تزكيه در تربيت عقلاني

تزكيه در تربيت عقلاني

چکیده

مقدمه

معنای لغوی

معنای اصطلاحی

اصل تزکیه در تربیت عقلانی

الف: اهمیت تزکیه در تعلیم و تربیت

ب: تأثیر تزکیه نفس بر عقل

اول تزکیه سپس تعلیم و تربیت

تزکیه نفس و رستگاری

کلید واژه: تزکیه، خودسازی، خودستایی، تربیت عقلانی، اصول تربیت.

چکیده

وصول به کمال و سعادت انسانی تنها در سایه توجه به تربیت صحیح انسان و اهمیت دادن به جنبه های مختلف تربیت حاصل می شود. تربیت عقلانی، یکی از جنبه های پر اهمیت تربیت در پی رشد و پرورش قوه عقل می باشد. اصل تزکیه یکی از اصول تربیت به ویژه تربیت عقلانی است.

تزکیه در تربیت از جایگاه مهمی برخوردار است. در تعلیم و تربیت اسلامی، تزکیه به عنوان مقدمه ای لازم برای تربیت مطرح می باشد. و همچنین تأثیر تزکیه بر عقل به رغم اینکه تزکیه با رفتار انسان سروکار دارد و به معنای اصلاح و پاکیزه کردن رفتار است، در متون دینی اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

مقدمه

تزکیه نفس در آموزه های دین مبین اسلام به معنای پاکیزه سازی رفتار شخص است. این معنا با استفاده از واژگان دیگر مانند خود سازی و مبارزه با نفس که به جهاد اکبر مشهور شده است، نیز ارائه می شود. مفاهیمی از این دست در اخلاق اسلامی مباحث زیاری را در پیرامون خود دارند. در این نوشتار واژه تزکیه بررسی می شود؛ اما نه به طور مطلق؛ بلکه با توجه به اینکه تزکیه اصلی از اصول تربیت عقلانی است.

معنای لغوی

تزکیه از ماده "زکو" در لغت آن را به معنای اصلاح دانسته اند.[1] معنای نمو و رشد نیز برای آن ذکر شده است[2]. اما از این لحاظ که این ماده در معنای مصطلح خود بیشتر به کار رفته است، متاخرین از لغت دانان معنای لغوی آن را نزدیک به معنای اصطلاحی آن گرفته اند و برخی لغت دانان آن را تطهیر نفس از اخلاق ذمیمه معنا کرده اند.[3]

معنای اصطلاحی

تزکیه در اصطلاح قرآنی به دو شکل معنایی به کار رفته است؛ در شکل نخست عملی مذموم است که از آن به خودستایی تعبیر می شود و در حقیقت ادعای طهارت و پاکی نفس است و در شکل دوم عملی ممدوح است که به رفتار شخص تعلق می گیرد و شخص رفتار خود را پاک و پاکیزه و با خیر و برکت می گرداند.

شکل اول از معنای تزکیه مراد ما در این نوشتار نیست؛ بلکه تزکیه به معنایی دوم که تعلق به افعال می گیرد، مراد ماست.[4]در شکل معنایی دوم، تزکیه عملی ممدوح است که به رفتار شخص تعلق می گیرد و شخص رفتار خود را پاکیزه می گرداند. برای تزکیه در این شکل معنایی تعریف های مختلفی ارائه شده است که می توان آنها را تعریف اصطلاحی برای تزکیه در بحث ما دانست.

تزکیه نفس یا خودسازی کوششی است که هر فرد به کار می برد تا بدن یا روان خود را مطابق معیاری که قبول کرده و برگزیده است در آورد.[5] تزکیه نفس به این معنا شامل موارد بسیاری می شود و مطابق با معنای مصطلح خود در علم اخلاق نمی باشد؛ بلکه عمومیت بیشتری نسبت به آن دارد.

اما تزکیه نفس در اصطلاح علم اخلاق رشد و ارتقاء نفس به وسیله چیزهایی امثال معرفت الله و ایمان به آن و مراقبت و عمل بر طبق تقوای الهی و زیاد کردن خیرات و برکات و تطهیر نفس از گناهان و شرور و حرام ها و تهذیب نفس از رذائل و مفاسد اخلاقی و تربیت نفس طبق فضائل و اخلاق و پاک کردن نفس از روسوبات کفر نفاق ریاء و حسد و ... است.[6]

تزکیه در این معنای خود مصادیق مختلفی را شامل می شود؛که عبارتند از: پاكسازى روح از آلودگى شرك، پاكسازى از اخلاق رذيله، پاكسازى عمل به محرمات و هرگونه ريا و پاكسازى مال و جان به وسيله دادن زكات در راه خدا و شايد مناسبت استفاده معنای رشد و نمو برای اين واژه اين باشد كه پاكسازى از آلودگي ها سبب رشد و نمو است.[7]

در متون دین اسلام برای ارائه معنای اصطلاحی تزکیه تنها از این ماده و مشتقات آن استفاده نکرده اند؛ بلکه تعبیرهای دیگری نیز به کار رفته است مانند جهاد با نفس، خود سازی و جهاد اکبر.[8]

اصل تزکیه در تربیت عقلانی

در این نوشتار، تزکیه به طور مطلق مورد بررسی قرار نمی گیرد؛ بلکه تزکیه از این لحاظ که اصلی از اصول تربیت عقلانی است مورد بررسی قرار می گیرد.

در اینجا شایسته است که به معنای تربیت عقلانی نیز پرداخته شود؛ تربيت را مي توان از ريشه "رَبَبَ" به معني ايجاد تدريجي موجود تا رساندن او به حد نهايي كمال دانست.[9] تربيت در اصطلاح بر انگیختن و فراهم آوردن موجبات رشد و پرورش شکوفایی تمامی استعدادها، توانایی ها و قابلیت های انسان به منظور رسیدن به کمال و سعادت مطلوب است.[10] از این رو ترکیب تربیت عقلانی اشاره به روشی از تربیت دارد که در پی رشد و پرورش قوه عقل برای رسیدن به کمال و سعادت مطلوب می باشد.

اصل تزکیه در میان اصول تربیت عقلانی جایگاه مهمی دارد؛ البته از اصولی است که مانع زدا یا خنثی کننده به شمار می رود؛ زیرا در جوهره خود چیزی جز زدودن موانع سلوک عقل فطری نیست. تزکیه نفس راهی مستقل و جدا از راهی که عقل سالم و فارغ از هوای نفس برای درک حقایق ارادی و غیر ارادی هستی دارد، نیست.[11]

از سویی تزکیه، تطهیر و پاکیزه کردن نفس از شرک، اعمال ناپسند، هر گونه ریا و... است و تربیت عقلانی روشی برای پرورش قوه عاقله و از سوی دیگر تربیت عقلانی از دو عنصر اصلی تشکیل شده است؛ یعنی تربیت و قوه عقل؛ بنابراین می توانیم رابطه بین تزکیه و تربیت عقلانی را با استفاده از این دو عنصر به دو مبحث جدا تقسم کنیم: نخست به اهمیت تزکیه در تعلیم و تربیت می پردازیم و سپس تاثیرگذاری تزکیه بر عقل را مورد بررسی قرار می دهیم.

الف: اهمیت تزکیه در تعلیم و تربیت

تزکیه چنانکه گفته شد پاکسازی و تطهیر نفس، جان و مال است، از این رو اساسا تزکیه جنبه خودسازی دارد و در برابر آن تعلیم و تربیت در رابطه با دیگران است و جنبه دگرسازی دارد، با این وجود در آموزه های دین مبین اسلام و علم تعلیم و تربیت اسلامیتزکیه نفس از جایگاه ویژه ای برخوردار است و یکی از اصول مهم و اساسی تعلیم و تربیت، به شمار می آید. در اخلاق اسلامی متعلمی که نخست نفس خویش را از همه اخلاق رذیله و صفات زشت پاک نساخته است، شایسته آموختن نمی باشد.

دلیل این همه توجه در تعلیم و تربیت اسلامی به تزکیه این است که دین اسلام علم و تحصیل را امری مقدس و الهی می داند و تا متعلم لوح نفس خود را از نقش های پست و زشت نزداید، انوار علم و حکمت از جانب الواح عقول فعال قدسی بر آن نتابد.[12]

أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُل ْهَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَو َ الَّذينَ لايَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْباب[13]؛ (آياچنين كسى با ارزش است) يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام،ازعذاب آخرت مى ترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: «آياكسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند يكسانند؟! ...

پیام:

  1. این آيه با عمل و خودسازى شروع مى شود و باعلم و معرفت پايان مى يابد،و اين صدر و ذیل آیه اشاره به این نکته دارد که تا خود سازى نباشد، نور معرفت بردل نمى تابد و اصولا اين دو از يكديگر جدا نيستند.[14]
  2. با نگاهی جامع به این گونه آیات قرآن کریم نتیجه می گیریم که عمل تزكيه مكمل وتمام كننده عمل تعليم است، و هر کدام از آن دو متمم ديگرى به شمار مى رود.[15]

از این رو علمای اخلاق اسلامی از جمله آداب تعلیم و تعلم را این دانسته اند که دانشجو باید از پیروی شهوت ها و هوس و آمیزش و معاشرت با دنیاپرستان پرهیز کند. گرفتاری در دست هوای نفس به منزله بیماری است که انسان را از درک علم که از انوار قدسی خداوند از باز می دارد.[16]

ب: تأثیر تزکیه نفس بر عقل

هر مخلوقی از مخلوقات الهی بر اساس ذات خود دارای حیثیت های متفاوتی هستند ؛ فرشتگان تنها جنبه عقلانیت را دارند و از روی عقل محض و عصمت مطیع کامل خداوند هستند. حیوانات به جز انسان تنها دارای جنبه غریزه و شهوت محض هستند و رفتار خود را طبق خواست شهوت و غریزه خود تنظیم می کنند؛ اما انسان بر خلاف دیگر حیوانات و فرشتگان در این دو جنبه متفاوت منشاء تزاحم است، نه از روی عصمت و عقل محض تمام رفتار خود را انجام می دهد، نه از روی غریزه و شهوت؛ بلکه دارای هر دو جنبه است.[17]

انسان در برابر عقل نفسیات یا نفس اماره را دارد که مشتمل بر کلیه عواملی است که به عنوان نیروی متضاد با نیروی عقلانی و در دو قلمرو جذبی و دفعی یا شهوی و غضبی از سیر و سلوک طبیعی عقل جلوگیری می کنند و فضای شفاف فعالیت های ادراکی و تشخیصی آن را کدر و مبهم می سازند.[18]

در متون دینی اسلام به این نکته نیز اشاره شده است؛ چنانکه حضرت علی علیه السلام می فرماید: كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِير[19]؛ وچه بسا عقل كه اسير فرمانروايى هوس است[20]. در این گفتار از امیر المومنین به خوبی رابطه بین عقل و هوای نفس مشخص شده است. هوای نفس ضد عقل معرفی شده که اگر آزاد باشد، از تربیت صحیح عقل جلوگیری می کند.[21]

قوای شهوی و غضبی انسان اگر آزاد باشند و مهار نگردند، از حالت اعتدال خارج گشته و به طغیان کشیده می شوند، بدون اینکه حد و مرزی بشناسند، صرفا اشباع خود را طلب می کنند. نتیجه این تعدی و طغیان چیزی جز انحراف فکر و علم انسان و بازماندن وی از علوم نافع و معارف صحیح انسانی نیست.[22]

اول تزکیه سپس تعلیم و تربیت

یکی از مسائل مهم در تعلیم و تربیت اسلامی توجه به این نکته است که تزکیه باید مقدم بر هر تعلیم و تربیتی باشدبه دلیلاینکه علوم بشری ابزاری در دست عقل هستند و اگر عالم متخلق به اخلاق الهی نباشد، ابزاری دارد که هدف آن را درست نمی داند و شاید آن را در مسیری اشتباه به کار ببرد؛ مانند سربازی که نمی داند برای چه هدفی سلاح به دست می گیرد و شاید این سلاح را در جهتی برعکس هدف صحیح آن به کار گیرد. [23]

از این رو در اغلب آیات قرآن کریم درباره تزکیه و تعلیم، تزکیه بر علم مقدم است: لَقَدْمَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبين[24]؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشيد] هنگامى كه در ميان آنها، پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد هر چند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند.

دراين آيه شريفه"تزکیهم" که اشاره به مساله تزكيه دارد، قبل از"یعلمهم" که اشاره به تعليم و تربیت دارد، ذكرگردیده است.

این ترتیب نشان می دهد که درمقام تربيت، تزكيه مقدم برتعليم علوم حقه و معارف حقيقيه است.[25]به عبارت دیگر ترتيب بيان در این دست از آیات، مشعر بر اين است كه هدايت و تربيت و شکوفایی استعدادها بعد از تزكيه نفس از آلودگي ها و غرور حاصل مى شود.[26]

تقدم تزکیه بر تعلیم قول مشهور بین محققان و مفسران است؛ اما در دیدگاهی متفاوت برخی تقدیم تزکیه بر تعلیم را نمی پذیرند. تفاوت این دیدگاه با دیدگاه مشهور در تاثیر تزکیه بر عقل یا اهمیت تزکیه در تربیت نیست؛ بلکه نقد این دیدگاه در رابطه با تمایز قائل شدن بین تزکیه و تعلیم است. در این دیدگاه انسان به صورت موجودی چند بعدی دیده نمی شود که بعد غرائز آن احتیاج به تزکیه و بعد شناختی آن احتیاج به تعلیم داشته باشد؛ بلکه انسان موجودی است که از یک جهت مورد آموزش قرار می گیرد و رفتارش از یک مرکز هدایت می شود. از این رو جدا کردن مقوله تزکیه و تعلیم صحیح نیست و زمانی که این دو مقوله را یکی ببنیم دیگر معنا ندارد که یکی را مقدم و دیگری را مؤخر بدانیم.[27]

تزکیه نفس و رستگاری

تزکیه علاوه بر اینکه اصلی از اصول تربیت و به خصوص تربیت عقلانی است و نقش بسیار موثری در پیشرفت صحیح تربیت (عقلانی) دارد، نقش چنان پر رنگی را ایفا می کند که در اصل نجات و رستگاری انسان نیز مؤثر است.

قَدْأَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّی[28]؛ به يقين كسى كه پاكى جست (و خود را تزكيه كرد)، رستگار شد. در این آیه بحث با توضيح عامل های فلاح، رستگارى، پيروزى و نجات شروع می شود و در ادامه آیات سه عاملاز عوامل رستگاری را مى شمرد، که عبارتند از " تزكيه" و" ذكر نام خداوند" وسپس" بجا آوردن نماز".[29]

طبق این آیه تنها کسی رستگار می شود که از شرک خود را تطهیر کرده باشد و نفسش را از رذائل اخلاقی محافظت کند و رفتارش را مطابق دستورات الهی نیکو گرداند که اینها همه مصداق تزکیه نفس است.[30] پیروز حقیقی کسی است که نفسیات اعم از شهوت ها و غضب های خود را تعدیل کرده باشد و به سوی کمال پیش برود؛ اما کسی که غرائز خود را آزاد بگذارد، حتما خسارت و زیان می بیند و در آخرت نیز عذاب می شود.[31]

طبق این آیات در حقيقت مساله اصلى زندگى انسان نيز همين"تزكيه" است، كه اگر باشد سعادتمند است والا بدبخت و بينوا.[32]

بحث اصل تزکیه در تربیت عقلانی، گرچه برای اقشار مختلف قابل ارائه است؛ اما بیشتر جنبه علمی دارد و از این لحاظ قابلیت بسیار مطلوبی برای ارائه در جمع های علمی و دانشگاهی را داراست. با رعایت نکات ذیل ارائه این مطالب برای اقشار مختلف جامعه راحت تر و نیکوتر می شود:

  1. گروه کودک و نوجوان: ارائه این بحث برای گروه کودک و نوجوان باید همراه با بیان داستان های عبرت انگیزی از کسانی باشد که تربیت عقلانی و علمی را بدون تربیت اخلاقی و تزکیه نفس دارا بودند و عاقبتی نیکو نداشتند.
  2. گروه دانشجویان و دانشگاهیان: مسائل تربیتی که حول محور تزکیه و خودسازی اسلامی وجود دارد برای اشخاص علمی و به خصوص کسانی که با علم تعلیم و تربیت آشنا هستند، قطعا می تواند جاذبه بسیاری داشته باشد و همچنین استفاده از آیات و روایاتی در این زمینه که با مطالب مطرح شده در علم روز برابری می کند، پیشرفته بودن و جاودانگی آموزه های دین اسلام را به نمایش می گذارد.
  3. عموم جامعه: مباحثی که در تزکیه نفس در تربیت عقلانی قابل ارائه برای عموم جامعه می باشد، خود اصل تزکیه و تاثیر پر رنگ آن در سعادت و هدایت عقل است. توجه به تزکیه در تربیت فرزندان نیز مبحثی مهم است که از این رو می تواند برای والدین بحثی جذاب و پر ثمر باشد.

[1]. فراهیدى، خلیل بن احمد؛ كتاب العین ، قم ، انتشارات هجرت ، 1410 ق، چاپ دوم،ج 5،ص: 394.

[2].ابن منظور،محمدبن مكرم ؛ لسان العرب ، بیروت ، دارصادر، 1414 ق ، چاپ سوم،ج 14،ص: 358.

[3]. طریحى، فخر الدین؛ مجمع البحرین، تهران، كتابفروشى مرتضوى، 1375 ش، چاپ سوم،ج 1،ص: 204.

[4].در توضیح بیشتر معنای نخست تزکیه می توان گفت در این کاربرد، تزکیه به عنوان عملی مذموم محسوب می شود که به گفتار تعلق می گیرد و طبق گفته راغب در مفردات به معنای ادعای کمال و تزکیه نفس است. تزکیه به این معنا به عنوان سیئه شمرده می شود و منشاء آن جهل و غرور است. قرآن کریم در آیه 32 از سوره نجم از این گونه تزکیه نهی کرده است. دراينآيهو آیات دیگر با این مضمون مانند آیه 49 سوره نساء اشاره به يكى از صفات نكوهيده شده و آن خودستايى و خويشتن را پاك نشان دادن و فضيلت براى خود ساختن است. اين صفت رذیله اخلاقی سرچشمه بسیاری از نابساماني هاى اجتماعى، جنگ ها و استعمارها و تفوق طلبى ها است.

[5].آموزگار، محمد حسن؛ اسلام و تزکیه نفس، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی، 1375 هـ. ش، چاپ اول، ص: 58.

[6]. خیر فاطمه، محمد؛ منهج الاسلام فی تزکیه النفس، بیروت، دار الخیر، 1424 هـ. ق، چاپ اول، ص: 13.

[7].مكارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه ، تهران ، دار الكتب الإسلامیة، 1374 ش ، چاپ اول،ج 27،ص: 47.

[8]. اسلام و تزکیه نفس، ص: 61 – 59.

[9]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فیغری بالقرآن ، بیروت ، دارالعلم الدارالشامیة، 1412 ق ، چاپ اول، ص:336.

[10]. بهشتی، محمد؛ مبانی تربیت از دیدگاه قرآن، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1378 هـ. ش، چاپ: اول، ص:35.

[11]. اعرافی، علی رضا (و دیگران)، مقالات برگزیده همایش تربیت در سیره و کلام امام علی (ع)، قم، نشر تربیت اسلامی، 1379 هـ. ش، چاپ اول، ص: 514 – 516.

[12].نراقی، مهدی؛ علم اخلاق اسلامی، ترجمه: سید جلال الدین مجتبوی، تهران، حکمت، 1370هـ. ش، چاپ چهارم، ص: 163.

[13].زمر/9.

[14]. تفسيرنمونه،ج 19،ص: 395.

[15]. مترجمان؛ تفسیر هدایت، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ، 1377 ش ، چاپ اول ،ج 1،ص: 49.

[16]. اخلاق اسلامی، ص: 160.

[17]. جوادی آملی، عبد الله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم (مبادی اخلاق در قرآن)، قم، مرکز نشر اسوه، 1377ش، چاپ چهارم، ص: 160.

[18]. مقالات برگزیده همایش تربیت اسلامی ص: 514.

[19]. نهج البلاغه کلمات قصار شماره 211 از نسخه صبحی صالح.

[20]. ترجمه از آقای محمد دشتی.

[21]. حسینی شیرازی، سید محمد؛ توضیح نهچ البلاغه، تهران، دار الترث شیعه، ج4، ص 362.

[22]. مقالات برگزیده همایش تربیت اسلامی، ص: 515.

[23].مبادی اخلاق در قرآن،ص: 316.

[24].آل عمران/164.

[25].طباطبايى سيدمحمدحسين (علامه)؛ الميزان فى تفسيرالقرآن، قم ، دفترانتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم، 1417 ق، چاپ: پنجم،ج 19،ص: 265.

[26].طالقانى،سیدمحمود؛ پرتوى ازقرآن ،تهران ، شركت سهامى انتشار، 1362 ش ، چاپ چهارم،ج 3،ص: 93.

[27].حسنی، محمد، مقاله آیا تزکیه مقدم بر تعلیم است؟، مجله روان شناسی و علوم تربیتی، شماره 3و 4، سال 1385 هـ. ش، صص 105 - 127، ص: 118.

[28]. الأعلى/ 14.

[29]. تفسيرنمونه،ج 26،ص: 402.

[30]. زحيلى،وهبةبنمصطفى؛ التفسيرالمنير فى العقيدة والشريعة و المنهج، بيروت، دارالفكرالمعاصر، 1418 ق ، چاپ: دوم،ج 30،ص: 201.

[31]. زحيلى،وهبةبن مصطفى ؛ تفسيرالوسيط( زحيلى)، دمشق ، دارالفكر،1422 ق ، چاپ: اول ،ج 3،ص: 2882.

[32]. تفسيرنمونه،ج 27،ص: 48.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
قاطعیت، برای اجرای عدالت

قاطعیت، برای اجرای عدالت

بنابر این، با این دوگانگی نمی توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« ای مردم مرا در راه اصلاح و سامان یافتن جامعه خودتان كمك كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستمگر می گیرم، و افسار ستمگر را می كشم، تا او را به آبشخور حق، وارد سازم، هر چند ناخوشایند او باشد»
ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغهʁ)

ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغه(1)

نهج البلاغه، اخو القرآن و بهترين و نابترين منبعي است كه مي تواند ره پويان طريق را در شناخت صحيح و حقيقي قرآن مجيد ياري دهد. در نگاه اميرمؤمنان علي عليه السلام، قرآن نسخه اي جامع و جاوداني است كه از نيازهاي بشر براي رسيدن به سرمنزل سعادت و كمال، فروگذار نكرده است. حضرت در موارد گوناگون و به شيوه هاي زيبا و حكيمانه به ترسيم اين ويژگي پرداخته است ؛ در يكي از خطبه هاي نهج البلاغه[1] با استناد به آيات قرآن، جامعيت آن را بوضوح تشريح كرده است.
سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
Powered by TayaCMS