سجع و قافيه ي خاصي در نهج البلاغه

سجع و قافيه ي خاصي در نهج البلاغه

شبهه:

نهج  البلاغه داراي سجع و قافيه ي خاصي است و مشتمل بر تقسيمات عددي است نظير «الاستغفار علي سته معان» (استغفار بر شش معني است) و همچنين «الايمان علي اربع دعائم...» ايمان بر چهار پايه استوار است و مانند آن و کسي در صدر اسلام با آن آشنائي نداشته و پس از سپري شدن دوران جاهليت و شکوفائي ادبيات عربي جديد در دوران عباسي و شهرت آن ميان مردم. سيد رضي کتاب نهج  البلاغه را بر اين منوال تاليف کرده است. [1] .

پاسخ:

با سجع و قافيه سخن گفتن اگر طبيعي و بدون تکلف باشد و روان و سليس بوده و بر مستمع گران نيايد دليل بر فصاحت و بلاغت و از محسنات کلام به شمار مي آيد و اگر با سجع و قافيه سخن گفتن عيب و نقص کلام مي بود پس چرا قرآن کريم و احاديث نبوي و کلمات بسياري از فصيحان و بليغان عرب مشتمل بر آن است.

در قرآن کريم برخي از سوره ها داراي آهنگ و وزن عجيبي است نظير سوره ي والشمس ، والذاريات، والطور، والنجم و...
و همچنين بسياري از سخنان رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم داراي سجع و قافيه ي خاصي است.
نظير فرموده ي آن حضرت: (الا ادلکم علي خير اخلاق الدنيا و الاخره؟ تصل من قطعک و تعطي من حرمک و تعفو عمن ظلمک). (تحف العقول ص 45).

و نيز فرموده: (افشو السلام و اطعموا الطعام و صلوا الارحام و صلوا بالليل و الناس نيام).
و از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده که فرموده: قيس بن ساعد الايادي گفته است:
(ايها الناس اسمعوا وعوا، من عاش مات و من مات فات و کل ما هو آت آت، ليل داج و نهار ساج و سماء ذات ابراج...).
بنابراين با سجع و قافيه بودن نهج  البلاغه دليل قوت اسناد آن است و نه دليل ضعف آن.

و همچنين وجود تقسيمهاي عددي در نهج  البلاغه موجب هيچ اشکالي نيست زيرا در صدر اسلام اينگونه تقسيمها در سخنان فصيحان و بليغان متعارف بوده و در بسياري از احاديث نبوي نظير آن نقل شده است از آن جمله:

در ارشاد القلوب ديلمي ص 233، آمده است: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرموده: (سته اشياء حسنه و لکنها من سته احسن، العدل حسن و هو من الامراء احسن و الصبر حسن و هو من الفقراء احسن...) «شش چيز خوب است ولي آنها از شش گروه بهتر است:
عدالت خوب است و آن از حاکمان بهتر است و صبر خوب است و آن از مستمندان بهتر است و پرهيزگاري خوب است و آن از دانشمندان بهتر است و سخاوتمندي خوب است و آن از ثروتمندان بهتر است و توبه خوب است و آن از جوانان بهتر است و حيا (عفت) خوب است و آن از زنان خوبتر است».

و در حديث ديگري آمده است: (معشر المسلمين اياکم و الزنا ففيه ست خصال...).
اي مسلمانان از زنا بپرهيزيد همانا در آن شش خصلت است، سه خصلت آن در دنيا و سه خصلت در آخرت، اما آنچه در دنيا است:
1- آبرو را مي ريزد.

2- فقر مي آورد. (موجب تهيدستي مي شود)

3- عمر را کوتاه مي کند.

و اما آنچه در آخرت است:

1- موجب خشم و غضب الهي است. 2- باعث سختگيري در حساب روز قيامت است. 3- عذاب آتش ابدي را در پي دارد.

در تحف العقول نيز حديثي را مي خوانيم که در بيان بيست و چهار خصلت آمده که در آن براي هر خصلت چندين ويژگي و علامت ذکر شده است.

در احاديث بسيار ديگري اينگونه تقسيمهاي عددي آمده است کساني که طالب آنها مي باشند به کتاب «الخصال» تاليف شيخ صدوق رحمه الله و «المواعظ العدديه» مراجعه کنند.

لازم به ذکر است آنچه از اين قبيل تقسيمها در نهج  البلاغه آمده داراي سند معتبر و متواتر است، بنابراين، اين شبهه نيز ناتمام است.

پی نوشتها:
[1] «اثر التستيع في الادب العربي»، ص 56. و «الامام علي» تاليف احمد زکي صفوت ص 131.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
Powered by TayaCMS