شرح مناجات شعبانیه دهم

شرح مناجات شعبانیه دهم   

قسمت دهم

اِلهی اِعْتِذاری اِلَیْکَ اعْتذارَ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِه فَاقْبَلْ عُذْری یا اَکْرَمَمَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ الْمُسیئُونَ، اِلْهی لا تَرُدَّ حاجَتی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَرَجائی وَ اَمَلی.

معبود من! عذر آوردنم به درگاهت، عذر آوردنِ کسی است که نیاز به قبولدارد. پس عذرم را بپذیر، ای بزرگوارترین کسی که تبهکاران به درگاهشعذر می آورند. معبود من! حاجتم را رد مکن و دستِ طمعم را تهی برمگردان و امید و آرزویم را از خود قطع مساز!

نکاتی از این فراز

1. عذرخواهی نزد معبود و تمنای پذیرش آن؛

2. مسئلت از خداوند برای ناامید نکردن امید بنده.

«اِلهی اِعتذاری اِلَیکَ...».

اعتذار به پیشگاه خداوند

بعد از ارتکاب گناه، چه چیزی بهتر از عذرخواهی در پیشگاه خداوند بزرگ، بهعنوان برداشتن قدمِ اول در پذیرش توبه.

عقوبت مکن عذرخواه آمدم

به درگاه تو روسیاه آمدم

نظامی

به خصوص آنکه، بنده دلایل کافی در عذرخواهی و قبول عذر از طرفخداوند در اختیار دارد.

توضیح اینکه گرچه آدمی موظف به ترک معاصی می باشد ولی ازیک طرف،دشمنیبه نام «ابلیس» دارد که قسم یاد کرد که آدمیان را گمراه نماید: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاُغْوِیَنَّهُمْاَجْمَعینَ؛ شیطان گفت: به عزّتت ای خدا، سوگند که همه را گمراه خواهم کرد». (ص: 82)

و از سوی دیگر، انسان گرفتار نفس امّاره است که همواره و با قدرت او را بهبدی امر می کند، چنانچه در قرآن مجید از زبان آدمی فرمود:

وَ ما اُبَرِّی ءُ نَفْسی اِنَّ النَّفْسَ لَاَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّی اِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ.(یوسف: 53)(76)

و من خود را از عیب و لغزش مُبرا نمی دانم، زیرا نفس امّاره، فراوان، مرا بهبدی دستور می دهد، مگر آنکه پروردگارم، رحم نماید، همانا که پروردگارمآمرزنده و مهربان است.

به گفته خواجه شیراز، آنجا که جد ما، آدم، را با وسوسه «دانه» از بهشت اخراجکردند ما «به صد خِرمن پندار» چگونه از راه بِدر نرویم:

ما به صد خِرمن پندار ز ره چون نرویم

چون ره آدم خاکی به یکی دانه زدند

حافظ

خلاصه آنکه اوج این بیچارگی آدمی و گرفتاریش در چنگال عوامل گمراهکننده، به این صورت در یکی از دعاها به تصویر درآمده است:

فَیاغَوْثاهُ ثُمَّ واغَوْثاهُ بِکَ یا اَللّهُ مِنْ هُویً قَدْ غَلَبَنی وَ مِنْ عُدُوٍ قَدِ اسْتَکْلَبَ عَلَیَّ وَمِنْ دنْیا قَدْ تَزَیَّنَتْ لی و مِنْ نَفْسٍ اَمّارَةٍ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّی.

وا غوثاه، واغوثاه به تو ای خدا از هوای نفسی که بر من غلبه نمود و ازشیطانی که چون سگ به من حمله ور شده است و از زرق و برق گمراه کنندهدنیا و از نفسی که فراوان، به بدی دعوت می کند، مگر پروردگارم رحم کند.

صد هزاران دام و دانه است ای خدا

ما چو مرغانی حریص و بی نوا

مولانا

در کنار همه عوامل فریب دهنده که گرداگرد آدمی را فرا گرفته است ـ به ویژهاگر در آغاز شباب و جوانی نیز باشد ـ کار بر او سخت تر خواهد شد، زیرا فصلجوانی به سببِ اقتضائاتی که در آن نهفته است، بیش از هر زمان دیگری، زمینه رابرای ارتکاب لغزش ها مهیا می سازد. از اینجاست که آن شاعر بزرگ، سناییغزنوی، در مقام اعتذار به پیشگاه خداوند چنین گفته است:

به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بَد کردم

بیابان بود و تابستان و آبِ سرد و اِستسقا

یعنی اگر کسی در بیابانی در گرمای تابستان باشد و در کنارش آب سرد وگوارایی هم قرار داده شود، علاوه بر اینها دچار بیماری استسقا نیز باشد، فشارمضاعف درون، او را وادار به نوشیدن آب می کند، گرچه به هلاکت وی منجرگردد. زیرا استسقا نوعی بیماری است که حاصل آن عطش شدید و نیاز بهنوشیدن آب است، حال آنکه برای درمان آن باید برای مدتی از نوشیدن آباجتناب نماید، زیرا نوشیدن آب موجب مرگ وی خواهد شد و جان خویش را ازدست خواهد داد. حاصل سخن آنکه چنانچه پیش از این هم اشاره شد، گرچههیچ کدام از عوامل فوق نمی تواند خیالِ آدمی را در ارتکاب گناهان آسوده نماید،چون در سایه همین فشارها، و سپس کنترل نفس است که آدمی به مقامی برتر ازمقام فرشتگان دست می یابد، ولی دست کم اینکه عذرخواهی او را به درگاهپروردگارش، موجه می سازد و چون خداوند، پذیرای عذر عذرخواهان می باشدهمانگونه که در دعای جوشن کبیر آمده است که: «یا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التّائِبینَ؛ ای آنکهعذرخواهی توبه کنندگان را قبول می کنی» به همین سبب، عذرِ او را خواهد پذیرفت.

و اساسا عذرخواهی از خداوند از صفات نیکو برای بنده محسوب می شود وبرای او، گامی می باشد به طرف تکامل و پیشرفت.

عُذر بِه آن را که خطایی رسید

بنده از آن عُذر به جایی رسید

نظامی

«اِلهی لاَ تَرُدَّ حاجَتی...».

پروردگارا نا امیدم مفرما

تمنای استجابت دعا و تقاضای حفظ امید و طمع به خداوند، محتوا و مضمونعبارات فوق می باشد.

امیدم به تو هست از اندازه بیش

مکن ناامیدم ز درگاه خویش

نظامی

بضاعت نیاوردم اِلاّ اُمید

خدایا ز عفوم مکن ناامید

سعدی

امیدوار بودن به خداوند، یکی از عالی ترین ویژگی های بندگان است. توضیحآنکه، از آنجا که از خداوند، توقع هرگونه خیر و خوبی و مهرورزی و گذشت وعفو می رود و از آنجا که خداوند، هرگز امید کسی را ناامید نخواهد کرد، به همیندلیل، امید، بهترین سرمایه برای آدمی به شمار می رود، تا به سبب آن به هدف هایبزرگ و آرزوهای والایش دست یابد. چنانچه مولا علی علیه السلام در دعایِ کمیلمی گوید: «اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ؛ خدایا! رحم کن بر کسی که سرمایه او، امید است».

و در دعای صَباح نیز در مقامِ امید به خداوند عرض می کند: «اِلهی قَرَعْتُ بابَرَحْمَتِکَ بِیَدِ رَجائی؛ معبودِ من! با دستِ امیدم درِ رحمتت را می زنم».

پاورقی:

76. دعایِ معروف به حَزین که مستحب است بعد از نماز شب خوانده شود و در مفاتیح ذکر گردیدهاست.

 

 

تهیه وتنظیم: رسول غفارپور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

خانه وسیع

خانه وسیع

علاء عرض كرد: عبائى (ناچيز) پوشيده و از دنيا كناره گرفته است . على عليه السلام فرمود: او را نزد من بياور، وقتى كه عاصم به حضور على عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: (اى دشمنك جان خود، شيطان در تو راه يافته و تو صيد او شده اى آيا به خانواده ات رحم نمى كنى ؟ تو خيال مى كنى خداوند خداوند كه طيبات (زندگى خوب ) رابر تو حلال كرده ، دوست ندارد كه از آنها بهره مند شوى ؟!
سرکشي ابليس

سرکشي ابليس

ولي سرانجام ابليس (پدر شيطانها) او را فريب داد، و بر او حسادت ورزيد، چرا که ابليس از اينکه حضرت آدم در بهشت در جايگاه هميشگي و همنشين نيکان است، ناراحت بود، وسوسه هاي او باعث شد که آدم(ع) يقين خود را به شک و وسوسه او از دست داد، و تصميم محکم خويش را باسخنان بي اساس او مبادله کرد.
No image

یاد جانسوز علی (ع) از یاران شهید

سپس با صدای بلند فریاد زد: «الجهاد الجهاد عباد الله، الا و انّی معسکر فی یومی هذا، فمن اراد الرّواح الی الله فلیخرج؛ بندگان خدا، جهاد! جهاد! ... همگان بدانید که من امروز لشکر به سوی جبهه، حرکت می دهم، هر آن کس که هوای کوچ به سوی خدا را دارد، از خانه بیرون آید و با ما حرکت کند».
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
اعلام آماده باش

اعلام آماده باش

در روز موعود، افراد پاکدل و مؤمنان واقعی در محل حاضر شدند، ولی تعداد آنها کمتر از سیصد نفر بود، وقتی که تعداد این جمعیت را به علی (علیه السلام) گزارش دادند، آن حضرت فرمود: اگر عده این افراد به هزار نفر می رسید، درباره آنها رأی و حکمی داشتم ولی اکنون فرمانی در این باره نخواهم داد.

پر بازدیدترین ها

قاطعیت، برای اجرای عدالت

قاطعیت، برای اجرای عدالت

بنابر این، با این دوگانگی نمی توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« ای مردم مرا در راه اصلاح و سامان یافتن جامعه خودتان كمك كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستمگر می گیرم، و افسار ستمگر را می كشم، تا او را به آبشخور حق، وارد سازم، هر چند ناخوشایند او باشد»
نوید به قیام و ظهور جهانی حضرت مهدی (عج)

نوید به قیام و ظهور جهانی حضرت مهدی (عج)

ایا با توجه به پنج موضوع فوق و توجه به سخن علی (علیه السلام) ، به خصوص دقت در کلمه «علینا» (به سوی ما اهل بیت رو می آورند) می توان چنین حکومتی را به حکومتهای باطل نسبت داد؟! مسلّماً جواب منفی است. بنابراین، سخن فوق نوید به حکومت مصلح کل حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد.
No image

مناظره با خوارج

امام به ابن عباس فرمود: «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یَقُولُونَ وَ لَكِنْ خَاصِمْهُمْ بِالسُّنَّهِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْهَا مَحِیصاً؛ به وسیله آیات قرآن با خوارج مناظره مکن، زیرا قرآن کتابی است که می توان آیاتش را با احتمالات و توجیهات گوناگون معنی کرد، تو چیزی می گویی و آنها چیز دیگر (و سخن به جایی نمی رسد) ولی با سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) با آنها بحث کن که در برابر آن پاسخی نخواهند یافت
وارستگی عیسی (ع)

وارستگی عیسی (ع)

امام صادق (علیه السلام) فرمود: در کتاب انجیل آمده: عیسی (علیه السلام) به خدا عرض می کرد: «خدایا، صبح، گرده نان جوین به من عطا کن، و شب نیز آن را به من بده، و بیشتر نده که طغیان کنم»
ناله عقیل از آهن گداخته

ناله عقیل از آهن گداخته

«سوگند به خدا برادرم عقیل را دیدم که در زیر چنگال فقر و تهی دستی، دست و پا می زد تا آن جا که از من خواست از گندمی که از حقوق شما است به او ببخشم، در حالی که فرزندان او از شدت فقر، پریشان و غبارآلود دیدم، گویا صورت شان با نیل، سیاه شده بود، عقیل چند بار رفت و آمد کرد و مکرر در هر بار با حالت جانسوزی، خواسته اش را بازگو کرد من حرف های او را گوش می دادم، او گمان کرد که من دینم را می فروشم.
Powered by TayaCMS