تفاوت اخلاقی مردان و زنان

تفاوت اخلاقی مردان و زنان برخی از نیکوترین خلق و خوی زنان ، زشت ترین اخلاق مردان است ، مانند ،تکبّر ، ترس ، بخل ؛ هرگاه زنی متکبّر باشد بیگانه را به حریم خود راه نمی دهد ، و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ می کند ، و چون ترسان باشد از هر چیزی که به آبروی او زیان رساند فاصله می گیرد .
امیر مؤمنان در حکمت 234 نهج البلاغه به بیان برخی از تفاوت های اخلاقی مردان و زنان پرداخته و صفاتی چند را به عنوان برخی از نیکوترین خلق و خوی زنان معرفی می کند .
«خِیارُ خِصالِ النِّساءِ شرارُ خِصالِ الرِّجال : الزَّهو ، والجُبن وَ البُخل ؛ فَاذا کانَتِ المرأَة مَزهُوَّةً لم تمَکِّن من نَفسِها ، وَ اذا کانت بَخیلةً ، حَفِظت مالَها و مالَ بَعلِها ، وَ إذا کانت جَبانَةً فَرِقَت من کُّل شی ءٍ یَعرِضُ لَها.» ؛
برخی از نیکوترین خلق و خوی زنان ، زشت ترین اخلاق مردان است ، مانند ،تکبّر ، ترس ، بخل ؛ هرگاه زنی متکبّر باشد بیگانه را به حریم خود راه نمی دهد ، و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ می کند ، و چون ترسان باشد از هر چیزی که به آبروی او زیان رساند فاصله می گیرد . (نهج البلاغه محمد دشتی / حکمت 234 )
اما در اینجا این سوال پیش می آید که مگر نه این است که تکبّر و ترس و بخل از صفات نکوهیده هستند پس چگونه است که این صفات می توانند نیکوترین خوی زنان باشد ؟ آیا مدل اخلاقی زن و مرد متفاوت است ؟
آنچه جزو اصول اخلاقی است معین است امّا باید میان اخلاق و رفتار تمایز قایل شویم . خلق ساختار کلی روح انسان را شامل می شود و رفتار بازتاب این ساختار است امّا این رفتار با توجه به شرایط از انسان صادر می گردد .
تکبر:
تکبر یک خوی ناشایست است اما روایت داریم که امیر مومنان در جنگ خندق بعد از آنکه عمرو را کشت ، وقتی از میدان به طرف مسلمین می آمد قدم ها را آهسته بر می داشت و خودش را خیلی رشید گرفته بود و متکبّرانه می آمد ، پیغمبر اکرم (ص) فرمودند : این نوع راه رفتنی است که خداوند جز در این موقع آن را مغبوض می دارد .
 تکبر زن مطلقاً خوب نیست بلکه بسته به شرایط نیکوست و آن شرایط قرار گرفتن در مقابل مرد نامحرم است . این تکبّر باعث ایجاد یک حریم برای زن . یک دور باش برای مرد است.
جبن :
زن
جبن نیز از جمله صفات نکوهیده است اما برای زن در شرایط خاص از جمله نیکوترین صفات است و آن زمانی است که عفّت یک زن به خطر می افتد . شجاعت برای زن خوب است و این شجاعت جزء اصول اخلاقی پسندیده است اما به بهانه شجاع بودن خود را به ورطه ایی انداختن که امکان خدشه دار شدن عفّت زن وجود دارد امری نامعقول است . شجاعت یعنی فداکاری و اگر در این مرحله شجاعت به خرج دهی در حقیقت خیانت به امانت کرده ایی زیرا عفّت یک نوع امانت نزد زن است . بنابراین حضرت توصیه می کنند که زن باید محتاط باشد یعنی رفتارش جبانانه باشد و آن هم هنگامی است که عفّت زن در خطر است .
بخل :
مقصود از بخل در این حدیث بخل در مال شخصی نیست . بخل به معنای آن صفت نفسانی که خُلق است نیز نیست بلکه به معنای ( رفتار ممسکانه ) است نه  از مال خود بلکه از مال شوهر و این اختصاص به زن ندارد و در غیر زن نیز هست .حضرت امیر اول جواد و بخشنده بود بعد ممسک ، بخشنده از مال خود و ممسک در مالی که عهده دار آن بود .
نتیجه :
این صفاتی راکه حضرت  برای زنان به عنوان نیکوترین صفات برشمرده ، نمی توان از زمره خُلقیات دانست، بلکه مقصود حضرت رفتار انسان با توجه به شرایط و موقعیت های خاص می باشد پس کبر ، بخل ، ترس، از جمله صفات نکوهیده به حساب می آیند اما رفتار متکبرانه ، رفتاری از سر ترس و رفتار همراه با بخل را می توان در برخی شرایط نیکو دانست .
منابع :
نظری دیگر در نهج البلاغه ؛ حسین علیزاده ، سید مجتبی ضمیری
شرح نهج البلاغه ؛ علامه قزوینی
شرح نهج البلاغه ؛ محمد تقی جعفری
درس هایی از نهج البلاغه ؛ آیت الله منتظری

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

خانه وسیع

خانه وسیع

علاء عرض كرد: عبائى (ناچيز) پوشيده و از دنيا كناره گرفته است . على عليه السلام فرمود: او را نزد من بياور، وقتى كه عاصم به حضور على عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: (اى دشمنك جان خود، شيطان در تو راه يافته و تو صيد او شده اى آيا به خانواده ات رحم نمى كنى ؟ تو خيال مى كنى خداوند خداوند كه طيبات (زندگى خوب ) رابر تو حلال كرده ، دوست ندارد كه از آنها بهره مند شوى ؟!
سرکشي ابليس

سرکشي ابليس

ولي سرانجام ابليس (پدر شيطانها) او را فريب داد، و بر او حسادت ورزيد، چرا که ابليس از اينکه حضرت آدم در بهشت در جايگاه هميشگي و همنشين نيکان است، ناراحت بود، وسوسه هاي او باعث شد که آدم(ع) يقين خود را به شک و وسوسه او از دست داد، و تصميم محکم خويش را باسخنان بي اساس او مبادله کرد.
No image

یاد جانسوز علی (ع) از یاران شهید

سپس با صدای بلند فریاد زد: «الجهاد الجهاد عباد الله، الا و انّی معسکر فی یومی هذا، فمن اراد الرّواح الی الله فلیخرج؛ بندگان خدا، جهاد! جهاد! ... همگان بدانید که من امروز لشکر به سوی جبهه، حرکت می دهم، هر آن کس که هوای کوچ به سوی خدا را دارد، از خانه بیرون آید و با ما حرکت کند».
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
اعلام آماده باش

اعلام آماده باش

در روز موعود، افراد پاکدل و مؤمنان واقعی در محل حاضر شدند، ولی تعداد آنها کمتر از سیصد نفر بود، وقتی که تعداد این جمعیت را به علی (علیه السلام) گزارش دادند، آن حضرت فرمود: اگر عده این افراد به هزار نفر می رسید، درباره آنها رأی و حکمی داشتم ولی اکنون فرمانی در این باره نخواهم داد.

پر بازدیدترین ها

ناله نیمه شب علی (ع) در محراب عبادت

ناله نیمه شب علی (ع) در محراب عبادت

گواهی می دهم که شبی از نیمه آن گذشته بود و پرده های تاریکی و ظلمت خود را بر جهان گسترده بود، او در محراب ایستاده و محاسنش را گرفته و همچون انسان مار گزیده به خود می پیچید و می گریست و می گفت: «یا دنیا یا دنیا، الیک عنّی ابی تعرّضت، ام الیّ تشوّقت؟ لا حان حینک، هیهات! غرّی غیری لا حاجه لی فیک...؛ ای دنیا، ای دنیا! از من دور شو! آیا خود را به من عرضه می کنی؟
کشته شدن پایه گذار فرقه خوارج

کشته شدن پایه گذار فرقه خوارج

آن گاه سوار بر مرکب شد و از میان کشته های دشمن گذشت و فرمود: لقد صرعکم من غرّکم: «آن کس که شما را مغرور ساخت، این چنین شما را به خاک هلاکت افکند» از آن حضرت سوال شد: چه کسی آن ها را مغرور کرد؟
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
سرکشي ابليس

سرکشي ابليس

ولي سرانجام ابليس (پدر شيطانها) او را فريب داد، و بر او حسادت ورزيد، چرا که ابليس از اينکه حضرت آدم در بهشت در جايگاه هميشگي و همنشين نيکان است، ناراحت بود، وسوسه هاي او باعث شد که آدم(ع) يقين خود را به شک و وسوسه او از دست داد، و تصميم محکم خويش را باسخنان بي اساس او مبادله کرد.
 مالک اشتر، فرمانده فرماندهان!

مالک اشتر، فرمانده فرماندهان!

این است سیمای درخشان مالک اشتر در پیشگاه علی (علیه السلام) که حتی او را از هر جهت به جای خود معرفی می کند (با توجه به این که او در مصر نمی توانست در همه جزئیات به علی (علیه السلام) مراجعه کند زیرا فاصله مصر و عراق، بسیار است) و به راستی عجیب است آیا شخصی را (غیر از امامان) سراغ دارید که امام معصوم، این گونه به او در همه جهات اطمینان داشته باشد؟!
Powered by TayaCMS