نماز، يكي از مواقع استجابت دعا

نماز، يكي از مواقع استجابت دعا

دعا در نماز عشاء

دعاي مستجاب بعد از نماز واجب

تأثير دعا بر نماز

دعا يا نماز مستحبي؟

اهمیت دعا درنماز

تأثير قرآن بر دعا

ذكر مصيبت

کلید واژه ها: دعا- دعا بعد نماز- مواقع استجابت دعا- تلاوت قرآن.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1].

دعا در نماز عشاء

ما در یک روایت داریم که پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «مَنْ كَانَ طَالِباً إلَى اللهِ حَاجَةً فِي أمْرِ دُنيَاهُ وَ آخِرَتِهِ فَلْيَطْلُبْهَا فِي الْعِشَاءِ الآخِرَةِ فَإنَّهَا صَلاةٌ لَمْ يُصَلِّهَا أحَدٌ مِنَ الأمَمِ قَبْلَكُمْ»[2]. اگر کسی حاجتی دارد، چه دنیوی و چه اخروی، آن را در نماز عشاي آخر یعنی همین نماز عشایی که ما داريم، از خداوند بخواهد که اين نماز عشا را امت هاي گذشته نداشته اند. من اين روايت را براي تکمیل مباحث گذشته خواندم.

دعاي مستجاب بعد از نماز واجب

روایتی از امام صادق (علیه السلام) است كه حضرت فرمود: «إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَيْكُمُ الصَّلَوَاتِ فِي أَحَبِّ الْأَوْقَاتِ إِلَيْهِ فَاسْأَلُوا اللَّهَ حَوَائِجَكُمْ عَقِيبَ فَرَائِضِكُم »[3]. همانا خداوند نمازها را در دوست داشتني ترين ساعات بر شما واجب گردانيده است؛ پس بعد از نمازهای واجب، حاجاتتان را از خدا بخواهيد. در اينجا بحث دعاي بعد از نماز و تعقیب را مطرح فرموده است. حالا من روی این نكته، نظر دارم و بحث خواهم كرد.

چند روایت با يك مضمون است؛ هم از پیغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و هم از امام صادق (علیه السلام) روایاتی داريم كه من يكي از آنها را مي خوانم: «مَنْ أَدَّى لِلَّهِ مَكْتُوبَةً فَلَهُ فِي أَثَرِهَا دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ»[4]. هر كس نماز واجبی را به جا آورد، در پی او دعای مستجابي دارد. در یک روایت ديگر دارد: «قِيلَ لِرَسُولِ اللهِ أيُّ الدُّعَاءِ أسْمَعُ؟ قَالَ جَوفَ اللَّيلِ الآخِرِ وَ دُبُرَ الصَّلَوَاتِ المَكتُوبَةِ»[5].[5] از حضرت سؤال کردند کدام دعا زودتر به اجابت می رسد؟ مراد از «أسمع» شايد این باشد كه كدام دعا زودتر مستجاب مي شود. حضرت در پاسخ فرمودند که از نظر زمانی، دعا در آخر شب و از نظر عملي، دعا بعد از نمازهای واجب.

تأثير دعا بر نماز

مطالبي كه تا اینجا گفتيم همه نسبت به اثرگذاری نماز بر روی دعا بود. حالا مي خواهم یک چیز تازه عرض کنم و آن عکس اين مطلبي است كه مطرح كردم و شاید شما هم این را نشنیده باشید؛ اثر گذاری دعا بر روی نماز. می خواهم اهمیّت دعا را عرض کنم. همه اين مطالب تا اينجا این بود که انسان وقتي نماز می خواند، قبل و وسط و بعد از نماز، این بر روي دعاي او تأثير مي گذارد و كاربرد دعا را زياد مي كند. روایاتی داشتیم كه این ها روی دعا، اثر می گذارد و کاربرد دعا را بالا می برد. امّا از این طرف هم داریم که دعا روی نماز اثر می گذارد. این یعني چه؟ یعنی روی قبولی نماز تأثير دارد.

در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است كه: «قَالَ كَانَ أَبِي يَقُولُ»؛ حضرت از پدر بزرگوارشان امام باقر(علیه السلام) نقل می فرمایند که ايشان در ذیل این آیه: «فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ » مي فرمود: «إِذَا قَضَيْتَ الصَّلَاةَ بَعْدَ أَنْ تُسَلِّمَ»، بعد از اینکه نمازت را خواندی و سلام دادی، «وَ أَنْتَ جَالِسٌ»، در حالي كه نشسته ای و هنوز بلند نشده ای،«فَانْصَبْ فِي الدُّعَاءِ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ در دعا كردن برای امور دنیا و آخرتت بکوش! «فَإِذَا فَرَغْتَ مِنَ الدُّعَاءِ فَارْغَبْ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَتَقَبَّلَهَا مِنْك»[6].و وقتي كه از دعا فارغ شدی، مُلتمسانه از خدا بخواه که نمازت را از تو بپذیرد! عَجَب! پس این دعای بعد از نماز، باعث مي شود که خدا نمازت را قبول کند. توجه داشته باشید که ضمیرِ «هَا» در «أَنْ يَتَقَبَّلَهَا» به «الصَّلَاة» برمی گردد؛یعنی اثر دعا بر نماز را مطرح فرموده اند.

حالا این روايت لحن نرمی داشت؛ امّا روايتي داريم كه نسبت به کسانی که نماز می خوانند، ولي بعد از آن دعا نمی کنند، لحن تندی دارد. «رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ أَنَّهُ قَالَ إِذَا فَرَغَ الْعَبْدُ مِنَ الصَّلَاةِ وَ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ تَعَالَى حَاجَةً يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ» پیغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود آنگاه که بنده از نماز فارغ می شود و حاجتي از خدا نمی خواهد، خدا به فرشته هایش می گوید: «اُنْظُرُوا إِلَى عَبْدِي»؛ به این بنده من نگاه کنید! «فَقَدْ أَدَّى فَرِيضَتِي»، نماز واجبش را خواند، «وَ لَمْ يَسْأَلْ حَاجَتَهُ مِنِّي»؛ امّا از من درخواستی نکرد؛ «كَأَنَّهُ قَدِ اسْتَغْنَى عَنِّي»؛ مثل اینکه او خودش را از من بی نیاز می داند که چیزی از من نمی خواهد. چون اگر خودش را نیازمند می دیدید، الآن كه به حسب ظاهر، بالاترین عملی را که عبودیّت و بندگي در آن جلوه می کند ـ یعنی نماز ـ را به جا آورده است، از من درخواست مي كرد. «كَأَنَّهُ قَدِ اسْتَغْنَى عَنِّي»؛ مثل اینکه خودش را از من بی نیاز می بیند. «خُذُوا صَلَاتَهُ»، نمازش را بگيريد، «فَاضْرِبُوا بِهَا وَجْهَهُ»[7].[7] نمازش را به صورتش بزنید! اين کنایه از عدم قبولی نماز است. خدا می گوید این نماز خواندنت را من نمی پذیرم[8].[8]

دعا يا نماز مستحبي؟

در سنوات گذشته، من يك بحث كلّي را مطرح کردم و آن اینکه در مقایسه بین دعا و نماز مستحب، از نظر فضیلت و محبوبیّت عندالله تعالی، کدام یک أفضل است؟ دعا کنم یا نماز مستحبی بخوانم؟ كدام را خدا بيشتر دوست دارد؟[9] در آنجا من عرض کردم كه دعا أفضل است. حالا من در اين رابطه که نماز مستحبی بخوانم یا دعا کنم، فقط یک روایت می خوانم که اشاره كرده باشم و رد مي شوم. روایت از امام باقر(علیه السلام) است كه: «الدُّعَاءُ بَعْدَ الْفَرِيضَةِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلَاةِ تَنَفُّلاً»[10]. دعاي بعد از نماز واجب بهتر از نماز مستحبي است. روايت «نصّ» است و دیگر هيچ احتمال مخالفي در آن مطرح نیست. این روايت اشاره به دعاي بعد از نماز دارد.

اهمیت دعا درنماز

ما حتی درباره «دعاي بين نماز» هم روايت داريم كه نمازی که وسطش دعا نباشد «ناقص» یا «كال و نارَس» است. میوه بايد رسیده باشد تا قابل أكل شود. نماز هم بايد قابل پذیرش باشد، تا به كار آيد. روایتی است از پیغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) كه حضرت فرمودند: «کُلُّ صَلاۀٍ لایُدْعَی فِیهَا لِلمُؤمِنِینَ وَ المُؤمِناتِ فَهِيَ خِدَاجٌ»[11]. نماز بدون دعا برای مؤمنین و مؤمنات ناقص و نارَس است.

می خواستم این را عرض کنم که آنچه ما در مجموعه دَه ها روایت در باب دعا هنگام نماز داریم، این است كه قبل از نماز، در نماز و بعد از نماز ـ به خصوص نمازهای واجب ـ دعا كردن وارد شده و اين دعا هم بر نماز اثر مي گذارد و هم نماز بر روي آن اثر دارد. این دو بر روي يكديگر اثر متقابل دارند و هم نماز روی دعا اثر می گذارد که يا مقتضی اش را تشدید می کند،یا آن را به فعلیت می رساند و یا تسریع در اجابت مي كند؛ و هم دعا روي نماز اثر می گذارد و باعث مي شود نمازت قبول شود و به نمازت مقبولیّت می دهد. من مطالب و مجموعه روایاتی که در اين باب داریم را خلاصه کردم همه این ها اهمیت دعا را می رساند که من دیگر نمی خواهم وارد شوم.

تأثير قرآن بر دعا

عامل دیگری که باز به عنوان عامل اثرگذار بر روي دعا مطرح است، مسأله قرائت قرآن است. من این را که می گویم به خاطر ایّام ماه مبارک رمضان است و می خواهمیک مقدار به شما راهکار بدهم و مقیّد هم هستم که بحث هایم به گونه ای باشد که کارآیی داشته باشد. ما دو دسته روایت داریم كه من آن را خلاصه می کنم. در یک دسته از روایات اين طور آمده که بعد از ختم قرآن، دعا مستجاب است. انسان اگر یک بار قرآن را ختم کند و بعد از آن دعا کند، دعایش مستجاب است. این هایک دسته از روایاتند. یک دسته ديگر از روایات را داریم که مي فرمايد یک ختم قرآن لازم نيست، بلكه صد آیه از هر کجای قرآن كه بخوانی و بعد از آن دعا کني، دعایت مستجاب است. البته این ها هیچ کدام با هم منافات ندارد. من حالا به عنوان نمونه به بعضي از این روایات اشاره مي کنم.

یک روایت از پیغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است که حضرت فرمودند: «مَنْ خَتَمَ القُرآنَ فَلَهُ دَعْوَۀٌ مُسْتَجَابَۀٌ»[12].[12] هر کسی که قرآن را ختم کند، دعای او پس از تلاوت قرآن مستجاب است. یک تعبیر دیگر به همين مضمون است كه: «إنّ لِصاحِبِ القُرْآنِ عِنْدَ كلِّ خَتمَةٍ دَعْوَةً مُسْتَجابَةً»[13].[13] براي هر صاحب قرآني، در هر بار ختم كردن قرآن، يك دعاي مستجاب هست.

دسته دوم روايات را که گفتم، مربوط به «صد آيه خواندن» است. عبدالله بن مسعود ایستاده بود و داشت نماز می خواند. پیغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) هم آنجا تشریف داشتند. عبدالله بن مسعود در نمازش سوره نساء را می خواند؛ تا به آیه صَدُم رسید، پیغمبر وسط نماز به او رو كرد و فرمود زود حاجتت را بخواه! «کَانَ عَبدُاللهِ بنِ مَسعُودِ قَائِماً یُصَلِّی فَلَمَّا بَلَغَ المِأۀَ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ لَهُ النَّبِیُّ سَلْ تُعْطَ» . درخواست کن که الآن به تو می دهند.

یک روایت از علی (علیه السلام) داریم که حضرت فرمود: «مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ أَيِّ الْقُرْآنِ شَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا اللَّهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ»؛ هر كس صد آيه از قرآن را بخواند از هر کجای قرآن، هر سوره ای و هر جزئي كه باشد و بعد از آن هفت مرتبه بگوید«يا الله»، «فَلَوْ دَعَا عَلَى الصَّخْرَةِ لَقَلَعَهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ»[14].[14] اگر دعا كند، در صورتی که خدا بخواهد، كوه را از جا خواهد كَند. يعني اگر نفرين كند، به خواست خدا کوه را از جا می کَند[15].[15] یعنی اين دعا این قدر بُرد دارد.

عرض کردم كه ماه مبارک رمضان، هم ماه تلاوت قرآن و بازگو کردن کلام ربّ است و هم ماه سخن گفتن عبد با ربّ است؛ آن هم این همه آثار بر آن مترتّب است که ما هم مفصّل این ها را بحث کردیم. مي خواهم این ها را با هم تلفیق كنم. قرآن كه می خوانید حواستان جمع باشد. لااقل سوداگر باشید! لااقل حسابگر باشید! از فرصت هایتان استفاده کنید! هم از فرصت زمانی بهره بگيريد که اين فرصت عبارت از ماه مبارک رمضان است و ما بعداً وارد بحث خاص آن می شویم؛ هم از فرصت هایی که از ناحیه اعمال به دست شما می رسد، برای اينكه دعاهايتان به اجابت برسد، از اين فرصت ها استفاده كنيد. چه از نمازهای واجب، چه از قرآن هایی که می خوانید، از همه این فرصت ها کمال بهره برداری را بکنید.

ذكر مصيبت

این طور که من در مقاتل و روایات دیده ام، عمرسعد (لعنة الله علیه)، آن اجساد کثیف لشكريانش را دفن کرد. امّا این پیکرهای مقدّس و مطهّر را روی زمین گذاشت. تا عصر روز یازدهم هم آنجا بودند و بعد دستور داد که حرکت کنند. خاندان حسین (علیه السلام) را به اسارت گرفته بود. مَرکب های بی جهازی را آوردند که این ها را سوار کنند. سوار شدن بر مَرکب های بدون مَحمِل خیلی مشکل است. این طور که نقل می کنند، حضرت زینب (سلام الله علیها) خودش متکفّل شد که این بی بی ها و کودکان را سوار کند.

امّا من یک مطلبی را نقل کنم؛ شما می دانید، روزی که زینب (سلام الله علیها) از مکّه خواست حرکت کند، چگونه حرکت کرد؟ حالا مقایسه کنيد، روز یازدهم چگونه می خواهد برود؟ در آنجا می نویسند وقتی حسین(علیه السلام) تصمیم گرفت كه حركت كند، آن کجاوه ها و آن مَحمِل ها را آماده كردند؛ اصحاب و خیلی افراد ديگر آمده بودند و صف کشیده بودند. همه كاروان آمدند و سوار شدند. در اين هنگام زینب(سلام الله علیها) خواست بیاید و سوار شود. ببینید دختر علی چگونه سوار شد؛ در تاریخ می نویسند ابوالفضل(علیه السلام) میان جمعیت آمد و گفت: «غَضُّوا أبْصَارَکُمْ»؛ چشم ها را ببندید! «وَارتَعُوا رُؤُوسَکُمْ»؛ سرها را پایین بیندازید! او عصمةُ الله است. زینب (سلام الله علیها) آمد؛ قاسم دویدیک کرسی آورد و پای مَحمل گذاشت؛ علی اکبر آمد این پرده مَحمل را بالا زد؛ ابوالفضل آمد زانویش را خم کرد که خواهر پایش را روی زانوی او بگذارد و بالا برود. حسین(علیه السلام) هم زیر بغل های زینب(سلام الله علیها) را گرفت و او را سوار کرد.

اين سوار شدن زينب در مكه بود، امّا حالا که از کربلا می خواهد برود، ببینید چه وضعی است؛ خدا می داند چگونه این بی بی هاو بچه ها را سوار کرد. نگذاشت کسی به آنها دست بزند. خوب، حالا نوبت خودش شده است. خودش چگونه سوار شود؟ نمی دانم چگونه سوار شد، امّا چشمش افتاد به چهره برادرزاده اش، زین العابدین(علیه السلام) یک نگاه کرد، دید او دارد قالب تهی می کند. گفت: «مَا لِي أَرَاكَ تَجُودُ بِنَفْسِك »[16].[16] چه شده برادرزاده؟ چرا با جانت داری بازی می کنی؟ زین العابدین(علیه السلام) گفت مگر نمی بینی پیکر حجت خدا روی زمین...؟

آیت الله آقا مجتبی تهرانی


[1].بحارالأنوار، ج91، ص96.

[2] . كنز العمال، ج2، ص109.

[3] . بحارالأنوار، ج82 ، ص324.

[4] . بحارالأنوار، ج90، ص347.

[5] . شرح رياض الصالحين، ج1، ص1723.

[6] . وسائل الشيعة، ج6، ص431.

[7] . مستدرك الوسائل، ج5، ص29.

[8] . یک وقت اشتباه نکنید! بطلان نماز مطرح نيست؛ بلکه کنایه از عدم قبولی نماز دارد.

[9] . من حالا دقيقاً یادم نیست كه چه زماني اين بحث را كردم. چون سال چهارم من است که دارم درباره دعا بحث می کنم. این را گفته ام و بحث کرده ام و بحث نسبتاً مفصلی بود. یکی از موضوعات بحث من در گذشته همین بود.

[10] . الكافي،ج3، ص342.

[11] . كنز العمال، ج2، ص109.

[12] . الدر المنثور، ج10، ص406.

[13] . جامع الاحاديث(عامه)، ج9، ص153.

[14] . وسائل الشيعة، ج7، ص65.

[15] . حضرت تعبیر فرمودند به «دعا علیه»؛ این نحو دعا را تعبیر به «نفرین» می کنند. من یک وقت در مباحث اخلاقی این ها را بحث کرده ام؛ امّا اینجا جای آن بحث ها نیست.

[16] . بحارالأنوار،ج 28، ص55.

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

کتاب شریف نهج البلاغه با 239 خطبه، 79 نامه و 472 حکمت و موعظه پس از قرآن مجید و در کنار احادیث شریف، کتاب دنیا و آخرت است؛ کتابی است که به شؤونات مختلف دنیوی و اخروی انسانها از جمله مبحث: «حکومت اسلامی، آیین زمامداری، رهبری، و ویژگی های حاکم اسلامی » نیک پرداخته است که امید است مجموعه مقالات این شماره برای علاقه مندان به این مبحث مهم، قابل توجه و سودمند باشد .
 نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت ʂ)

نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت (2)

هر یک از این دو امتیاز به تنهایی کافی است که به کلمات علی (ع) ارزش فراوان بدهد، ولی توأم شدن این دو با یکدیگر، یعنی این که سخنی در مسیرها و میدان های مختلف و احیاناً متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت را در همه ی آنها حفظ کرده باشد، سخن علی(ع) را قریب به حد اعجاز قرار داده است و به همین جهت سخن علی (ع) در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است
Powered by TayaCMS