پوشش و حجاب در قرآن(2)

پوشش و حجاب در قرآن(2)

همانطور که از این آیات، بخوبی برمی‌آید، قرآن از مردان و زنان نمی‌خواهد که زینت نکنند، بلکه از آنان می‌خواهد که در عین استفاده از زینت‌های بجا و به مورد از حدودی که تعیین شده، پا فراتر ننهاده، تقوی و پاکدامنی، بخرج دهند که این جهان، آزمایشگاه ماست، و خداوند می‌فرماید:

« إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا »

و ما آنچه را که بر روی زمین است، زینت قرار دادیم، تا آنان را بیازمائیم که کدامیک، نیکوکارترند.(کهف/7)

آیه مربوط به حدود زینت و حجاب را، می‌توان به سه قسمت تقسیم کرد:

قسمت اول:‌ تقوی در نگاه

در مورد نگاه، نکاتی چند می‌توان از آیه فوق، استفاده کرد:

1- ارتباط میان نگاهداری چشم، از نامحرم و نگاهداشتن دامان، از آلودگی به زنا « يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ». شاید گفته حضرت عیسی (علیه السّلام)، تفسیر کننده این ارتباط باشد که می‌فرماید:

«در تورات موسی نوشته شده، زنا نکن، ولی من می‌گویم: اگر حتی با نظر شهوت‌آلود به زنی نگاه کنی همان وقت در دلت با او زنا کرده‌ای.»(انجیل، متی – 5: 28 – 27.)

این همه آفت که به تن می‌رسد از نظر توبه شکن، می‌رسد

دیده فرو پوش، چو دُر در صدف تا نشوی تیر بلا را هدف

2- از نظر مفسیرین اولیة ‌اسلام، غض ابصار، به معنای کوتاه کردن چشم، در نگاه به چهره؛ و حفظ فروج، مربوط به ستر عورت است.(مسئله حجاب آیت الله شهید مطهری، ص 120-121.)

بنابراین، تمام اندام زن، باید محفوظ و مستور باشد؛ و هر نوع نگاهی به آن، حرام است مگر در مورد چهره و دستها تا مچ که بنا به ضرورت معاشرت، پوشاندن آن واجب نیست. اما نگاه هوس‌آلود به آن حرام است. و نگاهِ عادی هم، باید کوتاه گردد؛ و به تعبیر فقهاء، احتیاط بکار برده شود.

3- از جمله « ذلِکَ اَزکی لَهُم»، می‌توان دریافت که نگاهداشتن چشم از نظر به نامحرم، مهمترین راه برای رسیدن به تزکیه و تقوای و پاکدامنی است.

4- جمله: «اِنَّ اللهَ خبیرِ بِما یَصْنَعونَ» بیانگر مراقبت و آگاهی خداوند، در این آزمون الهی است، از آنچه بندگان در نهان و آشکار، انجام می‌دهند. نگاه‌های اختیاری و غیر اختیاری و نگاه‌های آلوده و غیر آلوده و تقوی در نگاه را، خداوند می‌داند؛ و در برابر هر کدام پاداش یا کیفر مناسب، منظور می‌دارد. همچنین کلمه «بما یصنعون» (آنچه را میسازند)، نشانگر نظارت الهی بر صنعت و ساخت لباس ظاهری است که با حدود و اندازه و الگوی شرع، می‌تواند تبدیل به لباس تقوی شود، و می‌تواند با خارج شدن از حدود شرع به لباس شیطان و مسرفین، مبدل گردد.

قسمت دوم : تقوی در زینت

زنان، باید در اشکار کردن زینت‌های خود، بپرهیزند. «وَلا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ»، زینت در قرآن بر سه گونه است:

1. زینت باطنی، مانند علم و تقوی

2. زینت طبیعی، یا زیبایی اندام.

3. زینت مصنوعی، یا زیور‌آلات.

در آیه مورد بحث، نظرات گوناگونی، توسط مفسرین، ارائه شده که بهترین آنها، این است که بانوان، نباید زیور آلات پوشیده خود را آشکار سازند؛ و به طریق اولی، اندام و محل زینت را. چرا که نشان دادن زیور آلاتِ جدا و خارج از بدن، اشکالی ندارد. (ر.ک: به تفسیر الکشاف زمخشری و مجمع البیان طبرسی)

قسمت سوم : تقوی در نگاه به چهره‌ و دست ها

از استثنای اول، (الا ما ظَهَرَ منها، بجز زینت هایی که اشکار است)، می‌توان استفاده کرد که زینت‌های بانوان، بر دو نوع است: زینت‌های نهان؛ و زینت‌های آشکار، پوشیدن نوع اول، واجب است. اما پوشیدن نوع دوم، واجب نیست. مفسرین زینت‌های نهان و آشکار را به گونه‌های مختلف تفسیر کرده‌اند؛

تفاسیر

زینت‌های نهان (وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ) (ِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا) زینتهای آشکار و ظاهر

1- تفسیر ابن عباس:

مانند دستبند، تسمه جواهرنشان که زنان حمایل خود می‌کنند.

لباس‌های ظاهر و رو

2-ابن مسعود. ر.ک: مجمع البیان: 5/37

خلخال، گوشواره و دستبند

لباس رو

3-قتاده: ر.ک: مجمع البیان

سورمه، دستبند، انگشتر

4-ضحاک و عطا: ر.ک: مجمع البیان

چهره و دستها

5-زمخشری: کشاف 3/231

خلخال، بازوبند، گردنبند، کمربند

انگشتر، حلقه، سرمه و خضاب

6-فخررازی، تفسیر کبیر 23/205

آرایش ساده صورت و دستها مانند خالکوبی، خضاب و انگشتر همچنین لباس

7-تفسیر حسینی ص 776

آرایش و جامه‌های رنگارنگ

انگشتر، اطراف لباس، سرمه چشم، و خضاب دست

8-تفسیر القمی از امام باقر (ع) 2/101

لباس، سورمه، انگشتر، خضاب دست، دستبند

9-تفسیر الصافی از وسائل الشیعه از امام صادق (ع) 3/25

سورمه و انگشتر

10-تفسیرالمیزان، 13/111 به نقل از امام صادق(ع)

اندام و مواضع زینت

چهره، دستها و قدمها

بسیاری از علمای شیعه و سنی زینت را شامل بدن دانسته و می‌گویند همه بدن زن باید پوشیده شود مگر پوشاندن صورت و دست ساده و طبیعی که در آیه استناد شده واجب نیست. اما کشف صورت آرایش شده و دست‌های آراسته جایز نیست.(تحریر الوسیله و آرشیو استفتاء امام و نیز شورای فتوای شیخ الازهر به نقل از جلد 12، مجله الازهرا، ص 120 و احکام الایات جصاص (از پیشوایان معصوم «ص») و تفسیر رازی شافعی و تفسیر جلالین.)

و بعضی کلمه «زینت» در قرآن را شامل بدن ندانسته می‌گویند زینت چیزی است که با آن بدن را می‌آرایند(تفسیر کبیر،‌ج 23، ص 205.) البته وقتی پوشاندن زینت واجب بود، پوشاندن مواضع زینت به طریق اولی واجب است.

تقوی در پوشش سینه و گردن

به دنبال استثناء چهره و دست‌ها تا مچ، می‌فرماید:

«وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ»

یعنی باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند. زنان عرب، معمولاً پیراهن‌هایی می‌پوشیدند که گریبان‌هایشان باز بود. دور گردن و سینه را نمی‌پوشاندند و جلوی سینه و گردن، نمایان می‌شد. چنان‌ که در تفاسیر شیعه و سنی در شأن نزول این آیه، آمده است که:

روزی در هوای گرم مدینه، زنی جوان در حالی که طبق معمول، روسری خود را به پشت گردن، انداخته و دور گردن و بناگوشش پیدا بود، از کوچه عبور می‌کرد... این ماجرا به گوش پیغمبر رسید. در این باره آیه فوق، نازل شد که:

«به مردان با ایمان بگو: نگاه خود را کوتاه کنند و به زنان با ایمان بگو: که روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش، قرار دهند...(رک: تفسیر مجمع البیان، تفسیر صافی، تفسیر درالمنثور سیوطی، 51؛/4 کافی 5/521 و وسائل الشیعه 3/24.)

تقوی در آشکار ساختن زینت بطور غیرمستقیم

به دنبال استثناء محارم دهگانه که پوشاندن زینت از آن‌ها، واجب نیست، مسئلة تقوی در آشکار ساختن صدای زیور آلات را سفارش می‌کند. و می‌فرماید:

«وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ»

(زنان، پاهای خود را به زمین نزنند، تا زینت‌های پنهانشان، دانسته شود)

زنان عرب،‌ معمولاً خلخال بپا می‌کردند. و برای اینکه دیگران بفهمند که آن‌ها، خلخال قیمتی و متعدد بپا دارند، پاهای خود را محکم بر زمین می‌کوفتند.

از این آیه، می‌توان استفاده کرد که هر چیزی که موجب جلب توجه مردان، مخصوصاً بیماردلان می‌گردد، مانند: بکار بردن عطرهای تند و آرایش و به صدا درآوردن النگوها و نمایاندن اندام، با پوشانیدن لباس‌های تنگ و نازک و آشکار ساختن غیر مستقیم زینت‌ها، یا خارج ساختن صوت، از حالت ساده، یا برداشتن ابرو و انداختن بند، جایز نیست.(با استفاده از آرشیو استفتائات امام خمینی.)

همچنان که باید، از نازک کردن صدا و کرشمه در گفتار، بپرهیزند:

«فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»

(در حرف زدن، صدا را نازک و مهیّج نکنید که موجب طمع بیماردلان گردد.)

5- ارزش و اهمیت حجاب در قرآن

قرآن، زنان ایده‌آل را که در بهشت، جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه نموده، می‌فرماید: «كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ»(واقعه/23)

و یا آنان را به جواهرات اصلی، چون یاقوت و مرجان، تشبیه می‌کند که جواهرفروشان، آن‌ها را در پوششی مخصوص، قرار می‌دهند تا همچون جواهرات بدلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند. و از قدر و ارزش و اهمیت آن‌ها کاسته نشود.

«فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ»

در آنجا، زنان زیبا و با حیا هستند که پیش از آنان، دست هیچ‌کس به آن‌ها نرسیده، گویی یاقوت و مرجانند.(الرحمن/56)

بنابراین حجاب، کمال و وقار زن بوده، نشانگر ارزش و اصالت وی، می‌باشد؛ و خداوند پاداش عظیم و بی‌کرانی را برای زنان تقوی پیشه و پاکدامن، مقرر داشته چنانکه حضرت مریم (علیها السّلام) در بحبوبة جوانی و عشق و زیبایی، خدا را بر هوی و هوس‌ها، برگزید؛ و خداوند در برابر این پاکدامنی و تقوی، از روح قدسی خویش در وی بدمید؛ و او را بر زنان جهان برگزید و سیّده زنان جهان گردید که: «وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ»

مگر نه حرت صدیقه، دخت پیغمبر فکند بالش رفعت، فراز چرخ بلند؟!

مگر نه مریم، با نفس خود مجاهده کرد سپس مر او را با روح قدس شد پیوند؟!

مگر نه آسیه، شد در خشوع بی‌همتا اگر به تأنیث از قدر مردمان می‌کاست

مگر نه رابعه، بُود در خضوع بی‌مانند؟! خدا به شمس نمی‌خورد در نبی سوگند!*

(توضیح : در کتاب روضة کافی و تفسیر نور الثقلین، ج5، ص 585 از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که در پاسخ از سؤال در مورد آیه «والشمس و ضحیها و القمر اذا تلاها و اللیل اذا یغشاها و النهار اذا جلیها» فرمود شمس، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که به وسیله‌ی او خداوند دینش را برای مردم آشکار ساخته و قمر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که تالی تلو رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است و شب دیجور، ائمه جورند که دین خدا را با ظلم و جور در تاریکی فرو می‌پوشند و النهار اذا جلیها (روز آشکار)، امام از ذریه فاطمه است که پرده غمی ظلمت شب را از دین خدا برمی‌دارد و حقایق دین را برای جویندگان، آشکار می‌سازد.)

زنان، فراخور مدحند و لایق تمجید که امهات کمالند و مستحق پسند

خداشناس و نصیحت‌پذیر و شوی‌پرست خدا از ایشان خشنود و بندگان خرسند

و مریم دختر عمران، (نمونه ایمان بود) که دامن خود را پاکیزه، نگاهداشت. و در اثر آن، روح قدسی خویشع در او بدمیدیم. (و نیز در اثر اینکه) کلمات پروردگار خود و کتب آسمانی او را با کمال ایمان تصدیق کرد، و از بندگان مطیع خدا بود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʆ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(6)

به مالک اشتر می نویسد:« و ایاک و الاستثمار بما الناس فیه اسوه» (نهج البلاغه، نامه ی 53)؛ مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوی هستی امتیاز خواهی! از اموری که بر همه روشن است غفلت کنی.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
Powered by TayaCMS