مقام مادر (قسمت اول)

مقام مادر (قسمت اول)

اشاره

یک تشرف به محضر حضرت بقیه الله الاعظم عج لله تعالی فرجه الشریف:

از نظر روایات نیز مقام مادر بالاتر است:

حدیث اول

. مادرت

. پدرت .

حدیث دوم

نقش مادر حساس تر از نقش پدر است:

داستان

حدیث سوم

الجنه تحت اقدام الامهات

توسل:

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین...

اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن...

دلم سراغ کسی جز تو را نمیگیرد. بدون یاد تو این دل صفا نمیگیرد.

زدرد هجر، دل من همیشه بیمار است. که جز به وصل نگارم شفا نمیگیرد.

عزیز فاطمه هستی کریم و پور کریم. مگر کریم سراغ گدا نمیگیرد.

دلم سیاه شد از ظلمت گناه و خطا. به غیر نور دعایت ضیاء نمیگیرد.

غریبم و نه مرا جز تو آشنائی هست. مگر که حال غریب آشنا نمیگیرد.

یک تشرف به محضر حضرت بقیه الله الاعظم عج لله تعالی فرجه الشریف:

صاحب کتاب مفتاح الکرامه سید جواد عاملی فرمود: شبی استادم سید بحرالعلوم از دروازه شهر نجف بیرون رفت و من نیز به دنبال او رفتم تا وارد مسجد کوفه شدیم ،دیدیم آن جناب به مقام حضر ت صاحب الامر رفته و با امام زمان گفتگویی داشت از آن حضرت سؤالاتی پرسید حضرت جواب عنایت فرمود. خوشا به حال کسی که بتواند هم سخن با پسر فاطمه بشود و همنشین با گل سر سبد عالم امکان گردد. (عبقری الحسان ص 40)

یکی از بحثهایی که معمولا طلاب عزیز جهت سخنرانی مورد استفاده قرار میدهند مخصوصا در مجالس ختم وبزرگداشت به مناسبت درگذشت یک مادر از مادران مؤمنه بحث مقام مادر است .

سئوال : مادر چه مقامی دارد؟ مقام مادر بالاتر است یا مقام پدر؟

در قرآن کریم وقتی سخن از احسان و اکرام به میان میاید سفارش اکرام را برای هر دو میفرماید

و وصینا الانسان بوالدیه حسنا

و وصینا الانسان بوالدیه احسانا

و قضی ربک ان لاتعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا

توجه فرمودید که وجوب اکرام برای هر دو بیان فرموده است وظیفه داری به هردو ادب کنی

اما وقتی که سخن از زحمات این دو به میان میاید بحث مادر را مطرح مینماید:

و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها ....

توصیه احسان برای هر دو میکند اما مادر او را با رنج حمل کرد و مشقت فراوان او را به دنیا آوردشدت رنج و مشقت و زحمات او تا سی ماه بود و حمله و فصاله ثلاثون شهرا

پس از نظر قران کریم مقام مادر بالاتر است

از نظر روایات نیز مقام مادر بالاتر است:

حدیث اول

جوانی محضر رسول اکرم رسید عرض کرد من ابر

به چه کسی نیکی کنم حضرت فرمود امک

. مادرت

دوباره سئوال کرد همان پاسخ را از رسول اکرم شنید سومین بار سئوال کرد باز پیامبر همان پاسخ را فرمودند برای بار چهارم که سئوال را تکرار کرد

حضرت فرمود اباک

. پدرت .

معلوم میشود اگر بر و احسان را چهار قسمت کنیم سه قسمت برای مادر است و یک قسمت برای پدر

حدیث دوم

جوانی گرفتار محضر رسول اکرم رسید و درخواست دعا برای رفع گرفتاری خود نمود . هم رسول اکرم می توانستند دعا کنند و هم اگر دعا میفرمود دعای او مستجاب میشد اما رسول اکرم میخواهند راه را برای آینده ها روشن کنند که هر گرفتاری وظیفه خود را بفهمد یک کد اصلی برای حل مشکل است

حضرت فرمودند برو به مادرت بگو برایت دعا کند . عرض کرد شما دعا بفرمایید . باز فرمودند برو به مادرت بگو برایت دعا کند مجددا درخواست دعا از رسول اکرم کرد حضرت فرمود برو به مادرت بگو برایت دعا کند

عرض کرد مادرم از دنیا رفته . حضرت فرمود برو به بابات بگو برات دعا کند

جوان برخواست از محضر حضرت مرخص شود و برود رسول اکرم فرمود اما اگر مادرش زنده بود و مادر داشت دعای مادر زودتر مستجاب می شد.

از این روایت استجابت دعای مادر معلوم است مادر از مقام والاتری برخوردار است.

ادیسون که مخترع برق است میگوید: جهان از تکنولوژی و صنعت هر چه دارد از من است و من هرچه دارم از مقام مادرم است.

این کلام ادیسون یک مفهوم دارد یعنی عالمیان هرچه دارند از مقام مادر است.

نقش مادر حساس تر از نقش پدر است:

ابوعلی سینا میفرماید مادر با یک دست گهواره را می جنباند و تکان میدهد اما با یک دست عالم را متحول میکند وتکان میدهد ممکن است دانشمندی تحویل بدهد ممکن است ظالمی را .

داستان

خدا رحمت کند مرحوم شیخ مرتضای انصاری را که دو کتاب او نردبان ترقی برای اجتهاد است. در تشییع جنازه مادرش خیلی اشک میریخت و گریه میکرد آمدند عرض کردند آقا شما مرجع تقلیدید شاید خوب نباشد اینقدر گریه میکنید مردم میبینند

آقا فرمودند مادرم از دنیا رفته گریه نکنم.

اگر زحمات این مادر نبود مرتضای انصاری ، شیخ مرتضا نمیشد. چرا گریه نکنم؟ مادرم از دنیا رفته گریه نکنم

حدیث سوم

شخصی محضر رسول اکرم رسید عرض کرد یا رسول الله من نماز و روزه و خمس و حج جهاد دارم عبادات را انجام میدهم چه کنم که چهار چوبه در بهشت (پاشنه در بهشت) را ببوسم رسول اکرم فرمود برو خم بشو پای مادرت را ببوس

عرض کرد: مادرم از دنیا رفته است (همه منتظر اسم پدر بودند) اما پیامبر فرمود برو به نیت پای او قبر او را ببوس .

عرض کرد قبر او صاف شده و معلوم نیست حضرت فرمود برو صورت قبری بساز و نام مادرت را روی آن صورت قبر بنویس و به نیت قبر مادر آنرا ببوس

در هر مرحله حاضرین منتظر بودند نام پدر بیاید اما همه سفارش به مادر بود

لذا اینکه در روایت میخوانید

الجنه تحت اقدام الامهات

تحت اقدام الامهات روضه من ریاض الجنه

نه یعنی اینکه مادر بهشت میرود اینکه معلوم است حضرت امام فرمودند این یعنی تو اگر میخواهی بهشت بروی بهشت زیر پای مادر است یعنی پابوس مادر باش خب معلوم است کسی که پابوس مادر است نسبت به مادر احسان میکند و مواظب رفتارش در محضر مادر است

از این سه روایت معلوم است مقام مادر بالاتر است

توسل:

مقام مادر بالاست شیخ انصاری در تشییع جنازه مادر بلند بلند گریه میکرد ناله میکرد چهار بچه بی مادر در مدینه هرچه میخواستند صدا به گریه بلند کنند سلمان میامد از طرف مولا . میگفت بچه ها آهسته گریه کنید کسی صدای شما را نشنود فقط میگفتند وا اماه

فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد به طفلی رخت ماتم بر سرم کرد

الهی بشکند دست مغیره میان کوچه ها بی مادرم کرد

الا لعنت الله علی القوم الظالمین

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
Powered by TayaCMS