حکمت 27 نهج البلاغه : برترين پارسايى

حکمت 27 نهج البلاغه : برترين پارسايى

متن اصلی حکمت 27 نهج البلاغه

موضوع حکمت 27 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 27 نهج البلاغه

27 وَ قَالَ عليه السلام أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ

موضوع حکمت 27 نهج البلاغه

برترين پارسايى

(اخلاقى، معنوى)

ترجمه مرحوم فیض

27- امام عليه السّلام (در باره زهد) فرموده است

1- نيكوترين پارسائى پنهان داشتن آنست (زيرا زهد آشكار از رياء و خودنمايى جدا نيست، ابن ميثم «عليه الرّحمة» در اينجا از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل نموده: إنّ اللّه لا ينظر إلى صوركم و لا إلى أعمالكم و لكن ينظر إلى قلوبكم يعنى خداوند بصورتها و كردارهاى شما نگاه نمى كند بلكه به دلهاى شما مى نگرد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1098)

ترجمه مرحوم شهیدی

28 [و فرمود:] برترين پارسايى نهفتن پارسايى است.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 364)

شرح ابن میثم

23- و قال عليه السلام

أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ

المعنى

الزهد منه ظاهر و منه خفىّ و هو الزهد الحقيقىّ المنتفع به كما قال صلّى اللّه عليه و آله: إنّ اللّه لا ينظر إلى صوركم و لا إلى أعمالكم و لكن ينظر إلى قلوبكم. فلذلك كان أفضل. و المراد الزهد الخفىّ. فأضاف الصفة إلى الموصوف و قدّمها لأنّها أهمّ و لأنّ الزهد الظاهر يكاد لا ينفكّ عن رياء و سمعة فكان مفضولا.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 251)

ترجمه شرح ابن میثم

23- امام (ع) فرمود:

أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ

ترجمه

«بالاترين نوع پارسايى، پنهان داشتن آن است».

شرح

پارسايى دو گونه است: پارسايى آشكارا و پارسايى پنهان كه همين است پارسايى واقعى و سودمند، پيامبر (ص) فرموده است: «براستى كه خداوند نه به چهره هاى ظاهر شما مى نگرد و نه به رفتار شما، بلكه به دلهاى شما مى نگرد .» و از همين جهت است كه اين بالاترين نوع پارسايى است. و مقصود امام (ع) هم پارسايى پنهانى است. به اين ترتيب صفت را به موصوف اضافه كرده و آن را مقدم داشته است، چون پنهان داشتن، مهمتر از خود پارسايى است، و از طرفى پارسايى ظاهرى شايد از ريا و سمعه غير قابل انفكاك باشد بنا بر اين كم ارزش است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 427 و 428)

شرح مرحوم مغنیه

27- أفضل الزّهد إخفاء الزّهد.

المعنى

في الخطبة 79 حدد الإمام الزهد بقوله: «الزهادة قصر الأمل، و الشكر عند النعم، و التورع عن المحارم». و في الخطبة 32 قسم الناس إلى أصناف، منهم من طلب الدنيا فنفرت منه، و بعد اليأس تحلى باسم القناعة، و تزين بلباس الزهادة. و إذا عطفنا قوله هنا: أفضل الزهد إخفاء الزهد، عطفناه على ما تقدم- نتج معنا أن الزاهد حقا و صدقا هو الذي أرادته الدنيا فأعرض عنها، و اذا أخفى ذلك عن الناس فقد أضاف فضلا الى فضل، و زاده اللّه أجرا على أجر.

أما طريق الإخفاء فهو أن يلبس للناس المألوف لأمثاله، و لا يتحدث عن زهده، و ان حضر مائدة فيها ما لذ و طاب، أكل كأحد الحاضرين دون أن يشعروا أنه من الزاهدين.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 232)

شرح شیخ عباس قمی

9- أفضل الزّهد إخفاء الزّهد. إنّما كان كذلك لأنّ الجهر بالعبادة و الزّهادة و الإعلان بذلك قلّ أن يسلم من مخالطة الرياء.

لطيفة: رأى المنصور رجلا واقفا ببابه، فقال: مثل هذا الدرهم بين عينيك و أنت واقف ببابنا فقال الربيع: نعم، لأنّه ضرب على غير السكّة.

( شرح حکم نهج البلاغه، ص 35)

شرح منهاج البراعة خویی

السابعة و العشرون من حكمه عليه السّلام

(27) و قال عليه السّلام: أفضل الزّهد إخفاء الزّهد.

اللغة

(زهد) و زهد و زهد زهدا و زهادة في الشي ء و عنه: رغب عنه و تركه و منه الزهد في الدنيا أى تخلّى عنها للعبادة فهو زاهد- المنجد- .

المعنى

لكلّ شي ء آفة و آفة العبودية الرّياء، و سمّي شركا خفيّا لأنّه قلّما يخلو عنه الانسان، و الرّياء التّظاهر بعمل شرعى جلبا لقلوب النّاس، و يدخل في كلّ عبادة ظاهرة و خصوصا الزّهد و التظاهر بترك الدّنيا و لذّاتها، فطال ما اتّخذه المراءون أكبر وسيلة للنفوذ في قلوب الناس و استمالتهم، و هو وسيلة سهلة لا تحتاج إلى رياضة علميّة و لا عمليّة فقال عليه السّلام: أفضل الزّهد ترك التظاهر به عند النّاس.

الترجمة

بهترين اقسام زهد، نهان داشتن زهد است.

  • گر زهد نهان كنى ز مردم دارى تو بزاهدان تقدّم

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص44و45)

شرح لاهیجی

(42) و قال (- ع- ) افضل الزّهد اخفاء الزّهد يعنى گفت عليه السّلام كه بهترين بى رغبتى هاى بدنيا پنهان داشتن انست يعنى با حصول دولت دنيا است زيرا كه مظنّه ميل در ان بيشتر است

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 294)

شرح ابن ابی الحدید

28: أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ إنما كان كذلك- لأن الجهر بالعبادة و الزهادة و الإعلان بذلك- قل أن يسلم من مخالطة الرياء- و قد تقدم لنا في الرياء أقوال مقنعة- . رأى المنصور رجلا واقفا ببابه- فقال مثل هذا الدرهم بين عينيك- و أنت واقف ببابنا- فقال الربيع نعم لأنه ضرب على غير السكة- . شاعر-

معشر أثبت الصلاة عليهم لجباه يشقها المحراب

عمروا موضع التصنع منهم

و مكان الإخلاص منهم خراب

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 139)

شرح نهج البلاغه منظوم

[27] و قال عليه السّلام:

أفضل الزّهد إخفاء الزّهد.

ترجمه

بهترين زهد آنست كه آن را پنهان دارى (و خود را نزد مردم زاهد وانمود نكنى).

نظم

  • نكوتر زهد آن باشد كه پنهانور ادارى ز مردم بهر يزدان
  • چو زاهد زهد را دارد پديداربسا افتد كشد اندر ريا كار
  • ريا در مردم امرى بس نهان است بسا سكّه عيارش كم بدان است
  • بعمرى زهد ورزيده بدنياهويدا چون شود رسواست فردا
  • ولى چون زهد خود زاهد بپوشد زر زهدش گران چون زر فروشد
  • چو بيند صيرفى خالص طلايشدهد حور و قصورش در بهايش

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 29)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

خانه وسیع

خانه وسیع

علاء عرض كرد: عبائى (ناچيز) پوشيده و از دنيا كناره گرفته است . على عليه السلام فرمود: او را نزد من بياور، وقتى كه عاصم به حضور على عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: (اى دشمنك جان خود، شيطان در تو راه يافته و تو صيد او شده اى آيا به خانواده ات رحم نمى كنى ؟ تو خيال مى كنى خداوند خداوند كه طيبات (زندگى خوب ) رابر تو حلال كرده ، دوست ندارد كه از آنها بهره مند شوى ؟!
سرکشي ابليس

سرکشي ابليس

ولي سرانجام ابليس (پدر شيطانها) او را فريب داد، و بر او حسادت ورزيد، چرا که ابليس از اينکه حضرت آدم در بهشت در جايگاه هميشگي و همنشين نيکان است، ناراحت بود، وسوسه هاي او باعث شد که آدم(ع) يقين خود را به شک و وسوسه او از دست داد، و تصميم محکم خويش را باسخنان بي اساس او مبادله کرد.
No image

یاد جانسوز علی (ع) از یاران شهید

سپس با صدای بلند فریاد زد: «الجهاد الجهاد عباد الله، الا و انّی معسکر فی یومی هذا، فمن اراد الرّواح الی الله فلیخرج؛ بندگان خدا، جهاد! جهاد! ... همگان بدانید که من امروز لشکر به سوی جبهه، حرکت می دهم، هر آن کس که هوای کوچ به سوی خدا را دارد، از خانه بیرون آید و با ما حرکت کند».
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
اعلام آماده باش

اعلام آماده باش

در روز موعود، افراد پاکدل و مؤمنان واقعی در محل حاضر شدند، ولی تعداد آنها کمتر از سیصد نفر بود، وقتی که تعداد این جمعیت را به علی (علیه السلام) گزارش دادند، آن حضرت فرمود: اگر عده این افراد به هزار نفر می رسید، درباره آنها رأی و حکمی داشتم ولی اکنون فرمانی در این باره نخواهم داد.

پر بازدیدترین ها

قاطعیت، برای اجرای عدالت

قاطعیت، برای اجرای عدالت

بنابر این، با این دوگانگی نمی توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« ای مردم مرا در راه اصلاح و سامان یافتن جامعه خودتان كمك كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستمگر می گیرم، و افسار ستمگر را می كشم، تا او را به آبشخور حق، وارد سازم، هر چند ناخوشایند او باشد»
نوید به قیام و ظهور جهانی حضرت مهدی (عج)

نوید به قیام و ظهور جهانی حضرت مهدی (عج)

ایا با توجه به پنج موضوع فوق و توجه به سخن علی (علیه السلام) ، به خصوص دقت در کلمه «علینا» (به سوی ما اهل بیت رو می آورند) می توان چنین حکومتی را به حکومتهای باطل نسبت داد؟! مسلّماً جواب منفی است. بنابراین، سخن فوق نوید به حکومت مصلح کل حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد.
No image

مناظره با خوارج

امام به ابن عباس فرمود: «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یَقُولُونَ وَ لَكِنْ خَاصِمْهُمْ بِالسُّنَّهِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْهَا مَحِیصاً؛ به وسیله آیات قرآن با خوارج مناظره مکن، زیرا قرآن کتابی است که می توان آیاتش را با احتمالات و توجیهات گوناگون معنی کرد، تو چیزی می گویی و آنها چیز دیگر (و سخن به جایی نمی رسد) ولی با سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) با آنها بحث کن که در برابر آن پاسخی نخواهند یافت
ناله عقیل از آهن گداخته

ناله عقیل از آهن گداخته

«سوگند به خدا برادرم عقیل را دیدم که در زیر چنگال فقر و تهی دستی، دست و پا می زد تا آن جا که از من خواست از گندمی که از حقوق شما است به او ببخشم، در حالی که فرزندان او از شدت فقر، پریشان و غبارآلود دیدم، گویا صورت شان با نیل، سیاه شده بود، عقیل چند بار رفت و آمد کرد و مکرر در هر بار با حالت جانسوزی، خواسته اش را بازگو کرد من حرف های او را گوش می دادم، او گمان کرد که من دینم را می فروشم.
نهی از حرکت ذلّت بار

نهی از حرکت ذلّت بار

در این هنگام یکی از سران این قبیله به نام «حرب بن شرحبیل» به حضور آن حضرت آمد. امام به او فرمود: «این گونه که احساس می کنم، زن های شما بر شما مسلط شده اند آیا آنها را از گریه کردن، باز نمی دارید؟!».
Powered by TayaCMS