شخصیت حضرت زینب (س)

شخصیت حضرت زینب (س)

شخصیت حضرت زینب (س)*

سخن گفتن پیرامون ابعاد شخصیت حضرت زینب (س) به دو جهت دشوار است.

1- عظمت شخصیت این بانو مانند مادر بزرگوارش حضرت زهرا (س) است و عقل از درک این عظمت عاجز است، آنچنانکه از درک عظمت لیلة القدر عاجز است.

2- در منابع تاریخی و روایی آنچنان که شایسته و بایسته است از جزئیات زندگی این بانو سخن به میان نیامده است. به این دلیل که تقریباً تمام دوران حیات ایشان در جوار وجود نورانی آل کساء گذشته و تحت الشعاع آن ذوات بوده است. اگرچه این بانو خود از آن تبار است. با دقت نظر در آنچه که در اسناد و مدارک باقیست، به عظمت و جلالت شأن ایشان پی می بریم. برای درک بهتر این موضوع ابتدا زندگی حضرت زینب (س) را به اجمال بیان می کنیم.

زندگی نامه

عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها، سومین فرزند امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهرا (س) است که بنابر قول مشهور در روز پنجم ماه جمادی الاولی سال ششم هجری قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشودند. 5 سال اول عمر شریف ایشان تحت سرپرستی و اِشراف جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم سپری شد. پس از رحلت رسول خدا، حدود 6 ماه نیز در از درک محضر مادر ارجمندش بهره مند شد. بعد از شهادت مادر، تا حدود 35 سالگی در جوار پدرش امیرالمؤمنین علی (ع) بود. پس از شهادت پدر 10 سال با برادر بزرگترش امام حسن مجتبی (ع) و پس از ایشان 10 سال با امام حسین (ع) مصاحبت داشتند.

بعد از واقعه جانسوز کربلا که منجر به شهادت جانگداز امام حسین (ع) و یاران با وفای ایشان شد، متحمل دوران سخت اسارت شدند و پس از آن سرانجام در غروب روز یکشنبه پانزدهم رجب المرجب سال 62 هجری قمری در سن 56 سالگی دار فانی را وداع گفتند و به جوار اهل بیت عصمت شتافتند. مدفن آن بزرگوار در منطقه زینبیه شهر دمشق از کشور سوریه فعلی است. اگرچه برای حضرت زینب مکانهای دیگری مانند قبرستان بقیع و کشور مصر را ذکر کرده اند ولی دمشق مشهورترین قول است.

ازدواج حضرت زینب در دوران حیات پدر، با جناب عبدالله بن جعفر انجام گرفت. عبدالله برادرزاده ی امیرالمومنین و فرزند شهید بزرگوار، جعفر طیّار است که از ثروتمندان و سخاوتمندان بنام روزگار خویش بوده است. حاصل این ازدواج 4 فرزند پسر و یک دختر بود که از این میان، دو فرزند پسر ایشان از زمره شهدای کربلا هستند.

حضرت زینب از جهاتی که در ادامه خواهد آمد، شبیه دو برادر معصوم خود می باشد.

شباهتها با حسنین (ع)

1- انتخاب نام توسط خداوند

در روایت آمده است: وقتی زینب متولد شد، حضرت فاطمه او را برای نامگذاری به نزد حضرت علی آورد. ایشان فرمودند که در این زمینه از رسول خدا پیشی نمی گیرم، صبر کنیم تا پیامبر بیایند و نام این نوزاد را معین فرمایند- در آن هنگام رسول خدا در سفر بودند- پیامبر پس از سه روز مراجعت فرمودند. طفل را برای نامگذاری به خدمت ایشان بردند. حضرت فرمودند من هیچگاه از جانب خود این کار را نمی کنم و بر خداوند متعال پیشی نمی گیرم. جبرئیل امین نازل شد و از جانب خداوند فرمود: " سَمّ هذه المولودة زینب، فقد اختار الله لها هذا الاسم" نام این نوزاد را زینب بگذارید که خداوند این نام را برای او اختیار کرده است.

طبق این نقل، نامگذاری حضرت زینب مانند دو برادر بزرگوارش توسط پیامبر و به انتخاب خداوند صورت گرفت. رسول اکرم بعد از آنکه نام طفل را زینب گذاشتند، فرمودند: به حاضرین و غایبین امت وصیت می کنم که این دختر را گرامی بدارند و حرمت او را پاس دارند، همانا او به خدیجه کبری شبیه است.

2- حزن و اندوه پیامبر در ملاقات با طفل

نقل است: رسول خدا به خانه دخترشان رفتند و فرمودند دخترم! نوزاد تازه متولد شده را بیاور. فاطمه زهرا (س)، زینب را خدمت پدر آوردند. حضرت او را در بغل گرفت و به سینه فشرد. صورت به صورتش نهاد و سپس با صدای بلند شروع کرد به گریستن کرد، آنچنانکه اشک از چشمان مبارک بر محاسن شریف جاری گشت. فاطمه (س) سؤال کرد: " همَّ بکاک؟ لا اَبکی الله عینک یا اَبَتاه "پدر جان! خدا هیچگاه چشمان شما را گریان نکند، این گریه برای چیست؟

رسول خدا پاسخ دادند: "یا بنتاه! یا فاطمه! انّ هذه البنت مستبتلی ببلایا و ترد علیها مصائب شتّی و رَزایا اَدْهی" دخترم! فاطمه جان! این دختر به بلاهایی گرفتار می آید و با انواع مصیبتها و دشواریهای جانکاه مواجه می شود.

حزن و اندوه رسول خدا در ملاقات با این فرزند همانند حزن حضرت در ملاقات با حسنین (ع) بود.

3- حضرت زینب، فرزند خانه وحی:

پیامبر اکرم آیه 36 سوره مبارکه نور را که نازل شده بود برای مردم قرائت فرمودند: " فی بُیُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرفَعَ و یُذْکَرَ فیها اسْمُهُ، یُسَبِّحُ له فیها بِالْغُدُوِّ وَالْاصال " در خانه هایی که خدا رخصت داده تا قدر و منزلت آن رفعت یابد و نام او در آنجا یاد شود، در آن خانه ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش می کنند.

مردی برخاست و عرضه داشت ای رسول خدا! این خانه ها کدامند؟ حضرت فرمودند: "هُم بُُیُوتُ الاَنبیاء" آنها، خانه های پیامبران است. سپس ابوبکر از جای برخاست و در حالیکه به خانه علی و فاطمه سلام الله علیها اشاره می کرد پرسید: ای رسول خدا!  آیا این خانه هم از آن خانه ها است؟ حضرت فرمودند: " نََعَم، مِن اَفضَلِها " آری، این خانه از برترین آن خانه هاست.

4- اجر گریه بر مصائب حضرت زینب:

رسول خدا فرمودند: "یا بَضعَتی و یا قرَّةَ عَیْنی انَّ مَنْ بَکی علیها و علی مَصائبها یَکون له ثوابه کَثواب مَن بکی علی اَخَوَیها" ای پاره تن من و ای نور چشمم، هرکس بر این دختر و مصیبتهای او بگرید پاداش کسی را خواهد بود که بر دو برادرش گریه کند.

مقام و منزلت حضرت زینب:

الف: مقام علمی حضرت زینب (س)

در بیان مقام علمی حضرت زینب دو مورد که یکی تاریخی و دیگری روایی است را بیان می کنم.

1- زمانیکه امیرالمؤمنین بعنوان حاکم جهان اسلام در کوفه بودند، مردان کوفه خدمت حضرت رسیدند و عرض کردند یا علی! اجازه بده تا دخترت زینب برای زنان ما از معارف دین بگوید. به اصرار و درخواست آنان و به اجازه امیرالمؤمنین، حضرت زینب به مدت 4 سال در کوفه کرسی بیان معارف دین برای زنان شهر برقرار کردند. با عنایت به حضور امیرالمومنین و حسنین (ع) در کوفه، وجود چنین جایگاهی حکایت از عظمت علمی این بانو دارد.

2- امام زین العابدین در جریان اسارت به عمه خود فرمودند: "یا عَمّه! و اَنت ِبِحَمْدِ الله عالِمَة غَیْرُ مُعَلِّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیرُ مُفَهِّمَةٍ" عالمه غیر معلمه لقب حضرت زینب است که امام سجاد بعنوان جانشین پیامبر به ایشان اعطاء فرموده و بدین معناست که علم ایشان اکتسابی نبوده و شعبه ای از علم لدنی است. علمی که معلّم آن خداوند است و صد البته این تداوم وحی نیست. بلکه مقام الهامات غیبیه است که برای هرکس میسور نیست. برای اهل تحقیق، دستیابی به رفعت مقام علمی حضرت زینب، با مراجعه به خطبه های ایشان در کوفه و شام آسان است.

ب: مقام عبادت و بندگی حضرت زینب (س)

در بیان این مقام نیز به دو مورد بسنده می کنم.

1- شخصیت عبادی و مراتب بندگی حضرت زینب آنچنان بود که امام حسین (ع) در وداع با خواهر فرمودند: "یا اَختاه! لا تَنْسینی فی نافِلَةِ اللیل" خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش نکن.

نماز شب حضرت زینب آنچنان با عظمت بود که از امام دلربایی کرد و امام خواستند تا ایشان را در این نماز فراموش نکند.

2- حضرت امام سجاد فرمودند: " اِنَّ عَمَّتی زَیْنب کانَتْ تــُؤَدیّ صَلَواتِها مِنْ قیام الفرائض و النَّوافل عند مَسیرِنا مِن الکوفه الی الشام..." همانا عمه ام زینب کبری نمازهای واجب و مستحب خود را در طول مسیر از کوفه به شام ایستاده می خواند. یعنی آن همه سختی، نتوانست زینب را به زانو در آورد بطوری که در طول مسیر حداقل از مستحبات بگذرد. اینچنین است که ایشان را نائبة الزهراء می نامند. سپس امام فرمودند: ولی در بعضی از منازل، نشسته نماز می خواند که به جهت گرسنگی و ضعف او بود، زیرا غذایش را میان طفلان تقسیم می کرد. گاه تا سه شب گرسنگی تحمل می کرد تا کودکان سیر شوند. مردمان سنگدل در هر شبانه روز یک قرص نان بیشتر نمی دادند.

در کلام دیگری از امام زین العابدین چنین آمده است که عمه ام در شام عاشورا نیز به محراب عبادت ایستاد و به درگاه خداوند متعال استغاثه کرد. شبی که چشم ما به خواب نرفت.

منبع: پایگاه فارس (fares.ir)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
Powered by TayaCMS