اخلاق حميده، زمينه پذيرش ولايت

اخلاق حميده، زمينه پذيرش ولايت

محور اخلاق، کیفیت ارتباط انسان با خدا

اخلاق حمیده، سبب پذیرش ولایت

رابطه عقل و ولایت

کلید واژه ها: اخلاق- عبادت- ولایت- ارتباط با خدا.

محور اخلاق، کیفیت ارتباط انسان با خدا

محور اخلاق حمیده و رذیله، کیفیت ارتباط انسان با خدای متعال است. تواضع انسان در مقابل خدای متعال، موجب رشد او می شود. امتحانی که از چهارده معصوم نسبت به تواضع و خضوع در مقابل خدای متعال گرفته شده، سنگین ترین امتحان است و از احدی متصور نیست که گرفته شود. آن ها هم در این امتحان، با ظرفیتی که خدای متعال به آن ها عطا کرده، تواضع و خضوع کردند.

ائمه مقام عصمت مطلقه داشتند. این عصمت مطلقه،همان مقام عبودیت مطلقه است که مجرای ولایت حضرت حق به شمار می آید و طریق فیض و عنایت او نسبت به همه عوالم، از جمله عالم انسانی است.

ولایت آن ها طریق جریان ولایت حضرت حق و جزو میثاق های اصلی است که قبل از دنیا، این میثاق گرفته شده و نوع ظهور انسان در دنیا و امتحانی که نسبت به امر ولایت هم می شود، بی ارتباط بانحوه میثاقش در عالم آخرت نیست. این که انسان در کدام عهد و دوره ظهور کند، در دوره انبیای سلف باشد که ارتباطش با معصومین از طریق آن پیغمبر باشد یا نه،شاید تابع نوع میثاق او قبل از دنیاباشد.

اخلاق حمیده، سبب پذیرش ولایت

اخلاق حمیده، اخلاقی است که به وسیلهآن، شئون مختلف تواضع و خضوع و پذیرش ولایت معصومین محقق و جاری می شود. بنابراین، یکی از مجاری نور ولایت آن ها توکل است. همه صفات حمیده به عطا و شفاعت آن ها و از طریق تولی به آن ها حاصل می شود.

جریان عبادت در عالم، به شفاعت و عبادت آن ها و سجدهآن ها بستگی دارد که همه موجودات، ساجد در مقابل خدای متعال هستند. اگر کسی متولی بود، به تبع آن سجده می کند و از طریق این تولی، جنود طاعت نبی اکرم و اولیای معصومین به نسبت دراو محقق می شوند.

شاید معنای «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»[1]این باشد که بعثت برای این است که اخلاق عبادت در همه مخلوقات، از جمله در عالم انسانی به کمال برسد.حضرت در خطبه قاصعه اساس امتحان را امتحان در عزت و کبریای الهی قرار می دهند و همه عبادات را، حتی امتحان با اولیاو عباداتی مثل مناسک حج و زکات و صوم و صلات را طریق این خضوع و تواضع بیان می کنند.

حضرت بعد از این که در سرآغاز خطبه تأکید می کنند که خدای متعال شما را امتحان می کند، می فرمایند: «إِنِّي لَمِنْ قَوْمٍ لَا تَأْخُذُهُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ سِيمَاهُمْ سِيمَاءُ الصِّدِّيقِينَ وَ كَلَامُهُمْ كَلَامُ الْأَبْرَارِ ع».[2] حضرت خودشان را معرفی می کنند و از خصوصیات وجودی و جایگاهشان نسبت به وجود مقدس نبی اکرم (ص) و موقعیت شان سخن می گویند. ایشان به مردم می گویند که امتحان شما به امر ولایت ماست و این اصلی ترین موضع ظهور عبودیت و تواضع در مقابل خدای متعال است.

در حدیث عقل و جهلآمده که جنود عقل به وجود مقدس و نورانی عقل عطا شده و جنود جهل هم از آن ابلیس است.نکته دیگر این است که اگر اخلاق حمیده در انسان پیدا شد، یعنی انسان شئون مختلف تواضع در مقابل ولی خدا و تذلل در بارگاه الهی را پیدا می کند. این اصلاح ارتباط انسان با ولی خداست و از طریق اوصاف حمیده، روابط روحی انسان با کل نظام خلقت، واقع و اصلاح می شود. منتهی محورش باید ارتباط با حضرت حق و ولی اللهباشد.

اگر این ارتباط در شئون مختلف اصلاح شد، سایر ارتباطات هم اصلاح می شود.ارتباط مؤمن با جمادات، یک ارتباط متناسب و طرفینی است که این ارتباط تحت ولایت ولی معصوم واقع می شود و مبدأ کمال هر کدام از آن دوست، یعنی تصرفات ناشی از این ارتباط روحی، مبدأ کمال مومن و آن جماد است.

تعلقی که مؤمن دارد، از خضوعش در مقابل خدای متعال است. این ارتباطی متواضعانه و خاضعانه است، یعنی غذایی که مؤمن تناول می کند، مستکبرانه نیست؛غذا را نعمت خدا می داند و برای آناحترام قائل است. مخلوق حضرت حق با توجه به حضرت حق، غذا می خورد، شاکر است، به اندازه می خورد و از حلالآن بهرهمی برد. بنابراین ارتباط روحی مؤمن با غذایی که تناول می کند، ارتباط ملکوتی است.مؤمن تحت ولایت حضرت حق و ولایت اولیای معصوم است که همه عالم را هماهنگ می کنند.لذا غذای حلال مشتاق مؤمن است؛ کما این که مؤمن به غذای حلال علاقه دارد.

در احوالات بعضی عرفا گفته اند که فرمودند: میوه های بهشتی، مؤمن را صدا می زنند که بیا ما را تناول بکن. این طور نیست که فقط مؤمن مشتاق آن هاست، آن ها هم مشتاق مؤمن اند.

در روایاتی درباره سلمان نقل شده که اشتیاق بهشت به سلمان بیشتر از اشتیاق سلمان به بهشت است. وقتی تهذیب نفس محقق شد، همه تعلقات در محور محبت حضرت حق قرار می گیرد. ابراهیم خلیل بعد از این که قربانی کرد، عرض کرد: خدایا چرا موفق نشدم فرزندم را قربانی کنم و ثواب اعظم را ببرم؟ مصیبت سیدالشهدا رابیان فرمودند که خودت را بیشتر دوست داری یا پیغمبر آخرالزمان را؟ عرض کرد: پیغمبر آخرالزمان را.این گونه تعلقات و اشتیاقات، تهذیب می شوند. کسی را بیشتر دوست دارد که خدا او را بیشتر دوست می دارد.

مؤمنبا ملکوت عالم وانسان های دیگر ارتباط دارد. بنابراین روابطی که انسان های مؤمن با هم دیگر پیدا می کنند، روابط اجتماعی مؤمنین و حتی روابط تاریخی شان، روابطی است که از بستر خضوع و تواضع عبور می کند و جزو صفات حمیده است. لذا صفات حمیده فقط با ارتباط روحی انسان با خدای متعال تأیید نمی شود؛ یعنی نه ارتباط روحی انسان با دنیا اصل در صفات حمیده است و نه ارتباط انسان با آخرت، بلکه اصل، ارتباط انسان با حضرت حق است.

رابطه عقل و ولایت

در روایت هست: «الْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ».[3] این طور نیست که عقل عملی به تعریف انتزاعی و ارسطویی اش، محور اخلاق حمیده باشد. اگر عقل سهمی در تهذیب دارد، آن عقل به مفهوم روایی است و شاید شعبه ای از شعب وجود معصومین (ع) در وجودمؤمن است که ذیل روایت عقل و جهل به آن اشاره شد. همه این جنود، فقط در سه دسته از انسان هاست: انبیا،اوصیاو مؤمنین ممتحن که حامل ولایت اند. بنابراین شعبه ای از ولایت در آن ها جاری می شود و اینجریان ولایت، یعنی بر محور ولی خدا بودن؛ به عبارت دیگر، او خودش شعبه ای از آن نورانیت است.

عقل، طریق جریان ولایت در انسان است، ولی آن عقل مستقلی که شاقول ومیزان است و هر انسانی واجد آن می باشد. تحقق صفات حمیده و کریمه، رسیدن به نقطه عدلاست، نقطه ای که ولایتولی خدا در همه شئون حیات روحی و فردی و اجتماعی و تاریخی و تکوینیانسان جاری می شود.

حجةالاسلام و المسلمین میرباقری


[1].مستدرك الوسائل، محدث نوری، ج11، ص187، 6، باب استحباب التخلق بمكارم الأخلاق...، ص187.

[2].بحارالأنوار، مجلسی، ج14، ص475، باب 31، ما ورد بلفظ نبي من الأنبياء...، ص451.

[3].الكافي، شیخ کلینی، ج1، ص11، كتاب العقل و الجهل ...، ص10.

 

جدیدترین ها در این موضوع

خانه وسیع

خانه وسیع

علاء عرض كرد: عبائى (ناچيز) پوشيده و از دنيا كناره گرفته است . على عليه السلام فرمود: او را نزد من بياور، وقتى كه عاصم به حضور على عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: (اى دشمنك جان خود، شيطان در تو راه يافته و تو صيد او شده اى آيا به خانواده ات رحم نمى كنى ؟ تو خيال مى كنى خداوند خداوند كه طيبات (زندگى خوب ) رابر تو حلال كرده ، دوست ندارد كه از آنها بهره مند شوى ؟!
سرکشي ابليس

سرکشي ابليس

ولي سرانجام ابليس (پدر شيطانها) او را فريب داد، و بر او حسادت ورزيد، چرا که ابليس از اينکه حضرت آدم در بهشت در جايگاه هميشگي و همنشين نيکان است، ناراحت بود، وسوسه هاي او باعث شد که آدم(ع) يقين خود را به شک و وسوسه او از دست داد، و تصميم محکم خويش را باسخنان بي اساس او مبادله کرد.
No image

یاد جانسوز علی (ع) از یاران شهید

سپس با صدای بلند فریاد زد: «الجهاد الجهاد عباد الله، الا و انّی معسکر فی یومی هذا، فمن اراد الرّواح الی الله فلیخرج؛ بندگان خدا، جهاد! جهاد! ... همگان بدانید که من امروز لشکر به سوی جبهه، حرکت می دهم، هر آن کس که هوای کوچ به سوی خدا را دارد، از خانه بیرون آید و با ما حرکت کند».
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
اعلام آماده باش

اعلام آماده باش

در روز موعود، افراد پاکدل و مؤمنان واقعی در محل حاضر شدند، ولی تعداد آنها کمتر از سیصد نفر بود، وقتی که تعداد این جمعیت را به علی (علیه السلام) گزارش دادند، آن حضرت فرمود: اگر عده این افراد به هزار نفر می رسید، درباره آنها رأی و حکمی داشتم ولی اکنون فرمانی در این باره نخواهم داد.

پر بازدیدترین ها

 مالک اشتر، فرمانده فرماندهان!

مالک اشتر، فرمانده فرماندهان!

این است سیمای درخشان مالک اشتر در پیشگاه علی (علیه السلام) که حتی او را از هر جهت به جای خود معرفی می کند (با توجه به این که او در مصر نمی توانست در همه جزئیات به علی (علیه السلام) مراجعه کند زیرا فاصله مصر و عراق، بسیار است) و به راستی عجیب است آیا شخصی را (غیر از امامان) سراغ دارید که امام معصوم، این گونه به او در همه جهات اطمینان داشته باشد؟!
نصیحت به عثمان

نصیحت به عثمان

در این نصیحت، پس از ذکر شکایات و اعتراضات مردم و ... فرمود: بدان که بهترین بندگان خدا، در پیشگاه او، رهبر عادلی است که خود هدایت یافته و دیگران را هدایت می کند، سنّت معلوم اسلامی را بر پا و استوار می دارد و سنت مجهول را می میراند. سنت های اسلام، روشن و مشخص می باشند، و بدعت ها نیز با نشانه هائی که دارند آشکارند.
No image

مناظره با خوارج

امام به ابن عباس فرمود: «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یَقُولُونَ وَ لَكِنْ خَاصِمْهُمْ بِالسُّنَّهِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْهَا مَحِیصاً؛ به وسیله آیات قرآن با خوارج مناظره مکن، زیرا قرآن کتابی است که می توان آیاتش را با احتمالات و توجیهات گوناگون معنی کرد، تو چیزی می گویی و آنها چیز دیگر (و سخن به جایی نمی رسد) ولی با سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) با آنها بحث کن که در برابر آن پاسخی نخواهند یافت
فرمان بسیج و سخن جمجمه!

فرمان بسیج و سخن جمجمه!

امید آن که با خواندن این سرگذشت، تا مرگ به سراغ ما نیامده، هم اکنون تصمیم بگیریم تا پیرو واقعی امام امیرمؤمنان علی (علیه السلام) شویم، تا واحسرتای پس از مرگ ما بلند نشود.
قاطعیت، برای اجرای عدالت

قاطعیت، برای اجرای عدالت

بنابر این، با این دوگانگی نمی توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« ای مردم مرا در راه اصلاح و سامان یافتن جامعه خودتان كمك كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستمگر می گیرم، و افسار ستمگر را می كشم، تا او را به آبشخور حق، وارد سازم، هر چند ناخوشایند او باشد»
Powered by TayaCMS