ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهما السلام (1 ذی‌الحجه)

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهما السلام (1 ذی‌الحجه)

 ازدواج امیرالمومنین (علیه السلام) وحضرت زهرا (علیها السلام)
دراین روز درسال 2 ھ آقا وسرور ما خاتم الانبیا (صلی الله علیه وآله) امیرالمومنین (علیه السلام) را به سیده نساء عالمیان فاطمه زهرا بتول عذرا (علیها السلام) تزویج فرمود.این ماجرا بعد ازرجوع ازجنگ بدر درروزسه شنبه 6 ذی الحجه واقع شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر خداوند متعال امیرالمومنین (علیه السلام) را خلق نمی کرد درتمام زمین انسانی که کفو و شایسته همسری با حضرت فاطمه (علیها السلام) باشد یافت نمی شد؛ ازآدم ابوالبشرو بعد ازاو.

هنگامی که سن مبارک بتول عذرا حضرت زهرا (علیها السلام) نه سال کامل شد از اطراف و اکناف اهل مدینه و عظمای قبایل و روسای عشایرو صاحبان ثروت تو مکنت به خواستگاری حضرت آمدند. عده ای ازمنافقین نیز این جرئت را به خود دادند که باکمال بی شرمی به خواستگاری آن حضرت بیایند.هنگام خواستگاری بعضی ازآنها رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) بسیارناراحت شدند و به عده ای ازمنافقین که اعتراض کردند فرمودند: من شما را رد نکردم بلکه خدا شما  را رد کرده و امرفاطمه (علیها السلام) ازجانب خداوند متعال معین می شود. آنان غافل ازاین بودند که این گوهر گرانبها را خداوند درسایه عزت و حراست خود حفظ فرموده واورا درخوراستعداد ابناء ازملوک ورعایا و ارباب فقرو غنا قرار نداده است بلکه او را برای وصی پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی بن ابی طالب امیرالمومنین (علیه السلام) ذخیره فرموده است.(1)

ازامام حسین (علیه السلام) روایت شده که فرمود: روزی حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) درخانه ام سلمه بود. فرشته ای با هیبت خاصی برآن حضرت نازل شد که با لغات گوناگون که به یکدیگر شباهتی نداشت مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بود. او عرض کرد: من صرصائیلم. خداوند مرا نزد شما فرستاده که به شما بگویم: نوررا با نور تزویج کن. حضرت فرمود: چه کسی را با چه کسی؟ گفت: فاطمه (علیها السلام) را با علی بن ابی طالب (علیه السلام). لذا پیامبر(صلی الله علیه وآله) فاطمه (علیها السلام) را در حضورجبرئیل و میکائیل و صرصائیل به عقد علی (علیه السلام) درآورد و این عقد درزمین بود. دراین هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) به میان شانه های صرصائیل نگریست و دید نوشته است: لا اله الا الله محمد رسول الله علی بن ابی طالب مقیم الحجة. فرمود: ای صرصائیل ازکِی این جمله بین شانه های تو نوشته شده؟ گفت: دوازده هزارسال پیش از آنکه خداوند متعال دنیا را بیافریند.(2)

هنگامی که حضرت زهرا (علیها السلام) را درشب ازدواج به خانه علی (علیه السلام) می برند پیامبر(صلی الله علیه وآله) از جلو ایشان، جبرئیل درسمت راست و میکائیل درسمت چپ ایشان و هفتاد هزار فرشته پشت سر حضرتش حرکت می کردند و درآن حال خدا را تسبیح می گفتند و تقدیس می کردند واین تقدیس و تسبیح آنها تا طلوع فجر ادامه داشت .جبرئیل زمام ناقه ای که آن حضرت را می بردند و اسرافیل رکاب و میکائیل دنبال آن را گرفته بود و پیامبر جامه های فاطمه (علیها السلام) را منظم می کرد وهفتاد هزار ملک با دیگرفرشتگان تکبیر می گفتند؛ اما به حسب ظاهر سلمان زمام ناقه را گرفته بود و حمزه و عقیل و جعفرازاهل بیت ازقفای حضرت فاطمه (علیها السلام) و بنی هاشم با شمشیرهای کشیده می آمدند وهمسران پیامبر(صلی الله علیه وآله) از پیش روی می آمدند. 

آنگاه همه به منزل خود رفتند و اززنان جزاسماء کسی نزد فاطمه (علیها السلام) نماند واین به خاطروصیت حضرت خدیجه (علیها السلام) بود که هنگام وفات گریست و از اسماء عهد و پیمان گرفت که درشب عروسی حضرت فاطمه (علیها السلام) آن حضرت را تنها نگذارد. اسماء هم به عهد خود وفا کرد وچون ماجرا را برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل کرد آن حضرت یاد حضرت خدیجه (علیها السلام) کرد و گریست ودرحق اسماء دعا فرمود. امام باقر(علیه السلام) فرمود: مهر فاطمه (علیها السلام) یک پنجم دنیا و دو سوم بهشت است و درزمین چهار نهر فرات، نیل، نهروان، و بلخ برای حضرت فاطمه (علیها السلام) است. خداوند به پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: ای محمد تو فاطمه (علیها السلام) را به مهریه پانصد درهم به ازدواج علی (علیه السلام) درآور تا سنتی دربین امت تو باشد. (3)

بین ازدواج آن حضرات درآسمان تزویج آنها در زمین چهل روز فاصله بود. دراول یا ششم ذی الحجه درحالی که طرف ایجاب عقد خداوند متعال و طرف قبول جبرئیل و خطبه خوان راحیل بود. شاهدان حاملان عرش و 70 هزار نفرازفرشتگان بودند. نثارکننده این عروسی رضوان خزانه داربهشت و آنچه نثارشد درّ و یاقوت ومرجان، و حجله داراین زفاف اسماء یا ام ایمن بود و نتیجه این ازدواج ائمه اطهار(علیهم السلام).حضرت فاطمه (علیها السلام) نه سال و 75 روز یا 95 روز درمنزل امیرالمومنین (علیه السلام) زندگی کرد تا آنکه بعد از شهادت حضرت محسن (علیه السلام) به شهادت رسید.

 

منابع:
1- کافی: ج 5 ص 568. بحارالانوار: ج 43 ص 41. 

2- بحارالانوار: ج 43 ص 111، 123. کشف الغمة: ج 1 ص 352.

3- بحارالانوار: ج 43 ص 113. الهدایة الکبری: ص 378. 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 برخی مستندات قرآنی نهج ‏البلاغه

برخی مستندات قرآنی نهج ‏البلاغه

وهمانا امامان تدبيركنندگان امر خداوند برمردمان وكارگزاران بربندگان اويند. كسي به بهشت نرود جز اينكه او را شناخته باشند و او نيز آنان را بشناسد و به آتش درنيايد جز آنكس كه منكر آنان بوده و ايشان نيز او را نپذيرفته و محرم ندانند.
 اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʂ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(2)

علي (علیه السلام) در نامه يي به يكي از عمّالش مي نويسد: «فَكَأَنَّكَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدي وَ دُفِنْتَ تَحْتَ الثَّري وَ عُرِضَتْ عَلَيْكَ اَعْمالُكَ بِالمَحَلِّ الَّذي ينُارِي الظّالِمُ فيهِ بِالحَسْرَةِ وَ يَتَمَنَّي الْمُضَيِّعُ فيهِ الرَّجْعَةَ؛ (نامة 41) به آن ماند كه تو به آخرت رسيده يي و زير خاك پنهان گشته يي و كردارت به تو نمايانده شده است در جايي كه ستمگر به صداي بلند، دريغ مي گويد و تبهكار آرزوي برگشت به دنيا مي كند.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʂ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(2)

در نامه يي كه علي (علیه السلام) به قثم بن عباس بن عبدالمطلب حاكم مكه نوشته اند، مي فرمايد: «وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ اِلاّ عامِلُهُ وَ لا يُجْزي جَزاءَ الشَّرِّ اِلاّ فاعِلُهُ؛ (نامه 33) و هرگز به خير و نيكي نرسد مگر نيكوكار و هرگز كيفر بدي نبيند مگر بدكردار.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
Powered by TayaCMS