نهج البلاغه و مدح خلفا

نهج البلاغه و مدح خلفا

شبهه:
برخی برای اثبات رضایت حضرت على ‌علیه السلام از خلفا در صدد تمسّك به كلمات حضرت برآمده و مى‌ گویند: امام ‌علیه السلام عملكرد آن‌ها را مورد ستایش قرار داده است، و لذا كسی حق ندارد آن‌ها را مذمّت كند. ما در این مبحث در صدد برآمدیم تا كلماتی را كه به آن‌ها استدلال نموده ‌اند بررسی كرده و مشاهده نماییم كه آیا سند آن‌ها صحیح است و نیز آیا دلالت بر مدعای آنان دارد و یا خیر؟

مدح عمر
سید رضی از حضرت امیرالمؤمنین ‌علیه السلام نقل كرده كه در خطبه ‌ای فرمود: «للَّه بلاد فلان لقد قوّم الأود و داوی العمد و اقام السنة و خلّف شرّها، و ذهب نقی الثوب، قلیل العیب، اصاب خیرها و اتّقی شرّها، ادّی اللَّه طاعته و اتّقاه بحقه...»؛[1]  «خدا او را در آنچه آزمایش كرد پاداش خیر دهد كه كجى‌ ها را راست و بیمارى‌ ها را درمان، و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله را به پا داشت و فتنه‌ ها را پشت سر گذاشت، با دامن پاك و عیبی اندك درگذشت، به نیكى‌های دنیا رسیده و از بدى‌های آن رهایی یافت، و وظایف خود را نسبت به پروردگارش انجام داد، و چنان كه باید از كیفر الهی مى ‌ترسید...».
برخی گمان كرده ‌اند كه این توصیفات از حضرت درباره عمر بن خطّاب است كه از او به (فلان) تعبیر آورده است. ولی در مورد این خطبه جواب‌هایی داده شده است.
1 - مرحوم شهرستانی نقل مى ‌كند كه در نسخه خطّی سیّد رضى‌ رحمه الله كه دخترش خدمت عموی بزرگوار خود سید مرتضی آن را مى‌ آموخت، نام سلمان فارسی در ابتدای این خطبه آمده است، و همین درست است؛ زیرا با بررسی دیگر خطبه‌ های نهج البلاغه و شناخت تفكّرات امام على‌ علیه السلام و بررسی زندگی یاران امام‌ علیه السلام این حقیقت روشن مى‌ شود كه شخص یاد شده باید یا سلمان فارسی و یا مالك اشتر باشد.
2 - ابن ابی الحدید مى‌ گوید: مقصود از كلمه از «فلان» عمر بن خطّاب است؛ زیرا سید فخار بن معد موسوی اودی شاعر به او گفته كه در نسخه ‌ای به خطّ رضی دیده كه زیر این كلمه (فلان) عمر آمده است.[2] .
ولی این دلیل نمى‌ شود كه مقصود از (فلان) عمر باشد؛ زیرا ممكن است كه صاحب نسخه، كلمه عمر را زیر كلمه (فلان) از ناحیه خود نوشته است. و اگر از خود سید رضى‌ رحمه الله بود چه داعی داشت كه این كلمه را در زیر بیاورد، بلكه باید به طور صریح در متن خطبه ذكر مى‌كرد، همان‌گونه كه در موارد دیگر چنین كرده است.
3 - ممكن است كه كلام حضرت در مقام تعریض به كردار و رفتار عمر باشد - در صورتی كه مقصود به كلمه فلان عمر است - و در حقیقت باید این خطبه را حمل بر تنقیص و مذمّت او نمود، و این امری است متداول بین مردم.
4 - این روایت هرگز در مصادر و كتب شیعه نیامده بلكه در منابع اهل سنت آمده است.
5 - این جمله بنابر نقل ابن عساكر از امام علی ‌علیه السلام نیست بلكه از زنی است به نام عاتكه، ولی به حضرت نسبت داده شده است. ابن عساكر به سندش از اوفی بن حكیم نقل كرده كه گفت: روزی كه عمر مُرد، على‌ علىه السلام غسل كرده بر ما وارد شد و نزد ما نشست و بعد از ساعتی كه سر خود را پایین انداخته بود سر را بلند كرد و فرمود: «للَّه درّ باكیة فلان قالت: و اعمراه قوّم الأود...».[3]  در این حدیث، این جمله به عاتكه نسبت داده شده و حضرت امام على ‌علیه السلام آن را از قول عاتكه نقل كرده است. ابن عساكر همین مضمون را نیز از ابن بحینه نقل كرده است.[4]  و نیز ابن شبه نمیری در كتاب «اخبار المدینة» و طبری در تاریخ خود این مضمون را نقل كرده ‌اند.[5] .
گویا برخی از مورخان این روایات را به امام على‌ علىه السلام نسبت داده و سید رضی ‌رحمه الله نیز از آن‌ها این نسبت را نقل كرده است، بدون آن‌كه مصادر را ملاحظه كند.
6 - و اگر كسی بگوید كه گرچه این كلام از خود امام على‌ علىه السلام نیست ولی حضرت بعد از نقل آن از عاتكه او را تصدیق كرده است، در پاسخ مى‌ گوییم:
اولاً: این روایات عموماً در مصادر اهل سنت آمده است و لذا نمى ‌تواند دلیلی بر ضدّ شیعه باشد.
ثانیاً: تمام این روایات از حیث سند ضعیف است:
روایت اول ابن عساكر به جهت وجود ضعفا و مجاهیل در سند آن از آن جمله اوفی بن حكیم و عثمان بن زید كنانی و نصر بن ابى‌سلام ضعیف است. و نیز روایت دوم ابن عساكر در سندش ابراهیم بن یوسف زهری است كه مجهول است. و نیز صالح بن كیسان در سند آن وجود دارد كه ابن حبّان درباره او مى‌گوید: «روایت سماعش از ابن عمرو هیچ یك از صحابه نزد من صحیح نیست».[6]  لذا روایت او از ابن بحینه مرسل است.
روایت ابن شبّه نیز ضعیف السند است؛ زیرا در سند آن بین غسان بن عبدالحمید و صحابی عبداللَّه بن مالك ارسال وجود دارد؛ زیرا او از عبداللَّه بن مالك این روایت را نشنیده است. دیگر این‌كه غسان بنابر نقل ابن حجر در «لسان المیزان»[7]  و ابوحاتم در «الجرح و التعدیل»[8]  مجهول است.
7 - از نقل طبری استفاده مى‌ شود كه این جملات به تمامه از حضرت على‌ علیه السلام نیست، بلكه مغیرة بن شعبه به نقل از دختر ابی خیثمه نقل كرده و حضرت فقط دو كلمه آخر آن را تصدیق كرده است كه گفت: «ذهب بخیرها و نجا من شرّها».[9]  و از آنجا كه در خلافت و سلطنت خیر و شر است یعنی اموری كه خلافت را حفظ و از شرّ مخالفان در امان مى ‌دارد. ولی عمر بن خطّاب با زیركی و حیله‌ گری تمام خلافت را به نفع خود تمام كرد و از مشكلات مخالفان خود جان سالم به در برد، لذا حضرت‌ على علیه السلام ذیل كلام دختر ابی خیثمه را تصدیق مى‌ كند كه او از خلافت بهره ‌های خود را برد و از گرفتارى‌ های خلافت كه برای دیگران پدید آمد در امان ماند، همان‌گونه كه برای حضرت على‌ علیه السلام مخالفین؛ از قبیل طلحه، زبیر، عایشه، معاویه و خوارج مشكلاتی پدید آوردند.
خصوصاً آن‌كه مطابق ذیل این خطبه - بنابر نقل طبری - حضرت‌ علیه السلام به این مطلب اشاره مى ‌كند كه مغیره این تمجیدات را به دختر ابی خیثمه برای عمر بن خطّاب نسبت داده است و هرگز او چنین نگفته است.
8 - از دیگر خطبه‌ های حضرت على ‌علیه السلام خصوصاً خطبه شقشقیه و سیره و روش و معاشرت حضرت با خلیفه دوم به دست مى‌ آید كه این خطبه هرگز از حضرت در حقّ عمر صادر نشده است. حضرت در بخشی از خطبه شقشقیه درباره طبیعت عمر مى ‌فرماید: «... فصیّرها فی حوزة خشناء یغلظ كلمها و یخشن مسّها و یكثر العثار فیها و الاعتذار منها. فصاحبها كراكب الصعبة ان اشنق لها خرم، و ان اسلس لها تقحّم. فمُنی الناس لعمراللَّه بخبط و شماس و تلوّن و اعتراض...»؛[10]  «... سپس آن را به راهی درآورد ناهموار، پر آسیب و جان آور، كه رونده در آن هر دم به سرآید، و پی در پی پوزش خواهد، و از ورطه به درنیاید، سواری را امان است كه بر بارگیر توسن نشیند، اگر مهارش بكشد بینی آن آسیب بیند، و اگر رها كند سرنگون افتد و بمیرد. به خدا كه مردم چونان گرفتار شدند كه كسی بر اسب سركشی ننشیند، و آن چارپا به پهنای راه رود و راه راست را نبیند...».
مدح عثمان
برخی مى‌گویند: حضرت در خطبه ‌ای عثمان و عملكرد او را نیز تمجید كرده است آنجا كه مى‌ فرماید:
«... و ما ابن ابی قحافة و لا ابن الخطاب أولی بعمل الحقّ منك و انت اقرب الی رسول اللَّه ‌صلی الله علیه وآله وشیجة رحم منهما و قد نلت من صهره ما لم ینالا»؛[11]  «... و پسر ابوقحافه و پسر خطاب در كار حق از تو سزاوارتر نبودند. تو از آنان به رسول خدا نزدیك‌تری كه خویشاوند پیامبرى، داماد او شدی و آنان نشدند.»
پاسخ:
حضرت‌ علیه السلام گویا در صدد نصیحت به عثمان است و با این تعبیرات مى‌ خواهد عواطف او را تحریك كند تا سنت را بر پا كرده و بدعت‌ها را از بین ببرد. و این معنا با ملاحظه صدر و ذیل كلام امام روشن مى‌ شود. و به تعبیر دیگر: حضرت در صدد بازگرداندن خلافت اسلامی به جایگاه اصیل آن است.
تأیید این مطلب این‌كه حضرت امیر علیه السلام در مواضع دیگر از نهج البلاغه اشاره به اعمال عثمان كرده و او را مورد اعتراض قرار داده است.
1 - حضرت‌ علیه السلام در خطبه شقشقیه درباره عثمان مى ‌فرماید:
«... الی ان قام ثالث القوم نافجاً حِضنیه بین نثیله و مُعْتَلَفه و قام معه بنو ابیه یخضمون مال اللَّه خِضمة الإبل نبْتَة الربیع الی ان انتكث فتله واجهز علیه عمله و كبّت به بطنته...»؛[12]  «تا سوّمین به مقصود رسید و همچون چارپا بتاخت و خود را در كشتزار مسلمانان انداخت و پیاپی دو پهلو را آكنده كرد و تهی ساخت. خویشاوندانش با او ایستادند و بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر كه مهار برد و گیاه بهاران چرد، چندان اسراف ورزید كه كار به دست و پایش بپیچید و پرخوری به خواری و خواری به نگونساری كشید...».
2 - حضرت ‌علیه السلام هنگام مشایعت ابوذر در وقتی كه او را به تبعیدگاه مى ‌بردند، فرمود:
«یا اباذر! انّك غضبت للَّه فارجُ مَن غضبت له. انّ القوم خافوك علی دیناهم و خفتهم علی دینك، فاترك فی ایدیهم ما خافوك علیه و اهرب بماخفتهم علیه، فما احوجهم الی ما منعتهم و ما اغناك عمّا منعوك»؛[13]  «ای ابوذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدى، پس امید به كسی بَند كه به خاطر او خشم گرفتى. این مردم در دنیای خود از تو ترسیدند، و تو بر دینِ خویش از آنان ترسیدى. پس آن را كه به خاطرش از تو ترسیدند. بدیشان واگذار، و با آنچه از آنان برایشان ترسیدی رو به گریز در آر. بدان چه آنان را از آن بازداشتى، چه بسیار نیاز دارند، و چه بى‌ نیازی تو بدان چه از تو باز مى‌ دارند...».
پی نوشتها
[1] نهج البلاغه، خطبه 223.
[2] شرح ابن ابی الحدید، ج 3، ص 753.
[3] تاریخ دمشق، ابن عساكر، ج 44، ص 475.
[4] همان، ص 458.
[5] اخبار المدینة، ج 2، ص 91؛ تاریخ الأمم و الملوك، ج 2، ص 575.
[6] مشاهیر علماء الامصار، ص 135.
[7] لسان المیزان، ج 4، ص 408.
[8] الجرح و التعدیل، ج 7، ص 51.
[9] تاریخ طبرى، ج 2، ص 575.
[10] نهج البلاغه، خطبه سوم.
[11] نهج البلاغه، خطبه 164.
[12] خطبه شقشقیه.
[13] نهج البلاغه، خطبه 126.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

خانه وسیع

خانه وسیع

علاء عرض كرد: عبائى (ناچيز) پوشيده و از دنيا كناره گرفته است . على عليه السلام فرمود: او را نزد من بياور، وقتى كه عاصم به حضور على عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: (اى دشمنك جان خود، شيطان در تو راه يافته و تو صيد او شده اى آيا به خانواده ات رحم نمى كنى ؟ تو خيال مى كنى خداوند خداوند كه طيبات (زندگى خوب ) رابر تو حلال كرده ، دوست ندارد كه از آنها بهره مند شوى ؟!
سرکشي ابليس

سرکشي ابليس

ولي سرانجام ابليس (پدر شيطانها) او را فريب داد، و بر او حسادت ورزيد، چرا که ابليس از اينکه حضرت آدم در بهشت در جايگاه هميشگي و همنشين نيکان است، ناراحت بود، وسوسه هاي او باعث شد که آدم(ع) يقين خود را به شک و وسوسه او از دست داد، و تصميم محکم خويش را باسخنان بي اساس او مبادله کرد.
No image

یاد جانسوز علی (ع) از یاران شهید

سپس با صدای بلند فریاد زد: «الجهاد الجهاد عباد الله، الا و انّی معسکر فی یومی هذا، فمن اراد الرّواح الی الله فلیخرج؛ بندگان خدا، جهاد! جهاد! ... همگان بدانید که من امروز لشکر به سوی جبهه، حرکت می دهم، هر آن کس که هوای کوچ به سوی خدا را دارد، از خانه بیرون آید و با ما حرکت کند».
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
اعلام آماده باش

اعلام آماده باش

در روز موعود، افراد پاکدل و مؤمنان واقعی در محل حاضر شدند، ولی تعداد آنها کمتر از سیصد نفر بود، وقتی که تعداد این جمعیت را به علی (علیه السلام) گزارش دادند، آن حضرت فرمود: اگر عده این افراد به هزار نفر می رسید، درباره آنها رأی و حکمی داشتم ولی اکنون فرمانی در این باره نخواهم داد.

پر بازدیدترین ها

علی (ع) کنار قبر زهرا (س)

علی (ع) کنار قبر زهرا (س)

زهرا (علیها السلام ) فرمود: ای پسر عمو، من مرگ را ـ که همه ناگزیرند به آن تن در دهند ـ در خودم می یابم، و می دانم که تو بعد از من ازدواج خواهی کرد، وقتی با زنی ازدواج کردی، روز و شب را تقسیم کن یک روز و شب را برای او قرار بده و یک روز و شب را برای فرزندانم، و در برابر فرزندانم، حسن و حسین علیهما السلام بلند، سخن نگو، آن ها دو یتیم و دو غریب دل شکسته اند... .
No image

ویژگیهای برادر و دوست علی (ع)

فعلیکم بهذه الخلائق فالزموها و تنافسوا فیها، فان لم تستطیعوها فاعلموا انّ اخذ القلیل خیرٌ من ترک الکثیر: بر شما باد به داشتن این گونه اخلاق نیک و در داشتن این ویژگی ها از همدیگر سبقت بگیرید و اگر قدرت اجرای همه آنها را ندارید، بدانید که انجام اندکی از آنها بهتر از ترک بسیار است
No image

نصیحت علی (ع) به دانشمند ربّانی

و اعلم بانّ الدّهر یومان، یوم لک و یوم علیک؛ بدان که دنیا دو روز است: 1. یک روز به سود تو؛ 2. یک روز به زیان تو و بدان که دنیا خانه ای است در حال تغییر و تحول، آن چه که از دنیا برای تو تقدیر شده، به سراغ تو می آید، هر چند ناتوان باشی و آن چه به زیان تو است، آن نیز گریبان تو را خواهد گرفت، هر چند قوی باشی و بتوانی آن را از خود دفع کنی»
وقت شناسی سیاسی

وقت شناسی سیاسی

امیرمؤمنان که سابقه سوء ابوسفیان را می دانست و شرائط را مساعد نمی دید در پاسخ آن ها سخنی فرمود که در نهج البلاغه در خطبه 5 آمده است.نخست فرمود: ای مردم! امواج کوه پیکر فتنه ها را با کشتی های نجات درهم بشکنید، و به اختلاف و پراکندگی دامن نزنید.و در پایان فرمود: و مجتنی الثّمره لغیر وقت ایناعها کالزّارع بغیر ارضه: «دست انداختن به میوه ای که هنوز نرسیده، مانند بذر پاشی در زمین شوره زار و نامساعد می باشد».
فرمان خنثی سازی نقشه دشمن

فرمان خنثی سازی نقشه دشمن

بنابراین آن چه حزم و تدبیر اقتضا می کند و آن چه از امکانات در اختیار داری، قیام و حرکت بر ضد آنها کن، قیامی عاقلانه و خیرخواهانه (با توجه به احترام مکه) و در عین حال جدّی و خنثی کننده توطئه دشمن!. ولا تکن عند النّعماء بطراً ولا عند الباساء فشلاً؛ از آن افراد نباش، که هنگام رفاه و نعمت، مغرور و خوشحالند و هنگام ناراحتی و سختی، سست و زبون می باشند حتماً اقدام جدی کن ـ والسلام
Powered by TayaCMS