متعددی به فضایل پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ اشاره کرده است؛ فضایلی که منحصر به آن وجود مقدس است و هر یک از آنها از منقبتی از مناقب بی شمار آن وجود نازنین پرده برداشته است. در این بخش به تعدادی از آنها، به کمک آیات کریمه قرآن، اشاره می کنیم:

.1 کلامش جز وحی نیست

پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که کلام و سکوتش مظهر کلام و سکوت خداست، هر چه می گوید وحی است:

 وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهوی اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی

یعنی آنچه را که به عنوان سنت و سیرت و گفتار دینی از او می شنوید، وحی است. این آیه کریمه به لفظ و لسان اختصاص ندارد بلکه مصونیت منطق، رفتار، سنت و سیره او را نیز می رساند. به فرض از این آیه نتوان این معنای وسیع و فراگیر را استنباط کرد.

از آیه سوره انعام و سایر آیاتی که می گوید: پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ جز از وحی تبعیت نمی کند: «اِنْ اَتَّبِعُ اِلاّ ما یوحی اِلَیَّ» می توان به خوبی استظهار کرد که سیره رسول خدا چه در گفتار و رفتار و چه در املا ـ که کتاب تسبیبی است ـ هیچ گاه بدون اذن وحی نیست و در ابلاغ وحی نیز هرگز بخل نمی ورزد.

.2 عظمت روحی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

در عظمت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ همین بس که خدای سبحان می فرماید:

وَ لَقَدْ اتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانیوَالْقُرْآنِ الْعَظیم

ما سوره مبارکه "فاتحه" و قرآن عظیم را به تو دادیم.

کتابی که "لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنِ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللّه" .اگر حقیقت آن را بر کوه نازل می کردیم، آن کوه متلاشی می شد؛ کوه توان تحمل عظمت قرآن را ندارد اما تو به خوبی آن را تحمل می کنی.

.3 او مظهر اسم «محیی» و «مغنی» است

خداوند سبحان، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ را محور حیات قرار داده، او مظهر "محیی" است و پیروی از او حیات بخش است: یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوُا اِسْتَجیبوا للّه وَ لِلْرَّسولِ اِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ، مقصود از این حیات، حیات نباتی یا حیوانی یا حیات نازل ترین درجه انسانی و مانند آن نیست؛ زیرا خداوند به مردم خطاب نمی کند بلکه به مؤمنان خطاب می کند، به آنان که از اصل حیات اسلامی طرفی بسته اند، می فرماید: پیروی از پیامبر، شما را زنده تر می کند یا همچنان حیاتتان را محفوظ نگه می دارد.

در این آیه با خطاب تشریفی می فرماید: ای کسانی که با مؤمن شدن بخشی از حیات خویش را تحصیل کردید، پیرو محور حیات باشید تا حیاتتان محفوظ بماند، یا به حیات برتر راه یابید، اگر ایمانتان ظاهری است بکوشید آن را باطنی کنید، پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ محور حیات است یعنی خود زنده و مظهر "اَلْحَیُّ الَّذی لایَموت" است، پیروی از او نیز حیات جاودانه می بخشد.

خدای سبحان، رسول اکرم ـ صلی الله علیه وآله ـ را مظهر«غنی» می داند، اغنا و بی نیاز کردن را به او نسبت داده می فرماید: بداندشان نخواستند از مؤمنان انتقام بگیرند مگر این که خداوند و پیامبر آنان را بی نیاز کرد: "اَغْنیهُمُ اللّه وَرَسولُهُ" آن اندازه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرد شاخص و برجسته ای است که مظهر "مغنی" می شود.

این که خدای تعالی اغنای پیامبر را در ردیف اغنای خود بیان فرموده نشانه آن است که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ، مظهر این نام شریف است؛ خداوند در میان پیامبران، صفت برجسته "اغناء" را به کسی جز پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ اسناد نداده است سر این نکته آن است که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بنده کامل است و بندگی، اصلی است که انسان را مظهر ربوبیت می کند و لازمه اطاعت از خداوند، بی نیازی از غیر او است: "طاعَتُهُ غنی" و اگر این اطاعت به کمال مطلوب رسید، آن بنده محض و مطیع صرف، مایه بی نیازی دیگران هم خواهد شد و در حقیقت، آن بندگی خداست که مغنی است.

4. تجلیل خداوند نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خطاب

خدای سبحان، از نظر ادب محاوره، حرمتی خاص برای پیامبر خاتم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ قایل است که برای انبیای پیشین قایل نبوده. انبیای گذشته را با نام مخصوص آنها خطاب می کند، اما هرگز نام مبارک پیامبر اسلام را به عنوان "یا محمد" نمی برد بلکه همیشه از او با تعبیرهای تجلیل آمیزی همچون: "یا أیّها النبی"، "یا أیّها الرسول" یاد می کند. مثلا درباره آدم ابوالبشر می فرماید:

"یا آدَمُ اْسْکُنْ اَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّة"

درباره حضرت نوح می فرماید:

"یا نُوح اِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أهْلِک"

درباره موسی:

"یا مُوسی أَقْبِلْ وَ لاتَخَفْ"

ولی درباره رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ علاوه بر خطاب جلالت آمیز خود، به بندگان نیز می آموزد:

"لا تَجْعَلوُا دُعاءَ الْرَّسولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضُکُمْ بَعْضاً"

هر گاه خواستید پیامبر را صدا بزنید او را مانند مردی عادی صدا نزنید.

بلکه هم نحوه صدا زدن و هم اصل آن آمیخته با تجلیل و تکریم باشد.

5.عالم بودن به غیب و شهادت

از مقامهای منیع رسالت، اطلاع بر غیب است. خدای سبحان می فرماید:

قُلِ اْعْمَلوُا فَسَیَرَیْ اللّهُ عَمَلُکُمْ وَ رَسوُلُهُ وَ الْمُؤْمِنون به مردم بگو هر کاری می کنید خدا، پیامبر و مؤمنان می بینند.

یعنی مقام رسالت که مقام اطلاع بر غیب، آگاهی بر نهان و نهاد انسان ها، قلب ها و فکرها و سرهای دیگران است، از کارهای شما اطلاع دارد. این که خدا فرمود: بگو پیامبر می بیند، تنها اخبار نیست بلکه با این بیان، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ را مظهر عالم غیب و شهادت کرده است.

خداوند در جای دیگر می فرماید:

عالِمُ الْغَیْبِ فَلایَظْهَرُ عَلی غِیْبِهِ اِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسولٍ خداوند عالم غیب است و غیب را بر احدی آشکار نمی کند مگر بر رسولی که مرتضی باشد.

یعنی دینش مرضی خدای سبحان باشد و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به یقین مرتضای خدا و دین او به یقین خداپسندانه بود. از این آیه استفاده می شود که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ عالم غیب است.

6.دارنده شرح صدر

خداوند سبحان به رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ می فرماید:ما برای این که تو را به مکتب لدی اللهی برسانیم و از ام الکتاب برخوردارت کنیم. ظرف دلت را باز کردیم تا گنجایش این علوم را داشته باشی.

اَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکْ * اَلَّذی اَنْقَضَ ظَهْرَک

آن بار توان فرسا را از دوش تو برداشتیم و سینه ات را گشودیم، مانعی از درون و فشاری از بیرون نداری، می توانی اسرار را بنگری و سختی ها را تحمل کنی.

7.درود فرستادن خدا و ملائکه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

مقام پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ آن قدر والاست که آفریدگار هستی و تمامی فرشتگان بر او درود می فرستند و خداوند به همه مؤمنان دستور می دهد که آنها هم بر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ درود بفرستند:

اِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبی یا اَیُّهاَ الَّذینَ آمَنوُا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّموُا تَسْلیماً

خداوند  و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید! بر او درود بفرستید و سلام گویید و تسلیم فرمانش باشید.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امام شناسی در نهج البلاغه

امام شناسی در نهج البلاغه

از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

کتاب شریف نهج البلاغه با 239 خطبه، 79 نامه و 472 حکمت و موعظه پس از قرآن مجید و در کنار احادیث شریف، کتاب دنیا و آخرت است؛ کتابی است که به شؤونات مختلف دنیوی و اخروی انسانها از جمله مبحث: «حکومت اسلامی، آیین زمامداری، رهبری، و ویژگی های حاکم اسلامی » نیک پرداخته است که امید است مجموعه مقالات این شماره برای علاقه مندان به این مبحث مهم، قابل توجه و سودمند باشد .
 مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

مدرسان واقعی وحی از نگاه نهج البلاغه

درباره امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده است «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر دانشم و علی در آن است.»جابربن حیان، پدر علم شیمی، در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) دانش آموخت؛ حسن بصری، مؤسس مکتب کلامی اشاعره؛ واصل بن عطاء مؤسس مکتب کلامی معتزله؛ ابوحنیفه، بنیانگذار مکتب فقهی حنفی؛ مالک، بنیانگذار مکتب فقهی مالکی، از شاگردان دانشگاه جعفری بوده اند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
Powered by TayaCMS