ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی(پرتو چهارم: مقام عصمت)

ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی(پرتو چهارم: مقام عصمت)

اشاره

ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی

پرتو چهارم: مقام عصمت و طهارت

زن مظهر جمال الهی:

خلقت زن و مرد:

حراست از زن:

بهترین برای زن:

عصمت مریم علیهاالسلام:

کریمه اهل بیت

هر دو بانو هرگز ازدواج نکردند:

حضرت کریمه ازدواج نکرد:

مریم علیهاالسلام ازدواج نکرد:

اشاره

نویسنده: مهدی رضوانی پور

ده پرتو از مشترکات دو بانوی بهشتی

پرتو چهارم: مقام عصمت و طهارت

زن مظهر جمال الهی:

به طور کلی، وجود زن، این مظهر جمال الهی، زیبنده ترین نقش هستی و جلوه حسنای رحیمی است که به بیان روایی:

"اَکْثرُ الخَیرِ فِی النِّسَاءِ"(1)

خیر کثیر و موهبت عظیم برای جامعه انسانی به شمار می رود و اوست که در پرتو ایمان و طهارت خویش می تواند زمینه تعالی و عروج خود و دیگران را از حضیض اسفل سافلین و عروج به فراز اعلا علیین فراهم نماید؛ چرا که رشد و تعالی و دریافت حقایق و لطایف الهی و دست یابی به مخزن الاسرار معارف رحمانی به بیان:

"لاَ یَمَسُّه اِلاَّ الْمُطَهَّرُون"(2)

جز برای طهارت پیشگان میسور نبوده، ورود به جنت نعیم ربوبی جز برای پاکان ممکن نمی باشد؛

زیرا که:

"خَلَقَ اللَّه الجَنّهَ طَاهِرهً مطهرهً؛(3)

خداوند بهشت را پاک و پاکیزه آفرید."

خلقت زن و مرد:

اگر چه اصل و ذات زن و مرد به تصریح قرآن به یک حقیقت واحد بازگشت می کند:

"الَّذِی خَلقکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خلَقَ منها زَوْجَها؛(4) خدایی که شما را از نفس واحد آفرید و همسرش را از او خلق کرد."

و لکن تفاوت وجودی آن دو در این کلام دقیق و حکمت آمیز امیرمؤمنان(ع) بیان گردیده است که :

"عُقُولُ النِّساءِ فِی جَمَالِهنَّ و جمال الرجال فی عقُولِهم؛(5) عقل زنان در جمال آنان و زیبایی مردان در عقل آنان است"؛

یعنی زن و مرد تکامل بخش وجود یکدیگر در مسیر پر فراز و نشیب زندگی هستند؛ چه اینکه زن تجلّی جمال الهی است که نیروی عاطفه و احساسش بر قوه عقل و منطق او غلبه دارد و مرد مظهر جلال الهی است که نیروی عقل و منطقش بر احساسات و عواطف او غالب می باشد.

حراست از زن:

و درست به همین علت است که به دلالت قرآنی:به سبب مردان، زنان حیات می یابند"،

حیات و زندگانی طیّب و معنوی زنان به واسطه مردان حاصل گردیده، و وظیفه حراست و مراقبت از زن و حفظ گوهر گرانبهای طهارت او از آتش وساوس شیطانی و از گزند نامحرمان زشت سیرت حیوانی بر عهده مرد نهاده شده است:

"یَا اَیُّهَا الذَّینَ ءَامنوُا قوُا اَنْفسَکم و اَهْلِیکُم نَاراً وَ قوُدُهَا النَّاسُ و الْحِجَارَهُ؛(6) ای کسانی که ایمان آورده اید، خودتان و اهلتان را از آتشی که هیزمش مردم و سنگها هستند، نگه داری کنید."

وجود زن بسان چشمه سار طهوری است که مایه زدودن آلایشها و تیرگیها از کانون خانواده و جامعه می باشد؛ اما خود او نیز چون آب، همواره به پالایش و تصفیه ضمیر در مأوای مشحون از محبت و صداقت مرد مؤمن نیاز دارد، و یا به بیان گهربار امیرمؤمنان، علی(ع) که فرمود:

"فَاِنَّ الْمَرْأَهَ رَیحانهٌ و لَیْسَتْ بِقَهْرِمَانَه؛(7)

همانا زن گل بهاری است، نه پهلوان (سخت کوش)"، حقیقت وجود زن چون گل خوشبویی است که رایحه دلنواز بهشتی را برای همسر و خانواده خود به ارمغان می آورد؛ اما چنانچه دست نامحرم به آن برسد، پژمرده گشته، لطافت و زیبایی سیرتش را از دست می دهد.

بهترین برای زن:

از این رو، صدیقه طاهره، حضرت فاطمه(س) در پاسخ رسول خدا(ص) که از او پرسید: چه چیزی برای زن بهتر است؟ اظهار نمود:

"اَنْ لا ترَی رجلاً ولا یَراها رجلٌ؛(8)

(بهترین چیز برای زن این است) که مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند." و همچنین در جواب این سؤال حضرت که فرمود: زن در چه حالتی به خدا نزدیک تر است؟ عرضه داشت:

"اَدْنَی ما تکونُ مِنْ ربّها اَنْ تَلزمَ قعرَ بَیْتِها؛(9) هنگامی که زن در خانه بماند (و به امور خانه و عبادت بپردازد) از همه حالات به پروردگارش نزدیک تر است."

طهارت و همچنین عصمت به معنای عام(10) که جز بازداشتن نفس و نگه داری آن از آلودگی غفلت و گناه نیست، در مورد زن پاک سرشتی چون مریم عذرا(س) تنها تحت تکفل و صیانت بنده خالص خدا، حضرت زکریا(ع) و در حریم سرشار از ایمان اوست که جلوه می نماید و مروارید وجودش به نهایت جلا و صفای بهشتی نایل می شود و آن گاه شایسته این خطاب ملکوتی می گردد که:

"یَا مریمُ اِنَّ اللَّه اصطفاکِ و طهّرکِ؛(11) ای مریم! همانا خداوند تو را برگزید و پاک نمود."

عصمت مریم علیهاالسلام:

طهارت و عصمت حضرت مریم(س) حتی در آیین مسیحیت نیز از عقاید اساسی به شمار می رود؛ به طوری که گفته می شود:

"در سال 1854 میلادی، پاپ پیس نهم قاعده ای وضع کرد و مسأله عصمت و طهارت مریم عذرا(س) را طرح نمود و آن را یکی از اصول دین مسیحیت اعلام داشت."(12)

دختر عمران به همراه فرزندش عیسای مسیح(ع) به جهت همین حفظ گوهر طهارت و پاکی ضمیرشان می باشد که آیت و نشانه حق قرار گفته و در جایگاه رفیع بهشتی مأوا گزیده و از چشمه سار نعمات الهی بهره مند گشته اند:

"و جَعَلْنَا ابْنَ مریمَ و امَّهُ ءَایهً اوَیْناهُما الی رَبوهٍ و ذاتِ قرارٍ و مَعینٍ؛(13)

و پسر مریم و مادرش را آیتی گردانیدیم و آن دو را در مکانی رفیعِ صاحب آرامش و آب جاری جای دادیم." و بدین وسیله، حجت بر سایر زنان عالم تمام گردیده و جای هیچ گونه عذر و بهانه ای برای زنان عالم باقی نمانده است؛

چنان که امام صادق(ع) می فرماید:

"زن زیبایی را که به خاطر زیبایی اش به فتنه دچار شده است، روز قیامت می آورند. آن زن می گوید: ای پروردگار من! خلقتم را نیکو نمودی و همین باعث شد با این مشکلات مواجه شدم. در این هنگام، مریم آورده می شود و از آن زن پرسیده می شود: تو زیباتری یا این زن؟ ما او را زیبا گردانیدیم، ولی او به فتنه دچار نگشت."(14)

کریمه اهل بیت

فاطمه دختر امام موسی بن جعفر(ع) نیز از جمله بانوان نادری است که بادیه پیمای وادی عصمت و طهارت و تالی تلو معصوم بوده است. وی به جهت

"مَنْ زارَ المَعصومهَ بِقم کَمنْ زارَنِی (16)؛

کسی که (فاطمه) معصومه را در قم زیارت کند، مثل آن است که مرا زیارت کرده است."

"السلامُ عَلیکِ اَیَّتُها الطاهرهُ الحمیدهُ البرّهُ الرشیدهُ النَّقیَّهُ التقیهُ؛(17)سلام بر تو ای بانوی پاک و ستایش شده، نیکو کردار و هدایت شده و پرهیزگار و وارسته."

هاتف اصفهانی نیز در مدح طهارت و عصمت آن زهره آسمان ولا چنین سروده است:

دختری کش دایه دوران نیابد همسری دختری کش مادر گیتی نزاید خواهری

بنت شاه اولیا موسی بن جعفر فاطمه کش بود روح القدس بیرون درگه چاکری

ماه بطحا زهره یثرب چراغ قم که دوخت دست حق بر دامن پاکش ز عصمت چادری(18)

هر دو بانو هرگز ازدواج نکردند:

حضرت کریمه ازدواج نکرد:

در ضمن ناگفته نماند که از دیگر خصایص و ویژگیهای مشترک حضرت مریم(س) و فاطمه معصومه(س) صفت باکره بودن آنهاست؛ چنان که به شهادت تاریخ حضرت معصومه(س) دوشیزه ای است که هرگز ازدواج نکرد؛

چرا که نه تنها برای او بلکه برای هیچ کدام از دختران امام کاظم(ع) همسری هم شأن و شوهری هم کفو پیدا نمی شده است،

به گفته محدث قمی: "چنین رسیده که رضائیه دختران خود را به شوهر نمی دادند؛ زیرا کسی را که همسر و هم کفو ایشان بود، نمی یافتند و حضرت موسی بن جعفر(ع) را بیست و یک دختر بوده است و هیچ یک شوهر نکرده اند. این مطلب در میان دختران ایشان عادت شده و محمد بن علی الرضا(ع) به شهر مدینه ده دیه وقف کرده است بر دختران و خواهران خود که شوهر نکرده اند و از ارتفاعات آن دیه ها نصیب و قسط رضائیه که به قم ساکن بوده اند از مدینه جهت ایشان می آوردند."(19)

در میان دختران رضائیه، دوشیزه آل طه، معصومه اهل بیت(س) فروغ جهان گستر جمال رحیمی و جلوه گر قدرت لایزال الهی است که به بیان امام خمینی(س) زیور دوشیزگان عالم می باشد:

این است آن نور کز تجلّی قدرت داد به دوشیزگان هستی زیور(20)

مریم علیهاالسلام ازدواج نکرد:

و درباره مریم عذرا(س) در لسان روایات اسلامی، تعبیر:

"اَلْبِکرُ الْبَتُولُ الِّتی لَمْ یَمَسَّها بَشرٌ؛(21) بکر بریده از شوهر که بشری او را مس نکرده"

به کار رفته؛ چنان که در آیین مسیحیت هم با چنین تعبیری نسبت به آن بانو رو به رو می شویم:

"در شورای قسطنطنیه، سال 553 میلادی، عنوان "همیشه باکره" از جمله اوصاف مریم(س) به شمار آمد و گفته شد او باکره است، قبل از تولد، در حال تولد و بعد از تولد."(22) و درانجیل متا نیز آن بانوی بهشتی "باکره" نامیده شده است.(23)

1- 66 . منتهی الآمال، ص 845.

2- 67 . دیوان امام، ص 254.

3- 68 . تحف العقول، ص 404، از امام کاظم(ع).

4- 69 . جهان مسیحیت، ص 33.

5- 70 . انجیل متا، ب 1، آیه 23.

پاورقی

  1. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 385، ح 4352.
  2. سوره واقعه: 56، آیه 79: "مس نمی کنند آن (کتاب مکنون) را مگر پاک شدگان".
  3. المحاسن، ج 1، ص 139، ح 29، از امام صادق(ع).
  4. سوره نساء: 4، آیه 1.
  5. بحارالانوار، ج 103، ص 224.
  6. سوره تحریم: 66، آیه 6.
  7. نهج البلاغه، نامه 31.
  8. بحارالانوار، ج 43، ص 84.
  9. همان، ص 92.
  10. نه به معنای اصطلاحی آن که درباره حضرات معصومین(ع) به کار می رود.
  11. سوره آل عمران: 3، آیه 42.
  12. جهان مسیحیت، ص 120.
  13. صفای ضمیر و عفاف و طهارت مادرش، نجمه خاتون
  14. و به واسطه برخورداری از تعالیم هدایت بخش دین و قرآن در حریم امن پدرش، امام کاظم(ع)
  15. و سپس در مأمن ایمانی برادرش، امام رضا(ع)
  16. سوره مؤمنون: 23، آیه 50.
  17. بحارالانوار، ج 14، ص 192، ح 1.
  18. چنان که حمیده، مادر امام کاظم(ع)، درباره تکتم (نجمه) به آن حضرت گفته بود: هر نسلی که از او به وجود آید پاکیزه و مطهر خواهد بود (ر. ک: پرتو اوّل، از همین مقاله(.
  19. و به سبب بهره مندی از طاعت و بندگی خالصانه به درگاه رب العالمین به آن درجه از کمال معنوی و صفای باطنی رسید که از آلایش به تیرگی گناه و معصیت پاک ماند و توسط برادر بزرگوارش، علی بن موسی الرضا(ع) ملقب به صفت "معصومه" گردید، آنجا که فرمود:
  20. همچنین در فرازی از زیارت نامه دوم کریمه اهل بیت(س) او را به این اوصاف متعالی مورد خطاب قرار می دهیم که:
  21. ناسخ التواریخ، ج 7، ص 337.
  22. انوارالمشعشعین، ج 2، ص 285.
  23. دیوان هاتف اصفهانی، قصیده 8.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
Powered by TayaCMS