مهارت جذ ب جوانان 17

مهارت جذ ب جوانان 17

سومین اصل

چگونه یکدیگر را تحمل کنیم؟

چهارمین اصل

پنجمین اصل

ششمین اصل

هفتمین اصل

هشتمین اصل

نهمین اصل

بسم الله الرحمن الرحیم

سومین اصل

ج) اصول اساسی پرورش شخصیت و سلامت روانی در رابطه انسان با دیگران.

  1. اصل معیار قرار دادن خود و دیگران در روابط اجتماعی در شخصیت دادن به افراد باید خود را معیار قرار دهیم هر آنچه مورد علاقة ماست نسبت به جوانها هم بپسندیم و بالعکس.
  2. امیرالمؤمنین می فرماید: برای دیگران بخواه آنچه برای خود مي خواهی.
  3. خداوند به حضرت آدم می فرماید: «یا آدم! إنی أجمع لک الخیر کله فی أربع کلماته.... و أما التی فیما بینک و بین الناسِ فترضی للناس ما ترضی لنفسک» برای دیگران چیزی را راضی باش که برای خودت راضی هستی. آنچه را معیار انسانیت برای خود قرار می دهی همان را برای دیگران معیار بدان.(سفینه، ج 1، ص 142)
  4. اصل لزوم همکاری و همبستگی با گروه های موحد و مبارزه با گروه های ملحد. «محمد (ص) والذین معه أشداء علی الکفار رحماء بینهم» (فتح ، آیه 29)
  5. اصل واکنش متقابل در روابط اجتماعی با توجه به تحمل و تغافل. این اصل یکی از اصول قطعی اسلامی در رابطه بین فردی است. در قرآن آمده: هرگاه کسی به شما تحیتی گفت به بهتر از آن تحیت را متقابلا به همان اندازه به او بگویید. «و اذا حییتم بتحیة فحیوا بأحسن منها» بدی را با بدی نباید جواب داد.

چرا باید جوان را تحمل کنیم؟

  1. باعث تألیف قلوب می شود یعنی جذب می شود.
  2. موجب برقراری ارتباط می شود.
  3. تا به حاجتم برسم «الصبر مفتاح الفرج».
  4. بخاطر رسیدن به بهترین راه هدایت پیامبر اینگونه کرد لذا باعث نفوذ در مردم شد و صمیمیت بین او و مخاطب ایجاد شد و توانست مردم را هدایت کند.
  5. چون مخاطب را از دست ندهیم.
  6. تا لذت تحمل را بچشیم.
  7. چون خیر کثیر در بردارد.
  8. تا حقوق جوان ضایع نشود امام صادق می فرماید تمام ابعاد سخن را بشنو، پیامبر به گوش دادن حریص تر بود تا به حرف زدن و گفتن، یکی از حقوق همنوعان به همدیگر این است که به حرف او گوش دهیم.
  9. تحمل کنیم چون در پی آنیم که علت مشکل را بیابیم مثل تحمل امام حسن مرد شامی را .
  10. تحمل کنیم چون شناخت کافی نداریم و در پی شناخت بیشتر او هستیم .
  11. تا بتوانیم به اهداف بلند دست پیدا کنیم .
  12. تحملش کنیم تا او ما را دلسوز بداند.
  13. تحمل می کنیم تا تشویق به خوب شدن پیدا کند.
  14. تحمل مي کنیم تا به رشد برسانیم یا رشد برسیم صبر از عوامل رشد است «ان الله مع الصابرین».

چگونه یکدیگر را تحمل کنیم؟

  1. خود را جای دیگری قرار بدهیم. آیا دوست داریم طرف مقابل ما را تحمل کند؟ آری، پس ما هم او را باید تحمل کنیم.
  2. مشترکات یکدیگر را مد نظر قرار دهیم.
  3. دعا و نیایش از خدا بخواهیم به ما قدرت تحمل و شرح صدر عنایت بکند.
  4. عوامل شرح صدر را شناسایی کنیم و به موقع مورد استفاده قرار بدهیم.
  5. برای حلیم بودن و حلیم شدن تمرین و تکرار کنیم تا تدریجاً به این خلق پسندیده متخلق شویم.
  6. برای هر بار عدم تحمل دیگران نذر کنیم.
  7. همنشینی با افراد حلیم و بردبار و عاقل و عالم و فرزانه باعث تحمل می شود.
  8. مطالعة زندگی انسانهایی که دارای مقام حلم و بردباری بودند و الگوگیری از آنان.
  9. توجه به آثار سوء عدم تحمل دیگران.
  10. آداب و معاشرت و سلوک با دیگران را یاد بگیریم.
  11. تقویت جسم و روح.

چهارمین اصل

از اصول در رابطه انسان با دیگران اصل لزوم خودداری از ستیزه جویی است. «ادعو الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن»

پنجمین اصل

اصالت دادن به حق نه به اکثریت.

علامه طباطبایی می فرماید: بر مؤمن لازم است به کار خود و هدایت خویش بپردازد و ضلالت و شیوع گناهانی که از مردم می بیند او را نلغزاند مردم او را مشغول نکنند او هم به کار مردم نپردازد حق حق است اگر چه مردم آنرا ترک نمایند و باطل باطل است اگر چه مردم به آن روی آورند. (المیزان، ج 6، ص 163)

مُبلغ باید ضمن پذیرش آراء اکثریت حق یک رأی مستقل را برای خود محفوظ نگه دارد و استقلال نظر و نقش فعال و آگاهانة خود را از دست ندهد و دیدگاه مستقل خویش را بر مردم توصیف و تبیین کند و خود تصمیم بگیرد.

ششمین اصل

اصل احتیاط در امور فردی و اجتماعی و تأکید بر واقع بینی، به عربی که شتر خود را در بیابان رها کرده بود پیامبر فرمود: احتیاط کن إعقلها و توکل اول ببندش بعد بگو توکل به خدا رهایش کردم. «إن جاءکم فاسق بنبأ» امام صادق می فرماید: دوستت را بر راز خود آگاه مکن مگر بر آنچه که اگر دشمنت اطلاع پیدا کند بر تو ضرر نمی رسد زیرا چه بسا دوست که دشمن شود.

هفتمین اصل

اصل لزوم سالم بودن افکار و رفتار فرد برای خود و جامعه. «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیر من الظن إن بعض الظن...» «لیس منا من غش مسلما أو ضره أو ما کره»

هشتمین اصل

لزوم پذیرش عذر دیگران، «الذین ینفقون فی السراء و الضراء والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس»

نهمین اصل

اصل برائت و لزوم حمل به صحت کردن عمل جوانها، تا بطور قطع معلوم نشود که خداوند کاری را حرام نموده است انسان نمی تواند نسبت به آن اقدام کند. در اصول کافی: هفتاد گمان خوب بر عمل مومن بده.....

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
Powered by TayaCMS