حکمت 24 نهج البلاغه : ترس از خدا در فزونى نعمت ها

حکمت 24 نهج البلاغه : ترس از خدا در فزونى نعمت ها

متن اصلی حکمت 24 نهج البلاغه

موضوع حکمت 24 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 24 نهج البلاغه

24 وَ قَالَ عليه السلام يَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ

موضوع حکمت 24 نهج البلاغه

ترس از خدا در فزونى نعمت ها

(اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

24- امام عليه السّلام (در باره ناسپاسان) فرموده است

1- اى پسر آدم هرگاه ديدى پروردگار منزّهت نعمت هايش را پى در پى بتو عطا مى فرمايد در حاليكه تو او را معصيت و نافرمانى مى نمايى پس از (عذاب) او برحذر باش (چون كفران و ناسپاسى موجب انتقام و كيفر است).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1098)

ترجمه مرحوم شهیدی

25 [و فرمود:] پسر آدم چون ديدى پروردگارت پى در پى نعمت هاى خود به تو مى رساند و تو او را نافرمانى مى كنى از او بترس.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 364)

شرح ابن میثم

20- و قال عليه السلام

يَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ- وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ

المعنى

نفّر الإنسان عن معصية اللّه حال متابعة نعمه عليه بتحذيره منه، و ذلك أنّه لمّا كان دوام شكرها يعدّ للمزيد منها كان كفرانها و مقابلتها بالمعصية المستلزم لعدم الشكر مستلزما لعدم الاستعداد للمزيد و معدّا للنقصان و نزول النقمة كما قال تعالى وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ و هو محلّ الحذر منه. و الواو في قوله: و أنت. للحال.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 250)

ترجمه شرح ابن میثم

20- امام (ع) فرمود:

يَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ- وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ

ترجمه

«فرزند آدم هر گاه ديدى پروردگار سبحان نعمتهايش را در پى هم به تو ارزانى مى دارد در حالى كه تو نافرمانى او را مى كنى، پس برحذر باش و از او بترس».

شرح

آدمى را از نافرمانى خدا، در حالى كه نعمتهاى الهى پياپى به او مى رسد، به وسيله ترس از خدا برحذر داشته است، توضيح آن كه چون سپاس دائمى زمينه ساز فزونى نعمت است، ناسپاسى در برابر نعمت، و نافرمانى خداوند كه مستلزم ناسپاسى است، موجب فزونى نيافتن نعمت بلكه زمينه براى كاستى نعمت و نزول بلاست، چنان كه خداى تعالى فرموده است: وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ و همين است جاى ترس از خدا. و او، در سخن امام: و انت واو حاليه است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 425 و 426)

شرح مرحوم مغنیه

24- يا ابن آدم إذا رأيت ربّك سبحانه يتابع عليك نعمه و أنت تعصيه فاحذره.

المعنى

تكرر هذا المعنى في كلام الإمام بأساليب شتى، و أيضا يأتي قوله: «كم من مستدرج بالإحسان اليه، و مغرور بالسّتر عليه». و القصد الأول و الأخير التحذير من معصية اللّه و الركون الى الدنيا و زينتها.

و تسأل: لقد رأينا الكثير يزدادون طغيانا كلما ازدادوا مالا و جاها، و مع هذا يمضون بلا مؤاخذة.. و لا يتفق هذا مع التخويف من العقوبة.

الجواب: المراد هنا التحذير من عذاب الآخرة، و هي أشد و أخزى من آلام الدنيا و ضرباتها. قال سبحانه: وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا 42- ابراهيم. و بكلمة: ان اللّه يمهل و لا يهمل.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 230)

شرح شیخ عباس قمی

360- يا ابن آدم، إذا رأيت ربّك سبحانه يتابع عليك نعمه و أنت تعصيه فاحذره. هذا الكلام تخويف و تحذير من الاستدراج، قال تعالى: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ. و ذلك لأنّ العبد بغروره يعتقد أنّ موالاة النعم عليه و هو عاص من باب الرضا عنه، و لا يعلم انّه استدراج له و نقمة عليه. فينبغي له الحذر، فإنّ ترادف النعم عليه و هو مصرّ على المعصية كالمنبّه له على وجوب الحذر.

مثال ذلك من هو في خدمة ملك، و هو عون ذلك الملك في دولته، و يعلم أنّ الملك قد عرف حاله، ثمّ يرى نعم الملك مترادفة إليه، فإنّه يجب بمقتضى الاحتياط أن يشتدّ حذره، لأنّه يقول: ليست حالي مع الملك حال من يستحقّ هذه النعم، و ما هذه إلّا مكيدة و تحتها غائلة، فيجب عليه إذن أن يحذر.

( شرح حکم نهج البلاغه، ص 262 و 263)

شرح منهاج البراعة خویی

الرابعة و العشرون من حكمه عليه السّلام

(24) و قال عليه السّلام: يا ابن آدم إذا رأيت ربّك سبحانه يتابع عليك نعمه و أنت تعصيه، فاحذره.

اللغة

(آدم) أبو البشر و أصله بهمزتين لأنه افعل إلّا أنّهم ليّنوا الثانية، و إذا احتجت إلى تحريكها جعلتها واوا و قلت: أوادم فى الجمع (التتابع) الولاء- صحاح.

الاعراب

يا ابن آدم، منادى مضاف، و لفظة آدم غير منصرف: سبحانه مصدر منصوب بفعل مقدّر وجوبا، اي سبّحته سبحانه.

المعنى

يتوقّع الانسان تعجيل عقوبة العصيان و قطع نعمة اللَّه عنه، فاذا تأخّر ذلك اجترء و غرّ، و ربما جحد و كفر، و قد حكى اللَّه ذلك عن أهل النفاق في «8- سورة المجادلة» «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»

«وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ إِذا جاؤُكَ حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَ يَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ».

و هو غافل من أنّ أشدّ عقوبة على العاصي المجترى ء الاستدراج، و هو أنه يعصي اللَّه فيزيد في نعمه ليزداد طغيانا و اثما، و هو عليه السّلام في هذا الكلام حذّر الانسان من هذه الورطة و الهلكة، و قال: أيها العاصى لا يغرّك تتابع النعم فاحذر من اللَّه أن يكون ذلك مزيدا في هلاكك.

الترجمة

اى آدميزاده چون ديدى پروردگارت سبحانه نعمت پياپى دهد و تو گناه پياپى كنى، بايد از خدا در حذر باشى.

  • چه اندر گناهى و نعمت پياپى ز حق بر تو وارد شود كن حذر
  • خداوند از بهر إتمام حجّتبعاصى دهد نعمت بيشتر

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص41و42)

شرح لاهیجی

(39) و قال عليه السّلام يابن ادم اذا رايت ربّك سبحانه يتابع عليك نعمه فاحذره يعنى و گفت امير المؤمنين (- ع- ) كه اى پسر ادم هر گاه ديدى كه پروردگار تو پى در پى فرستاد نعمت خود را بر تو پس بترس از او زيرا كه مظنّه كفران موجب انتقامست

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 294)

شرح ابن ابی الحدید

25: يَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ- وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ هذا الكلام تخويف و تحذير من الاستدراج- قال سبحانه سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ- و ذلك لأن العبد بغروره يعتقد- أن موالاة النعم عليه و هو عاص من باب الرضا عنه- و لا يعلم أنه استدراج له و نقمة عليه- . فإن قلت- كيف يصح القول بالاستدراج على أصولكم في العدل- أ ليس معنى الاستدراج إيهام العبد- أنه سبحانه غير ساخط فعله و معصيته- فهل هذا الاستدراج إلا مفسدة- و سبب إلى الإصرار على القبيح- . قلت إذا كان المكلف عالما بقبح القبيح- أو متمكنا من العلم بقبحه- ثم رأى النعم تتوالى عليه و هو مصر على المعصية- كان ترادف تلك النعم كالمنبه له على وجوب الحذر- مثال ذلك من هو في خدمة ملك- و هو عون ذلك الملك في دولته- و يعلم أن الملك قد عرف حاله- ثم يرى نعم الملك مترادفة إليه- فإنه يجب بمقتضى الاحتياط أن يشتد حذره لأنه يقول- ليست حالي مع الملك حال من يستحق هذه النعم- و ما هذه إلا مكيدة و تحتها غائلة- فيجب إذن عليه أن يحذر

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 136)

شرح نهج البلاغه منظوم

[24] و قال عليه السّلام:

يا بن ادم إذا رأيت ربّك سبحانه يتابع عليك نعمه و انت تعصيه فاحذره.

ترجمه

پسر آدم همين كه ديدى پروردگارت پى در پى نعمتهايش را بر تو مى فرستد از او بترس (و بجاى شكر نعمت موجبات نقمت را فراهم ميار).

نظم

  • ز يزدان چون كه بر فرزند آدمرسد نعمت فراوان و دمادم
  • در رحمت برويش آمده بازشود هر دم بيك نعمت سر افراز
  • ز ايزد بايد آن موقع بترسدنمايد شكر نعمت را بر از حدّ
  • شود اندر دلش پيدا هراسىكه ننمايد با يزد ناسپاسى
  • به نعمتهاى يزدان هر كه كفران كند يزدانش اندازد به نيران

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 28)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
Powered by TayaCMS