فضائل اخلاقی امام حسین علیه السلام منبر ششم(تواضع و فروتنی)

فضائل اخلاقی امام حسین علیه السلام منبر ششم(تواضع و فروتنی)

فضایل اخلاقی امام حسین علیه السّلام

منبر ششم:تواضع و فریادرسی

نمونه هایی از تواضع و فریادرسی امام

مورد اول

مورد دوم

مورد سوم

نتیجه بحث

فضایل اخلاقی امام حسین علیه السّلام

منبر ششم:تواضع و فریادرسی

یکی از دستورات مهم دینی، "فریادرسی نیازمندان" و تکریم آنان است. قرآن مجید، بی توجهی به این موضوع را توبیخ نموده، متخلفان را عناصر دنیاگرا و ستمگر معرفی می نماید. (1) (2)

پیامبر اسلام، نیز می فرماید: "نیازمندان را دوست داشته، با آنان همنشینی کنید".

("احبوا الفقراء وجالسوهم") (3)

آن حضرت هشدار می دهد: گرایش به دنیاگرایی و مجالست با توانگران طغیانگر، شما را به فرهنگ مادی و غیر دینی می کشاند

("ایاکم ومجالسه الموتی! قیل: یا رسول الله : من الموتی؟ قال: کل غنی اطغاه غناه"). (4) (5)

حسین بن علی علیه السّلام با الهام از این آیات و احادیث، با تمام تواضع و ادب در خدمت فقرا و دردمندان بود. او به خانه و زندگی دردمندان سرکشی می کرد، مشکل آنان را برطرف می نمود، در کنارشان می نشست و با آنان غذا می خورد و صفا می کرد. آن امام کریم، فلسفه روزه داری و چشیدن گرسنگی و تشنگی در فریضه ماه مبارک رمضان را در ارتباط با آنان می دانست که توانگران به فکر مستمندان بیفتند

("سئل الحسین: لم افترض الله عزوجل علی عبده الصوم؟ فقال علیه السّلام : لیجد الغنی مس الجوع، فیعود بالفضل علی المساکین"). (6)

نمونه هایی از تواضع و فریادرسی امام

اینک نمونه ای از موارد تاریخی در این زمینه را به خدمت شما خوانندگان عزیز تقدیم می نمایم:

مورد اول

روزی امام حسین علیه السّلام گروهی از نیازمندان مدینه را دید که دور هم جمع شده، به خوردن نان خشک و بی خورشت مشغول اند. بعد از سلام و احوال پرسی، فقرا از آن سرور خواستند به جمع آنان بپیوندد. حسین بن علی با گفتن: "خدا متکبرین را دوست ندارد"،

("انه لا یحب المستکبرین") (7)

در جمع آنان نشست و مشغول خوردن و صحبت شد و سپس همه را به منزلش دعوت نموده، با تمام تواضع و صفا و صمیمیت از آنان پذیرایی نمود و از خانواده اش خواست هر چه در توان دارند، مضایقه ننمایند. (8) (9)

این گروه نیازمندان مدینه، معروف به اصحاب "صفه" می باشند که قرآن مجید به مدح آنان پرداخته، (10) امام حسین علیه السّلام نیز متواضعانه به ایشان خدمت کرده است. (11)

مورد دوم

اباذر، غلامی داشت به نام "جون" که از نظر نژادی از سیاه پوستان آفریقا به شمار می آمد. وی مانند اربابش عاشق امام حسین، و در صفا و وفا کم نظیر بود. بالاخره در کربلا حاضر شد و آماده جانبازی و فداکاری گردید!

امام حسین علیه السّلام از او خواست خودش را به کشتن ندهد؛ ولی او گفت: ای پسر پیامبر! من در ایام خوشی با شما بودم. آیا سزاوار است در لحظات گرفتاری شما را تنها گذارم؟ هرگز! اگرچه رنگ صورتم سیاه است، بوی بدنم نامطلوب، حسب و نسب من نامناسب، ولی هرگز از یاری ات دست بر ندارم. سرانجام "جون" به شهادت رسید. امام حسین علیه السّلام با تمام وفا و صفا به بالینش آمد، خون از رخسارش پاک کرد و مانند فرزندش "علی اکبر" سر او را به دامن گرفت و نشان داد برای یک غلام مرده، همچون یک انسان با شخصیت زنده احترام قائل است. آن گاه دست به دعا برداشت و گفت:

خداوندا! چهره "جون" را زیبا، بوی بدنش را معطر دار، او را با نیکان محشور نموده و پیوندش را با اهل بیت پیامبر مستحکم فرما

("اللهم بیض وجهه، وطیب ریحه، واحشره مع الابرار، وعرف بینه وبین محمد وآله الاطهار"). (12)

مورد سوم

یکی از عاشقان اهل بیت (مسروق خادم) می گوید: روز "عرفه" نزدیک غروب آفتاب، گردش کنان در محضر امام حسین علیه السّلام حاضر شدم. جمعی از یاران و دوستان را دیدم که دور حضرت را گرفته، مشغول خواندن قرآن و دعا می باشند. سفره افطار باز بود و چیزی از غذاهای امروز در آن دیده نمی شد؛ خیلی ساده و بی آلایش بود. اشک های چشم از دیدگان حسین و یارانش جاری بود! چند مساله شرعی از آن حضرت پرسیدم و بیرون آمدم و... (13)

نتیجه بحث

از این بحث نتیجه می گیریم که امام حسین علیه السّلام بسیار متواضع بود، خدمات مردمی و اجتماعی اش را محترمانه انجام می داد، فقرا و نیازمندان را دوست داشت و این سیره را به پیروانش به عنوان درس اجتماعی به یادگار گذاشت و....

اگر به این سیره عمل شود، پیوند مستحکم بین اقشار مختلف مردم فراهم می گردد، فاصله طبقاتی ناموجه در اجتماع برچیده می شود، روابط دولت و ملت، ارباب و رعیت، امام و ماموم، رهبر و راهرو، کارگر و کارفرما، صفا و صمیمیت بیشتری پیدا می کند و در آن صورت، نفوذ بیگانه، تهاجم دشمنان و مسمومیت های مختلف به خودی خود بی اثر می شود.

از این رو، پیامبر اسلام، می فرماید: هر کس فقیری را بی احترامی کند، به خدا بی احترامی نموده و کسی که فقیری را محترم بدارد، روز قیامت مورد رضایت خداوندی قرار می گیرد

("من استخف بفقیر مسلم، فقد استخف بحق الله، ومن اکرم فقیرا مسلما لقی الله یوم القیامه وهو عنه راض"). (14)

مولا امیرمؤمنان علیه السّلام نیز برای آرامش درونی می فرماید: با طبقات کم درآمد و نیازمند، بیشتر معاشرت نمایید تا روح سپاسگزاری و آرامشتان افزون تر گردد

("جالس الفقراء تزدد شکرا"). (15)

پاورقی

  1. همان
  2. بلاغ عاشورا، الشیخ جواد محدثی، ص 27، المبدأ و المعاد .... ص 25.
  3. انعام/سوره6، آیه52.
  4. کهف/سوره18، آیه28.
  5. کنزالعمال، ج6، ص469.
  6. تنبیه الخواطر، ج2، ص32.
  7. ری شهری، میزان الحکمه، ج1، ص404، ح2429.
  8. بحارالانوار، ج93، ص375، ح62.
  9. نحل/سوره16، آیه23.
  10. اعیان الشیعه، ج1، ص580.
  11. مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص189.
  12. بقره/سوره2، آیه273.
  13. اعلام الهدایه، ج5، ص38.
  14. مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص22.
  15. سفینهالبحار (دو جلدی)، ج1، ص258.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS