الاُلفة - الفت

الاُلفة - الفت میزان الحکمه ، جلد 1 ، صفحه 197 - 201

الاُلفة

الفت

انظر : عنوان ٢٩٢ «الصديق» ، ٣٥١ «العُزلة» ، ١٥٥ «الخمول». العشرة : باب ٢٦٨٦ ، ٢٦٨٨ ، الروح : باب ١٥٦٣. الأخ : باب ٣٣ ، ٣٤ ، ٣٧ ـ ٤٠.

١١٥ - الأُلفةُ

الفت

هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ * وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعا ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللّه َ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» . [1]«اوست كه تو را به يارى خويش و به يارى مؤمنان تأييد كرد و دلهايشان را با يكديگر الفت داد. اگر تو همه آنچه را كه در روى زمين است انفاق مى كردى [ باز هم نمى توانستى] دلهاى ايشان را با يكديگر الفت دهى، ولى خداوند دلهايشان را با يكديگر مهربان ساخت كه او پيروزمند و حكيم است».

وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّه ِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا» .[2] «و از نعمتى كه خدا به شما ارزانى داشته است ياد كنيد: آن هنگام كه دشمن يكديگر بوديد و او دلهايتان را با هم الفت داد و به لطف او برادر شديد».

٧١١- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : خِيَارُكُمْ أحاسِنُكُمْ أخْلاَقا ، الّذِينَ يَألَفُونَ وَ يُؤلَفُونَ .[3]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بهترين شما خوش خوترين شماست؛ آنان كه الفت مى گيرند و الفت مى پذيرند.

٧١٢- عنه صلى الله عليه و آله : خَيْرُ المُؤْمِنِينَ مَنْ كَانَ مَأْلَفَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ، وَ لاَ خَيْرَ فِيْمَنْ لاَ يُؤلَفُ وَ لاَ يَألَفُ . [4]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بهترين مؤمنان كسى است كه مؤمنان بدو الفت مى گيرند ، و در كسى كه با ديگران الفت نگيرد و ديگران نيز با او الفت نيابند خيرى نيست.

٧١٣- عنه صلى الله عليه و آله : أقْرَبُكُمْ مِنّي غَدا فِي المَوْقِفِ...أحْسَنُكُمْ خُلُقا وَ أقْرَبُكُمْ مِنَ النَّاسِ . [5]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فردا در روز حساب، نزديكترين شما به من ... كسى است كه خوش خوتر و به مردم نزديكتر باشد.

٧١٤- الإمامُ عليٌّ عليه السلام : إزَالَةُ الرَّوَاسِي أسْهَلُ مِنْ تَأْلِيفِ القُلُوبِ المُتَنَافِرَةِ .[6] امام على عليه السلام : از جاى كندن كوههاى استوار آسانتر است تا الفت دادن دلهاى از هم رميده.

٧١٥- عنه عليه السلام : قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ ، فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أقْبَلَتْ عَلَيْهِ . [7]امام على عليه السلام : دلهاى رجال رمنده است ، هر كه آنها را رام كند، به او روى مى آورند.

٧١٦- عنه عليه السلام : طُوْبَى لِمَنْ يَألَفُ النَّاسَ وَ يَألَفُونَهُ عَلى طَاعَةِ اللّه ِ . [8]امام على عليه السلام : خوشا آن كه در راه طاعت خدا، با مردم الفت مى گيرد و مردم نيز با او الفت مى گيرند.

٧١٧- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنَّ سُرْعةَ ائْتِلاَفِ قُلُوبِ الأبْرَارِ إذا الْتَقَوا ـ وَ إنْ لَمْ يُظهِرُوا التَّوَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِمْ ـ كَسُرْعَةِ اخْتِلاَطِ ماءِ السَّمَاءِ بِماءِ الأنْهَارِ . و إنَّ بُعْدَ ائْتِلاَفِ قُلُوبِ الفُجَّارِ إذَا الْتَقَوا ـ وَ إنْ أظْهَـرُوا التـوَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِـمْ ـ كَبُعْـدِ البَهَـائِـمِ مِـنَ التَّعَاطُفِ وَ إنْ طَالَ اعْتِلاَفُهَا عَلى مِذْوَدٍ واحِدٍ . [9]امام صادق عليه السلام : نيكوكاران چون با هم رو به رو شوند ـ هر چند به زبان اظهار دوستى نكنند ـ دلهايشان، به سرعتِ درآميختن باران با آب رودخانه ها، با هم الفت مى گيرد. و بدكاران هر گاه با هم رو به رو شوند ـ هر چند به زبان اظهار دوستى كنند ـ دلهايشان از الفت با يكديگر دور است، همانند چارپايان كه از مهر ورزى با هم بدورند، گر چه روزگارى دراز بر سر يك آخور، علوفه خورند.

 

پی‌نوشت‌ها

[1] . الأنفال : ٦٢ ، ٦٣ .

[2] . آل عمران : ١٠٣ .

[3] . تحف العقول : ٤٥ .

[4] . بحار الأنوار : ٧٥/٢٦٥/٩ .

[5] . بحار الأنوار : ٧٧/١٥٠/٨٣ .

[6] . بحار الأنوار : ٧٨/١١/٧٠.

[7] . غرر الحكم : ٦٧٧٦ .

[8] . بحار الأنوار : ٧٨/٥٦/١١٢.

[9] . تحف العقول : ٣٧٣.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 قرآن درآيينه نهج البلاغه

قرآن درآيينه نهج البلاغه

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد.
ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغهʂ)

ادله جامعيت و جاودانگي قرآن كريم در نهج البلاغه(2)

آيت الله خويي درباره حجيت ظواهر قرآن كريم كه برخي از علماي حديث [3] بر آن اشكال وارد كرده اند، مي نويسد:«ظواهر قرآن، حجيت و مدركيت دارد و ما مي توانيم در موارد مختلف به معناي ظاهري آن تكيه كرده، آن را مستقلا مورد عمل قرار دهيم و در گفتار و نظريات و استدلالهاي خويش به آن تمسك جوييم ؛ زيرا ظواهر قرآن براي عموم مردم، حجت و مدرك است.»[4] وي سپس پنج دليل را براي اثبات اين موضوع مطرح مي كند.
 قرآن در نهج البلاغه

قرآن در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای از نهج البلاغه در توصیف این کتاب آسمانی چنین می فرماید: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد.
 تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

امام(ع) در توصيف پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «… و دعا الي الحكمة و الموعظة الحسنة»3 كه اشاره است به آيه شريفه: «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة (نحل، 16/125). با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʂ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (2)

عرب پيش از نزول قرآن گاهي در شعر خود از اين تنوّع صورت بهره مي برد؛ امّا اغلب به دليل اسراف و تكرار، اين تنوّع آنان به ملال مي انجاميد. در نثر، چه مرسل و چه مسجّع، نيز چنين سلامت و رواني و حلاوتي كه در قرآن مشهود است، سابقه نداشت و در بهترين نثرهاي عرب عيبهايي يافت مي شد كه از سلامت و رواني تركيب آن مي كاست و امكان نداشت مثل قرآن قابل ترتيل باشند. اگر هم براي ترتيل آن پافشاري مي شد، بوي تكلّف از آن به مشام مي رسيد و از شأن كلام مي كاست.
Powered by TayaCMS