بعل پرستان بنی اسرائیلی 8

بعل پرستان بنی اسرائیلی 8

بعل پرستان بنی اسرائیلی

وضعیت بنی اسرائیل پیش از حمله ی بُختُ النَصّر

بعل پرستان بنی اسرائیلی

چند پسربچّه با جدّیت هیزم جمع می کردند. گویی پاس داشتن سخن کاهن بزرگ "اورشلیم" برایشان از هر بازی و بازیگوشی ای مهم تر و حیاتی تر بود. عدّه ای از زنان شهر در حالی که هشدارهای ارمیای نبی(علی نبینا و آله و علیه السلام) را مسخره می کردند و می خندیدند، دور تنور مشترکی نان می پختند. مردان هم آن سوتر، در کنار معبد "خدای آسمان ها" با هیزمی که پسربچّه ها جمع می کردند، آتشی بزرگ می افروختند تا هدایا و قربانی های خود را در آن بسوزانند و خدای آسمان ها را شاد و مسرور گردانند.(1)

مدّتها بود ارمیای نبی(ع) فریاد می زد که: "...شما به سخنان دروغ و بی پایه، امید بسته اید. دزدی می کنید، مرتکب زنا و قتل می شوید، به دروغ قسم می خورید، برای بت بعل بخور می سوزانید و خدایان بیگانه را می پرستید و بعد به خانه ای که به نام من نامیده شده است، آمده، در حضور من می ایستید و می گویید: ما در امن و امانیم و بازمی گردید و غرق کارهای زشتتان می شوید؛ مگر خانه ای که نام مرا بر خود دارد، آشیانه دزدان است؟ هر آنچه در آن می کنید، می بینم."(2) و پاسخ می شنید: "بیهوده خود را زحمت مده! ما هر طور که دلمان می خواهد زندگی خواهیم کرد و امیال خود را دنبال خواهیم نمود."(3)

حالا روز جشن فرا رسیده بود. پادشاه اورشلیم، بر تخت جواهرنشان طلایی خود نشسته بود و پایش را مقابل آتش دراز کرده بود تا از سرمای کوچه های اورشلیم، گزندی به او نرسد. طوماری دست او دادند و گفتند ارمیای نبی(ع) از سوی خداوندش هشدارهایی در آن نوشته است. پادشاه، با دست اشاره کرد که منشی نامه را بخواند.

منشی، بلند بلند شروع به خواندن کرد. هر تکّه که تمام می شد، پادشاه با چاقو می برید و در آتش می انداخت تا آنکه تمام طومار هشدارآمیز را در آتش انداخت.(4)

بیرون از کاخ زمستانی، ارمیای نبی(ع) به امید روزنه ی نجاتی، منتظر خبر رسیدن از واکنش پادشاه بود. وقتی نگاه های تحقیرآمیز منشی را دید، پشتش را به شهر کرد و آخرین سخنانش را فریاد کرد:

"بدانید که چیزی به نابودی شما نمانده است. آن وقت چه خواهید کرد؟" (5)

رهبر الهی، از شهر رفت و چیزی نگذشت که از دروازه های شهر، نعره ی شیپورهای جنگاوران بابل به گوش رسید...

وضعیت بنی اسرائیل پیش از حمله ی بُختُ النَصّر

وقتی قوم و مردمی مستحقّ عذاب خداوند بلندمرتبه می گردند، حتماً مرزهای دشمنی با او را مدّتها قبل زیرپا گذاشته اند؛ چرا که خداوند آنچنان صبور و حلیم است که با اندک امیدی به باقی ماندن مردم، آنها را مجازات نخواهد کرد.

چنانچه در کتاب "ارمیای نبی" در "انجیل" آمده است، مردم بنی اسرائیل، مدّتها پیش از حمله ی بختنصر، زندگی گناه کارانه و شرک آمیزی را در پیش گرفته بودند. از موعظه های ارمیای نبی(ع) در این کتاب به خوبی پیداست که مردم، بت پرست، زناکار، اهل شراب و ریا و انواع دیگر گناهان شده بودند. علاوه بر آن پیامبران دروغین بسیاری در اورشلیم پیدا شده بودند و با عوام فریبی، سخنان خود را به عنوان سخنان خداوند به مردم غالب می کردند. علاوه بر آن، در کتاب ارمیای نبی، به روشنی پیداست که بزرگان و رهبران مردم، زندگی تجمّلاتی و اسراف گرایانه ای را در پیش گرفته بودند؛ در حالی که برخی از مردم عادی در شهر از فقر و گرسنگی جان می دادند. تمامی این عوامل را بگذارید به اینکه مردم به طور کامل به خداوند یکتا و پیامبر او کفر می ورزیدند و گوش به کاهنانی می دادند که با سحر و جادو کار خود را پیش می بردند.(6)

این سخنان در روایات ما نیز منعکس شده است. چنانچه امام صادق(علیه السلام) در روایتی طولانی از داستان ارمیای نبی(ع) سخن گفته اند و در بخشی از آن فرموده اند که خداوند چنین هشداری به حضرت ارمیا(ع) داد: "ای ارمیا! آن شهر (برگزیده)، "بیت المقدّس" است و درختان انگور، همان بنی اسرائیل، ساکن آنجا بودند که با ارتکاب گناهان و تغییر دین من، نعمت مرا مبدّل کردند و کافر شدند و مانند درخت خُرنوب (نوعی علوفه) گشتند. پس من سوگند می خورم که آنها را با بلایی امتحان کنم که دانشمندان به حیرت درافتند و حتماً بدترین بندگانم را بر آنها مسلّط می کنم تا آنها را بکشند و حریمشان را بشکنند و خانه هایشان را ویران کنند و بیت المقدّسی را که به آن افتخار می کردند، ویران نموده و سنگ مقدّس را مدّت صد سال میان زباله ها بیاندازند."(7)

بدین ترتیب، وعده ی عذاب خداوند، با مسلّط ساختن مردی فاسد که پادشاه بابل بود (بختنصر) فرارسید و با این عذاب، دورانی پر از پراکندگی و فروپاشی در تاریخ بنی اسرائیل آغاز شد. عصری که سبب ساز فساد امروز آنان گشت.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
Powered by TayaCMS