حکمت 188 نهج البلاغه : روش درمان روح

حکمت 188 نهج البلاغه : روش درمان روح

متن اصلی حکمت 188 نهج البلاغه

موضوع حکمت 188 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 188 نهج البلاغه

188 وَ قَالَ عليه السلام إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ

موضوع حکمت 188 نهج البلاغه

روش درمان روح (روانشناسى بالينى)

(اخلاقى، علمى)

ترجمه مرحوم فیض

188- امام عليه السّلام (در باره بستوه نيامدن از علم و دانش) فرموده است

1- إنّ هذه القلوب (تا آخر، اين فرمايش بى كم و زياد همان فرمايش هشتاد و نهم است كه ترجمه و شرحش گذشت).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1176)

ترجمه مرحوم شهیدی

197 [و فرمود:] اين دلها همچون تنها به ستوه آيد پس براى- راحت- آن سخنان تازه حكمت بايد.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 394)

شرح ابن میثم

84- و قال عليه السّلام:

إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ- فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ

المعنى

النفوس قد يقع لها انصراف عن العلم الواحد و ملال للنظر فيه بسبب مشابهة بعض أجزائه لبعض فإذا اطّلعت النفس على بعضه قاست ما لم تعلم منه على ما علمت و لم يكن الباقي عندها من الغريب لتلتذّ به و تدوم على النظر فيه، و لمّا كان ذلك الملال و الانصراف غير محمود لها أمر بطلب طرائف الحكمة لها. و أراد لطايفها و غرايبها المعجبة للنفس اللذيذة لها لتكون أبدا في اكتساب الحكمة و التذاذ في انتقالها من بعض غرائبها إلى بعض و أراد بالحكمة الحكمة العمليّة و أقسامها أو أعمّ منها.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 286 و 287)

ترجمه شرح ابن میثم

84- امام (ع) فرمود:

إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ- فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ

ترجمه

«اين دلها نيز همانند بدنها خسته و افسرده مى شوند، بنا بر اين در جستجوى حكمتهاى تازه براى آنها باشيد».

شرح

گاهى نفوس انسانى از يك نوع علم و دانش زده مى شوند، و به دليل يك نواختى مطالب آن از نگرش در آن افسرده مى گردند. وقتى كه بر بخشى از مطالب آن آگاهى يابند قسمتهاى ديگر را نيز با آن مقايسه مى كنند و اين قسمت بر ايشان تازگى ندارد تا لذّتبخش باشد و توجه به آن را ادامه بخشد، از طرفى چون حالت افسردگى و زدگى براى نفس آدمى ناپسند است، امام (ع) امر فرموده است تا حكمتهاى تازه براى نفس بجويند. مقصود، حكمتهاى تازه و شگفت آور براى نفس است كه لذّت آور باشد به حدّى كه هميشه دنبال دانش و بهره گيرى از مطالب گوناگون برآيد. مقصود امام (ع) از حكمت، حكمت عملى و اقسام مختلف آن و يا شامل همه اينهاست.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن ميثم، ج 5، ص485 و 486)

شرح مرحوم مغنیه

196- إنّ هذه القلوب تملّ كما تملّ الأبدان، فابتغوا لها طرائف الحكمة.

المعنى

المراد بالحكمة هنا كل حلال يذهب التعب و الملل عن قلبك و روحك فنيا كان أم طبيعيا.. و كل انسان في حاجة الى جديد و متعة يشعر معها بنعمة الحياة.

و الدنيا العريضة زاخرة بالطيبات التي أحلها اللّه لعباده، فلما ذا لا نعيشها و نمارسها إن تهيأت لنا الأسباب. و لو في وقت الضيق. و قبح اللّه القلب المغلق المتزمت.

و بعد، فإن علماء النفس في عصر العلم يداوون مرضاهم بهذا الدواء الذي وصفه الإمام منذ عهد بعيد.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 338)

شرح شیخ عباس قمی

21- إنّ هذه القلوب تملّ كما تملّ الأبدان، فابتغوا لها طرائف الحكم [الحكمة- خ ل ].«» النفوس قد يقع لها انصراف عن العلم الواحد و ملال للنظر فيه بسبب مشابهة بعض أجزائه لبعض، فإذا اطلعت النفس على بعضه قاست«» ما لم تعلم منه على ما علمت و لم يكن الباقي عندها من الغريب لتلتذّ به و تدوم النظر فيه، أو المراد أنّ القلوب تملّ من الأنظار العقليّة، في البراهين الكلاميّة على التوحيد و العدل، فعند ذلك فابتغوا لها طرائف الحكمة، أي الأمثال الحكميّة الراجعة إلى الحكمة العملية، مثل مدح الصبر، و الشجاعة، و الزهد، و العفّة، و ذمّ الغضب، و الشهوة، و الهوى، و ما يرجع إلى سياسة الإنسان نفسه، و ولده، و منزله، و صديقه، و نحو ذلك.

( شرح حکم نهج البلاغه، ص 42 و 43)

شرح منهاج البراعة خویی

الثامنة و الثمانون من حكمه عليه السّلام

(88) و قال عليه السّلام: إنّ هذه القلوب تملّ كما تملّ الأبدان فابتغوا لها طرائف الحكم.

اللغة

(ملّ) يملّ ملالة عن الشي ء: سئمه و ضجر منه (الطريف) ج: طرف: الغريب النادر من الثمر و نحوه.. الحديث النادر المستحسن، إلى أن قال: الطريفة ج: طرائف مؤنث الطريف.

الاعراب

كما تملّ الأبدان: لفظة ما، مصدرية و الجملة في محلّ المفعول المطلق النوعي لقوله: تملّ.

المعنى

سرّ التقدّم في جميع نواحي الحيات، و كسب المعالي و الحسنات، هو نشاط القلب و توجّهه نحو كلّ مقصد من المقاصد، فاذا نشط القلب ينفخ في كلّ القوى روح الانبعاث، و في كلّ العضلات و الأعضاء روح التحرك و العمل، و إذا كسل و ملّ يتوقّف معمل وجود الإنسان عن الحركة و لا يقدر على أيّ عمل.

و قد توجّه أنظار أهل الصنعة و سائر حوائج الحيات الذى هذا السّر و دبّروا لإحياء نشاط العمّال و الجيوش تدبيرات متنوّعة، و اهتمّوا بالألعاب الرياضية، و حازت الصنائع الظريفة في المجتمع الإنساني محلا رفيعا، و ذهب الناس باختلاف مذاهبهم و أحوالهم في هذا الميدان كلّ مذهب.

فأشار عليه السّلام إلى هذا الموضوع و حدّد التوجّه إلى ما ينشط القلوب بما لا يفسدها من الفنون التافهة: كالموسيقي و المسكرات و الألعاب الدنسة، و حصرها في الحكم الطّريفة، و المقصود منها ما كانت مفيدة و معقولة لا تمسّ بكرامة الإنسان و شرفه العقلاني كالسبق و الرماية المشروعين، و المزاح المتعادل، و المعاشرة مع الأصدقاء و الأحباب، و اشتغال بالملذّات المباحة و نحو ذلك.

الترجمة

دلها خسته شوند بمانند تن ها، شما را بايد كه حكمتهاى تازه و دلنشين براى آنها بجوئيد.

  • دل شود خسته و فرسوده چه تن از كارش حكمتى تازه بياور كه بكاهد بارش

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص 137 و 138)

شرح لاهیجی

(115) و قال عليه السّلام انّ هذه القلوب تملّ كما تملّ الابدان فابتغوا لها طرائف الحكمة يعنى و گفت (- ع- ) كه بتحقيق كه اين دلها ملول و خسته مى گردند مانند ملول شدن بدنها پس طلب كنيد از براى انها نو پديد امدهاى حكمت را يعنى تجديد كنيد انحاء حكمت را

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 299)

شرح ابن ابی الحدید

193: إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ- فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ هذا قد تكرر- و تكرر منا ذكر ما قيل في إجمام النفس- و التنفيس عنها من كرب الجد و الإحماض- و فسرنا معنى قوله ع فابتغوا لها طرائف الحكمة- و قلنا المراد ألا يجعل الإنسان وقته كله- مصروفا إلى الأنظار العقلية في البراهين الكلامية و الحكمية- بل ينقلها من ذلك أحيانا إلى النظر في الحكمة الخلقية- فإنها حكمة لا تحتاج إلى إتعاب النفس و الخاطر- . فأما القول في الدعابة فقد ذكرناه أيضا فيما تقدم- و أوضحنا أن كثيرا من أعيان الحكماء و العلماء- كانوا ذوي دعابة مقتصدة لا مسرفة- فإن الإسراف فيها يخرج صاحبه إلى الخلاعة- و لقد أحسن من قال-

أفد طبعك المكدود بالجد راحة تجم و علله بشي ء من المزح

و لكن إذا أعطيته ذاك فليكن

بمقدار ما يعطى الطعام من الملح

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 19 ، صفحه ى 16)

شرح نهج البلاغه منظوم

[187] و قال عليه السّلام:

إنّ هذه القلوب تملّ كما تملّ الأبدان فابتغوا لها طرائف الحكمة.

ترجمه

اين دلها از فكر و انديشه خسته ميشوند، بدانسانكه پيكرها از كار ملول مى گردند، پس براى آنها نكوئيهاى حكمت را جويا شويد (و از خستگى شان برهانيد) اين فرمايش حضرت بعينه همان سخن 92 ميباشد، و نمى دانم بچه مناسبت اغلب شرّاح آن را تكرار كرده اند، مترجم گويد: مرحوم سيّد رضى اعلى اللّه مقامه الشّريف اوّل نهج البلاغة متذكّر شد كه ممكن است سخنى از روى سهو و نسيان تكرار شده باشد و اين يكى از همان جاها است كه شرّاح هم از نظر حفظ امانت شايد از هم تقليد كرده باشند.

( شرج نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 215 و 216)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
Powered by TayaCMS