ذکر مصیبت شب نوزدهم

ذکر مصیبت شب نوزدهم

ذکر مصیبت شب نوزدهم

شب نوزدهم، شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع)

ذکر مصیبت شب نوزدهم

ذکر مصیبت امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع شب نوزدهم، شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع)

شب نوزدهم، شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع)

شب نوزدهم ماه رمضان هست و طبق نقل مورخین وارد شده که شب ضربت خوردن وجود مقدس امیرالمومنینعلیه السلام) است. حضرت تمام عهد خودشان را در این ماه و در دوران حیاتشان با خدای متعال عمل کرد. در زیارت امین الله آمده: "السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَی عِبَادِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ(صلّی الله علیه و آله و سلّم)".(1) شما هر چه کردید، عمل به کتاب بود. دنباله روی از سنّت نبی اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود. "حَتَّی دَعَاکَ اللَّهُ إِلَی جِوَارِه"،(2)

آن لحظه حضرت همه بارهای خودشان را بستند و به همه عهدهایشان عمل کردند. وقتی بار را بستند، آماده شهادت می شوند. در روایت آمده، ائمهعلیه السلام) تا مأموریتی که برایشان معین شده انجام ندهند، از دنیا نمی روند. در روایات هست، نوع شهادتشان را هم خودشان انتخاب می کنند. این هم برای اتمام مأموریتشان است.

لذا، در نقل دارد که وجود مقدس امیرالمومنینعلیه السلام) در همین شب ها، به دختر بزرگوارشان فرمودند: دخترم دیگر ایام مصاحبت ما رو به پایان است و ایام ما دیگر کوتاه شده؛ چون وجود مقدس رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در رویا فرمودند: یا علی جان! همه کارها را انجام بده. مأموریت هایت انجام شده. دیگر دوره مصاحبت ما رو به پایان هست. لذا در نقل دارد که امیرالمومنینعلیه السلام) از اوائل این ماه به خصوص در مسجد به نحو عمومی و مکرر با عزیزان و فرزندانشان مسئله شهادت خودشان را در میان می گذاشتند.

در مسجد می فرمود: حسن جان! چقدر از ماه گذشته؟ چقدر از یک ماه ماند؟ امام حسینعلیه السلام) فرمودند: "عندک". نزدیک شده. نزدیک است که محاسنم به خون سرم خضاب شود.

"یا اباالحسن یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیه عندالله اشفع لنا عندالله(3). وَ مُقَدِّمُکُمْ أَمَامَ طَلِبَتِی وَ حَوَائِجِی وَ إِرَادَتِی فِی کُلِّ أَحْوَالِی وَ أُمُورِی مُؤْمِنٌ".(4)

امشب شب قدر است. ما به اندازه شب قدر از خدا می خواهیم؛ یا امیرالمومنین(علیه السلام). از اول ماه نوشتند که شب ها مهمان خانه فرزندانش بود. شبی خانه امام مجتبیعلیه السلام) می رفت و شبی خانه امام حسین(علیه السلام). نقل کردند: حضرت در این ماه رمضان موقع افطار دو سه لقمه بیشتر تناول نمی فرمود و می فرمود: می خواهم وقتی خدا را ملاقات می کنم، درونم تهی باشد. مثل امشبی مهمان دخترش بود. دختر بزرگ امیرالمومنینعلیه السلام) است. امشب مهمان بودند. سفره ای که برای حضرت انداخته، نان جو و نمک و شیر است.

حضرت فرمود: دخترم کی دیدی سر سفره پدرت دو جور خورش باشد؟ یکی از دو خورش را بردار. رفت نمک را بردارد، قسم داد و فرمود: شیر را بردار. چند لقمه نان و نمک تناول فرمود. مشغول عبادت شد و از حجره بیرون می آمد. نگاه به آسمان می کرد و می فرمود: آری امشب همان شب است. حضرت زینب(سلام الله علیها) متوجه شد که حضرت امیرالمومنینعلیه السلام) حالتشان با شب های دیگر متفاوت است. نگران بود و فرمود: آقا امشب مسجد نروید. فرمود: نمی شود و رفت. حتی نقل شده مرغابی ها آمدند جلوی حضرت و حلقه در کمربند حضرت امیرالمومنینعلیه السلام) را گرفت و کمر را محکم بست. فرمود: علی، آماده باش. آمد مسجد و اذان گفت و در محراب عبادت قرار گرفت. طولی نکشید که جبرئیل ندا داد: "تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَی وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ أَعْلَامُ التُّقَی قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَی قَتَلَهُ أَشْقَی الْأَشْقِیَاءِ".(5) دیدند خاک های محراب را برمی دارد و روی زخم ها می پاشد؛ "فزت و رب الکعبه". در ملکوت عالم غوغا شده.

آن لحظه ای که امام حسینعلیه السلام) از اسب سرنگون شد؛ فقط اینجا ابن ملجم را دستگیر کردند و حضرت را به منزل بردند ولی در کربلا کسی نبود مانع دشمن بشود. "فرقه بسیوف و فرقه بالرماء و فرقه بالحجاره"؛ فقط حضرت زینب(سلام الله علیها) بود که آمده بود بالای بلندی و خودش را به عمر سعد رسانید. "و انت تنظر الیک"، رویش را برگردانید. خطاب به شمر که برو کار را تمام کن. دیگر حضرت زینب(سلام الله علیها) بیچاره شده بود. دیدند دست هایش را روی سر گذاشته و صدا می زند:

"وامحمدا وا علیا واحسینا أ ما فیکم مسلم".(6) "الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین...".

پاورقی

  1. مناقب ابن شهر آشوب، ج /3ص 310 منبع: www.imamalinet.net
  2. مفاتیح الجنان، شیخ قمی، زیارت امین الله.
  3. همان.
  4. مفاتیح الجنان، شیخ قمی، دعای توسل.
  5. مفاتیح الجنان، شیخ قمی، زیارت جامعه کبیره.
  6. بحار الانوار، علامه مجلسی/ 42/286/، باب 127، کیفیه شهادته ع و وصیه و غسله و الصلاه علیه و دفنه...، ص: 199.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS