فضیلت اذان و اقامه

فضیلت اذان و اقامه

1. خصال: امام باقر عليه السلام فرمود: کسی که ده سال را به امید پاداش اذان بگوید خداوند او را به اندازه دامنه گناهانش و وسعت صدایش در آسمان مورد مغفرت قرار می‌دهد، و هر تر و خشکی که صدايش را بشنود، او را تصدیق می‌کند، و از هر نمازگزاری که همراه او در مسجد نماز خواند سهمی می‌برد، و از هر کسی که با صدای او نماز بخواند حسنه ای برای او وجود دارد. [1]      2. ثواب الاعمال: امام صادق عليه السلام فرمود: بلندترین مردم از نظر گردن در روز قیامت مؤذنان هستند. [2]

3. مجالس صدوق و خصال: با اسنادی که در باب فضیلت نماز ارائه شد، فرمود: عده‌ای از یهودیان نزد رسول خدا صلّي الله عليه و آله آمدند و درباره مسائلی از او سؤال کردند، تا اینکه داناترین آنان گفت: مرا از هفت خصلتی که خداوند از میان انبیایش به تو و از میان امتها به امت تو ارزانی کرده است آگاه کن، رسول خدا فرمود: خداوند فاتحة الکتاب، اذان، نماز جماعت در مسجد، روز جمعه، و بلند کردن صدا در سه نماز، تخفیف برای امتم در بیماری و سفر، نماز بر جنازه، و شفاعت برای صاحبان گناهان کبیره از امتم را به من ارزانی کرد، تا سخنش به این جا رسید که فرمود: اما درباره اذان، مؤذنان امتم با انبیاء و صدیقین و شهداء و صالحان محشور می‌شوند. [3]

4. المقنعة: از امام باقر و امام صادق عليهما السلام روایت است که فرمودند: هر کسی که اذان و اقامه بگوید، دو صف از ملائکه پشت سر او نماز می‌خوانند و هر کسی که بدون اذان اقامه بگوید صفی از ملائکه پشت سر او به نماز می‌ایستند. [4]

     5. مجالس شیخ: با اسنادی که در باب فضیلت نماز از ابوذر رضی الله عنه از نبی خدا در وصیت به او ذکر شد فرمود: ای ابوذر پروردگارت با سه گروه بر ملائکه‌اش مباهات می‌ورزد: مردی که در سرزمین خالی صبح می‌کند پس اذان و اقامه می‌گوید، سپس نماز می‌خواند، پس پروردگار به ملائکه می‌گوید: بنده مرا ببینید که نماز می‌خواند در حالی که کسی غیر از من او را نمی‌بیند، پس هفتاد هزار فرشته فرود می‌آیند و در پشت سر او نماز می‌گزارند، و تا فردای آن روز برای او استغفار می‌کنند، و حدیث را تا اینجا ادامه داد که:

 ای ابوذر اگر بنده در سرزمینی خالی بود، پس وضو گرفت یا تیمم کرد سپس اذان و اقامه گفت و نماز به پا داشت، خداوند به ملائکه امر می‌کند که پشت سر او صفی ببندید که دو طرف آن دیده نشود و با رکوع او رکوع کنید و با سجده‌اش به سجده بروید و به دعایش آمین بگویید، و ای ابوذر کسی که اقامه بگوید و اذان نگوید، نماز نمی‌خواند با او، مگر دو فرشته‌ای که همراه اوست. [5]

6. ثواب اعمال: رسول خدا صلّي الله عليه و آله در خطبه ای طولانی فرمود: هر کس که اذان یکی از مساجد را عهده‌دار شود، و به نیت خدا در آن اذان بگوید، خداوند ثواب چهل هزار هزار نبی و چهل هزار هزار صدیق و چهل هزار هزار شهید را به او عطا می‌نماید و چهل هزار هزار امت را تحت شفاعت او در می‌آورد، که در هر شهر چهل هزار هزار قصر، و در هر قصر چهل هزار هزار حیاط و در هر حیاط چهل هزار هزار خانه و در هر خانه چهل هزار هزار تخت و بر روی هر تخت همسری از حوریان سیه چشم قرار دارد، و وسعت هر یک از خانه ها چهل هزار هزار بار مثل دنیاست و در خدمت هر همسر چهل هزار هزار ندیم و چهل هزار هزار ندیمه وجود دارد، و در هر خانه چهل هزار هزار سفره و بر هر سفره چهل هزار هزار کاسه بزرگ، و در هر کاسه چهل هزار هزار نوع غذا وجود دارد، و اگر انسان و جن بر او وارد شوند آنان را در نزدیکترین خانه وارد می‌کند، و در آن هر چه که بخواهند از قبیل غذا، نوشیدنی، عطر، لباس، میوه، انواع زیور آلات و جامه‌های نادر و شگفت انگیز وجود دارد، و هر یک از خانه‌ها با این چیزهایی که در آن است از خانه دیگر بی نیاز است، پس زمانی که مؤذن اذان بگوید و بگوید: اشهد ان لا اله الا الله چهل هزار هزار فرشته او را احاطه می‌کنند، در حالی که همه آنها بر او نماز می‌خوانند و برایش طلب استغفار می‌کنند، و تا زمانی که اذانش پایان بيابد زیر سایه خداوند است، و چهل هزار هزار فرشته ثواب آن را برایش می‌نویسند و سپس آن را به سوی خداوند بالا می‌برند. [6]

7. دعوات راوندی: هشام بن ابراهیم به رضا عليه السلام درباره بیماری ونازایی‌اش شکایت کرد، پس امام به او امر کرد که صدایش را با اذان درخانه‌اش بلند کند، گفت: چنین کردم وخداوند بیماری‌ام را ازمیان برد و فرزندانم بسیار شدند. [7]

1. دعوت راوندی: مردی از فقر نزد امام صادق عليه السلام شکایت کرد، پس فرمود: هر بار که اذان شنیدی آن گونه که مؤذن اذان می‌گوید، اذان بگو. [8]

2. مجالس صدوق و مکارم الاخلاق: روایت است که هر که صدای اذان را بشنود و نظير آنچه كه مؤذن می‌گوید را بگوید، بر روزی‌اش افزوده می‌گردد. [9]

3. ثواب الاعمال و مجالس شيخ: امام صادق عليه السلام فرمود: هر کس چون صدای مؤذن را بشنود که می‌گوید «أشهد أن لا إله الا الله و أشهد أن محمداً رسول الله» با تصدیق و به قصد پاداش الهی بگوید: «من شهادت مي‌‌دهم كه هيچ خدايي جز الله وجود ندارد و شهادت مي‌دهم كه محمد رسول و فرستاده خداست، و از هر انکار کننده و نفی کننده ای به آن دو بسنده می‌کنم و به وسیله‌ آن دو هر کسی كه اقرار کرد و شهادت گفت را یاری می‌کنم» به اندازه‌ تعداد کسانی که انکار و نفی کردند و تعداد کسانی که اقرار کردند و شهادت دادند اجر می‌برد. [10]

 



[1] . 81/104/1

[2] . 81/106/2

[3] . 81/115/10

[4] . 81/116/12

[5] . 81/116/13

[6]. 81/123/20

2. 81/156/53

 1. 81/174/2

[9] . 81/174/4

[10] . 81/175/5

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS